eitaa logo
💙 شیدایی 💙
4 دنبال‌کننده
318 عکس
4 ویدیو
0 فایل
آرشیو مطالب من صفحه اینستگرام من استفاده از مطالب آزاد مطالب مربوط به سقیفه و فاطمیه در کانال دوم @moolaalii مطالب با #شیدایی دلنوشته خودم هستن در صورت استفاده تغییری در اون ایجاد نکنید ممنونم
مشاهده در ایتا
دانلود
نرجس، بانوي در محضر (ع) است وحضرت به او میفرماید: . . دوست دارم تو را گرامی دارم و دهم کـدام براي تو بهتر است؟ ده هزار درهم یا بشارت به عزت وشـرف جاودانه؟ نرجس شـاهزاده رومی است که در قصـر زیبـا و باشـکوه قیصـر به سـر برده است همواره در نـاز و تنعم مادي بوده است اما بینش و بصـیرت وي نسبت به زندگی تاحدي است که هرگز نعمت هاي جاودانه معنوي را با مادیات عوض نمیکند. از اینرو در پاسخ امام هـادي(ع) میگویـد: . . بشارت به شـرفی جاودانه را میخواهم و امام میفرمایـد: بشارت باد تو را به فرزنـدي که سـیطره حکومتش شرق و غرب عال مرا فرا گیرد و زمین را پر از عـدل و داد نمایـد. . . و اینگونه ظرف وجود نرجس قابلیت میزبانی حضـرت ولی عصـر(ع) را یافته و اینگونه زیباترین تولـد آفرینش صورت میگیرد با انـدك تدبر در اوضاع سیاسـی سامرا، در زمان امام حسـن عسـگري(ع) . . درمی یابیم که نرجس با آگاهی نسـبت به زمان خود و بینشـی والا خویشـتن را در معرض شناخت جاسوسان قرار نمیدهد . . و اینگونه ازجان آخرین وصی پیامبر محافظت میکند. . . اوضاع سیاسی در آن زمان به اندازه اي سخت وخفقان زا بود که به خاطر مسایل امنیتی مقـدمات زفاف امام حسن عسـگري(ع) و نرجس در منزل حکیمه خاتون برقرارشد مبادا دشـمن احتمال ولادت . . امام زمان(ع) را داده و درصـدد نابودکردن وي برآیـد. پس از تولد نیز نرجس با فرزندخویش درشـرایطی اسـتثنایی زندگی . . کرده و همواره شاهد حضور جاسوسان بنی عباس در بیت آلمحمد(ص) بود. زندگی درچنین شـرایطی حقیقتا نیاز به یک پشتوانه قوي معنوي و بصیرتی ژرف دارد . . @sheydayiiiii
. . روزی امام هادی(ع) پدر بزرگوار امام حسن عسكری(ع) . یكی از یارانش به نام «بشر بن سلیمان» را كه در خرید و فروش برده نیز سابقه داشت در شهر سامرا دید . . و نامه‌ای كه به زبان رومی نوشته بود و زیر آن را امضا كرده بود به او داد . و همیان پول نیز جداگانه به او داد و فرمود: «می‌خواهم بروی بغداد و با این همیانِ پول، كنیزی را خریداری كنی و به اینجا بیاوری». . . بشر بن سلیمان گفت: بسیار خوب، هر امری بفرمایی اطاعت می‌كنم. . . (ع) فرمود: . حال بشنو تا توضیح دهم كه چگونه كنیزی را خریداری می‌كنی؟ . فلان روز از اینجا به طرف بغداد حركت می‌كنی، سعی كن اوّل صبح فلان روز در كنار پل رودخانة معروف بغداد باشی، . . وقتی به آنجا رسیدی می‌بینی چند كشتی كنار آب می‌آیند تا بار خود را خالی كنند، . . در این میان می‌بینی زنانی را كه كرده‌اند، از كشتیها پیاده می‌كنند و به عنوان كنیز در معرض فروش قرار می‌دهند. . . مشتریها می‌آیند و كنیزها را می‌خرند و با خود می‌برند، . همچنان نگاه كن یك وقت می‌بینی در یكی از این ها . . «عمرو بن یزید» دختری را در معرض فروش قرار می‌دهد، . با اینكه پرده‌داران می‌خواهند كنیزان را به خریداران نشان دهند، ‌. . آن ، خود را نشان نمی‌دهد، و خود را حفظ می‌كند، ‌او دو لباس حریر پوشیده و یك لباس پوستی گرانبها بر دوش دارد. . . خریداران متوجّه او می‌شوند، و اصرار می‌كنند كه او را خریداری كنند، . او ناراحت می شود و به زبان رومی‌ می‌گوید :‌«وای كه حجابم آسیب دید» . یكی از خریداران می‌گوید: من این كنیز را به سیصد دینار خریدارم. . . آن دختر به او می‌گوید: «اگر به اندازة ملك سلیمان دارایی داشته باشی، حاضر نیستم تو شوم.» . . عمرو بن یزید به آن دختر می‌گوید: چاره‌ای نیست، باید تو را فروخت. . . . او می‌گوید: نكن، آن خریداری كه من می‌خواهم پیدا می‌شود، مگر نه این است كه باید از روی رضایت باشد. @sheydayiiiii