eitaa logo
💙 شیدایی 💙
4 دنبال‌کننده
318 عکس
4 ویدیو
0 فایل
آرشیو مطالب من صفحه اینستگرام من استفاده از مطالب آزاد مطالب مربوط به سقیفه و فاطمیه در کانال دوم @moolaalii مطالب با #شیدایی دلنوشته خودم هستن در صورت استفاده تغییری در اون ایجاد نکنید ممنونم
مشاهده در ایتا
دانلود
💙 شیدایی 💙
#ام_المصائب #قسمت_اول #حضرت_زینب . @sheydayiiiii
. . حضرت زينب، دختر امیرالمومنین و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در سال پنجم‌ هجرى، . روز 5 جمادى الاول در مدينه، . پس از امام حسين‌ علیه السلام به دنيا آمد . . بر اساس روایات متعدد، نام‌گذاری حضرت زینب (س) . توسط پیامبر اسلام (ص) صورت گرفت . . و جبرئیل از سوی خداوند این نام را به پیامبر (ص) رساند. . . زينب را مخفف‌ «زين اب‌» دانسته‌ اند، يعنى زينت پدر . . در کودکی رویای پریشانی میبیند و گریه کنان نزد پیامبر آمده و با زبان کودکانه خویش، این رؤیا را برای جدش پیامبر اکرم (ص) بازگو می‌کند؛ . . «ای رسول خدا! دیشب در خواب دیدم که باد سختی وزید که بر اثر آن دنیا در ظلمت فرو رفت و من از شدت آن باد به این سو و آن سو می‌افتادم؛ . . تا اینکه به درخت بزرگی پناه بردم، ولی باد آن را ریشه کن کرد و من به زمین افتادم. دوباره به شاخه دیگری از آن درخت پناه بردم که آن هم دوام نیاورد. . .  برای سومین مرتبه به شاخه دیگری روی آوردم، آن شاخه نیز از شدت باد در هم شکست. . . در آن هنگام به دو شاخه به هم پیوسته دیگر پناه بردم که ناگاه آن دو شاخه نیز شکست و من از خواب بیدار شدم.» . . رسول مکرم اسلام (ص) با شنیدن خواب زینب (س)، بسیار گریست و حوادثی را که در انتظار اوست، تعبیر فرمود: . . تا او که دست پرورده علی (ع) و بزرگ شده دامان زهرا (س) می‌باشد، خود را برای رویارویی با این حوادث مهیا سازد . . رسول گرامی اسلام (ص) چنین فرمودند: . . «درختی که اولین بار به آن پناه بردی، جدّ توست که به زودی از دنیا می‌رود؛ . . و دو شاخه بعد، مادر و پدر تو هستند که آن‌ها هم از دنیا می‌روند . و آن دو شاخه به هم پیوسته؛ دو برادرت حسن و حسین هستند که در مصیبت آنان، دنیا تاریک می‌گردد.» . . @sheydayiiiii
💙 شیدایی 💙
#ام_المصائب #قسمت_دوم #حضرت_زینب . @sheydayiiiii
. . . وقتى كه زینب به سن ازدواج رسید، على براى او كسى را كه در شرافت‏ خانوادگب شایستگى همسرى او را داشت ‏برگزید . . خواستگاران فراوانى از جوانان بنی هاشم و قریش براى زینب مى‏آمدند . . ولى براى نوگل خاندان پیغمبر وبانوى خردمند بنی هاشم . عبدالله‏ بن جعفر از همه شایسته ‏تر بود. . . پدر عبدالله، جعفربن ابى‏ طالب است كه ذوالجناحین وابوالمساكین لقب یافت . . جعفر، برادر تنى على و محبوب پیغمبر بود . جعفر هنگام ستمگرى و سختگیرى قریش، براى حفظ دینش به حبشه‏ هجرت كرد، . . و وقتى كه از حبشه با عده‏ اى از مسلمانان به مدینه بازگشت . . رسیدن اوبه مدینه با فتح خیبر مصادف شد، رسول خدا، جعفر را در بغل گرفت و بوسید وچنین گفت: . . «نمیدانم از آمدن جعفر دل‏شادترم و یا از فتح خیبر». . . مادر عبدالله‏ بن جعفر، اسماء دخت عمیس است، . وى خواهر میمونه ام‏ المؤمنین‏ و سلما همسر حمزة‏بن عبدالمطلب و لبابه همسر عباس ابن عبدالمطلب است. . . جعفر با اسماء ازدواج كرد و او مادر همه فرزندان جعفر است. . شوهر زینب سلام الله عبدالله‏ بن جعفر، در حبشه متولد شد . . رسول خدا فرمود: «خوى و خلقت عبدالله به‏من میماند» سپس دست راست عبدالله راگرفته وچنین فرمود: . . «بارالها! خاندان جعفر را برقرار بدار و كسب و كار را براى عبدالله مبارك گردان‏» . . این جمله را سه بار مكرر میگوید و سپس میفرماید: . . « من در دنیا و آخرت سرورآن ها هستم‏». . . عبدالله مردى بود بزرگ، جوان مرد، دلیر، پاك‏دامن، و مركز جود و سخا نامیده‏ میشد . . احسان فروشى نمی کرد و نیكى را نمی فروخت و هیچ مستمندى را از درخانه‏ اش ناامید بر نمی گردانید. . . محمدبن‏ سیرین میگوید: . . بازرگانى شكرى به مدینه آورد و به فروش نرفت. این خبر به عبدالله بن جعفرر سید. به پیش‏كارش فرمان داد كه آن شكر را بخرد و به مردم ببخشد. . . یزیدبن معاویه مال گزافى به طور هدیه براى او فرستاد. . . موقعى كه مال به دست‏ عبدالله رسید، آن را میان اهل مدینه قسمت كرد و از آن به منزل خود هیچ نبرد. . . این شعر عبدالله‏ بن قیس رقیات است كه میگوید: . . من مانند فرزند نامدار و سفید بخت جعفر هستم. . او چون میدانست كه مال باقی نخواهد ماند، . به مستمندان و بیچارگان ببخشید و نام خود را جاویدان كرد. . . @sheydayiiiii
💙 شیدایی 💙
#ام_المصائب #قسمت_سوم #حضرت_زینب . @sheydayiiiii
. .   عبدالله‏ بن ضرار در ستایش عبدالله‏ مى گوید: . اى فرزند جعفر، تو بهترین جوان مردان هستى و براى هر كس كه در خانه‏ ات رابزند و فرود آید بهترین میزبانى . . میهمانانى بسیار در نیمه شب به خانه تو آمدند . هر غذایى كه خواستند آماده بود وچه سخنان شیرینى از تو شنیدند . و چه گشاده رویی هایى از تو دیدند . . ابن قتیبه در عیون‏ الاخبار نقل میکند . . كه هنگامی که معاویه از مكه باز میگشت . به مدینه آمد و هدایا ومال بسیارى براى حسن (ع) و حسین(ع) و عبدالله‏ بن‏ جعفر و محترمان‏ دیگر قریش فرستاد. . . به فرستادگان سفارش كرد كه پس از رسانیدن مال، قدرى درنگ كنند و ببینندهركدام با هدایاى خود چه میكنند. . . وقتى كه فرستادگان رفتند كه هدایا را برسانند، . . معاویه به اطرافیان خود روى كرده، چنین گفت: . . اگر بخواهید، . به‏ شما میگویم كه هر كس با هدیه‏ اش چه خواهد كرد. . . اما حسن، مقدارى از عطریات هدیه‏ اش را به زنان خود داده و بقیه را به هر كس‏ كه نزد او بود، میبخشد . اما حسین، از كسانى كه پدرانشان در صفین كشته شده و یتیم شده‏ اند، شروع‏ میكند، اگر چیزى بماند . شترهایى قربانى كرده و تقسیم میكند و شیر تهیه كرده‏ به مردم میدهد. . . اما عبدالله‏ بن جعفر، به غلام خود میگوید: بدیح، قرض‏ هاى مرا ادا كن و اگرچیزى ماند وعده‏ هایى كه به مردم داده‏ ام انجام بده. و اما فلان.... . . فرستادگان كه بازگشتند و هر چه دیده بودند گزارش دادند، همان‏طور بود كه‏ معاویه گفته بود. عبدالله در بخشش‏ هاى خود اسراف میكرد، و از آن كه مالش از میان برود و یابه‏ دشمنانش برسد ابایى نداشت. . اگر در كفش به‏ جز جانش نباشد، همان را خواهد بخشید . . حاجتمند باید از خداى‏ بپرهیزد كه آن را تقاضا نكند. . . زینب دختر زهرا (س) براى عبدالله بن جعفر چهار پسرآورد: . . على، محمد، عون اكبر، عباس، . هم چنان كه دو دختر آورد كه یكى از آن دو ام‏كلثوم است كه معاویه با زیركى سیاسى خود مى‏خواست او را به همسرى یزید در آورد، تا از پشتیبانى بنی هاشم استفاده كند. . . عبدالله، اختیار دختر را به‏ دست‏ امام حسین داد . آن حضرت هم دختر را به پسر عمویش قاسم‏ بن محمدبن‏ جعفربن‏ ابیطالب تزویج كرد . . ازدواج زینب میان او و پدر و برادرانش جدایى نینداخت، . . محبت امام علی به دختر و برادر زاده‏ اش به اندازه‏اى بود كه آن دو را هم‏چنان نزد خود نگاه داشت تاوقتى كه على زمام‏دار مسلمانان شد و كوفه را پایتخت قرار داد . . آن دو با آن حضرت‏ به كوفه آمدند و در مركز خلافت زیر سایه امیرالمؤمنین میزیستند @sheydayiiiii
💙 شیدایی 💙
#ام_المصائب #قسمت_چهارم #حضرت_زینب . @sheydayiiiii
. . در جنگ‏هاى امیر المومنین . عبدالله در كنار عموى خود ایستاده و نبرد میكرد ویكى از سرداران آن حضرت در صفین بود. . . مردم كه میدانستند عبدالله نزد دودمان پیغمبر ارزش واحترامى دارد . اوراوسیله‏ اى پیش امیرالمؤمنین و دو فرزندش حسن و حسین قرار میدادند . چون كه‏ خواهش او رد نمیشد و امیدش ناامید نمیگردید . . در اصابه از محمدبن سیرین نقل میکنند . كه یكى از دهقانان اراضى سواد ازعبدالله خواست كه در باره حاجتى باعلى سخن گوید . على حاجت آن مرد را برآورد . آن مرد چهل هزار براى عبدالله فرستاد، عبدالله آن را نپذیرفت و چنین‏ گفت: . . مانیكوكارى را نمیفروشیم. . . ابوالفرج اصفهانى در مقاتل الطالبیین نقل مى‏كند . . وقتى كه حسن‏ بن على از دنیا رفت، اهل بیت پیغمبر بنابر وصیتى كه امام حسن‏ نموده بود خواستند كه آن حضرت را در كنار رسول خدا به‏ خاك سپارند . . بنى‏ امیه اسلحه پوشیده و مانع شدند و مروان حكم چنین مى‏ گفت: . . چه جنگ‏هایى كه از صلح بهتر است؟ آیا عثمان را در دورترین نقاط بقیع دفن‏ كنند، . ولى حسن در خانه رسول خدا (ص) دفن شود؟ . تا من بتوانم شمشیر بردارم،هرگز این كار نخواهد شد. . . حسین نپذیرفت و گفت: . . چاره‏ اى نیست جز آن كه برادرش در كنار جدش‏ به خاك سپرده شود. . . نزدیك بود فتنه‏ اى روى دهد، اگر عبدالله جعفر پا در میان‏ نمیگذاشت . . او به پسر عمویش حسین عرض كرد: تو را به حق من كه كلمه‏ اى برزبان نیاورى. . . عبدالله، عمو زاده خود حسن را به سوى بقیع برد و در همان جایى كه مادرش‏ زهرا به‏ خاك سپرده شده بود دفن گردید . . و مروان حكم بازگشت. . @sheydayiiiii
💙 شیدایی 💙
#ام_المصائب #قسمت_پنجم #حضرت_زینب . @sheydayiiiii
. . در تاریخ به‌طورقطع علّت اساسی حضور نیافتن عبدالله جعفر در کربلا قید نشده . و نمی‌توان به‌راحتی علت حضور نیافتن وی را مشخص کرد؛ . جز اندکی از کتب مابقی به احتمالات در این باب متوسل شده‌اند، . . اما عقیدۀ اکثر شیعیان بر این است که عبدالله جعفر پس از شهادت امام علی (ع) شدیداً مطیع امام حسن و امام حسین (ع) بود و تا حد توان آنها را یاری می‌کرد. . . عده ای میگن که عبد الله با قیام امام مخالف اما این چند سوال مطرح میکنه . گر چه عبدالله خود در کربلا حضور نداشت اما همسر و فرزندانش همراه با امام حسین در کربلا حاضر بودند. . . چگونه ممکن است فردی با حرکت و قیامی موافق نباشد و به آن اعتقاد نداشته باشد اما بهترین عزیزان خود را به حضور و شرکت در آن تشویق و ترغیب نماید؟ . . واکنش عبدالله بن جعفر پس از شنیدن خبر شهادت امام حسین و فرزندانش عون و محمد گویای ایمان و اعتقاد او به قیام امام حسین است . . مورخان نوشته‌اند که: پس از بازگشت بازماندگان امام حسین به مدینه یکی از غلامان عبدالله بن جعفر به نام ابوالسلاسل نزد او رفت و شهادت پسرانش را به او تسلیت گفت. . . عبدالله کلمة استرجاع بر زبان آورد. . غلام گفت: این مصیبتی است که از حسین‌بن علی به ما رسیده است! . . عبدالله بن جعفر او را با نعلین خود راند و گفت: ای کثیف‌زاده! آیا به حسین چنین چیزی را می‌گویی؟ . . به خدا سوگند اگر نزدش می‌بودم دوست می‌داشتم که تا کشته نشوم از او جدا نگردم . به خدا سوگند من آنها را سخاوت‌مندانه در راه حسین داده‌ام و مصیبت آنها بر من گران نیست، . . زیرا آنان در راه برادرم و پسرعمویم به شهادت رسیدند و همراهش شکیبایی ورزیدند. . . آن‌گاه رو به اهل مجلس کرد و گفت: الحمدلله با این‌که مصیبت حسین بر من گران است اما اگر نتوانستم او را یاری دهم فرزندانم او را یاری دادند. . . ( شیخ مفید، الارشاد، ج ۲، ص ۱۲۴ / ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۲، ص ۵۷۹ / طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج ۴، ص ۳۵۷) . . این سخنان بیانگر اعتقاد والای عبدالله است ولی همچنان دلیل قطعی در تاریخ برای نبودن او دردکربلا وجود ندارد به جز سه گمان در منابع متاخر که به هررکدام ایراداتی وارد هست ۱. نابینایی ۲. پیری ۳. دستور امام به ماندن وی . . @sheydayiiiii