eitaa logo
حکایت‌های شِیخ عَبدُالرَّحیم
621 دنبال‌کننده
958 عکس
2.1هزار ویدیو
11 فایل
─═༅🕯📜﷽📜🕯༅═─‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ " مِلَتی کِه تاریخِ خود را نَدانَد، مَحکوم بِه تِکرار آن خواهَد بود ... " . . استفاده از مطالب کانال (حکایات)، بدون درج لینک کانال شیخ عبدالرحیم، منع شرعی دارد 🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
8.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣الله اکبر این همه جلال الله اکبر این همه شکوه سلامتی آقاجان یک صلوات❤️ https://eitaa.com/joinchat/1633813156Ce1a9f12310
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣ روزمون را زیبا و قشنگ کنیم با سلام بر ارباب ❣عادت سلام کردن به امام حسین (علیه السلام) را نشر دهیم... https://eitaa.com/joinchat/1633813156Ce1a9f12310
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─═༅🌹﷽🌹༅═─‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌ قسمت نوزدهم دومین اشتباهی که ماشاءالله خان بعداز رها کردن انگلیسی ها و متحد شدن با آلمانی ها مرتکب شد ، این بود که به حرف حاج میرزا یحیی دولت آبادی گوش نکرد و بجای اینکه بصورت انفرادی و بدون اسلحه و به حالت تسلیم عازم تهران شود ، با سپاهی مسلح و پر قدرت ، رو به بسوی مقصدی گذارد که عاقبت آن معلوم نبود . ماشاءالله خان قبل از حرکت به سوی تهران تا حدودی احساس خطر میکرد ، به همین واسطه ، تمامی همسران خود را با زاد ‌و توشه ای فراوان از پول و جواهرات آزاد کرده و به خانه های خودشان فرستاد ، و برخی را نیز در املاک و خانه های زیادی که از راه چپاول بدست آورده بود ، سکونت داد . ناگفته نماند ، مجلل الدوله حاکم سابق کاشان که هم اکنون در تهران ساکن بود ، دختر زیبایی داشت که سردار کاشی عاشق او بود ، و یکی از انگیزه های رفتن ماشاءالله خان به تهران ازدواج با دختر مجلل الدوله بود ، به همین علت ، قبل از حرکت ، یکی از تجار کاشان موسوم به سیدعبدالرحیم ( تمبرفروش) را با هدایای بسیار به تهران فرستاد تا دختر را برای او خواستگاری کند . عاقبت سردار کاشی با خورچینی پر از جواهرات و اشیاء قیمتی همراه با دویست نفر از بهترین و چابکترین یاران قشون خود ، با تفنگ های پیشرفته آلمانی و لباس های متحدالشکل به سوی تهران حرکت کرد . خبر حرکت ماشاءالله خان بسرعت در تمامی شهرهای قم و تهران پخش شد . در این ایام تنها اتفاقی که توجه مردم کاشان ، قم و تهران ، بلکه غالب ایران را متمرکز کرده بود ، ماجرای حرکت قشون او و همچنین سرنوشت این سفر بود . اکنون کسی برای مذاکره و تفاهم عازم دولت شده بود که در چهارده سال گذشته ، از پشت دروازه های تهران گرفته تا پشت دیوارهای اصفهان ، مردم از ترس و وحشت او و خاندانش شب و روز در استرس و دلواپسی و ناامنی بودند . ماشاءالله خان پس از طی طریق ، به شهر قم وارد شد و مردم برای دیدن او بر بالای پشت بامها و بلندی ها تجمع میکردند . زمانی که سردارکاشی به قم رسید ، یکی از برادران خود را به نام حسن خان ( منصورلشگر ) که تا حدودی از سواد برخوردار بود به تهران فرستاد تا مذاکرات اولیه را با وثوق الدوله آغاز کند . اما خود به مدت دو ماه در قم توقف کرد و پس از این مدت به سوی تهران حرکت کرد . وثوق الدوله به محض اطلاع از حرکت ماشاءالله خان به تهران ، قشونی از ژاندارم های ورزیده را بسوی کاشان گسیل کرد ، گویا نخست وزیر نقشه ای در سر دارد ! ادامه دارد .... https://eitaa.com/sheykhabdolrahim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا