eitaa logo
شیخ جعفر آقا مجتهدی
1.7هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
332 ویدیو
4 فایل
جهت ارتباط با ادمین کانال @hossein6952
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ببینید | روضه‌‌ خوانی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در عصر عاشورا سال ١٣۶٧ مهدیه لشکر ثارالله
* 🔻داستان تشرف یکی از علمای اصفهان؛ بسیار زیبا و نکته دار... علی رغم طولانی بودن مطالعه آن را از دست ندهید: 🔹حدود هشتاد سال پیش برای یکی از علمای اصفهان که از سادات خیلی اصیل هم هستند تشرفی پیش آمده بود که خیلی جالب است. 🔸ايشان جوان بوده و سوار الاغ مى‏ شده و اطراف اصفهان تبلیغ مى‏ رفته و روضه مى ‏خوانده است. دهه اول محرم بوده، به يكى از روستاهای اطراف مى‏ رود و منبرش را می رود. آن روز برف سنگينى مى ‏آمده است. 🔹وقتى اين روضه تمام مى ‏شود بايد به يك روستای ديگر با فاصله مثلاً يك فرسخ برود. سوار الاغ که مى ‏شود برود، يكى از اهالى اين آبادى مى ‏آيد و مى ‏گويد:« آقا سيد تو راه گرگ و حيوانات درنده هستند مى ‏خواهید يكى، دو نفر همراهتان بفرستيم؟ 🔸ايشان مى‏ گويد: مى‏ روم مشكلى نداره» و قبول نمی کند همراهی بیاید. نقل می کند عباى زمستانيم را به سر كشيدم و سوار بر الاغ شدم و رفتم. برف سنگينى مى‏ آمد. برف سنگينى هم به زمين نشسته بود. مى‏ گويد مقدارى كه آمدم احساس کردم، گويا يك سوارِ ديگر از پشت سر من، دارد مى‏ آيد. 🔹منتهى از بس برف سنگين بود، حوصله نكردم سرم را بیرون بیاورم و ببينم کیست. حدس زدم یه نفر از روستا آخرش آمده مراقب من باشد. 🔸بعد آن آقا كه پشت سر من مى ‏آمد گفت:« آ سيد مصطفى سلامٌ عليكم». 🔹گفتم:« سلام عليكم» . 🔸گفت: «مسئلةٌ»(یعنی سوالی داشتم؟) 🔹گفتم:« بفرماييد». 🔸گفت:« آيا در روز عاشورا دشمن بر جسد حضرت سيدالشهداء اسب تاخت؟ 🔹گفتم:« بله من در تاريخ خوانده‏ ام كه چنین کاری کرده اند. 🔸آن آقا گفتند:« و اسب ها هم بر بدن رفتند؟» 🔹گفتم: «بله در تاريخ هست كه اسب ها هم بر بدن رفتند.» 🔸مدتى گذشت و يك خورده جلوتر آمديم. بازآن آقا گفتند:« آسيد مصطفى! آيا متوكل عباسی خواست قبر حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) را، منهدم كند؟» 🔹گفتم: بله سعى كرد كه از بين ببرد». 🔸گفت:« گاوها را فرستاد كه قبر را شخم بزنند و مساوى كنند؟» 🔹گفتم:« من در تاريخ خوانده‏ ام كه فرستادند اما گاوها نرفتند». 🔸گفت« چطور؟ اسب كه حيوان نجيب و خوش فهمى است و در عالم خودش بيش از گاو متوجه می شود، اما بر جسد و بدن مبارك حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) رفت ولى آن گاوها حتى بر قبر مطهر هم نرفتند و شخم نزدنند و قبر را از بين نبرند؟!» 🔹آقا سید می گوید من به فکر رفتم که عجب سوالى شد! اين از محدوده توانائى فکری اين آبادى و اين منطقه بيرون است! داشتم به جوابش هم فكر مى‏ كردم. گويا حس كردم از همان پشت سر نورى به دلم افتاد و جوابی برای این سوال به نظرم آمد. 🔸گفتم:« البته اين قضيه يك جوابى دارد». 🔹گفتند:« چى هست؟» 🔸گفتم:« روز عاشورا حضرت سيد الشهداء (عليه ‏السلام) خواسته بودند كه هر چه دارند را براى خدا بدهند حتى اين يك مشت استخوان را گذاشتند وسط و خودشان اجازه دادند و خودشان خواسته بودند كه اسب بر بدن مبارکشان برود. خود حضرت خواستند هر چه داشتند را در راه خدا داده باشند. اما در جريان متوكل، اينها مى‏ خواستند آثار حضرت را از بين ببرند. 🔹نظر امام حسین (علیه السلام) بر از بين رفتن آثارشان نبود، از اول خود حضرت مى‏ خواستند، آثارشان محفوظ بماند تا مردم به اين وسيله بهره ببرند و مقرّب به خدا شوند». 🔸آن آقا كه پشت سر بود، فرمود:« درست است.» 🔹آقا سید مصطفی می گوید: بعد پشت سرم را نگاه كردم ديدم هيچ كسى نيست حتى جاى پائى غير از همين مسيرى كه من آمده‏ ام، نيست. ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتاب آه 6.mp3
5.17M
فصل ششم/دومين سفير امام حسين (ع) براي كوفيان ـ دعوت امام از زهير بن قين .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در واقعه ی تاریخی كربلا تحریفاتی صورت گرفته است، چه از نوع لفظی و چه از نوع تحریف معنوی، و همین تحریفها سبب شده است كه این سند بزرگ تاریخی و این منبع بزرگ تربیتی برای ما بی اثر و یا كم اثر بشود و احیاناً در مواقعی ببخشد. عموم ما این وظیفه را داریم كه این سند مقدس را از این تحریفها كه آن را آلوده كرده است، پاك و منزه كنیم. عوامل تحریف: یک: اغراض دشمنان همیشه اغراض دشمنان خود یك عاملی است برای اینكه حادثه ای را دچار تحریف كند. دشمن برای اینكه به هدف و غرض خودش برسد، تغییر و تبدیل هایی در متن تاریخ می دهد و یا توجیه و تفسیرهای ناروایی از تاریخ می كند .در حادثه ی كربلا هم این نوع از عامل دخالت داشت، یعنی دشمنان در صدد تحریف نهضت حسینی برآمدند. همان طوری كه در دنیا معمول است كه دشمنان، نهضتهای مقدس را به افساد و اخلال و تفریق كلمه و ایجاد اختلاف و امثال اینها متهم می كنند، خیلی كوشش كرد برای اینكه چنین رنگی به نهضت حسینی بدهد. از همان روز اول چنین تبلیغاتی شروع شد. ...شما یك نفر مورخ و یك نفر صاحب نظر را در دنیا پیدا نمی كنید كه این گونه اظهار نظر كرده و گفته باشد حسین بن علی، العیاذ بالله، قیام نابجایی كرد، آمد تا كلمه ی مردم را تفریق كند، اتحاد را از میان ببرد؛ خیر، این تحریف اثر نكرد كه نكرد. پس دشمن نتوانست در حادثه ی كربلا تحریفی ایجاد كند. در حادثه ی كربلا با كمال تأسف هرچه تحریف شده است، از ناحیه ی است. دوم: تمایل بشر به اسطوره سازی عامل دوم، تمایل بشر است به و . این هم باز در تمام تواریخ دنیا وجود دارد. در بشر یك حس هست، یك حسی هست كه درباره ی قهرمانهای ملی و قهرمانهای دینی افسانه می سازد. بهترین دلیلش این است كه مردم برای نوابغی مثل بوعلی سینا و شیخ بهائی چقدر افسانه جعل كردند! ....حاجی نوری، این مرد بزرگ، در انتقاد می كند، می گوید: برای در جنگ صفّین- كه اصل شركت حضرت هم معلوم نیست، اگر هم شركت كرده یك بچه ی پانزده ساله بوده است- نوشته اند أبو الفضل العباس مردی را پرتاب كرد به هوا، یكی دیگر را پرتاب كرد، یكی دیگر را، تا هشتاد نفر. هشتادمی را كه پرتاب كرد، هنوز اولی به زمین نیامده بود. اولی كه آمد به زمین دونیمش كرد، دومی را دونیم كرد، سومی را و. . . از این افسانه ها! .در حادثه ی كربلا، یك قسمت از تحریفاتی كه صورت گرفته است معلول حس اسطوره سازی است. مبالغه ها و اغراقهایی شده است. مخصوصاً اروپایی ها می گویند در تاریخ مشرق زمین [مبالغه و اغراق ] زیاد است، و راست هم می گویند. در نوشته است عدد لشكریان سواره ی آنها ششصد هزار نفر بود، پیاده ی آنها دو كرور و مجموعشان یك میلیون و شش صد هزار نفر بود، همه هم اهل كوفه بودند. آخر كوفه مگر چقدر بزرگ بود؟ كوفه یك شهر تازه سازی بود. هنوز سی و پنج سال بیشتر از عمر كوفه نگذشته بود، چون كوفه را در زمان عمر بن الخطّاب ساختند و كوفه مركز سپاهیان اسلام بود. عمر دستور داد این شهر را در اینجا بسازند برای اینكه لشكریان اسلام در نزدیكی ایران یك مركزی داشته باشند. همه ی جمعیت كوفه معلوم نیست در آن وقت آیا به صد هزار نفر می رسیده یا نمی رسیده است. آن وقت یك میلیون و ششصد هزار نفر سپاهی در آن روز جمع بشود و حسین بن علی علیه السلام هم سیصد هزار نفر آنها را بكشد، این با عقل جور درنمی آید. این حس اسطوره سازی خیلی كارها كرده است. ما كه نباید یك را در اختیار افسانه سازها قرار بدهیم. «وَ اِنَّ لَنا فی كُلِّ خَلَفٍ عُدولاً یَنْفونَ عَنّا تَحْریفَ الْغالینَ وَ انْتِحالَ الْمُبْطِلینَ» . ما وظیفه داریم اینها را از چنگ این افسانه سازها بیرون بیاوریم.حالا برای هرات هر كه هرچه می خواهد بگوید. اما برای حادثه ی عاشورا، حادثه ای كه ما دستور داریم هر سال آن را به صورت یك زنده بداریم، آیا صحیح است كه در این داستان این همه افسانه وارد بشود؟ ! ؛ شهید مرتضی مطهری. ناشر: انتشارات صدارا. نوبت چاپ: 34 ام. جلد یک صفحه 82-77.
🔰 بخوانید | صدای سگ! 💠 امام سجاد علیه‌السلام: هر کس به آنچه خدا به او داده است قناعت کند، از بی‌نیازترین مردم می‌باشد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عامل سوم [تحریف واقعه عاشورا] یك است. این دو عاملی كه عرض كردم، یعنی غرضها و عداوتهای دشمنان و حس اسطوره سازی و افسانه سازی، در تمام تواریخ دنیا وجود دارد. ولی در خصوص حادثه ی عاشورا یك عامل بالخصوصی هست كه این عامل سبب شده است كه در این داستان بالخصوص، جعل واقع بشود. آن عامل چیست؟ .پیشوایان دین از زمان پیغمبر اكرم و زمان ائمه ی اطهار دستور اكید و بلیغ داده اند كه باید نام حسین بن علی زنده بماند، باید بن علی هر سال تجدید بشود، چرا؟ بحث در این «چرا» است. این چه دستوری است در اسلام؟ چرا این همه ائمه ی دین به این موضوع اهتمام داشتند؟ چرا برای زیارت حسین بن علی این همه اهتمام و ترغیب است، این همه تشویق است؟ ما باید به این «چرا» دقت كنیم. ممكن است كسی بگوید: «این برای این است كه ی برای حضرت زهرا باشد. » آیا این حرف نیست كه بعد از هزار و چهار صد سال، هنوز حضرت زهرا احتیاج به تسلیت داشته باشد؟ در صورتی كه به نصّ خود امام حسین و به حكم ضرورت دین، بعد از شهادت امام حسین دیگر امام حسین و حضرت زهرا نزد یكدیگر هستند. این چه حرفی است؟ ! مگر حضرت زهرا بچه است كه بعد از هزار و چهار صد سال هنوز هم دائماً به سر خودش بزند، گریه كند، بعد ما برویم به ایشان سرسلامتی بدهیم! این حرفها دین را خراب می كند. حسین مكتب عملی در اسلام تأسیس كرد. حسین علیه السلام نمونه ی عملی قیام های اصلاحی است. خواستند زنده بماند، خواستند حسین سالی یك بار با آن نداهای شیرین و عالی و حماسه انگیزش ظهور پیدا كند، فریاد كند: «أَ لا تَرَوْنَ أَنَّ الْحَقَّ لا یُعْمَلُ بِهِ وَ الْباطِلَ لا یُتَناهی عَنْهُ لِیَرْغَبِ الْمُؤْمِنُ فی لِقاءِ اللّهِ مُحِقّاً». خواستند «اَلْمَوْتُ اَوْلی مِنْ رُكوبِ الْعارِ» (مرگ از زندگی ننگین بهتر است) برای همیشه زنده بماند. خواستند «لا اَرَی الْمَوْتَ اِلاّ سَعادَةً وَ الْحَیاةَ مَعَ الظّالِمینَ اِلاّ بَرَماً» برای همیشه زنده بماند. زندگی با ستمكاران برای من خستگی آور است؛ مرگ در نظر من جز سعادت چیزی نیست. خواستند آن جمله های دیگر حسین: «خُطَّ الْمَوْتُ عَلی وُلْدِ آدَمَ مَخَطَّ الْقَلادَةِ عَلی جِیدِ الْفَتاةِ» زنده بماند، «هَیْهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ» زنده بماند. مردی كه می آید آنجا در مقابل یك دریا [انسان ] ، سی هزار نفر، می ایستد، آن طور مردانه، در حالی كه در نهایت شدت گرفتار است از ناحیه ی شخص خودش، از ناحیه ی خاندان خودش، مرد و مرد وار- كه چنین مردی دنیا به خودش ندیده است- و می گوید: «اَلا وَ اِنَّ الدَّعِیَّ بْنَ الدَّعِیِّ قَدْ رَكَزَ بَیْنَ اثْنَتَیْنِ بَیْنَ السِّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ هَیْهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ یَأْبَی اللّهُ ذلِكَ لَنا وَ رَسولُهُ وَ حُجورٌ طابَتْ وَ طَهُرَتْ» ، خواستند اینها زنده بماند، مكتب حسین زنده بماند، زنده بماند، پرتوی از روح حسینی در این ملت بتابد. فلسفه اش خیلی روشن است. گفتند نگذارید این حادثه فراموش بشود. حیات و زندگی شما بستگی به این حادثه دارد، انسانیت و شرف شما بستگی به این حادثه دارد، اسلام را با این وسیله می توانید خوب زنده نگه دارید.پس ترغیب كردند به این كه مجلس عزای حسینی را زنده نگه دارید. راست است عزاداری حسین بن علی واقعاً فلسفه دارد، واقعاً فلسفه ی صحیح دارد، فلسفه ی بسیار بسیار عالی هم دارد. هرچه ما در این راه كوشش كنیم، به شرط اینكه هدف این كار را تشخیص بدهیم به جاست. اما متأسفانه عده ای این را نشناختند، خیال كردند كه بدون اینكه مردم را به مكتب حسین علیه السلام آشنا كنیم، به فلسفه ی قیام حسینی آشنا كنیم، عارف به مقامات حسینی كنیم، همین قدر كه مردمی آمدند و نشستند و یك ای را نفهمیده و ندانسته كردند، دیگر است! ؛ شهید مرتضی مطهری. ناشر: انتشارات صدارا. نوبت چاپ: 34 ام. جلد یک صفحه 83-82.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتاب آه 7.mp3
7.36M
فصل هفتم/سد كردن راه بر امام حسين (ع) توسط حر بن يزيد رياحي
؛ چند و چون مدح اهل بیت (ع) از نگاه رهبر معظم انقلاب ، مسأله‌ی مستحبی و نافله‌ی شعر است؛ فریضه‌اش همان میباشد. یعنی چنانچه شعر با صدای خوش همراه شد، تأثیرش مضاعف میشود؛ اما در استخوان‌بندی این کار، صدای خوش دخالتی ندارد. اگر صدای خوش بود و این شعر را با آن محتوای خوب و با آن الفاظ زیبا و با آن مضمونی که مورد نیاز است، همراهی کرد، ارزش آن دو برابر میشود. یقیناً قصیده‌یی را که کسی این گونه بخواند، ارزش آن از یک سخنرانی یکساعته‌ی یک آدم دانشمند بیشتر است. این‌که ما مرتب در این دیدارها به برادران عرض کردیم که بروید را در کتابهای گوناگون پیدا کنید و آنهایی را که برای تفهیم مفاهیم و عقاید و و یا و یا هر آنچه که امروز جامعه‌ی اسلامی به آن دارد و مناسب است، برگزینید و بیاورید در محافل بخوانید، برای همین تأثیر است. آن وقت، شما یک «کمیت» و یک «دعبل» خواهید بود. همان طور که مطرح کردم، یکی از چیزهایی که باید در این اشعار باشد، عبارت از - مثلاً در باب توحید یا نبوت - است. بهترین اشعار قدما در باب توحید و نبوت، همین مدایحی است که شعرای بزرگ ما در مقدمه‌ی دیوانها و مثنوی هایشان ذکر کرده‌اند و گفته‌اند. این اشعار شعرای برجسته، مضامینی قوی و حقیقتاً دارد که انسان می تواند پیامبر(ص) یا امام(ع) یا فاطمه‌ی زهرا (سلام‌اللَّه‌علیها) را با مضمون این اشعار بشناسد. نمی گویم درست بشناسد، چون ما که نمی توانیم آن بزرگواران را درست بشناسیم؛ اما در همان حدی که ممکن است، باید تلاش کنیم. مثلاً وقتی راجع به امیرالمؤمنین شعری خوانده می شود، باید هم مقام معنوی علی(ع) - که ما از او خبر کمی داریم و از ذهن و فکر و دلِ ما آدم های پایین و متوسط پنهان است - و هم عبادت و مظلومیت و حکومت و عدل و ضعیف پروری و دشمن ستیزی و جهاد امیرالمؤمنین(ع) را بشناسیم. حدود بیست سال پیش، این حرفها را میزدیم و خیلی، آنها را می شنیدند؛ ولی نمیفهمیدند که ما چه میگوییم. می گفتیم فقط درباره‌ی و چهره‌ی ائمه(علیهم‌السّلام) شعر نسرایید. شعر گفتن درباره‌ی زلف و ابروی و چشم و عارض امام که تعریف نیست. حالا (صلوات‌اللَّه‌علیه) کمانی باشد یا نباشد، مگر در شخصیت او چه‌قدر اثر میگذارد؟! زلف او افشان باشد یا نباشد، مگر چه‌قدر اثر می گذارد که حالا بیاییم در قصیده‌یی که می خواهیم راجع به امیرالمؤمنین بسراییم، از بگوییم! البته، حالا به نظرم کم شده است.ان‌شاءاللَّه که الان این چیزها نباشد. وقتی می گفتیم چرا اینها را می گویید، می کردند و می گفتند: پس چه بگوییم؟ می گفتیم از مسایل زندگی و برجستگی های عملی علی(ع) بگویید. در آن روز، این مسایل برایشان روشن نبود؛ اما امروز چگونه است؟ امروز، برای همه روشن است. زندگی امیرالمؤمنین را بیان کنیم تا بین او و خصومش در تاریخ و امروز مقایسه شود. این چیز کمی نیست که یک نفر حاکم باشد و تمام ازمّه‌ی قدرت - بیت‌المال و شمشیر و نفوذ کلمه - در کف اقتدار او باشد، اما زندگی شخصی او آن چنان باشد که به یاران نزدیکش بگوید: شما نمی توانید این قدر سخت زندگی کنید: «الا و انّکم لا تقدرون علی ذلک». غذای او طوری باشد که راوی از اصحاب امیرالمؤمنین به قنبر - خادم آن حضرت - بگوید: چرا این نان جوینِ سختِ خشک را به این پیرمرد میدهی؟ و قنبر در جواب بگوید: من این کار را نمیکنم، خود او میکند. اوست که این نان و یا آرد جو را در داخل کیسه‌یی میگذارد و در آن را میبندد و گاهی هم مهر میکند که کسی باز نکند و آن را با شکر یا روغن یا قاتقی مخلوط نکند. «الا و انّ امامکم قد اکتفی من دنیاه بطمریه و من طعمه بقرصیه». این، زندگی اوست. این را بیان کنید. رسالت مداحان؛ بیان برجستگی های واقعی زندگی اهل بیت (ع) یک شاخصه از .
🔴لوح | به سوی ظلم 🔻حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «دولت امارات متّحده‌عربی خیانت کرد؛ به دنیای اسلام، به دنیای عرب، به کشورهای منطقه، به مسئله مهمّ فلسطین. پای صهیونیست‌ها را در منطقه باز کردند. مسئله غصب فلسطین و آواره کردن یک ملّت را به بوته‌ی فراموشی سپردند و عادی‌سازی کردند.» ۹۹/۶/۱۱ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😳آقای روحانی مثل ترامپ مرد باش... 🔥آقای آذری جهرمی،آقای فیروز آبادی مثل ترامپ مرد باشید... ❌آقایان مذهبی(رائفی پور و...) مثل ترامپ مرد باشید!!! 🤔چرا واقعا؟!؟ حتما ببینید 🔥🎥صحبت های جنجالی استاد پورآقایی در مورد و
با سلام خدمت دوستان محترم نکات محتوایی سخنرانی: ✅استاد فرمودند دفاع ترامپ از امنیت ملی کشورش مردانه است. ✅باز کردن صفحه جدید در صفحات مجازی بیگانه، پس از بستن صفحه قبلی نوعی ذلت پذیری است. نکات حاشیه ای: دوستان در تذکرات شون چند نکته رو فرمودند: ❗️اگر جبهه انقلاب در توئیتر فعالیت نکند اسلام منزوی می شود. ❗️آقای رائفی پور در توئیتر مشغول تبلیغ اسلام است. ❗️سخنان استاد پور آقایی تعریض به رهبری معظم است.
خدمت دوستان عزیز عارضم که فعالیت در صفحاتی مثل توئیتر از چند جهت تالی فاسد داره: یکم: اگر فیلتر سازی سایت ها و نرم فزارها پشتوانه قانونی و شرعی داره، خود فعالیت مسئولین دولتی در آنجا توهین به قانون می باشد. دوم: فعالیت در این نرم افزارها بازی در زمین دشمنه. دشمن زمین بازی را طراحی کرده و گام اولیه حضور هر فرد در آنجا باعث بالا رفتن قیمت آن نرم افزار میشه. در گام بعدی نرم افزار کاملا مدیریت شده است. شما باید جون بکنی یه صفحه را راه اندازی کنی وقتی به اندازه قابل قبولی مخاطب پیدا کردی، وقتی می خوای حرفت را بزنی میکروفونت را می بنده. دوباره روز از نو روزی از نو. این همون ذلتیه که استاد اشاره فرمودند. سوم: طبق فتوای رهبری معظم استفاده از نرم افزارهایی که مشابه داره از نظر شرعی محل اشکاله. شمایی که قراره با حضورتون باعث رونق یه نرم افزار شید چرا نرم افزار داخلی رو تقویت نمی کنید. چهارم: فعالیت چهره های سرشناس مذهبی و ملی باعث ترغیب افراد دیگر به آن نرم افزارها می شود. این در نوع خود نوعی امر به منکره. اینستاگرامی که صفحات پورنش به مراتب در دسترس تر و وسوسه انگیزترند، نمی تواند صفحه امنی برای جوانان و نوجوانان باشه. آقایی که به بهانه امام زمان جوانان معصومی که فاقد سواد رسانه ای هستند را می کشونه داخل صفحاتی مثل توئیتر و اینستاگرام، بعد از نیمه شعبان می تونید اونها را صفحات لایو مسئله دار پیدا کنید. طوفان توئیتری در حقیقت طوفان رها سازی است. رها سازی افراد بی دفاع در هجوم شبهات صفحه توئیتر و صفحات پورن اینستاگرام.
اما درباره حاشیه ها: یکم: کسی که می خواد مبلغ اسلام باشه باید اسلام شناس باشه. ما آقای رائفی پور را اسلام شناس نمی دونیم و به همین علت هم مبلغ اسلام نمیدونیم. اگه به دوستان برنخوره عرض می کنم ایشون در بهترین حالت می تونه نقش دکتر شریعتی را بازی کنه. اگه بزرگواران سیر ورود ایشون به عرصه سخنرانی را ملاحظه کنند شاید حرفم را بپذیرند. دوم: افراد و چهره هایی مذهبی که ما دیدیم همون به زبان فارسی توی توئیتر مطلب می گذارند الا شذ و ندر. این یعنی مخاطبشون ایرانی ها هستند. خوب برادرمن! سرت که درد نمیکنه. بیا تو صفحات داخلی. این همه جوان نخبه و تحصیل کرده. این آقایان اگه دلشون به حال اسلام می سوزه با همون طوفان هاشون به جای اینکه ریشه ما را بزنند بیان یه توئیتر داخلی را راه بندازند. سوم: ما در عین حالی قائل به استفاده مثبت از بستر فضای مجازی برای تبلیغ اسلام هستیم اما معتقدیم تا به حال تبلیغی صورت نگرفته. تبلیغ یعنی رساندن پیام دین به دل مخاطب. این مقدمات و مؤخرات زیادی داره و با حلوا حلوا دهن شیرین نمی شه. چهارم: حساب های منسوب به مؤسسه تنظیم و نشر آثار رهبریه و به صورت مستقیم ارتباطی به ایشون نداره. اصل اولی فتوا و منش ایشونه که در هر گونه استفاده از کالای خارجی احتیاط می کنند حتی در عرصه پوشاک و پزشکی. کار دفتر یا مرسسه برای ما حجت نیست و طبق اصل اولی زیر سؤاله مگه اینکه داشته باشند. ما چون اطلاع نداریم حمل به صحت می کنیم اما در هر حال قابل پیروی نیست.
۱۳. آیا نرم‌افزارها هم به‌مثابه کالا هستند و حکم خرید کالای ایرانی در اینجا هم وجود دارد؟ حکم خرید کالای دشمنان که به نحوی کمک به آنها محسوب می‌شود تحت عنوان «اعانه‌ی ظالم» شامل اینجا نیز می‌شود؛ یعنی ما با خریداری یک نرم‌افزار، خدماتی به آنها برسانیم یا به نحوی از این نرم‌افزارها استفاده کنیم که سودش به جیب آنها برود، مثل برخی برنامه‌ها که اصل ورود به آنها و تعداد استفاده‌کنندگان از آنها برای صاحبش مفید است، همین ورود به برنامه هم حرام می‌شود. بنابراین فرقی نمی‌کند که این کالا سخت‌افزار باشد یا نرم‌افزار و این توصیه‌‌ای که گفته‌اند اگر کالایی مشابه داخلی دارد، از کالای خارجی استفاده نکنید، شامل نرم‌افزارها هم می‌شود و باید از نرم‌افزار داخلی استفاده کنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
استفاده از وسیله ی نامقدس برای هدف مقدس از این [مطلب ] یك مطلب بالاتری پیدا شد و آن این است كه عده ای آمدند گفتند ثوابش آن قدر زیاد است كه از هر وسیله ای برای این كار می شود استفاده كرد. یك حرفی را امروزی ها در آورده اند- در مكتب و امثال او- كه می گویند ؛ هدفت خوب باشد وسیله ات هرچه شد، شد. اینها هم گفتند: ما اینجا یك هدف مقدس و منزه داریم و آن گریستن بر امام حسین علیه السلام است.حالا این گریستن روی چه فلسفه ای است، كاری به آن ندارند؛ باید گریست. بسیار خوب، باید گریست. به چه وسیله بگریانیم؟ به هر وسیله كه شد. هدف كه مقدس است، وسیله هرچه شد، شد. اگر یك های اهانت آور هم بسازیم درست است یا درست نیست؟ گفتند: اشكی جاری می شود یا جاری نمی شود؟ همین قدر كه اشك جاری می شود، هر كاری كردید كردید. شیپور بزنیم، طبل بزنیم، معصیت كاری كنیم، به بدن مرد لباس زن بپوشانیم، درست كنیم، جعل و تحریف كنیم. گفتند: در دستگاه امام حسین این حرفها مانعی ندارد. علیه السلام از دستگاه دیگران جداست. اگر اینجا دروغ گفتی، بخشیده است؛ جعل كردی، بخشیده است؛ تحریف كردی، بخشیده است؛ شبیه سازی كردی، بخشیده است؛ به تن مرد لباس زن كردی، بخشیده است؛ هر گناهی كه اینجا كردی، بخشیده است. هدف خیلی مقدس است. در نتیجه یك افرادی در این قضیه دست به جعل و تحریف زده اند كه انسان تعجب می كند. در ده پانزده سال پیش رفته بودم اصفهان. مرد بزرگی آنجا بود، مرحوم آقا شیخ محمد حسن نجف آبادی اعلی الله مقامه. من تازگی در جایی یك روضه ای شنیده بودم كه تا آن وقت نشنیده بودم و آن روضه خوان- كه اتفاقاً هم بود- این روضه را كه خواند، به قدری مردم را گریاند كه حد نداشت، و خیلی هم عجیب بود. داستان یك پیرزنی [است ] كه در زمان می خواهد به علیه السلام برود و آن وقت دستها می بریدند و چنین و چنان می كردند. این زن بارها می آید و خلاصه آخرش رساند به آنجا كه این زن را بردند در دریا انداختند تا او را غرق كنند. در همان حال این زن فریاد كرد: یا أبا الفضل العباس! عن قریب كه داشت غرق می شد، سواری آمد در همان دریا و گفت كه ركاب اسب مرا بگیر. ركابش را گرفت. پیرزن گفت تو چرا دستت را دراز نمی كنی؟ گفت آخر من دست در بدن ندارم. خیلی مفصل گفت و خیلی هم گریه گرفت. من این را برای مرحوم آقا شیخ محمد حسن نجف آبادی نقل كردم. ایشان گفت كه بیا تاریخچه ی این [داستان ] را من به تو بگویم كه از كجاست. گفت یك روزی در اصفهان در حدود بازار و مدرسه ی صدر مجلس روضه ای بود كه بزرگترین مجالس اصفهان بود، حتی مرحوم حاج ملا اسماعیل خواجویی كه از علمای بزرگ اصفهان بود در آنجا شركت می كرد. (این قصه قبل از زمان ایشان بوده، ایشان هم از اشخاص معتبری نقل كردند. ) واعظی را اسم برد، از معاریف هم بود، گفته بود كه من در آن جلسه خاتِم بودم و قرار بود آخری باشم. منبری ها كه می آمدند، هنر خودشان را برای گریاندن مردم اعمال می كردند. هركس كه می آمد روی دست دیگری می زد، و بعد هم كه از منبر پایین می آمد، می نشست، می خواست هنر شخص بعد از خودش را ببیند. تا ظهر طول كشید. من دیدم هر كسی هر هنری داشت به كار برد، اشك مردم را گرفتند، فكر كردم من چه بكنم؟ همان جا نشستم و این قصه را جعل كردم. رفتم گفتم، كربلا كردم، بالا دست همه زدم. عصر همان روز وقتی كه رفتم در چهارسوق، مجلس روضه، دیدم آن كه قبل از من است، همین داستان را دارد بالای منبر می گوید، همین كه من پیش از ظهر جعل كردم. طولی نكشید كه در كتابها هم نوشتند و چاپ كردند. ؛ شهید مرتضی مطهری. ناشر: انتشارات صدارا. نوبت چاپ: 34 ام. جلد یک صفحه 85-84.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا