🔹چهاردهم فروردین سالروز رحلت عبد صالح خدا ، ایت الله حاج شیخ مجتبی قزوینی خراسانی ، گرامی باد.
@shia5t
معرفی ایت الله حاج شیخ مجتبی قزوینی خراسانی ، شهر #قزوین :
قسمت اول :
🔻 عبد صالح خدا ، آیت الله حاج شیخ مجتبی قزوینی خراسانی(ره) فرزند حجت الاسلام و المسلمین، آقا شیخ احمد تنکابنی است که در سال 1318 هجری قمری در قزوین متولد شد.
🔻ایشان از شاگردان مرحوم سید موسی زرابادی هستند.
ایشان تحصیلات مقدماتی را در همین شهر به پایان رسانید و پس از آن در حدود سال 1330 هجری قمری به همراه پدر راهی نجف اشرف گردید و حدود هفت سال در آن سامان مقدس اقامت نمود و از محضر اساتید و عالمان بزرگی مثل سید محمدکاظم یزدی و میرزا محمد شیرازی کسب فیض نمود. سپس شیخ در سال 1337 هجری قمری از عتبات مقدسه به ایران بازگشت و به مدت دو سال در زادگاه خود بماند.
شیخ سپس به قم آمد و 2 سال نیز در این شهر علم بماند و از درس خارج شیخ عبدالکریم یزدی (م: 1355ق) استفاده کرد. آنگاه رخت به مشهد کشید و در آستانه فیّاض ولایت رضوی ماندگار گشت.
وی چهل سال از عمر خویش را در مرکز مهم علمی شهر مقدس مشهد صرف تربیت شاگردان نمود. و حاصل این دوره، تربیت دهها تن عالم و فاضل و مدرس و واعظ و محقق است که در سایه مهر آیین این فرد بزرگ پرورش یافتند.
☘️ مرحوم قزوینی عنایتی خاص بر تلاش و کوشش و استفاده مردم از دانش پژوهان داشت . از این رو توازن در شیوه زندگی را برای شاگردان خود تجویز می کرد . یکی از شاگردان ایشان نقل می کند:
«من شب ها مطالعه می کردم . یک شب مطلب مشکل بود; من به زور خود را تا سحر بیدار نگاه داشتم و آب به صورت می زدم تا بیدار بمانم و مطلب حل شود; اما نشد . صبح شد و کسی نمی دانست که من نخوابیدم . حالم خیلی بد بود . صبح منزل حاج شیخ رفتم . وقت خداحافظی حاج شیخ گفتند: بنشین! آن وقت فرمودند: من در درس ها زحمت زیادی می کشیدم و خیلی فشار روی خودم می آوردم و حتی شب غذا نمی خوردم و دیر می خوابیدم . یک روز رفتم که نان بگیرم، یکی از اساتید مرا صدا زد و گفت: آقا مجتبی! می خوا هی از وجودت مردم بهره ببرند یا نه؟ گفتم: بله . ایشان فرمودند: با این روش که تو داری، مردی خواهی بود منزوی و علیل و کنج خانه افتاده و کسی از تو بهره نخواهد برد; مگر می خواهی ریاضت بکشی . بخواب! غذا بخور! چرا صبحانه نمی خوری؟ چرا غذایت نامرتب است؟ علم را کم کم بیاموز و خوب بیاموز; به طوری که وقتی به جایی رسیدی، مردم و طلبه ها از وجودت بتوانند استفاده کنند . حاج شیخ بعد از نقل این داستان گفتند: آقا جان شب نخوابیدن یعنی چه؟ من با خود گفتم حاج شیخ از کجا خبر دارند؟ کسی که از بیداری من مطلع نبود . گفتم: چه کنم؟ فرمودند شب را بخواب » .
🍃تشرف به محضر امام رضا(ع)
مرحوم حاج آقا جلیل زرآبادی میگوید: من از زبان خود حاج شیخ شنیدم که میگفتند: یک بار به حرم حضرت رضا(ع) مشرف شدم، نماز خواندم و بعد از نماز زیارت جامعه میخواندم، همانطور که مشغول خواندن زیارت بودم، پردهها و حجابها کنار رفتند و ضریح اول و دوم کنار رفت. احساس کردم که من هستم و حضرت رضا(ع) که روی سریر خوابیدهاند، سپس متوجه شدم حضرت سر مبارک خود را بالا آوردند و نظر و نگاه خاصی به من فرمودند و بلافاصله صحنه تمام شد.
مرحوم شیخ هر وقت به حرم میرفتند، یکی از حاجتهای ایشان این بود که حضرت غیر از توجه عامی که به زوار خود دارند، توجه و عنایت خاصی به ایشان کنند که این دعا مستجاب میشود
🌿درمان غده ی یکی از شاگردان
حاج سید جعفر سیدان نقل می کنند: در ایام تحصیل در مشهد غده ای پشت گردنم در آمده بود که مختصری درد می کرد. نزد دکتر شاملو (پدر پروفسور شاملو) برای معالجه رفتم و در همان ایام ، در درس اشارات آقا شیخ مجتبی قزوینی که در منزل تدریس می کرد شرکت می کردم. روزی سر درس به دلیل دردی که آن غده داشت مرتب به آن دست می کشیدم. پس از پایان درس ایشان فرمود: بنشین کارت دارم...! فرمود:چیه؟ چرا مرتب دست به گردنت می کشی؟ جریان را گفتم. ایشان انگشت خود را به اطراف آن غده گذاشت و گفت: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، ام ابرموا امرا فانا مبرمون . جمله ای هم اضافه کرد که نفهمیدم. از منزل ایشان که بیرون آمدم هیچ اثری از آن غده نبود.
🍂شنیدن تسبیح برگها
حاج شیخ تسبیح و تقدیس برگهای درخت را شنیده بود که این ، تفسیر « إن من شیء إلا یسبح بحمده و لکن لا تفقهون تسبیحهم » است ، و ایشان آن را یافته بودند . ما نمی دانستیم حاج شیخ کیست .
لطف حاج شیخ باعث شد ما در صراط امام زمان (عج) قرار گرفتیم و کار های زندگی ما و مشکلات ما توسط حضرت مهدی (عج) حل شد و می شود ، تا کسی مورد لطف واقع نشود به جایی نمی رسد .
@shia5t
معرفی ایت الله حاج شیخ مجتبی قزوینی خراسانی ، شهر #قزوین :
قسمت دوم :
🌿شیخ دارای کرامات و چشم حقیقت بین بود; استاد محمد رضا حکیمی می گوید :
«حاج شیخ از سفر قبله بازگشته بودند (یادم نیست سفر اول بود یا دوم) و روزی در خدمتشان بودم و دو به دو نشسته بودیم; فرمودند: در یکی از طواف ها دیدم نوری از درون کعبه معظمه خارج شد، و به طرف مشاهد مشرفه (حرم مدینه، حرم نجف . .). رفت و آن جاها را نورافشانی کرد و دوباره به کعبه بازگشت .»
🍃 راه نجات
بدان! راه نجات و رسیدن به مقاصد عالیه، تقوی و توسل به ائمه هدی، خاصه ولی عصر روحی و ارواح العالمین له الفداء - می باشد; مکرر این دو کلمه را برای شما توضیح داده ام .
1 . مواظبت و مراقبت کامل در فعل واجبات و ترک محرمات باید داشته باشید .
2 . نماز توسل به ولی عصر - عجل الله تعالی فرجه الشریف - در خود مفاتیح صفحه 45 مطلق است، و شرایط ندارد; هر وقت می شود خواند; مکرر با توجه تام بخوان! در هر امر مهمی بخوان تا نتیجه بگیری; «من دق بابا و لج ولج; کسی که در خانه شخصی بزرگ را بکوبد و جدیت کند، داخل خواهد شد» و یک دعا از مفاتیح، با حال و توجه به معانی آن بخوان!
3 . این دو امر مهم را با سوره ای از قرآن ترک نکن; امیدوارم آخرالامر به اهمیت این دستور برخوری و بفهمی . . .
🍃 ریشه امیدواری
ریشه امیدواری دو امر مهم است:
اول معرفت پروردگار متعال به ربوبیت و اوصاف کمال و جمال; چنان که ذات مقدس، به توسط قرآن مجید و پیغمبر اکرم (ص) وائمه هدی (ع) بیان فرموده; نه چنان که علماء بشر به آراء و عقول ناقص خود مشی کردند .
دوم شناسایی خود، به عبودیت و فقر و عجز و احتیاج و بیچارگی و ناتوانی و قصور و تقصیر و تمام و کمال رجاء که باعث نجات باشد و توسل و تشبث به ولایت اهل بیت عصمت (ع) و عمل به دستورات و فرامین آن وجودات مقدس و شکی نیست که هر مقام و کمالی را خواسته باشیم، باید متوجه و متوسل به مقامت ولایت ائمه (ع) باشیم; «من اراد الله بدا بکم و من وحده قبل عنکم و من قصده توجه بکم » .
به خصوص در زمان غیبت، باید متوسل به ذیل عنایات ولی عصر (عج) باشیم و وجود مبارکش را لیلا و نهارا متذکر و فراموش و غفلت نکنیم و بدانیم که از جانب ذات اقدس ربوبی - جلت آلاؤه - ولی امر و واسطه بین خالق و خلق، اوست و فیوضات به برکت وجود مبارکش به ما می رسد و آن چه بخواهیم، باید به برکت آن حضرت بخواهیم .
🍂یک نکته اخلاقی
آقا سیدی بود بجنوردی ، از طلاب شریف و درسخوان ، عیالش نزدیک به وضع حمل شد و نیاز شدیدی پیدا کرد . آمد پیش حاج شیخ که حال من اینطور شده چه کنم ؟ ایشان می فرمایند : این فرش خرسک را بردار و ببر بفروش و پول آن را خرج کن .
توضیح اینکه اتاق پذیرایی ایشان 2فرش 3×2- از نوع خرسک - مفروش بود که ایشان یکی را برای برآورده شدن حاجت این سید طلبه به او هدیه کردند . علامه حکیمی گفتند : من در اینجا بودم که سید فرش را جمع کرد و برد ، سپس حاج شیخ گفتند : فعلا جای آن را باکیسه گونی فرش کنید تافکری برای آن برداریم .
@shia5t
معرفی ایت الله حاج شیخ مجتبی قزوینی خراسانی ، شهر #قزوین :
قسمت سوم :
🍂وفات
وی در روز دوشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۴۶–۲۲ ذیالحجه ۱۳۸۶ پس از تحمل یک بیماری طولانی که حتی قادر به تکلم نیز نبود، درگذشت. پیکرش در حرم حضرت امام علی بن موسیالرضا ع درصحن عتیق (انقلاب فعلی) به خاک سپرده شد. مزار ایشان اکنون در طبقه پایین صحن رضوی واقع در دارالاجابه، می باشد.
منابع :
hawzah.net
fa.wikipedia.org
qudsonline.ir
parsine.com
@shia5t
شیخ مجتبی قزوینی ره.pdf
1.22M
بیانات آیتالله وحید خراسانی ادام اللّه ظل العالی پیرامون شخصیت شیخ مجتبی قزوینی وصی و یکی از شاگردان مرحوم سید موسی زرآبادی ره که جلسات درسیشان هنوز در عوالم برزخی برقرار است.
❤️یس(قلب الکتاب)❤️
منبع :
t.me/yaasiiiin
@shia5t
❤️یس(قلب الکتاب)❤️
یاسین و احضار ارواح
یکی از شاگردان آیت الله حاج شیخ مجتبی قزوینی، فردی بود به نام سروقدی که در مشهد زندگی می کرد. روزی ما خدمت ایشان رسیدیم و صحبت از احضار ارواح، میزگرد و چرخیدن آن و چیزهایی را که افراد توسط آن آگاه می شوند به میان آمد. ایشان گفتند: این قبیل کارها در اصل، اساس صحیح ندارد و اصل این امور و انجام همه این کارها با «سوره یاسین» میسر است. در همان مجلس، ایشان به ما دستوری دادند و گفتند: «سوره یاسین» را تا آیه «وجعلنا من بین ایدیهم سداً و من خلفهم سداً» بخوانید و قبل و بعد از آن صلوات بفرستید آن وقت انگشت خود را روی نعلبکی که روی استکان قرار دارد و درون سینی است، بگذارید، در خواهید یافت که سینی به گردش در می آید. بعد از این دستورالعمل بارها و بارها ما آن را آزمودیم و عمل کردیم و جواب گرفتیم و اخباری از آن بدست آوردیم. در زمان گذشته که علم پیشرفت چندانی نداشت، فهمیدن و دانستن این که جنین خانم باردار پسر است یا دختر کار آسانی نبود و ما با سوره مبارکه یاسین برای اطرافیان خودمان مکرر جواب گرفته بودیم که مثلاً جنین پسر است و در واقعیت هم همان طور معلوم می شد. آقای سروقدی می فرمودند: یاسین دو نوع موکل و مأمور دارد، موکلینی از نوع فرشتگان و موکلینی از نوع اجنه. اعمالی از قبیل چرخاندن سینی و خبرهای این چنینی، به مامورین جنی مربوط می شد که این کارها را انجام می دادند. غرض از نقل این خاطره این بود که از یاسین همه کار می آید؛ البته انسان باید به خدمت استاد شایسته و اهل حقیقت راه یابد.
نقل از پایگاه اطلاع رسانی سوره مبارکه یس
منبع :
t.me/yaasiiiin
@shia5t
مزار ایت الله حاج شیخ مجتبی قزوینی خراسانی
@shia5t
السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)
@shia5t
سید ابوالحسن حافظیان ، شهر #مشهد :
قسمت اول :
🔻عبد صالح خدا حاج اقای حافظیان از شاگردان شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی و سید موسی زرآبادی و سید مظهر حسین هندی بودند.
📝گوشه ای از زندگینامه ی علامه حافظیان
سید ابوالحسن حافظیان (ره) در سال ۱۲۸۲ ه.ش. در مشهد مقدس پیدا شد، قبل از بلوغ به مقدمات، صرف و نحو، ریاضی، طب، نجوم، هیأت، فقه و اخلاق نزد اساتید مشغول گردید. از دیدن بعضی اعمال از پدر به ریاضت و عملیات (ریاضتی) شوق وافری پیدا نمود. به سفارش پدر حاج شیخ حسنعلی اصفهانی (نخودکی) (ره) او را به شاگردی خود به ریاضات، قبول فرمود، مرتب روزها برای تحصیل علم در مدرسه «میرزا جعفر» (در ضلع شرقی صحن عتیق رضوی – صحن انقلاب) و شبها در حجره فوقانی صحن عتیق جنب ایوان عباسی، مقابل «بقعه مطهره» به عبادات و ریاضات اشتغال داشت. به تدریج شهرت تامی در بین خواصّ و عوام پیدا کرد. از دعوات و عملیات روحانی او عوام و خواصّ بهرهمند میشد.
مدتی به خدمت حاج سید مظهر حسین هندی نیز مشغول بود. وی در اواخر عمر (در مشهد)، در گوشه صحن نو (صحن آزادی فعلی)، حجرات فوق آب آنبار (در ضلع جنوبی) را منزل خود قرار داده بود و مشغول به ریاضتهای شرعی بود…
در سال ۱۳۴۷، باتفاق مرد بزرگ، حاج شیخ مجتبی مدّرس قزوینی (ره) برای ملاقات و زیارت استاد بزرگ و سید جلیل، حضرت سید موسی زرآبادی (ره) به قزوین مسافرت نمودند… آنچه در مدت گذشته به آن موفق شده بود؛ گویا مقدمهای بود از برای رسیدن به آن سید بزرگوار، بعد از آن به ترقیات کاملی موفق گشت. صاحب مکاشفات و ضمیری روشن شد و قوه ارادی او قوی گردید که آثار و علائمش بر همه ظاهر گشت و سالی یک مرتبه به سفر قزوین موفق میشد.
او به دلیل بیماری فصول سرد سال را به هند عزیمت مینمود که حاصل آن ترویج و گسترش اسلام در آن سامان و از جمله کشمیر بود. قمر غفار ریاست دانشگاه زبان و ادب فارسی دهلی نو معتقد است که حافظیان در کنار میر سید علی همدانی نقش مؤثری در گسترش اسلام در کشمیر داشتهاست. وی لوح محفوظ را در تپه «صوفی پوره» واقع در دامنه کوه ترال کشمیر، استخراج کرد. وی که در هند با دختری ایرانی که پدرش استاد دانشگاه بود (پروفسور میرزا علینقی شریفی از استادان دانشگاه بمبئی و ز نوادگان میرسید علی همدانی) ازدواج کرده و پس از سقوط رضاخان به ایران بازگشت.
عزیزالله عطاردی در کتاب «فرهنگ خراسان» بخش طوس در شرح حال او نوشتهاست:
او پس از تحصیلات و فراگیری علوم متعارف و کسب فیوضات معنوی از محضر استادان از جمله مرحوم نخودکی و سیدموسی زرآبادی، عازم هندوستان شد و در آن کشور پهناور مقیم گردید او در هندوستان به محافل و مجالس اهل علم و ادب و عرفان نزدیک شد و در اکثر شهرها و ولایات هندوستان به تحقیق و تفحص پرداخت و با طبقات گوناگون آشنا شد حافظیان پس از مدتی اقامت در هند یکی از شخصیتهای بزرگ مسلمان در آن کشور گردید و در همه شهرها و ولایات مشهور شد.
محمدرضا حکیمی دربارهٔ ایشان میگوید:
مرحوم حافظیان، در «هردوار» در آب گنگا غسل کرد، در بت خانه، پشت به بت و رو به قبله نماز خواند و بعد از نماز به صدای بلند و لحن عربی، قرآن قرائت کرد، مرتاضین زیادی استماع کرده و متأثر شدند.
سید موسی زرآبادی از جمله استادان او در علوم غریبه بود. خود حافظیان بعدها به یکی از استادان مسلم علوم غریبه تبدیل شد.
از جمله اقدامات وی در این سال بازسازی ضریح حرم علی بن موسی الرضا و نصب ضریح جدید در نیمه شعبان ۱۳۷۹ هجری قمری نصب نمود.
@shia5t
سید ابوالحسن حافظیان ، شهر #مشهد :
قسمت دوم :
🔹خدمت به خلق
همّت مرحوم استاد حافظیان (ره) مصروف خدمت به خلق بود. ایشان ریاضاتی را که کشیده بود و علوم و کمالاتی را که کسب کرده و قدرت روحی را که در پرتو ریاضات و عبادات شرعی و توسّلات و توجّهات به دست آورده بود با تواضع و فروتنی، در خدمت مردم قرار داده بود و راه قرب به «خدا» را خدمت به «خلق خدا» میدانست و در این راه بس نیرو میگذاشت و صبوری میورزید و خوشرویی نشان میداد.
هفتهای دو روز (یکشنبه و چهارشنبه)، در خانه مینشست و در خانه را باز میکرد و هر کس با هر شرایطی میآمد و نزد ایشان مینشست و سخن دل خویش و مشکل زندگی خود – یا فرزندان و بستگان خود را با ایشان در میان مینهاد. آقا پس از شنیدن متواضعانه دردِ دردمند و مشکل شخص گرفتار به چاره آن میپرداخت و بدون طمع و چشمداشت أدعیه لازم برای هر امر را که خود تهیه میکرد؛ آن هم با کمال صحت و ظرافت، در اختیار مردم قرار میداد و هرگاه دستورالعملی نیز ضرورت داشت آن را میگرفت و میآموخت چه بسیار کسان از آن دعاها و دستورها بهرهمند گشتند و نتیجه گرفتند و مشکل آنان – یا صد در صد یا در حدّی قابل قبول برطرف گردید که این خود داستانی دراز دارد. دریغا که اشخاص و موارد، ثبت دفتری نگشته است!
استاد حافظیان (ره) در مورد آن چه میدانست و میتوانست ( که «توانا بود هر که دانا بود» ) و علوم و اسراری که از استادان بزرگ آموخته بود؛ دعاها، ختمها و نسخههایی که اجازاتی درباره آنها داشت و ریاضات آنها را کشیده بود (و برخی بسیار مهم بود)، به طور نوعی، مضایقهای نداشت و اگر کسانی طالب و اهل و مستعد و عامل یافت میشدند، میگفت و میآموخت. از همین رو کسانی از ایشان چیزهایی گرفتند و بهرههایی بردند این مرد بزرگ، همیشه به یاد خلق خدا بود و خدمتها به مردم کرد و آنچه را که به دست آورده بود در راه راحتسازی به خلق و گشودن گره از کار افتادگان، و مشکل داران گذاشته بود، بدین گونه بوده است آثار وجودی این بزرگوار… رضوان الله علیهم أجمعین.
🔹توجه و عنایت به عزاداری و روضه خوانی
یکی از جلوههای ویژه در زندگی علامه حافظیان (ره ) توجه و عنایت ویژه ایشان به عزاداری و روضه خوانی سرور آزادگان و سالار شهیدان اباعبدالله الحسین (ع) بوده است که تا وقتی در مشهد بودند در بیشتر مجالس روضه خوانی شرکت میکردند از جمله در منازل علما بزرگ همانند آیت الله میلانی، سبزواری و مروارید و …
مجالس عزاداری و سوگواری را خود نیز بپا داشته و از زیارت عاشورا غفلت نمیکرد و نام و یاد حسین (ع) را زنده نگه داشته و افتخارش این بود که روضه خوان این درگاه است و از سلاله این نسل حسینی!
🔹عنايت امام رضاع به علامه حافظیان و شفاي ايشان
فرزند مرحوم حافظیان نقل می کنند :
پدرم در نوجواني بهدنبال بيماري ذاتالريه تا سر حد مرگ ميرسند. ايشان را تحت معالجه چندين دكتر معروف قرار ميدهند. پزشكان هم از درمان و سلامتي او نااميد ميشوند. مادر بزرگ با اندوه تعريف ميكردند كه يك روز حال سيدابوالحسن بسيار نامساعد بود. در بستر بيماري در اتاق خوابيده بودند و بعضي وقتها خون بالا ميآوردند، من سرگشته و بيقرار حال پسرم بودم. در اين حين خانمي به در خانهشان ميآيد و ميگويد كه آمدهام از آقاي جوان براي شفاي بچهام دعايي بگيرم. وقتي به اين زن ميگويند كه آقا اصلا حالشان خوب نيست و رو به احتضار هستند، گريه ميكند و ميگويد كه اين جوان يكي از فرزندانم را توسط خداوند و جدش امامرضا(ع) شفا داد و با همين حالت گريه راهي حرم آقا امامرضا(ع) ميشود و ميرود پاي ضريح و ميگويد يا امامرضا(ع) فرزند من سال گذشته با دعاي اين جوان شفا يافت. تو را به خدا قسم او را به مادرش برگردان! در آن لحظه آن خانم پاي ضريح بيهوش ميشود و در عالم رؤيا ميبيند كه حضرت امام رضا(ع) از داخل ضريح به او نگاه ميكنند و ميفرمايند برو به مادر سيدابوالحسن بگو كه ما پسرش را دوباره به او برگردانديم و عمر دوباره به او داديم (خودشان در شعري ميگويند كه عمر دوباره گرفتم) بعد از آن ناگهان لحظه به لحظه به جاي اينكه حالشان بد شود بهتر ميشوند و در برابر حيرت پزشكان و اطرافيان شفا پيدا ميكنند و در بستر مينشينند. بعد از آن ماجرا، 4پزشك حاذق مشهد تأكيد ميكنند كه آقاجانم بايد در منطقه گرمسير زندگي كنند و از سرماي خراسان بروند. اول با خانواده تصميم ميگيرند به طبس نقل مكان كنند ولي بعد چنانچه خود در شعرشان ميگويند:
شوق هندوستان زد به سرم/ با اجازت زمادر و پدرم
سوز سرماي خراسان و شور و شوق دانستن و يافتن، ايشان را راهي هندوستان ميكند .
@shia5t
سید ابوالحسن حافظیان ، شهر #مشهد :
قسمت سوم :
📌برای اشنایی بیشتر با ایشان ، میتوانید به سایت حافظیان مراجعه فرمایید :
hafeziyan.ir
🍂وفات
سيد ابوالحسن حافظيان مشهدي سرانجام در بيست و دوم ارديبهشت 1360 ش برابر با هفتم رجب 1401 ق در مشهد مقدس درگذشت و رخ در نقاب خاك كشيد.و در حرم مطهر رضوي (ع) در راهرو بين حرم و مزار شيخ بهايي در داخل دفتر امانتداري واقع است.
منابع :
fa.wikipedia.org
emamraoof.com
hamshahrionline.ir
farsi.al-shia.org
@shia5t
مزار سید ابوالحسن حافظیان در حرم امام رضا ع
@shia5t