متروپل من کجاست؟
نوشتن #آبادان_تسلیت آرامم نمیکند، تسلایم نمی دهد.
آرام که نمیکند هیچ، راستش خوشم هم نمیآید. چون همه میگويند، من هم حتما چیزی بگویم که نگویند چه بی مهر، چه خالی از انسانیت و درک و همدردی، چه فارغ از بقیه و مشغول به خود...
این روزها فکر میکنم. فکر میکنم متروپلی که #من با بی وجدانی و بی تعهدی ساخته ام (یا دارم میسازم) کجاست؟ چیست؟ کی فرو میریزد؟ کم کاری من، کجای زندگی ام است؟ کار سست بی علم و بی تعهد من کجا قرار است آوار شود روی سر بشر؟
آن بناهایی که داده اند دست من تا به بهترین شکل و محکم ترین حالت تحویلش بدهم چیست؟ و من برایش چه میکنم؟
اضطراب دارم. متروپل نامرئی من چطور دارد ساخته میشود؟ ناظرش کیست؟ بیدار و متعهد است؟ اگر فریب بخورد چه؟ اگر غفلت کند، اگر من را بفروشد؟ اگر فرو بریزد...
نگرانم. نگران همهام؛ همه، با هر لباسی با هر جایگاهی با هر شغلی با هر گستره خدمت و مسئولیتی.
فکر می کنم؛ به مادرها! آنها که شگرف ترین و سخت ترین سازه دنیا را پی میریزند و ستون میزنند و میسازد و نما میکنند؛ آنها که #انسان می سازند و تحویل می دهند. به خانه دارها! آنها که استحکام و قوت مهم ترین بنای دنیا به دستشان معماری می شود؛ آنها که #خانواده را مهندسی می کنند و سعادت را کلید می زنند.
نوشتن #آبادان_تسلیت آرامم نمیکند. تکرار تسلیت زبانی و نمایشی چه سود، وقتی همه ما #متروپل هایی داریم که اگر اخلاق و تعهد و وجدان و آگاهی در شروع و ادامه و انتهایش نباشد، یا یک روز آوار می شود روی سر ملت و دیگران را یا یک روز، یک روز نزدیک موعود، آوار می شود روی سر خودمان و ما را برای یک ابد به قعر نگون بختی میکشاند.
تكرار تسلیت چه سود وقتی یادمان میرود همه ما هر لحظه، هرجا که هستیم، سر یک پروژه ایم، مسئول یک اثر، به بزرگی #متروپل .
@hejrat_kon
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
پاتوق بچه شیعه ها
@shia_patogh