eitaa logo
شعر شیعه
7.4هزار دنبال‌کننده
539 عکس
200 ویدیو
20 فایل
کانال تخصصی شعر آئینی تلگرام https://t.me/+WSa2XvuCaD5CQTQN ایتا https://eitaa.com/joinchat/199622657C5f32f5bfcc جهت ارسال اشعار و نظرات: @shia_poem_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
Seraj: خورشید ولایت ز تو تابان شده باشد از نور جلال تو درخشان شده باشد آبادی ما رو به فنا بود، که دیدیم از یمن قدم هات، گلستان شده باشد هر کس که نیاورد به توحید تو اسلام از کرده ی خود سخت پشیمان شده باشد بی معجزه دیدن... به شما پشت به پشتم با فخر و مباهات مسلمان شده باشد اقبال عجم بود ، قدم رنجه نمودید یک فاطمه هم قسمت ایران شده باشد بین الحرمینی که تو احداث نمودی یک سر قم و یک سمت خراسان شده باشد تنها خوشی مادر پیرم سر هر ماه یک جعبه ی سوغاتی سوهان شده باشد قم حرمت تو داشت کجا پیش قدم هات یک شهر سراسیمه چراغان شده باشد فرق است میان تو و زینب که چهل بار آواره ی صحرا و بیابان شده باشد فرق است میان تو و چشمی که به گودال دیده ست برادر تنش عریان شده باشد فرق است میان تو و هم قافله ی زجر هر چند که گیسوت پریشان شده باشد یک نان بخور و صد بده خیرات نرفتی… …آنجا که پر از برده فروشان شده باشد آزرده (خیال) است که چون منبر نیزه اجلاس گه قاری قرآن شده باشد @shia_poem
مابین ذکر جانم آقا ، جانم آقا مانند مادر مرده ها گریانم آقا دنیا بدون تو به درد من نمی‌خورد از ابتدای زندگی می دانم آقا تبعیدی کرب و بلا کردند ما را در انفرادیِ همین زندانم آقا مجبورْ ما را آفریدند از همان دم یک چند روزی لاجرم مهمانم آقا گفتی : عَلَی الدُنیا و دنیا ریخت بر هم دنیا سر من ریخت و ویرانم آقا از ابتدا آقای عالم بوده ای تو از ابتدا هم دست بر دامانم آقا تو تشنه بودی اسب دشمن آب خورده از این همه مظلومیت حیرانم آقا چوب از عبیدالله خوردی ، من بمیرم قربان دندان شما دندانم آقا @shia_poem
گرفته دست مرا بارها مرام حسن رسیده است به من لطف مستدام حسن من احترام شدم محض احترام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن هزار بار بمیرم دوباره زنده شوم به بارگاه امام کریم بنده شوم مرا ز کوی کریمان جدا شدن هرگز و هر دری به جز این خانه را زدن هرگز و صبح و ظهر و شب اینجا نیامدن هرگز من و جدایی از دامن حسن هرگز خدا مرا به هوای دگر رها نکند من و جدا شدن از مجتبی خدا نکند شمایلی ز بهشت آمد و هویدا شد به نور چهره ی او ممکنات زیبا شد گره ز کار جهان و جهانیان وا شد ستاره ای بدرخشید و ماه زهرا شد به آفتاب جمالش ، به کعبه ی خالش به هوش بودم از اول… ربود تمثالش هماره روح دعا ، کعبه ی عبادات است شفیع روز جزا ، قبله گاه حاجات است حسن نمود حسن هاست ، جمع خیرات است امام زاده و سر سلسله ، به سادات است کریم چارم دنیای پنج تن آمد خبر دهید که آقایمان حسن آمد سر ارادتم از افتخار خم گردد گدا به حرمت ارباب محترم گردد خدا بخواهد اگر پرچمی علم گردد امام زاده ی ما صاحب حرم گردد مدینه الحسنی در بقیع میسازیم رواق و گنبد و صحنی وسیع میسازیم رواست محتشمی وصف مجتبا بکند و دست فرشچیان طرح نو به پا بکند زنی النگوی خود نذر آن بنا بکند که گنبد حرمش را چو کربلا بکند در ورودی باب الکریم در زدنی ست ورودی حرمش صحن جامع حسنی ست چراغ صحن ، برایش ز ماه میسازیم دخیل پنجره هایش ، نگاه میسازیم و باب ساعت مخصوص شاه میسازیم برای قاسم او حجله گاه میسازیم رواست دور ضریحش همیشه هجمه شود رواست صحن عتیقش بنام نجمه شود قرار و وعده ی ما صحن مجتبی باشد شب زیارتی اش هم دوشنبه ها باشد همیشه دور ضریحش سر و صدا باشد و مثل کرببلا هم برو بیا باشد شبیه هر شب جمعه ، شبیه کرببلا دوشنبه های بقیع و زیارت زهرا @shia_poem
شبیه عاشقِ مجنون که یار میخواهد دلم دو خط غزل گریه‌دار میخواهد برای تیشه نمی‌رفت بیستون ، فرهاد که گاه سینه‌ی سنگین ، هوار می‌خواهد همینکه بسته‌ای افسار ، گردنم ممنون ! کدام عاشقِ یار اختیار می‌خواهد؟ اگر که مضحکه‌ی شهر ، من شدم عشق است که عاشقی سر و وضعی نزار می‌خواهد زدم به این در و آن در مرا نگاه کنی که شر و شور جوان هم ، قرار می‌خواهد پسندم آنچه که بانو پسند کرده و بس بخواهم آنچه که میل نگار می‌خواهد همه انار خریدند ، چون که فهمیدند دل حبیبه‌ی عالم انار می‌خواهد تو یک دقیقه به دردت اضافه شد امشب ز جانِ خسته چه این شام تار می‌خواهد !؟ @shia_poem
مابین ذکر جانم آقا ، جانم آقا مانند مادر مرده ها گریانم آقا دنیا بدون تو به درد من نمی‌خورد از ابتدای زندگی می دانم آقا تبعیدی کرب و بلا کردند ما را در انفرادیِ همین زندانم آقا مجبورْ ما را آفریدند از همان دم یک چند روزی لاجرم مهمانم آقا گفتی : عَلَی الدُنیا و دنیا ریخت بر هم دنیا سر من ریخت و ویرانم آقا از ابتدا آقای عالم بوده ای تو از ابتدا هم دست بر دامانم آقا تو تشنه بودی اسب دشمن آب خورده از این همه مظلومیت حیرانم آقا چوب از عبیدالله خوردی ، من بمیرم قربان دندان شما دندانم آقا @shia_poem
گرفته دست مرا بارها مرام حسن رسیده است به من لطف مستدام حسن من احترام شدم محض احترام حسن حسن امام من است و منم غلام حسن هزار بار بمیرم دوباره زنده شوم به بارگاه امام کریم بنده شوم مرا ز کوی کریمان جدا شدن هرگز و هر دری به جز این خانه را زدن هرگز و صبح و ظهر و شب اینجا نیامدن هرگز من و جدایی از دامن حسن هرگز خدا مرا به هوای دگر رها نکند من و جدا شدن از مجتبی خدا نکند شمایلی ز بهشت آمد و هویدا شد به نور چهره ی او ممکنات زیبا شد گره ز کار جهان و جهانیان وا شد ستاره ای بدرخشید و ماه زهرا شد به آفتاب جمالش ، به کعبه ی خالش به هوش بودم از اول… ربود تمثالش هماره روح دعا ، کعبه ی عبادات است شفیع روز جزا ، قبله گاه حاجات است حسن نمود حسن هاست ، جمع خیرات است امام زاده و سر سلسله ، به سادات است کریم چارم دنیای پنج تن آمد خبر دهید که آقایمان حسن آمد سر ارادتم از افتخار خم گردد گدا به حرمت ارباب محترم گردد خدا بخواهد اگر پرچمی علم گردد امام زاده ی ما صاحب حرم گردد مدینه الحسنی در بقیع میسازیم رواق و گنبد و صحنی وسیع میسازیم رواست محتشمی وصف مجتبا بکند و دست فرشچیان طرح نو به پا بکند زنی النگوی خود نذر آن بنا بکند که گنبد حرمش را چو کربلا بکند در ورودی باب الکریم در زدنی ست ورودی حرمش صحن جامع حسنی ست چراغ صحن ، برایش ز ماه میسازیم دخیل پنجره هایش ، نگاه میسازیم و باب ساعت مخصوص شاه میسازیم برای قاسم او حجله گاه میسازیم رواست دور ضریحش همیشه هجمه شود رواست صحن عتیقش بنام نجمه شود قرار و وعده ی ما صحن مجتبی باشد شب زیارتی اش هم دوشنبه ها باشد همیشه دور ضریحش سر و صدا باشد و مثل کرببلا هم برو بیا باشد شبیه هر شب جمعه ، شبیه کرببلا دوشنبه های بقیع و زیارت زهرا @shia_poem
شبیه عاشقِ مجنون که یار میخواهد دلم دو خط غزل گریه‌دار میخواهد برای تیشه نمی‌رفت بیستون ، فرهاد که گاه سینه‌ی سنگین ، هوار می‌خواهد همینکه بسته‌ای افسار ، گردنم ممنون ! کدام عاشقِ یار اختیار می‌خواهد؟ اگر که مضحکه‌ی شهر ، من شدم عشق است که عاشقی سر و وضعی نزار می‌خواهد زدم به این در و آن در مرا نگاه کنی که شر و شور جوان هم ، قرار می‌خواهد پسندم آنچه که بانو پسند کرده و بس بخواهم آنچه که میل نگار می‌خواهد همه انار خریدند ، چون که فهمیدند دل حبیبه‌ی عالم انار می‌خواهد تو یک دقیقه به دردت اضافه شد امشب ز جانِ خسته چه این شام تار می‌خواهد !؟ @shia_poem
شبیه عاشقِ مجنون که یار میخواهد دلم دو خط غزل گریه‌دار میخواهد برای تیشه نمی‌رفت بیستون ، فرهاد که گاه سینه‌ی سنگین ، هوار می‌خواهد همینکه بسته‌ای افسار ، گردنم ممنون ! کدام عاشقِ یار اختیار می‌خواهد؟ اگر که مضحکه‌ی شهر ، من شدم عشق است که عاشقی سر و وضعی نزار می‌خواهد زدم به این در و آن در مرا نگاه کنی که شر و شور جوان هم ، قرار می‌خواهد پسندم آنچه که بانو پسند کرده و بس بخواهم آنچه که میل نگار می‌خواهد همه انار خریدند ، چون که فهمیدند دل حبیبه‌ی عالم انار می‌خواهد تو یک دقیقه به دردت اضافه شد امشب ز جانِ خسته چه این شام تار می‌خواهد !؟ @shia_poem