#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#مدح
#غزل
زمین زیارت او را که آرزو میکرد
برای پاکیِ خود نیتِ وضو میکرد
نسیم آمده بود و غبار راهش را
کنارِ آینه با آه شستشو میکرد
خدیجه بی کسی اش را به اذنِ حضرت حق
همیشه با گلِ نشکفته گفتگو میکرد
شکوه و عزَّتِ عالم به دستِ فاطمه بود
و کائنات از او کسب آبرو میکرد
به غیرِ فاطمه کوثر نداشت این دنیا
وگرنه حضرت پروردگار رو میکرد
چه عاشقانه همیشه وجودِ پاکش را
بهشت در دلِ افلاک جستجو میکرد
خوشا به حالِ فقیری که نان از او میخواست
خوشا به حالِ یتیمی که رو به او میکرد
فدای لحظه ی نابی که با نخی از نور
لباس کهنه ی خورشید را رفو میکرد
دعای فاطمه پشت و پناه حیدر بود
و اِن یکاد نثار پسرعمو میکرد
#محمد_معین_پوریلان
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#غزل
دردهایی کشیده ام که مپرس
زهرِ هجری چشیده ام که مپرس
اصلا از حال خسته ام که نگو
از دلِ رنج دیده ام که مپرس
از هراس عدو پدر آنقدر
در بیابان دویده ام که مپرس
با زبانِ کنایه از دشمن
حرف هایی شنیده ام که مپرس
اضطرابِ بدون وصفی داشت
دلِ در خون تپیده ام که مپرس
آنقَدَر تشنه ی پریدن بود
جانِ بر لب رسیده ام که مپرس
از هیاهوی باد و سایه ی زجر
زجرهایی کشیده ام که مپرس
خواب دیدم شبی،برای شما
خاتمی را خریده ام که مپرس
آه بابا شبیه مادرِ تو
آنچنان قد خمیده ام که مپرس
#محمد_معین_پوریلان
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
#مدح
#غزل
زمین زیارت او را که آرزو میکرد
برای پاکیِ خود نیتِ وضو میکرد
نسیم آمده بود و غبار راهش را
کنارِ آینه با آه شستشو میکرد
خدیجه بی کسی اش را به اذنِ حضرت حق
همیشه با گلِ نشکفته گفتگو میکرد
شکوه و عزَّتِ عالم به دستِ فاطمه بود
و کائنات از او کسب آبرو میکرد
به غیرِ فاطمه کوثر نداشت این دنیا
وگرنه حضرت پروردگار رو میکرد
چه عاشقانه همیشه وجودِ پاکش را
بهشت در دلِ افلاک جستجو میکرد
خوشا به حالِ فقیری که نان از او میخواست
خوشا به حالِ یتیمی که رو به او میکرد
فدای لحظه ی نابی که با نخی از نور
لباس کهنه ی خورشید را رفو میکرد
دعای فاطمه پشت و پناه حیدر بود
و اِن یکاد نثار پسرعمو میکرد
#محمد_معین_پوریلان
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem