eitaa logo
شعر شیعه
6.5هزار دنبال‌کننده
389 عکس
158 ویدیو
14 فایل
کانال تخصصی شعر آئینی تلگرام https://t.me/+WSa2XvuCaD5CQTQN ایتا https://eitaa.com/joinchat/199622657C5f32f5bfcc جهت ارسال اشعار و نظرات: @shia_poem_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
عرش تا فرش دو عالم همه سرسبز شده بر لب پير و جوان زمزمه سرسبز شده دامن مادرمان فاطمه سرسبز شده شادباشيد كه غم از همه جا پر زده است پسر ارشد زهرا و علي آمده است نيمه ي ماه خدا، ماه نزول بركات بشر از تيره گي بخت خودش يافت نجات آمده ماه جبيني كه بُوَد نور صفات درزمين يابه زمان از خبرش هست سخن حُسن كامل به وجود آمده با نام حسن شادمان است دل حيدر و زهرا و نبي بيقراراست جهان از روي شاه عربي "چه مبارك سحري بودوچه فرخنده شبي" آن شبي كه بركات حسني گل ميكرد مالك الْمُلْك ز آفاق تنزّل ميكرد به زمين پاي نهاده است امير مطلق ياحسن جان شده حك برروي هرچه بيرق جبرئيل آمده تا بانگ زند: "جاء الحق" چشم ابليس صفت ها شده از نورت كور قل هوالله بخوان چشم بد از رويت دور زمزمه ميكند از عشق شما جان و تنم "همه دم فكر من اين است و همه شب سخنم" "من مسلمان شده ي دست امام حسنم" دل كه بيتاب تودلبر نشود كه دل نيست "هركه ديوانه ي عشق تو نشدعاقل نيست" تو كه با هر نفس خسته ي ما هم نفسي موقع بي كسي شيعه تو فرياد رسي دست خالي نرود از در اين خانه كسي دست خالي به سوي "بيت كرم" آمده ام بي پر وبال ،ولي با كرمت پر زده ام عاشق حيدرم و نوكرم و زهرا دوست مِهر آل تو مرا گشته عجين با رگ و پوست " به جهان خرّم از آنم كه جهان خرّم از اوست" كوكب درّجهان، بي تو جهان ويران است در كرم خانه ي تو هردو جهان مهمان است هركجا ذكر حسن هست برايم وطن است وطن من حرم حضرت شيرين سخن است "يعني آنجا كه در آن خانه محبوب من است" خانه ي دوست دل ماست كه بر نام شماست در كرم خانه ي حق، سفره ي اطعام شماست زينت عرش خدا روي زمين جاي تو نيست سر نا قابل ما خاك كف پاي تو نيست ظرف آلوده ي ما در خور صهباي تو نيست وارث هيبت حيدر، پسر خون خدا نظري كن ز كرامت به منِ بي سر وپا غير تو هيچ كسي بر دل ما سلطان نيست عاشقي كار دل مصلحت انديشان نيست عاشقي اول راه است، در آن پايان نيست اي به قربان تو و حُسن و مرام تو حسن كل اجداد من هستند غلام تو حسن @shia_poem
حق رسيد و هيبت پوشالي باطل شكست صاحب عرش برين در بين فرشي ها نشست زحمت غم كم شد و رحمانيت رونق گرفت آسمان آمد زمين ،در دست خود بيرق  گرفت آمد و مِهرش ميان قلب ما قد راست كرد با دل ما عاشقان هرچه دلش ميخواست كرد آمدي و عطر مِهرت پخش شد در هر فضا مينويسم عشق و ميخوانم علي موسي الرضا ذوق دعبل هاي تو دارد دو چندان ميشود شاعر تو صاحب چندين "گلستان " ميشود اي كه با انگشت تو نظم جهان گرديده است "عالم پير "از قدوم تو جوان گرديده است گشته پيدا هشت جنت در رواق چشم تو تيرگي ها نورشد، از چلچراغ چشم تو شيعه ي اثني عشر مديون لطفت اي جليل عالم آل محمد السلام و الدخيل لقمه اي از سفره ات مارا كفايت ميكند مور درگاهت سليمان را ضيافت ميكند آسمانها بر زمين دست توسل ميزند مي دمد خورشيد چون بر گنبدت زُل ميزند در هواي مرقدت دائم به رفت و آمدم خانه زادِ خانه ي سلطانِ شهرِ مشهدم اي مسيح آل حيدر، خانه ات دارالشفاست راه حلِ هر مريضي آخرش باب الرضاست خانه ات درمانده هارا غرق رحمت ميكند اهل دوزخ را ولايت، اهل جنت ميكند با وجود روضه ي رضوانت اي اربابِ دل باغ جنت بعد ازاين چنگي نخواهد زد به دل آب سقاخانه ات از چشمه سار كوثر است گرد و خاك مرقدت "شيخ بهائي "پرور است از ضريح حضرت سلطان چنين معنا شده است هر هنر در نزد ما ايرانيان بوده است و هست ذره هم در صحن تو نور جلي ميپرورد گرد و خاك مرقدت "سيد علي "ميپرورد گرچه در اين خانواده لطف بامعناتَر است ساكن "بيت الرضا "امنيتش بالاتر است تا كه ايران را تو داري در پناه خود فقط پس خراسان را نگيري از سر اين مملكت سنگ فيروزه از آن روزي در عالم شد پديد كه چنان سرمه به چشمش خاك پايت را كشيد اي شب ميلاد تو ميعاد شادي هاي ما غصه ها در ميشود با ياد تو از قلب ها چون كوير خشكسالم، تشنه ي باران منم ضامن آهو تويي، آهوي سرگردان منم بهترين حصن حصيني،شرط دين داري ما يا "غياث المستغيثين" گرفتاري ما پاره ي قلب نبي، اي زاده ي خون خدا "ذِكرُكُم في الذاكرين"اي هشتمين نور الهدي تا دم گرمت بر اين دلسرد سامان مي دهد بر تن دلمُردگان عشق شما جان مي دهد با غريبان دو عالم آشنايي ميكني بي برو بي گرد تو مشكل گشايي ميكني گرچه در درياي عشّاقت مشخص نيستم تا تو را دارم دگر  محتاج نا كس نيستم اي كه خيرات تو دارد بر دوعالم ميرسد عيدي ما را بده دارد محرم ميرسد رزق چشمم را بده تا كه نمك گيرت شوم آنقدر گريان شوم در روضه تا پيرت شوم گريه كن هاي دم يابن الشبيب تو شديم بي قرار روضه ي جدّ غريب تو شديم @shia_poem
عرش تا فرش دو عالم همه سرسبز شده بر لب پير و جوان زمزمه سرسبز شده دامن مادرمان فاطمه سرسبز شده شادباشيد كه غم از همه جا پر زده است پسر ارشد زهرا و علي آمده است نيمه ي ماه خدا، ماه نزول بركات بشر از تيره گي بخت خودش يافت نجات آمده ماه جبيني كه بُوَد نور صفات درزمين يابه زمان از خبرش هست سخن حُسن كامل به وجود آمده با نام حسن شادمان است دل حيدر و زهرا و نبي بيقراراست جهان از روي شاه عربي "چه مبارك سحري بودوچه فرخنده شبي" آن شبي كه بركات حسني گل ميكرد مالك الْمُلْك ز آفاق تنزّل ميكرد به زمين پاي نهاده است امير مطلق ياحسن جان شده حك برروي هرچه بيرق جبرئيل آمده تا بانگ زند: "جاء الحق" چشم ابليس صفت ها شده از نورت كور قل هوالله بخوان چشم بد از رويت دور زمزمه ميكند از عشق شما جان و تنم "همه دم فكر من اين است و همه شب سخنم" "من مسلمان شده ي دست امام حسنم" دل كه بيتاب تودلبر نشود كه دل نيست "هركه ديوانه ي عشق تو نشدعاقل نيست" تو كه با هر نفس خسته ي ما هم نفسي موقع بي كسي شيعه تو فرياد رسي دست خالي نرود از در اين خانه كسي دست خالي به سوي "بيت كرم" آمده ام بي پر وبال ،ولي با كرمت پر زده ام عاشق حيدرم و نوكرم و زهرا دوست مِهر آل تو مرا گشته عجين با رگ و پوست " به جهان خرّم از آنم كه جهان خرّم از اوست" كوكب درّجهان، بي تو جهان ويران است در كرم خانه ي تو هردو جهان مهمان است هركجا ذكر حسن هست برايم وطن است وطن من حرم حضرت شيرين سخن است "يعني آنجا كه در آن خانه محبوب من است" خانه ي دوست دل ماست كه بر نام شماست در كرم خانه ي حق، سفره ي اطعام شماست زينت عرش خدا روي زمين جاي تو نيست سر نا قابل ما خاك كف پاي تو نيست ظرف آلوده ي ما در خور صهباي تو نيست وارث هيبت حيدر، پسر خون خدا نظري كن ز كرامت به منِ بي سر وپا غير تو هيچ كسي بر دل ما سلطان نيست عاشقي كار دل مصلحت انديشان نيست عاشقي اول راه است، در آن پايان نيست اي به قربان تو و حُسن و مرام تو حسن كل اجداد من هستند غلام تو حسن @shia_poem
حق رسيد و هيبت پوشالي باطل شكست صاحب عرش برين در بين فرشي ها نشست زحمت غم كم شد و رحمانيت رونق گرفت آسمان آمد زمين ،در دست خود بيرق  گرفت آمد و مِهرش ميان قلب ما قد راست كرد با دل ما عاشقان هرچه دلش ميخواست كرد آمدي و عطر مِهرت پخش شد در هر فضا مينويسم عشق و ميخوانم علي موسي الرضا ذوق دعبل هاي تو دارد دو چندان ميشود شاعر تو صاحب چندين "گلستان " ميشود اي كه با انگشت تو نظم جهان گرديده است "عالم پير "از قدوم تو جوان گرديده است گشته پيدا هشت جنت در رواق چشم تو تيرگي ها نورشد، از چلچراغ چشم تو شيعه ي اثني عشر مديون لطفت اي جليل عالم آل محمد السلام و الدخيل لقمه اي از سفره ات مارا كفايت ميكند مور درگاهت سليمان را ضيافت ميكند آسمانها بر زمين دست توسل ميزند مي دمد خورشيد چون بر گنبدت زُل ميزند در هواي مرقدت دائم به رفت و آمدم خانه زادِ خانه ي سلطانِ شهرِ مشهدم اي مسيح آل حيدر، خانه ات دارالشفاست راه حلِ هر مريضي آخرش باب الرضاست خانه ات درمانده هارا غرق رحمت ميكند اهل دوزخ را ولايت، اهل جنت ميكند با وجود روضه ي رضوانت اي اربابِ دل باغ جنت بعد ازاين چنگي نخواهد زد به دل آب سقاخانه ات از چشمه سار كوثر است گرد و خاك مرقدت "شيخ بهائي "پرور است از ضريح حضرت سلطان چنين معنا شده است هر هنر در نزد ما ايرانيان بوده است و هست ذره هم در صحن تو نور جلي ميپرورد گرد و خاك مرقدت "سيد علي "ميپرورد گرچه در اين خانواده لطف بامعناتَر است ساكن "بيت الرضا "امنيتش بالاتر است تا كه ايران را تو داري در پناه خود فقط پس خراسان را نگيري از سر اين مملكت سنگ فيروزه از آن روزي در عالم شد پديد كه چنان سرمه به چشمش خاك پايت را كشيد اي شب ميلاد تو ميعاد شادي هاي ما غصه ها در ميشود با ياد تو از قلب ها چون كوير خشكسالم، تشنه ي باران منم ضامن آهو تويي، آهوي سرگردان منم بهترين حصن حصيني،شرط دين داري ما يا "غياث المستغيثين" گرفتاري ما پاره ي قلب نبي، اي زاده ي خون خدا "ذِكرُكُم في الذاكرين"اي هشتمين نور الهدي تا دم گرمت بر اين دلسرد سامان مي دهد بر تن دلمُردگان عشق شما جان مي دهد با غريبان دو عالم آشنايي ميكني بي برو بي گرد تو مشكل گشايي ميكني گرچه در درياي عشّاقت مشخص نيستم تا تو را دارم دگر  محتاج نا كس نيستم اي كه خيرات تو دارد بر دوعالم ميرسد عيدي ما را بده دارد محرم ميرسد رزق چشمم را بده تا كه نمك گيرت شوم آنقدر گريان شوم در روضه تا پيرت شوم گريه كن هاي دم يابن الشبيب تو شديم بي قرار روضه ي جدّ غريب تو شديم @shia_poem