eitaa logo
شعر شیعه
7هزار دنبال‌کننده
484 عکس
179 ویدیو
20 فایل
کانال تخصصی شعر آئینی تلگرام https://t.me/+WSa2XvuCaD5CQTQN ایتا https://eitaa.com/joinchat/199622657C5f32f5bfcc جهت ارسال اشعار و نظرات: @shia_poem_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
ما را غدیر جان داد با باده‌ای زلالی با جلوه‌ای جمالی با جذبه‌ای جلالی ما را غدیر جان داد آری در آن حوالی وقتی نوشت زهرا ما را هم از موالی یعنی نمی‌شناسیم غیر از علیِ عالی سر بر غدیر داریم حتی جدا اگر هست جایی برای غم نیست  لطف خدا اگر هست طوفان نمی‌شناسیم  یامرتضی اگر هست ما قبله‌ای نخواهیم  ایوان طلا اگر هست مست‌اند با ضریحش مستانُ لا ابالی خاک نجف چه دارد؟  جمعی هلاک دارد عمری بهشت رشکِ  این طُرفه خاک دارد این آستان به گِردش  مستانِ پاک دارد قلب نجف ضریحی  از جنسِ تاک دارد انگور می‌فشاریم با مستیِ حلالی تفکیک آن محال است  از مصطفی علی را از فاطمه ظهورش  از سِرِّ با علی را آری شناختیم از  این جلوه‌ها علی را ما با علی خدا را ما با خدا علی را داریم تا قیامت ما با علی چه حالی یک قاب بود از او  عیسای آسمانی یک شعله دید از او  موسی به چوپانی غیر از خدا که داند  این معنی نهانی لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‌ء معنیِ لن ترانی او آمد و نشان داد ممکن شود محالی مردی که دستِ او را  دست خدا گرفته این دست را پیمبر  بر دستها گرفته هذا علیِ احمد  تاریخ را گرفته بعد از غدیر دنیا  تازه بها گرفته تو هم علی‌علی گو با نغمه‌ی قوالی* دیدند مرتضی را یا اصل مصطفی را یک روح در دو تن را یک نور از خدا را روح‌القُدُس دمیده آیات اِنَّما  را مُردند از حسودی  دیدند کبریا را  آنان که کور بودند از نورِ لایزالی وقتی زند به میدان  لشگر نمی‌شناسد جز فتح، جز قیامت  حیدر نمی‌شناسد غیر از علی و وصفش  خیبر نمی‌شناسد سلمان نمی‌پرستد  قنبر نمی‌شناسد   گویا که کوه می‌زد بر لشگری سفالی هنگام تار و مارش حظ می‌بَرد خدا هم می‌ساخت تیغِ مولا از هر نفر دوتا هم هم جمع های کفار  هم که جدا جدا هم دیدند شش جهت را پاشیده است باهم می‌گشت لشگر آنجا دنبال قبرِ خالی دشمن شناس سازد درس علی شناسی دشمن چه چاره دارد غیر از علی هراسی سمت علی نماندن یعنی که ناسپاسی اینجاست اصل حق و  آنجاست اقتباسی سمت درستِ تاریخ این است یا موالی باید رئیس جمهور مرد جهاد باشد نه اهل سازش و ترس  نه حزب باد باشد باید که خشمگین از  اهل عِناد باشد باید فقط برای  ایرانِ شاد باشد مثل بهار و باران در فصل خشکسالی غزه ببین که دنیا فریادِ انتقام است فرجامِ کار صهیون این نطفه‌ی حرام است پایان کار این ظلم نزدیکِ  والسلام است ای وعده‌گاه صادق یک کار ناتمام است آقا بیا که نبْوَد جز دوری‌ات ملالی *قوالی خانی پاکستانی @shia_poem
خُمار غَمکده‌ ها ساغرِ شعف کم داشت طنین شادی عُشاق ضرب و دف کم داشت نشست چهره‌ی دلبندِ عشق در قابی... برای داشتنش ، عرش ، قوسِ رَف کم داشت تمام هَست به خط شد زمان اِجلالش فضای کون و مکان جا برای صف کم داشت سَرِ کلافِ کلام از اساس گم شده بود همیشه تیر بیانِ بشر ، هدف کم نداشت خمیره‌ی خِرَدِ خَلق تازه شکل گرفت شعورِ ناقص ما خِصلتِ شرف کم داشت برای فخر‌فروشی به عالم لاهوت زمین در عمق وجودش فقط نجف کم داشت خدای کعبه علی را به خانه دعوت کرد خدا چُنین گوهری را در این صدف کم داشت اگر شریعت حیدر ، طریقت همه بود "جهان" به بَطن خودش طفل ناخَلف کم داشت کسی که منکر عشق علی‌‌ست..، عاقل نیست پس از مباحثه با او بگو : طرف کم داشت! شروع علم لَدُنّی‌ست عَینِ نام علی " علی امام من است و منم غلام علی" به نام نامی حیدر به نام شمشیرش شکست هِیمنه ی کُفر را تدابیرش کسی که سر به سر ذوالفقار بگذارد نوشته اند دَرَک را برای تقدیرش یلی که عَبْدُوَدِ دَهر را زمین کوبید کشید ظلم زمان را به بندِ زنجیرش کنار در ، دل خود را به مرتضی داده... چقَدر قلعه‌ی خیبر شده است درگیرش! گرفت آیه‌ی تطهیر دامن او را گرفت خاک نجف را برای تطهیرش مسیر حرکت خورشید باب میلش نیست... خدا به میل علی داده است تغییرش علی‌ست رازِ پسِ پرده ی شب معراج نبی شناخت صدا را بدون تصویرش کسی که حضرت عیسی ،  مسیح گفته به او کسی که خضرِ پیمبر صدا زده پیرش خدا به دست یدالله داده کوثر را علی اجازه گرفته برای تکثیرش امیر عالم و آدم غذای سیر نخورد... غم مَعیشت ما کرده از جهان سیرش به شوق دیدن لبخند او یتیم شدیم طمع نداشت دل ما به کاسه‌ی شیرش شفیعِ محشرِ ایتامِ مرتضیٰ ، زهراست خدا کند که نباشیم دست و پاگیرش کنار جلوه‌ی خورشید ، ماه هم داریم علی و فاطمه داریم ما ، چه کم داریم! علی رسید ، نبی دید یار یعنی چه حریم آینه را پرده‌دار یعنی چه دُکان کاسبی اهل زُهد تخته شده است به وقت مدح علی کسب و کار یعنی چه؟! زمان حمله‌ی حیدر به قلب لشکر کفر نگاه‌ کن که بفهمی فرار یعنی چه یکی زده است ، دو تا جسم بی سر افتادند خودت محاسبه کن ذوالفقار یعنی چه علی‌ کنار نبی ماند و آن دو در رفتند که شاهد است اُحُد ، یار غار یعنی چه! قسم به مومن آل قریش ابوطالب حرامزاده چه داند تبار یعنی چه تمام حیثیت مأذنه ، اذان علی‌ست بلال شرح دهد اعتبار یعنی چه کشیده است مرا جذبه‌ی ضریح پدر به جبر تن بدهم ، اختیار یعنی چه! نجف به هجده ذِی‌الْحَجّه خوب ثابت کرد طواف حضرت پروردگار یعنی چه نگفته ایم خداوند ما علی ست..،ولی شبیه ذات خداوند کیست؟! شخص علی! مقام چشمه‌ی او را کویر می فهمد لباس کهنه ی او را حریر می فهمد بزرگ مکتب ما عشق تاج و تخت نداشت بزرگ مکتب ما را حصیر می فهمد علی غنی است ولی فقر را بغل کرده... فقیر را چه کسی جز فقیر می فهمد! شبیه کارگران چاه آب می کنده خطوط دست علی را اَجیر می فهمد زره به پشت نمی بست حیدر کرار شجاعت علوی را ، دلیر می فهمد شگرد رزم علی را حسن مسلط شد چه زود معرکه را بچّه‌شیر می فهمد کسی به زور غلام علی نمی گردید گذشت کردن او را اسیر ، می فهمد نماز بود که هوش از سر علی می بُرد کجا قیام علی دردِ تیر می فهمد! نبی به آینه ی خود ، علی ، نگاه انداخت امیر بودن او را امیر می فهمد همیشه دستِ یدالله دستِ بالا بود... حقیقتی که جهان در غدیر می فهمد بدون عدل علی ، کار عالمی زار است ولی چه فایده ، این قوم دیر می فهمد پس از رسول ، علی در حریق غم‌ها سوخت چه خوب شد که پیمبر ندید ، زهرا ... @shia_poem