#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#عید_غدیر
#مربع_ترکیب
شکر حق هستم گدایی بر سر کوی علی
دوست دارم هر چه را که می دهد بوی علی
باز کردم من زبان با نام دلجوی علی
آمدم دنیا به عشق دیدن روی علی
هر که ام یا هر چه ام اهل غدیر حیدرم
هست این عشق علی میراث زهرا مادرم
ای غدیر ای بی تو بیراهه ، تمام راه ها
آرزوی روزها و سال ها و ماه ها
ای نشانده بر روی لب های شیطان آه ها
ای مقام تو فزون از کل عید الله ها
آی عید آسمانی کار را کردی تمام
دین ما نازد به ادیان با چنین حسن ختام
شب کجا پوشاندن ِخورشید تابان غدیر
نیست در عالم مسلمان جز مسلمان غدیر
صد سلیمانند چون مور سلیمان غدیر
ای هزاران عید قربان باد قربان غدیر
البشارت آی از ماه خدا جامانده ها
فرصت نابی در عیدالله اکبر مانده ها...
هر چه دشمن کرد روز و شب حسادت بر غدیر
حضرت حق داد بیش از پیش عزت بر غدیر
بیشتر از خاک دارد عرش غیرت بر غدیر
انبیا با جان و دل دارند ارادت بر غدیر
آری آری آن جماعت که غدیری تر شدند
تا ابد بالانشین گشتند و پیغمبر شدند
بعد احمد بر جهان مولا ، علی مرتضی
کعبه زاده ،کعبه ی زهرا ، علی مرتضی
مرد میدان، اسوه ی تقوا ، علی مرتضی
لا امیرالمومنین الا علی مرتضی
بوی شیطان می دهد حتی نبوت بی علی
هیزم دوزخ شود حتی عبادت بی علی
من فدای آن خداوندی که شیرش حیدر است
بهترین پیغمبر عالم وزیرش حیدر است
هست تنها مومن آن کس که امیرش حیدر است
دست ِ خالی نیست آن که دستگیرش حیدر است
ای بز ِکوهی نباشد جای تو اقلیم شیر
یا بمان با مرتضی یا از حسد آتش بگیر
ای همیشه مقتدای مومنین و مومنات
کار تو مشکل گشایی در حیات و در ممات
هر کجا پا می گذاری می شود دارالنجات
هست ممنون از رکوعت تا خود محشر زکات
باز هم نازل شده مدح تو بر پیغمبرت
می زند جبریل پر ، دور سر انگشترت
غیر تو این گونه سر ، سردار دیگر بود ؟ نه
غیر تو آن روز یک تن مرد خیبر بود ؟ نه
غیر تو اصلا کسی در شان کوثر بود ؟ نه
غیر تو با مصطفی شخصی برادر بود ؟ نه
کس ندیده دو برادر را چنین شیدای هم
محرم هم، همدم هم ، دین هم ،دنیای هم
هر که دارد آبرو نان و نوایش حیدر است
مقتدای ماست آن که مقتدایش حیدر است
کِی غریب است آن کسی که آشنایش حیدر است
عرش تا فرش خدا ، فرمانروایش حیدر است
بهترین اعجاز ختم المرسلین تنها علی است
بر رکاب دین پیغمبر نگین ِ یا علی است
تا ابد می ماند حق پنهان اگر حیدر نبود
نه پیمبر بود و نه قرآن اگر حیدر نبود
کفر میشد فاتح میدان اگر حیدر نبود
بود عالم بنده ی شیطان اگر حیدر نبود
دین و دینداران تماما ریزه خوار حیدرند
تا ابد ممنون ِ تیغ ذوالفقار حیدرند
کس نداد عشق علی را یاد ما ، چون فاطمه
کس نشد پای غدیر و دین فدا ، چون فاطمه
کس نداده پای این مکتب بها ،چون فاطمه
کس نزد بر سینه سنگ مرتضی چون فاطمه
محسن و جان و جوانی داد در راه علی
کرد حک بر میخ در ، لعنت به بدخواه علی
#محمد_حسین_رحیمیان
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#مدح
#غزل
وقتی خدا شده با بنده همجوار
من را ببر نجف، آنجا سر قرار
خواب سحر کجا؟ خواب نجف کجا؟
انگور تازه کو؟ مُردیم از انتظار
حیدر روی سرم، خاک نجف بریز
محرومتر نکن، ما را از آن غبار
بوی شراب هم مستی می آورد
این رقص پرچم است یا رقص زلف یار
ای شیخ! روزه و افطار ما علی است
در میکده خوشیم...فوراً برو کنار
اصلاً چرا بهشت اجبار میکنی؟!
من می روم حرم، آنهم به اختیار
در دست فاطمه درّ نجف نشست
دارد زر علی، بالاترین عیار
از جور روزگار گردن کشیده ام
گردن گذاشتم، بر تیغ ذوالفقار
خرمای نخل او، سرگیجه آور است
گفته علی علی، میثم به روی دار
طوفان برو ببین، استاد نوح علیست
در کشتی حسین، عالم شده سوار
#رضا_دین_پرور
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#مبلغ_غدیر_باشیم
ثبت است در جریدۀ اعمالم این حدیث
یک «یاعلی» فشردۀ صدسال طاعت است
#استاد_غلامرضا_سازگار
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#عید_غدیر
#مسمط_مخمس
ما را غدیر جان داد با بادهای زلالی
با جلوهای جمالی با جذبهای جلالی
ما را غدیر جان داد آری در آن حوالی
وقتی نوشت زهرا ما را هم از موالی
یعنی نمیشناسیم غیر از علیِ عالی
سر بر غدیر داریم حتی جدا اگر هست
جایی برای غم نیست لطف خدا اگر هست
طوفان نمیشناسیم یامرتضی اگر هست
ما قبلهای نخواهیم ایوان طلا اگر هست
مستاند با ضریحش مستانُ لا ابالی
خاک نجف چه دارد؟ جمعی هلاک دارد
عمری بهشت رشکِ این طُرفه خاک دارد
این آستان به گِردش مستانِ پاک دارد
قلب نجف ضریحی از جنسِ تاک دارد
انگور میفشاریم با مستیِ حلالی
تفکیک آن محال است از مصطفی علی را
از فاطمه ظهورش از سِرِّ با علی را
آری شناختیم از این جلوهها علی را
ما با علی خدا را ما با خدا علی را
داریم تا قیامت ما با علی چه حالی
یک قاب بود از او عیسای آسمانی
یک شعله دید از او موسی به چوپانی
غیر از خدا که داند این معنی نهانی
لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْء معنیِ لن ترانی
او آمد و نشان داد ممکن شود محالی
مردی که دستِ او را دست خدا گرفته
این دست را پیمبر بر دستها گرفته
هذا علیِ احمد تاریخ را گرفته
بعد از غدیر دنیا تازه بها گرفته
تو هم علیعلی گو با نغمهی قوالی*
دیدند مرتضی را یا اصل مصطفی را
یک روح در دو تن را یک نور از خدا را
روحالقُدُس دمیده آیات اِنَّما را
مُردند از حسودی دیدند کبریا را
آنان که کور بودند از نورِ لایزالی
وقتی زند به میدان لشگر نمیشناسد
جز فتح، جز قیامت حیدر نمیشناسد
غیر از علی و وصفش خیبر نمیشناسد
سلمان نمیپرستد قنبر نمیشناسد
گویا که کوه میزد بر لشگری سفالی
هنگام تار و مارش حظ میبَرد خدا هم
میساخت تیغِ مولا از هر نفر دوتا هم
هم جمع های کفار هم که جدا جدا هم
دیدند شش جهت را پاشیده است باهم
میگشت لشگر آنجا دنبال قبرِ خالی
دشمن شناس سازد درس علی شناسی
دشمن چه چاره دارد غیر از علی هراسی
سمت علی نماندن یعنی که ناسپاسی
اینجاست اصل حق و آنجاست اقتباسی
سمت درستِ تاریخ این است یا موالی
باید رئیس جمهور مرد جهاد باشد
نه اهل سازش و ترس نه حزب باد باشد
باید که خشمگین از اهل عِناد باشد
باید فقط برای ایرانِ شاد باشد
مثل بهار و باران در فصل خشکسالی
غزه ببین که دنیا فریادِ انتقام است
فرجامِ کار صهیون این نطفهی حرام است
پایان کار این ظلم نزدیکِ والسلام است
ای وعدهگاه صادق یک کار ناتمام است
آقا بیا که نبْوَد جز دوریات ملالی
*قوالی خانی پاکستانی
#حسن_لطفی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#عید_غدیر
#ترکیب_بند
خُمار غَمکده ها ساغرِ شعف کم داشت
طنین شادی عُشاق ضرب و دف کم داشت
نشست چهرهی دلبندِ عشق در قابی...
برای داشتنش ، عرش ، قوسِ رَف کم داشت
تمام هَست به خط شد زمان اِجلالش
فضای کون و مکان جا برای صف کم داشت
سَرِ کلافِ کلام از اساس گم شده بود
همیشه تیر بیانِ بشر ، هدف کم نداشت
خمیرهی خِرَدِ خَلق تازه شکل گرفت
شعورِ ناقص ما خِصلتِ شرف کم داشت
برای فخرفروشی به عالم لاهوت
زمین در عمق وجودش فقط نجف کم داشت
خدای کعبه علی را به خانه دعوت کرد
خدا چُنین گوهری را در این صدف کم داشت
اگر شریعت حیدر ، طریقت همه بود
"جهان" به بَطن خودش طفل ناخَلف کم داشت
کسی که منکر عشق علیست..، عاقل نیست
پس از مباحثه با او بگو : طرف کم داشت!
شروع علم لَدُنّیست عَینِ نام علی
" علی امام من است و منم غلام علی"
به نام نامی حیدر به نام شمشیرش
شکست هِیمنه ی کُفر را تدابیرش
کسی که سر به سر ذوالفقار بگذارد
نوشته اند دَرَک را برای تقدیرش
یلی که عَبْدُوَدِ دَهر را زمین کوبید
کشید ظلم زمان را به بندِ زنجیرش
کنار در ، دل خود را به مرتضی داده...
چقَدر قلعهی خیبر شده است درگیرش!
گرفت آیهی تطهیر دامن او را
گرفت خاک نجف را برای تطهیرش
مسیر حرکت خورشید باب میلش نیست...
خدا به میل علی داده است تغییرش
علیست رازِ پسِ پرده ی شب معراج
نبی شناخت صدا را بدون تصویرش
کسی که حضرت عیسی ، مسیح گفته به او
کسی که خضرِ پیمبر صدا زده پیرش
خدا به دست یدالله داده کوثر را
علی اجازه گرفته برای تکثیرش
امیر عالم و آدم غذای سیر نخورد...
غم مَعیشت ما کرده از جهان سیرش
به شوق دیدن لبخند او یتیم شدیم
طمع نداشت دل ما به کاسهی شیرش
شفیعِ محشرِ ایتامِ مرتضیٰ ، زهراست
خدا کند که نباشیم دست و پاگیرش
کنار جلوهی خورشید ، ماه هم داریم
علی و فاطمه داریم ما ، چه کم داریم!
علی رسید ، نبی دید یار یعنی چه
حریم آینه را پردهدار یعنی چه
دُکان کاسبی اهل زُهد تخته شده است
به وقت مدح علی کسب و کار یعنی چه؟!
زمان حملهی حیدر به قلب لشکر کفر
نگاه کن که بفهمی فرار یعنی چه
یکی زده است ، دو تا جسم بی سر افتادند
خودت محاسبه کن ذوالفقار یعنی چه
علی کنار نبی ماند و آن دو در رفتند
که شاهد است اُحُد ، یار غار یعنی چه!
قسم به مومن آل قریش ابوطالب
حرامزاده چه داند تبار یعنی چه
تمام حیثیت مأذنه ، اذان علیست
بلال شرح دهد اعتبار یعنی چه
کشیده است مرا جذبهی ضریح پدر
به جبر تن بدهم ، اختیار یعنی چه!
نجف به هجده ذِیالْحَجّه خوب ثابت کرد
طواف حضرت پروردگار یعنی چه
نگفته ایم خداوند ما علی ست..،ولی
شبیه ذات خداوند کیست؟! شخص علی!
مقام چشمهی او را کویر می فهمد
لباس کهنه ی او را حریر می فهمد
بزرگ مکتب ما عشق تاج و تخت نداشت
بزرگ مکتب ما را حصیر می فهمد
علی غنی است ولی فقر را بغل کرده...
فقیر را چه کسی جز فقیر می فهمد!
شبیه کارگران چاه آب می کنده
خطوط دست علی را اَجیر می فهمد
زره به پشت نمی بست حیدر کرار
شجاعت علوی را ، دلیر می فهمد
شگرد رزم علی را حسن مسلط شد
چه زود معرکه را بچّهشیر می فهمد
کسی به زور غلام علی نمی گردید
گذشت کردن او را اسیر ، می فهمد
نماز بود که هوش از سر علی می بُرد
کجا قیام علی دردِ تیر می فهمد!
نبی به آینه ی خود ، علی ، نگاه انداخت
امیر بودن او را امیر می فهمد
همیشه دستِ یدالله دستِ بالا بود...
حقیقتی که جهان در غدیر می فهمد
بدون عدل علی ، کار عالمی زار است
ولی چه فایده ، این قوم دیر می فهمد
پس از رسول ، علی در حریق غمها سوخت
چه خوب شد که پیمبر ندید ، زهرا ...
#بردیا_محمدی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#عید_غدیر
#رباعی
عطری ز بهارِ همدلی می آید بربالِ نسیم و مُنجلی می آید
در بینِ مدینه،شهرِمکّه، ز غدیر
گُلبانگِ ولایتِ علی(ع)می آید
*
روشن دلِ حق ز عشقِ تابانِ علی(ع)
عارف شده دل ز نورِ عِرفانِ علی
در موسمِ حج ، کنارِ آن بِرکۀ آب
گُل کرده ولایتِ دِرخشانِ علی(ع)
*
اَکمَلت ُ لکُم به حق تلاوت شده است
خورشید، بیانگرِ امامت شده است
امروز علی(ع) کِنارِ آن برکه ، غدیر
سرفصلِ امامت و ولایت شده است
*
از عرش ندای حق به زیر آمده است
باران به سَواحلِ غدیر آمده است
میعاد و زمانِ تابشِ عشق و اُمید
ایّامِ امامتِ امیر آمده است
*
سرچشمهی نابِ حق، روان شد به غدیر
گنجینهی شیعیان عیان شد به غدیر
با دستِ رسولِ نور ، امروز علی(ع)
خورشید و امیرِمؤمنان شد به غدیر
*
روشن دلِ حق ز عشقِ تابانِ علی(ع)
عارف شده دل ز نورِ تابانِ علی
در موسمِ حج ، کِنارِ آن برکه ی آب
گُل کرده ولایتِ دِرخشانِ علی(ع)
#حسن_یزدان_پناهی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#مدح
#غزل
اگرچه لحن سخن گفتنم حماسی نیست
چه باک! بین من و شاعران قیاسی نیست
قلم بدست گرفتم دم از علی بزنم
بگو حریم ولایت که اختصاصی نیست
قسم به صاحب دم، صاحب سلاح دو دم!
علیشناسی ما غیر حقشناسی نیست
من از حدیث "منم شهر علم" فهمیدم
علوم سینهی مولایم اقتباسی نیست
غدیر، نقطهی عطف مسیر تاریخ است
خموش باش! مگو دین ما سیاسی نیست!
نگاه کن به سرانجام ابن ملجم ها
و طلحه تا ته خط، آنکه میشناسی نیست!
ببند دل به ولایت ، قدم بنه در ره
که از عزیمتِ در راه دین، هراسی نیست
#نفیسه_سادات_موسوی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#مدح
#عید_غدیر
#مسمط_مخمس
آموخت تا که عطر ز شیشه فرار را
آموختم فرار ز یاران به یار را
دل می کشید ناز من و درد و بار را
کاموختم کشیدن ناز نگار را
پس می کشم به وزن و قوافی خمار را
*
گیرم که کرد خواب رفیقان مرا کسل
گیرم که گشت باده ز خشکی ما خجل
گیرم که رفت پای طرب تا کمر به گل
ناخن به زلف یار رسانم به فتح دل
مطرب اگر کلافه نوازد سه تار را
*
باید که تر شود ز لب من شراب خشک
باید رسد به شبنم من آفتاب خشک
دل رنجه شد ز زهد دوات و کتاب خشک
از عاشقان سلام تر از تو جواب خشک
از ما مکن دریغ لب آب دار را
*
شد پایمال خال و خطت آبروی چشم
از باده شد تهی و پر از خون سبوی چشم
شد صرف نحوه ی نگهت گفت و گوی چشم
گفتی بسوز در غم من ، ای به روی چشم
تا می درم لباس بپا کن شرار را
*
با خود مگو که گیسوی مستانه ریخته
بخت سیاه ماست بر آن شانه ریخته
خون دل است آنچه به پیمانه ریخته
از بس که در طواف تو پروانه ریخته
یاران گذاشتند ، همه کسب و کار را
*
خاکی که تاک از آن نتراوید خاک نیست
تاکی که سر نرفت زدیوار تاک نیست
آن سر که پاک گشت ز عشق تو پاک نیست
در سلک ما ملائکه گشتن ملاک نیست
آدم فقط کشید ز عشق تو بار را
ما سائل توایم و اگر مست کرده ایم
انگشتر عقیق تورا دست کرده ایم
ما عیش خود چنان چه شد و هست کرده ایم
بیت تورا اجاره ی دربست کرده ایم
ساکن شدیم این دِلَکِ بی قرار را
*
بازار حُسن داغ نمودی برای که؟
چون جز تو نیست پس تو شدستی خدای که؟
آخر نویسم این همه عشوه به پای که؟
ما بهتریم جان علی یا ملائکه؟
ما را بچسب نه ملک بال دار را
*
این دست پاچگی ز سر اتفاق نیست
هول وصال کم ز نهیب فراق نیست
شرح بسیط وصل به بسط و رواق نیست
اصلاً مزار انور تو در عراق نیست
معنی کجا به کار ببندد مزار را
*
دلچسب شد فراق تو با دام چشم تو
خال تو مُهر کرده به احکام چشم تو
زین تیغ کج که هست به بادام چشم تو
ختم به خیر باد سرانجام چشم تو
بادا ز خلق تا که در آری دمار را
*
با قل هو اللَهَ است برابر علی مدد
یا مرتضاست شانه به شانه به یا صمد
هستند مرتضی و خدا هر دو معتمد
جوشانده ای ز نسخه ی عیساست این سند
گر دم کنند خون دم ذوالفقار را
*
ای آفتاب روز غدیرت شراب ساز
ای ذرّه های خاک درت آفتاب ساز
ای دستهای عبد تو عالیجناب ساز
شد خارهای خشک بیابان گلاب ساز
کردی ز بس جلیس گل روت خار را
*
ظهر است بر جهاز شتر آفتاب کن
خود را ببین به صفحه ی آب و ثواب کن
این برکه را به عکسی از آن رخ شراب کن
از بین جمع یک دو ذبیح انتخاب کن
پر لاله کن به خون شهیدان بهار را
*
غم شد بدل به یمن جمال تو بر نشاط
پرداخت قبض برق تو یک دوره انبساط
افتاد تشت ما ز سر بام بر حیاط
من غیر دل نمانده برایم در این بساط
آسی بکش که باز ببازم قمار را
*
مَن لی یَکونُ حَسبْ ، یکونُ لدهره حَسْب
با این حساب هر چه که دل خواست کرد کسب
چسبیده است تیغ تو بر منکر نچسب
از انتهای معرکه بی زین گُریزد اسب
دنبال اگر کنی سر میدان سوار را
*
در معرکه چو تیغ کجت گشت سر فروش
تیغ تو خورد خون و خداوند گفت نوش
مرد قتال هستی و در زهد سخت کوش
تیر از نماز نافله ات میرود ز هوش
ناز طبیب میکشد این تیر زار را
*
تیغت به آبروی خودش آب دیده شد
زلفت به پیچ و تاب خودش تاب دیده شد
رویت هزار مرتبه در خواب دیده شد
هر دفعه لیک چهره ی اصحاب دیده شد
کو دیده ای که حمل کند آن وقار را
*
کس نیست این چنین اسد بی بدل که تو
کس نیست این چنین همه علم و عمل که تو
کس نیست این چنین همه زهر و عسل که تو
احمد نرفت بر سر دوش تو بلکه تو
رفتی به شانه احمد مَکّی تبار را
*
بیدار و خواب کیست بجز مرتضی علی
شرّ و صواب کیست بجز مرتضی علی
آب و شراب کیست بجز مرتضی علی
عالیجناب کیست بجز مرتضی علی
این هفت تخت و نه فلک بی قرار را
*
از خاک کشتگان تو باید سبو دمد
مست است از نیام تو عمر بن عبدود
در عهد تو رطوبت مِی، زد به هر بلد
خورشید مست کرد و دو دور اضافه زد
دادی ز بس به دست پیاله مدار را
*
مردان طواف جز سر حیدر نمی کنند
سجده به غیر خادم قنبر نمی کنند
قومی چو ما مراوده زین در نمی کنند
خورشید و مه ملاحظه ات گر نمی کنند
بر من ببخش گردش لیل و نهار را
*
دل همچو صید از نفس افتاده میتپد
از شوق منزل تو دل جاده میتپد
تسبیح میتپد گِل سجاده میتپد
او رفته است و باز دل ِساده میتپد
از سادگان مگیر قرار و مدار را
*
دانی که من نفس به چه منوال می زنم
چون مرغ نیم کشته پر و بال می زنم
هر شب به طرز وصل تو صد فال می زنم
بیمم مده ز هجر که تب خال می زنم
با زخم لب چه سان بمکم خال یار را
*
قومی به زنگ خفت و دل از ینجلی نخفت
فولاد آبدیده چو شد صیقلی نخفت
مه خفت، مهر خفت، ولیکن علی نخفت
طغیانم از الست به صدها بلی نخفت
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#عید_غدیر
وصف تو نیست در حد قد و قوارههای ما
رو به فضائلت اگر هست اشارههای ما
راه به جایی نبرد سعیِ دوبارههای ما
تا ابدالدهر کشد کارِ شمارههای ما
نام تو جان هستها عربدههای مست هاست
گفت و نشان داد نبی دست تو روی دست هاست
هرچه که هست در جهان کوکبهی کمال توست
شعشعهی جمال تو هیمنهی جلال توست
فاطمه گفت یاعلی خون همه حلال توست
شاهنشین چشم من تکیه گه خیال توست
گفت که جان است علی در جریان است علی
که ضربان است علی در فوران است علی
شعله شد و سپند شد زُلف شد و کمند شد
شهد و شراب و قند شد دور غم و گزند شد
حاجی دل پسند شد آن همه دل که بند شد
کوری چشم دشمنش دست علی بلند شد
گفت به ایستادهها به راهیان ،جادهها
گفت علی است بعد از این میرِ حلالزادهها
رو به تو چرخانده خدا و قبله و قبلهگاه را
حق نگرفت از ازل از حرمت نگاه را
با خودت اعتبار ده کعبهی بیپناه را
بی تو بجا نیاورم سجدهی اشتباه را
گفت مگو خداست این گفت مگر جداست این
گیج شدم، رواست این؟ گفت خدا نماست این
زیرِ پرِ تو عرش خوش، شهپرِ جبرئیل هم
پیش تو سر نموده خم با تبرش خلیل هم
رشک غدیر میبرد کوثر و سلسبیل هم
حق بده که طمع کنم با تو من علیل هم
گفت وِ را نظیر نه ، غیر علی امیر نه
خاطر ما چه غم رود خاطرهی غدیر نه
نعره بزن که نعرهات سینهی شیر میدرد
خطبه بخوان که همچنان تیزی تیر میدرد
کوه ستبر و صخره را تیغ امیر میدرد
پرده به پرده شام را نور غدیر میدرد
گفت علیست پیر و بس، اوست مرا نظیر و بس
هرکه به اوست گیر و بس، هست به حق اسیرو بس
هول قیامت است یا پیچش ذوالفقار تو
گفت احُد که کیستی لحظه تار و مار تو
قبلهی عبدُود بود پهنهی کارزار تو
زود درآورد دمار از همگان شکار تو
گفت مگر پَر است این، نه در خیبر است این
حیرت لشکر است این گفت که حیدر است این
سمت خروش تیغ تو مات شده حواسها
خیس شد از هیبت تو دامن عَمروعاصها
گرم فرار مانده بر روی زمین لباسها
غرق تو و حماسهات چشم علی شناسها
گفت تویی قیامت و بر همهجا مسلط و
با تو رسیدهایم تا نقطهی آخر خط و...
خاک نجف جای رطب قند و نبات میدهد
روح به ذکر میدمد جان به صلات میدهد
دجله به سجده میبرد بوسه فرات میدهد
دانهی خرمای نجف مُرده حیات میدهد
گفت به حافظ که بخوان باز از ایوان نجف
بدرقهی رهت شود همّت سلطان نجف
آه به سوی حرمت نامهی ما که میبرد
جای من شکسته پَر دست دعا که میبرد
تا دم بارگاه تو روح مرا که میبرد
غیر تو عشاق تو را تا به خدا که میبرد
گفت که زهرا علی است آه که تنها علی است
شب شده و همسفرِ کیسهی خرما علی است
از در لطفت نرود تا به ابد جبین ما
شکرِ خدا عشق تو شد قسمت سرزمین ما
دست تو است دست تو روزی اربعین ما
گریهی هایهای ما نالهی آتشین ما
گفت بمان رها مکن دامن آخرین علی
باش که قسمتت شود دیدن آخرین علی
#حسن_لطفی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#مدح
#غزل
بساط بسط نگاه بسیط تو دریا
غریق غرقه ی غرقاب عشق تو صحرا
حدیث حسن تو نی در مجال درک جنون
هزار مرتبه مجنون به یک اشاره که لیلا
شراب و دختر رز از خمار تو در جام
به فکر وصف مستی نام تو در شب یلدا
عجب که نام تو در نامه ی پری رویان
به حکم حاجب اسرار هو هو العلا
قتیل العبره به مسلخ به سوزن مژگان
قلاف خنجر ابروی تو به مصدر ها
که ها علی علی ها علی که کیف بشر
چگونه میرسد آتش به خم می آیا؟
رسانده حامل اتممتُ سِر اکملتُ
به طوف خم غدیر در اشاره ی منها
بیان کنتُ همان شرح فوق ایدیهم
که نص نادی من کنتُ یعنی این مولا
همان که صدر صادر هو در مقام سلونی
اشاره کرده به ایاک نعبدُ در یا
مقام مشرب توحید لا اله الا الله
همان که مستتر آمده نشانه اش در لا
هم او که قدر جلالش بدیع نشئه ی هوست
همان که وسعت لا در تلاوت الا
اشاره کرده فهذا که عبده و رسولُ
نماز جانب او میشود به هو بر پا
نماز شمه ایی از شرح اوست قد قامت
چنانکه روح الامین داده شرحِ مافیها
به جای اشهد ان لا اله الا الله
بگو علی که شهادت دهی تو بر یکتا
فراز کعبه هم اول اذان بلال هم می گفت
که روسپید شد رخ شب گونه اش در این معنا
خطا جز این چه گناهی چه نیتی چه نمازی
چه فرق بین علی و خدا علی ست عالی اعلا
یکی ست عالی و آن نام حضرت باری ست
یکی دگر علی این شرح حق و هو یکجا
به نص ناطق قُل قبل و بعد ذات هو
تفاوت اینکه خداست آن علیِ بی همتا
کلیم از ارنی لن ترانی آمده زان سو
صبور باش و صد و ده بگو و بنگر هو
#طره_اصفهانی
#امیر_سهرابی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
ما خانه ز غیر دوست پیراستهایم
از یُمن غدیر محفل آراستهایم
خود معنی عشق است که هنگام قیام
یک عمر علی گفته و برخاستهایم
#سید_محمد_علی_خطیبی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#شب_هشتم_محرم
#غزل
یک جلوه است جلوهی اعظم فقط علیست
یک معنی است معنی خاتم فقط علیست
آیات کبریاییِ لَیْسَ کَمِثْلِهِ
آئینه خدای معظم فقط علیست
شمس الحقِ علیست رسول خدا فقط
صبح و شبِ پیمبرِ اکرم فقط علیست
تا آخرین نَفَس به خودش تکیه داده است
کوه است قله است مصمم فقط علیست
اصلا بهانهی نَفَس فاطمه است او
اصلا بهانهی همه عالم فقط علیست
جبریل هم موذن ایوان طلای اوست
بین نجف سلامِ خدا هم فقط علیست
گفتند او خداست و گفتند او جداست
باید که لال بود که مبهم فقط علیست
آری بهشتِ شیعه تماشای مرتضاست
آری برای کفر جهنم فقط علیست
اسلام را دلیل حیات است یا حسین
اسلام را سلوک مسلم فقط علیست
هجده علی حسین به میدان روانه کرد
یعنی که در میانِ بساطم فقط علیست
حُسنِ شروع علیاست و حُسنِ ختام هم
اول علی و آخرِ آن هم فقط علیست
در کربلا نخست علی اذن جنگ خواست
یعنی برای رزم مقدم فقط علیست
در پنجه تا که تیغِ دو دوم را گرفت گفت :
قائم مقامِ ضربِ دمادم فقط علیست
در ابتدا تمامِ عَلمهایشان شکست
تا بنگرند صاحب پرچم فقط علیست
طوری سپاه بهم ریخت ... هرکه دید
فریاد زد که مرگِ مجسم فقط علیست
حق داشت که حسین به دنبال او دوید
تنها پیامِ ماه محرم فقط علیست
ما با علی علی شب خود صبح میکنیم
دنیا به کام ماست که عالم فقط علیست
#حسن_لطفی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem