#امام_حسین_علیه_السلام
#کوفه
#تنور_خولی
#غزل
سلام بر سرِ به روی نیزه در سفر حسین
سلام بر تنِ برهنهء بدون سر حسین
شنیده ام وحوش بر تن تو گریه کرده اند
شنیده ام که رفته ای تنور، بی خبر حسین
به پیش چشم مادر تو اسب بر تنت دوید
سراغ تو گرفتم از نسیم هر سحر حسین
کدام قسمت از تن تو مانده که بغل کنم
سی و سه نیزه خوردی از هجوم صد نفر حسین
لباس پارهء تو هم به درد پیکرت نخورد
زمان غارتش که شد، شدی کشیده تر حسین
به روی ریگ داغ، رنگ پیکرت عوض شده
نمانده بهر بوسه ام دو جای مختصر حسین
مُقَطَّعی و بر حصیر پاره دفن میشوی
تن مطهرت شده مسیر رهگذر حسین
#رضا_دین_پرور
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_جمعه
#غزل
حُزْنِ شریفت ای دوست ! با قلب ما چه ها کرد
تنها به غربت ما ، داغ تو اعتنا کرد
ما دلخوشی نداریم ، غیر از حسین گفتن
پس خوش بهحال آنکه ، نام تو را صدا کرد
تا لحظه ی وفاتم ، مدیون مادرم من
دست مرا گرفت و ، در روضه ها رها کرد
دنبال دسته هایت ، از کودکی دَویدیم
ما را از اهل دنیا ، تیغ عَلَم سوا کرد
خِشت منازلِ ما ، تکیه به پرچمت داد
الطافِ بیرق تو ، این خانه را بنا کرد
سجّاده ی نمازم ، دارالشَّفای من شد
مُهری که تربت توست ، درد مرا دوا کرد
دار و ندار مایی ، سرمایه ی گدایی
اشک تو چشم ما را ، مَشْکی گران بها کرد
نوکر برای گریه ، سیری نمی شناسد
شوری اشک هیئت ، ما را خوش اشتها کرد
از پادویی روضه ، بهتر چه افتخاری ؟
یک کفش جفت کردم ، زهرا مرا دعا کرد
در جاده ی شریعت ، شش گوشه مقصد ماست
سِلکی که انبیا را ، راهی کربلا کرد
خرجی اربعینم ، پیش ابوتراب است
اسباب رفتنم را ، هر بار دست و پا کرد
داغ تو را چشیدن ، والله کار ما نیست
حقِّ مصیبتت را ، زینب فقط ادا کرد
آیات پیکر تو ، در سطح دشت پخش است
از بس که روی جسمت ، مرکب برو - بیا کرد
از وضع کفن و دفنت ، این قدر می توان گفت :
قوم بنی اسد را ، درگیر بوریا کرد
#رضا_دین_پرور
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
#امام_سجاد_علیه_السلام
#اول_مجلسی
#اسارت
#کوفه
#شام
#غزل
بین هیئت چونکه تقدیر مرا هم بسته اند
طالع بخت سیاهم را محرم بسته اند
گرچه من اسباب زحمت بوده ام اما بیا
روی گلبرگ دو پلکم باز، شبنم بسته اند
کار من با گریه کردن راه می افتد فقط
چشم خشکم را به آب چاه زمزم بسته اند
روضه ها که جای خود، انگار حاجت می دهند
خانه هایی که سر دیوار، پرچم بسته اند
من به هر در می زنم، درها به رویم بسته است
آی مردم! کربلا را هم به رویم بسته اند
خوش بحال زائرانی که برای اربعین
کارشان را با امیر هر دو عالم بسته اند
هم امیر کاروان کربلا بر نیزه هاست
هم اسیران را بهم با قامت خم بسته اند
من بمیرم پای زین العابدین تاول زده
آتش و زخم سرش را باچه مرهم بسته اند
استخوان گردنش در بین راه آسیب دید
وای از آن زنجیرها که سفت و محکم بسته اند
#رضا_دین_پرور
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
#اول_مجلسی
#اسارت
#شام
#غزل
عزای ماه محرم عزای فاطمه است
حسین گفتن ما با نوای فاطمه است
به خرج مُغرِض و دشمن نرفته و نرود
که خرج روضه هرسال پای فاطمه است
اگرچه در ته گودال دست و پا میزد
بهای سرخی خونش خدای فاطمه است
حسین مثل حسن مادریست گریه کنید
حسین عاشق اشک گدای فاطمه است
اگر صدای علی را شنیدی از زینب
فقط صدای رقیه صدای فاطمه است
دلم به کرببلا و به اربعین خوش شد
هوا هوای نجف یا هوای فاطمه است
خدا قبول کُند از همه حسینی ها
همیشه پشت سر ما دعای فاطمه است
همیشه جمع شده روضه با سلیقه او
همیشه گوشه ی هر روضه جای فاطمه است
به صورتی که زده بوسه مصطفی، در خورد
شروع روضه ی فضه بیای فاطمه است
خلاصه پشت در خانه هیزم آوردند
خلاصه بیت علی کربلای فاطمه است
لگد زدند به طوبا و میوه اش افتاد
همین دلالتِ بر انحنای فاطمه است
زنی که خورده زمین، مردِ خانه ی علیَ است
یلی که خورده زمین مرتضای فاطمه است
یکی نبود بگوید محله های شلوغ
چه جای آمدن بچه های فاطمه است
کجاست فاطمه؟ در شام ازدحام شده
عقیله وارد دروازه ی عوام شده
#رضا_دین_پرور
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شام
#غزل
سرم هرگز نشد پیش کسی خم
همیشه سربلندم زیر پرچم
ابالفضلی! پریشان حسینم
سلام آقا! خداحافظ محرم
گدای سفره ات پیغمبرانند
نداری دور این سفره گدا کم
شفای عاجل از تربت گرفتم
نشد بیمار تو محتاج مرهم
رفاقت با یکی آنهم تو ارباب!
در عالم تو فقط خوردی به دردم
بجز زهرا که دستم را گرفته
نمیخواهد کسی من را در عالم
جوانی میکنم با عشق اکبر
فدای اصغرت اولاد آدم
برای اشک ما زحمت کشیده
علی یک عمر، دور چاه زمزم
اهالی نجف مهمان نوازند
بساط اربعین را کن فراهم
خدا حفظت کند بر روی نیزه
ز شر سنگ تیز و نامنظم
سر ناموس خود معجر ندیدی
سرت با خون تازه شد معمم
دم دروازه ساعات، زینب
معطل بود و شد محتاج محرم
#رضا_دین_پرور
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شام
#دودمه
دختر زهرا و حیدر، گوش بر فرمان کند
لشکرش طوفان کند
زینب آمد کوچه های شام را ویران کند
لشکرش طوفان کند
#رضا_دین_پرور
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#اربعین
#شام
#مربه_ترکیب
بعد این فتح و ظفر، رنج و بلایی سخت است
دخترم! بی تو شوم کرببلایی سخت است
از تو دل کندن و اینگونه جدایی سخت است
بین ویرانه بمانی و نیایی سخت است
مضطرم! بین تو و رفتن و ماندن، چه کنم؟
تو که راحت شدی از درد، ولی من چه کنم؟
آنکه بی جنگ، ز خولی و سنان بُرده تویی
آنکه از غربت بابای خودش مُرده تویی
من علی هستم و زهرای لگد خورده تویی
صورتت سوخته، حوری دل آزرده تویی
گل رخسار ترا قرمزی لاله نشست
تن مجروح ترا آن زن غساله نشست
کاش با ما، تو هم از شام سفر می کردی
باز هم ناله از آن درد کمر می کردی
دختران را ز سر کوچه خبر می کردی
معجرت را سر بازار، به سر می کردی
چقدر نُقل زبانِ همه زن ها شده ای
به غرورِ همه بَرخورده که تنها شده ای
ما که رفتیم ولی بر موی ما، چنگ نخورد
به سر و صورت ما مُشت هماهنگ نخورد
از روی بام، به پیشانی ما سنگ نخورد
وقت افتادن سرها، دُهُل جنگ نخورد
خاطرات بدم از شام، فقط این ها نیست
دیگر آن دخترِ بی چاک و دهان، اینجا نیست
آن همه دوری و هجران! چقدر سخت گذشت
غم موهای پریشان! چقدر سخت گذشت
سکّوی بَرده فروشان! چقدر سخت گذشت
تشت و چوب و لب و دندان! چقدر سخت گذشت
وقت برگشت، به ما طعنه ی تیزی نزدند
بی حیاها به زنی حرف کنیزی نزدند
#رضا_دین_پرور
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شب_سوم_محرم
#غزل
عمریست که هستیم مسلمان رقیه
شیعه شدهء موی پریشان رقیه
وصلیم به توحید و نبوت، به امامت
وصلیم به زهرا و به ایمان رقیه
دنبال ملاقات خدائیم و خرابیم
در روضه نشستیم سر خوان رقیه
بیماری دلسوخته ها صعب العلاج است
باید برسد دارو و درمان رقیه
هرچند نداریم ز هرکس طلب جان
ما را بخر ارباب، تو را جان رقیه
بالا بنشانی، ننشانی به ابالفضل
هستیم همه بی سر و سامان رقیه
رفتم ز نجف، کرببلا پای پیاده
از برکت الطاف فراوان رقیه
هرکس بشود واله و دیوانه اش امروز
فردای قیامت شده حیران رقیه
زهراست سراپای وجودی که کبود است
زهراست فقط روضهء پایان رقیه
تعمیر نشد زیور آن گوش که پاره است
ترمیم نشد صورت و دندان رقیه
بد زخمِ زبان خورد، زمین خورد، لگد خورد
چه سخت شده صحبتِ آسان رقیه
پیچید به پا چادر و پیچید به او زجر
کی دست زده بر موی دردانه رقیه
#رضا_دین_پرور
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
#اربعین
#مربع_ترکیب
جلا داده بر جانِ دنیا حسین
شفا می دهد درد ما را حسین
پناه همه کیست الاّ حسین
اگر داغداری بگو یا حسین
بلا، جامِ آقای عطشان ماست
شب اربعینِ شهیدان ماست
به صهبای کوثر، به زمزم سلام
به چشمان خیس، اشک نم نم سلام
به عشّاقِ شاهِ دو عالم سلام
به گنبد سلام و به پرچم سلام
میان حرم، بال و پر می زنیم
بیاد شهیدان، به سر می زنیم
علی، تیغ پیکار پاکارهاست
حسن، روضه ی خون دیوارهاست
حسین، اشک چشمان سردارهاست
علم، روی دوش علمدارهاست
دمی پیش دشمن مشو سر به زیر
«حسینی بمان و حسینی بمیر»
دم اربعین، روضه خوان، کربلاست
زمین کربلا، آسمان کربلاست
مسیر امام زمان، کربلاست
دل مضطر عمه جان، کربلاست
صدا زد که تغییر کردی حسین
مرا روی نی پیر کردی حسین
هلال من! ای ماه پاشیده ام ...
ترا دست شمر لعین دیده ام
از آن شب که حلق تو بوسیده ام
ببین چند شب شد نخوابیده ام
سنان بین گودال، با من رسید
لباس تنت هم به دشمن رسید
شده دیده ام تار و نورم تویی
غرورم شکسته، غرورم تویی
روی نیزه سنگ صبورم تویی
سر سوخته در حضورم تویی
تو آتش گرفتی و مادر رسید
فقط غصه هایت به خواهر رسید
امیرم! اسیر بیابان شدی
عطش داشتی سنگ باران شدی
ز گودال تا شام، حیران شدی
پریشان شدم من، پریشان شدی
الهی شود کاخ دشمن خراب
که دیدم سرت را کنار شراب
پُر از درد و ناله شدم بارها
مریض قباله شدم بارها
گل سرخ لاله شدم بارها
عصای سه ساله شدم بارها
شده از خرابه جدا راهِ ما
رقیه نیامد به همراهِ ما
#رضا_دین_پرور
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اربعین
#غزل
تکیه کردم بر همه بر روی دیواری که نیست
یخ فروشم یخ فروش اینجا خریداری که نیست!
آه! چاه جمکران، دلتنگ دیدارم چقدر
نامه هایم را نبردی پیش دلداری که نیست
گر نمی آیم به چشم تو همین حالا بگو
من شکایت دارم از این وقت دیداری که نیست
دوستت دارم ولی حق می دهم طردم کنی
دوستی با عاشقِ بد قول، اجباری که نیست
ای کسی که تا گرفتارم به دادم می رسی
به خدا خیلی گرفتارم، گرفتاری که نیست
نوکرم بر نوکرانِ نوکرانِ نوکرت
نوکری ها در قبال لطف تو، کاری که نیست
بین عشاق حرم گفتم گنهکارم ولی
زود گفتی صبرکن! اینجا گنهکاری که نیست
آبرو ریزی نشد چون فاطمه فوراً گذاشت
دستمال گریه را بر چشم نَمداری که نیست
یک خطا کردم هزاران سال راهم دور شد
ورنه تا شش گوشه اصلاً راه بسیاری که نیست
صحبت از راه است... زینب خسته از راه آمده!
پیرتر برگشته است از راه همواری که نیست
گریه کرد و بر سر و بر معجرخود خاک ریخت
با برادر شکوه کرد از کوچه بازاری که نیست
همچنان برگ خزان انداخت خود را بر زمین
گفت اذیت کرد ما را زجر بیماری که نیست
گفت امانت را نخواهی، مانده در ویرانه ها
دخترت دق کرده بعدِ تشت و تالاری که نیست
#رضا_دین_پرور
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#اربعین
#شام
#مربه_ترکیب
بعد این فتح و ظفر، رنج و بلایی سخت است
دخترم! بی تو شوم کرببلایی سخت است
از تو دل کندن و اینگونه جدایی سخت است
بین ویرانه بمانی و نیایی سخت است
مضطرم! بین تو و رفتن و ماندن، چه کنم؟
تو که راحت شدی از درد، ولی من چه کنم؟
آنکه بی جنگ، ز خولی و سنان بُرده تویی
آنکه از غربت بابای خودش مُرده تویی
من علی هستم و زهرای لگد خورده تویی
صورتت سوخته، حوری دل آزرده تویی
گل رخسار ترا قرمزی لاله نشست
تن مجروح ترا آن زن غساله نشست
کاش با ما، تو هم از شام سفر می کردی
باز هم ناله از آن درد کمر می کردی
دختران را ز سر کوچه خبر می کردی
معجرت را سر بازار، به سر می کردی
چقدر نُقل زبانِ همه زن ها شده ای
به غرورِ همه بَرخورده که تنها شده ای
ما که رفتیم ولی بر موی ما، چنگ نخورد
به سر و صورت ما مُشت هماهنگ نخورد
از روی بام، به پیشانی ما سنگ نخورد
وقت افتادن سرها، دُهُل جنگ نخورد
خاطرات بدم از شام، فقط این ها نیست
دیگر آن دخترِ بی چاک و دهان، اینجا نیست
آن همه دوری و هجران! چقدر سخت گذشت
غم موهای پریشان! چقدر سخت گذشت
سکّوی بَرده فروشان! چقدر سخت گذشت
تشت و چوب و لب و دندان! چقدر سخت گذشت
وقت برگشت، به ما طعنه ی تیزی نزدند
بی حیاها به زنی حرف کنیزی نزدند
#رضا_دین_پرور
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
14.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اربعین ها از رباب و اصغرش شرمنده ام
آب می نوشم ولی می سوزم و کمتر خوشم
کعبه ام شش گوشه دارد ، قبله اش پایینِ پاست
پیرم اما در نمازم با علی اکبر خوشم
#رضا_دین_پرور
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem