eitaa logo
شعر شیعه
7.4هزار دنبال‌کننده
539 عکس
200 ویدیو
20 فایل
کانال تخصصی شعر آئینی تلگرام https://t.me/+WSa2XvuCaD5CQTQN ایتا https://eitaa.com/joinchat/199622657C5f32f5bfcc جهت ارسال اشعار و نظرات: @shia_poem_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
خودم را می‌کِشم سویت دو پایِ ناتوان را نَه غمم از یاد بُردم   طعنه‌های کودکان را نَه سرِ تو رفت و قولت نه   یقینم بود می‌آیی به عمه صبر دادی  دخترِ شیرین‌زبان را نَه تمام دختران خوابند زیرِ چادرِ عمه یتیمت را ببر  سربارم  اما  عمه‌جان را نَه خداصبرت دهد دیدی که می‌خندند بر وضعم که بر هر زخم طاقت داشتم  زخم زبان را نَه شنیدم غارتت کردند و عُریانت  به خود گفتم که دزدان را نمی‌بخشم  خصوصا ساربان را نَه حلالت می‌کنم ای تازیانه سنگ خاکستر حلالت می‌کنم ای خار   اما خیزان را نَه همینکه چوب می‌خوردی لبانم چاک می‌خوردند به او گفتم بزن من را  ولیکن آن دهان را نَه طنابی در تمام شهر دورِ گردنِ ما بود فقط گفتم بکش مویم   ولی این ریسمان را نَه گذشتم با مکافات از حراجیِ یهودی‌ها من عادت داشتم بر درد ، درد استخوان را نَه به من برمی‌خورَد ما سفره‌دارِ عالمی هستیم بیاندازید سویم سنگ  اما تکه نان را نَه اگرچه کودک و پیرش هولم دادند و مو کندند پدر  بخشیدم آنان را   ولی پیرِزنان را نَه @shia_poem
به زخم قلب همه عاشقان نمک زده اند که نازدانه ی ارباب را کتک زده اند یکی دو تاست مگر زخم های آبله اش چه می شد این همه سنگین نبود سلسله اش چه می شد این همه بازوی او کبود نبود دلیل قدِّ خمش کوچه ی یهود نبود چه می شد این همه از ناقه اش نمی افتاد نه ... ضربه های سنان را نمی برد از یاد در آسمان کبودش دگر ستاره نداشت چه بود قصه؟ دگر گوش و گوشواره نداشت خدا کند به زمین خورده ها نفس بدهند عقیق سرخ پدر را دوباره پس بدهند خدا کند که دگر سنگ بر جبین نخورد سه ساله ی احدی بی هوا زمین نخورد سزای دخترکی بی پناه، توهین نیست و دست هیچکسی مثل زجر سنگین نیست ### ### ### خرابه حال و هوای خزان گرفته پدر چقدر موی سرت بوی نان گرفته پدر چقدر چشم به راهت شدم ... کجا بودی؟ خدا نکرده مگر زیر دست و پا بودی چقدر وضع تنت نامرتب است پدر هنوز روی لبت رد مرکب است پدر @shia_poem
چه کرده‌اند پدر چهره کریم تو را؟ خدا هلاک کند قاتل لئیم تو را وخامت خودم از یاد رفت تا دیدم میان معرکه وضعیت وخیم تو را چگونه باز شده پای شعله در حرمت؟ نمی‌شناخت مگر حرمت حریم تو را؟ پدر! مشام من از بوی دود پر شده است ببخش اگر که نفهمیده‌ام شمیم تو را نبود اگر نظر تو به قلب کوچک من نداشت طاقت درک غم عظیم تو را ای آن کسی که نوازشگر یتیمانی! کسی نبود نوازش کند یتیم تو را نشان گذاشته‌ام در مسیر با خونم که خلق گم نکند راه مستقیم تو را @shia_poem
به زخم قلب همه عاشقان نمک زده اند که نازدانه ی ارباب را کتک زده اند یکی دو تاست مگر زخم های آبله اش چه می شد این همه سنگین نبود سلسله اش چه می شد این همه بازوی او کبود نبود دلیل قدِّ خمش کوچه ی یهود نبود چه می شد این همه از ناقه اش نمی افتاد نه ... ضربه های سنان را نمی برد از یاد در آسمان کبودش دگر ستاره نداشت چه بود قصه؟ دگر گوش و گوشواره نداشت خدا کند به زمین خورده ها نفس بدهند عقیق سرخ پدر را دوباره پس بدهند خدا کند که دگر سنگ بر جبین نخورد سه ساله ی احدی بی هوا زمین نخورد سزای دخترکی بی پناه، توهین نیست و دست هیچکسی مثل زجر سنگین نیست ### ### ### خرابه حال و هوای خزان گرفته پدر چقدر موی سرت بوی نان گرفته پدر چقدر چشم به راهت شدم ... کجا بودی؟ خدا نکرده مگر زیر دست و پا بودی چقدر وضع تنت نامرتب است پدر هنوز روی لبت رد مرکب است پدر @shia_poem
چه کرده‌اند پدر چهره کریم تو را؟ خدا هلاک کند قاتل لئیم تو را وخامت خودم از یاد رفت تا دیدم میان معرکه وضعیت وخیم تو را چگونه باز شده پای شعله در حرمت؟ نمی‌شناخت مگر حرمت حریم تو را؟ پدر! مشام من از بوی دود پر شده است ببخش اگر که نفهمیده‌ام شمیم تو را نبود اگر نظر تو به قلب کوچک من نداشت طاقت درک غم عظیم تو را ای آن کسی که نوازشگر یتیمانی! کسی نبود نوازش کند یتیم تو را نشان گذاشته‌ام در مسیر با خونم که خلق گم نکند راه مستقیم تو را @shia_poem
به زخم قلب همه عاشقان نمک زده اند که نازدانه ی ارباب را کتک زده اند یکی دو تاست مگر زخم های آبله اش چه می شد این همه سنگین نبود سلسله اش چه می شد این همه بازوی او کبود نبود دلیل قدِّ خمش کوچه ی یهود نبود چه می شد این همه از ناقه اش نمی افتاد نه ... ضربه های سنان را نمی برد از یاد در آسمان کبودش دگر ستاره نداشت چه بود قصه؟ دگر گوش و گوشواره نداشت خدا کند به زمین خورده ها نفس بدهند عقیق سرخ پدر را دوباره پس بدهند خدا کند که دگر سنگ بر جبین نخورد سه ساله ی احدی بی هوا زمین نخورد سزای دخترکی بی پناه، توهین نیست و دست هیچکسی مثل زجر سنگین نیست ### ### ### خرابه حال و هوای خزان گرفته پدر چقدر موی سرت بوی نان گرفته پدر چقدر چشم به راهت شدم ... کجا بودی؟ خدا نکرده مگر زیر دست و پا بودی چقدر وضع تنت نامرتب است پدر هنوز روی لبت رد مرکب است پدر @shia_poem
چه کرده‌اند پدر چهره کریم تو را؟ خدا هلاک کند قاتل لئیم تو را وخامت خودم از یاد رفت تا دیدم میان معرکه وضعیت وخیم تو را چگونه باز شده پای شعله در حرمت؟ نمی‌شناخت مگر حرمت حریم تو را؟ پدر! مشام من از بوی دود پر شده است ببخش اگر که نفهمیده‌ام شمیم تو را نبود اگر نظر تو به قلب کوچک من نداشت طاقت درک غم عظیم تو را ای آن کسی که نوازشگر یتیمانی! کسی نبود نوازش کند یتیم تو را نشان گذاشته‌ام در مسیر با خونم که خلق گم نکند راه مستقیم تو را @shia_poem