#امام_حسین_علیه_السلام
#ماه_مبارک_رمضان
#مناجات
#غزل
خوشا به حال دو چشمی که هست گریانت
خوش آن زبان که فقط هست مرثیه خوانت
خوش آن دهان که به ذکر تو میشود خوش بو
خوش آن کسی که شود ذاکر خوش الحانت
مگر چه کردهای آخر که هر شب جمعه
پیمبران و خدا میشوند مهمانت
برایم از همه در زندگی عزیزتری
حسین جان! پدر و مادرم به قربانت
چه میشود سر این رو سیاه را چون جُون
زمان مرگ بگیری به روی دامانت
چه لطفها به نمک ناشناسها کردی
لئیمها متنعم شدند از خانت
اطاعت از تو نکردند مردم کوفه
اگرچه بود دو عالم مطیع فرمانت
خدا هرآنچه بلا خلق کرده در دنیا
به کربلا همه یک جا نشست بر جانت
چنان تو صبر برای مصائبت کردی
فرشتگان الهی شدند حیرانت
ببین رسیده کجا کارت ای حسین غریب!
حرام زاده شده دست بر گریبانت
مگر که چنگ به خورشید میتوان انداخت؟
که شمر پنجه کشیده به روی تابانت!
چرا خراب نشد آسمان؟ نمیدانم!
سه روز روی زمین ماند جسم عریانت!
بریده باد دو دست یزید و ابن زیاد
که میزدند چنان خیزران به دندانت
علی کجاست ببیند که بین کوفه و شام
کسی نبود نوازشگر یتیمانت؟!
#آرش_براری
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#فلسطین
#غزه
#غزل
شرح باید داد اصل ماجرای غزه را
پخش باید کرد در عالم ندای غزه را
جای دارد دق کند از غصه هر کس که شنید
نالههای کودکان بینوای غزه را
کار باید کرد در راه فلسطین، چون خدا
میخرد کوچکترین کاری برای غزه را
مثل خرمشهر و آبادان یقیناً دشمنان
زود میبینند اعجاز خدای غزه را
ای خداوندی که هستی بر همه روزی رسان
قطع کرده دشمنت آب و غذای غزه را
آب را بستند روی کودکان تشنه لب
باید اکنون دید دیگر کربلای غزه را
مادری جان داد از جان دادن شش ماههاش
کاش میشد خواند یک یک روضههای غزه را
آب چیزی نیست، قطعا میتوانستند اگر
میگرفتند این حرامیها هوای غزه را
جای جای شهر خونی از شهیدی ریخته
جای دارد بوسه زد پس جای جای غزه را
چشم حکام عرب بسته است بر این ظلمها
گوششان نشنیده میگیرد صدای غزه را
کاش میشد محو کرد از خاطرات کودکان
قصه پر غصه دارالشفای غزه را
میرسد آن ساعتی که حضرت صاحب زمان
«صبحِ شادی» میکند «شام عزای» غزه را
#آرش_براری
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#شب_ضربت_خوردن_امیرالمومنین
#شب_نوزدهم
#شب_قدر
#قصیده
چه کرد کوفه که حیدر بی احترام شود؟
کسی نبود که بر قلبش التیام شود
امام مظهر صبر خداست ای کوفه
چه کردهای تو که صبر خدا تمام شود؟!
نبود شأن علی بین کوفیان باشد
که با اهالی این شهر همکلام شود
مگر مرام علی بین شهر شهره نبود؟
چه میشود که چنین کوفه بیمرام شود؟
حرامزاده نبودند کوفیان اما
امان از این که شکمها پر از حرام شود
امان از اینکه سخنهای شبهدار خواص
دلیل اصلی گمراهی عوام شود
زبیر فکر نمیکرد بعد پیغمبر
به سوی فتنه رود دشمن امام شود
به جز ابوذر و مقداد و چند تن دیگر
کسی نبود که آماده قیام شود
عجیب نیست بدون علی، ابوموسی
به مکر و وسوسه عمروعاص خام شود
نخواست کوفه برای خدا جهاد کند
که خواست تیغ علی نیز در نیام شود
کسی مقابل دشمن سپر نخواهد شد
تمام کوفه اگر هم که قتل عام شود
نه این دلیل به حق بودن معاویه نیست
اگر که دور و بر باطل ازدحام شود
به منصبی نرسد در حکومت علوی
کسی بخواهد اگر صاحب مقام شود
کسی بدون علی عاقبت به خیر نشد
اگرچه معتکف مسجد الحرام شود
خوشا کسی که علی میشود خریدارش
به خانهاش رود و بنده و غلام شود
خوشا به حال هر آنکه شهید راه علی است
و دفن در نجف و وادی السلام شود
رسید کار به جایی که روز عاشورا
حسین، کشته و غارت زده خیام شود
رقابت است سرش را که زودتر ببرد
رقابت است سرش قسمت کدام شود
رسید کار به جایی که اهل بیت علی
اسیر و راهی بازار شوم شام شود
نشستهایم که یک روز منتقم برسد
نشستهایم فقط وقت انتقام شود
#آرش_براری
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#مولانا_امیر_المومنین_علی_علیه_السلام
#مثنوی
خوب میدانست آدم معنی انسان علی است
انبیا دارند ایمان قله ایمان علی است
مرتضی بالاتر از موسی و شیث و نوح بود
نور حیدر قبلِ خلقِ جبرئیل و روح بود
ابتدایش را نمیداند کسی غیر از خدا
انتهایش را نمیداند کسی غیر از خدا
رو به گمراهی است هر راهی، هدایت با علی است
در قیامت کار هرکس در نهایت با علی است
گر کمک میخواهی ای دل پس بخواه از او مدد
مثل درویشان بگو امشب تو هم یا هو مدد
گر نمیآمد به دنیا زندگی معنی نداشت
بی عبادتهای مولا بندگی معنی نداشت
هر چه دنیا دل به او بست او به دنیا دل نبست
او در این دنیای فانی جز به زهرا دل نبست
حاکم اسلام بود و زندگیاش ساده بود
پایتخت حکمرانی علی سجاده بود
مرد جنگ است او ولی راز و نیازش را ببین
نیمه شبها گریههای در نمازش را ببین
بین گرمای بیابان بود روزهداریاش
داشت تنها نان خشکی سفره افطاریاش
ظالم از اموال بیت المال او محروم بود
رهبر مظلومها بود و خودش مظلوم بود
مفسدان از عدل حیدر کینه در دل داشتند
ویژهخواران با علی بسیار مشکل داشتند
هر چه شرح عدل او در شهرها مشهور شد
بین مردم خوب و بین دزدها منفور شد
کم کم اما شد به حق کم اشتیاق کوفیان
فتنه کردند و مشخص شد نفاق کوفیان
تا که روی چهره حق را غباری میگرفت
فتنه از آن مردم نادان سواری میگرفت
وای از آنهایی که میگفتند میفهمیم ما
چون طلبکار از حکومت در پی سهمیم ما
وای از آن والی که روزی سفرهاش رنگین شود
یا برای حرف مردم گوش او سنگین شود
وای از آن شهر به ظاهر مومن کافِر پرست
کوفیانِ سادهلوحِ جاهلِ ظاهر پرست
ننگ بر کوفه، علی از کوفیان دلخسته شد
کوفه کاری کرد که انسان کامل خسته شد
گشت کوفه علت خشم خدا بر بندگان
سرنوشت کوفیان شد عبرت آیندگان
اهل کوفه نیستیم، آری، ولی شاید شدیم
از ولیِ مسلمین یک روز شاید رد شدیم
گاه مومن در مسیر حق زیان هم میکند
گاه مومن را خداوند امتحان هم میکند
گاه شاید چون اُحد دشمن به ما غالب شود
گاه شاید وضع چون شعب ابیطالب شود
راهمان سخت است اما به سعادت میرسیم
در مسیر قله آخر به شهادت میرسیم
با علی هستیم پس دست خدا حامی ماست
چشم مظلومان به جمهوری اسلامی ماست
از علی دم میزنیم و از مرامش غافلیم
شیعهاش هستیم اما از کلامش غافلیم
از علی گفتن خوش است اما عمل باید کنیم
مشکلات مسلمین را زود حل باید کنیم
پای فرمان علی باید که محکم ایستاد
رو به روی دشمنان باید که با هم ایستاد
بر خدای قاهرِ سجیل هرگز شک نکن
میشود نابود اسرائیل هرگز شک نکن
#آرش_براری
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#فلسطین
#غزه
#غزل
شدم آغوش تا در بگیرم کودکانت را
نوازش میکنم طفل یتیم بیامانت را
کمک میخواهی از عالم ولی پاسخ نمیگیری
غریبی در جهان، دنیا نمیفهمد زبانت را
برای کودکم درباره تو قصه میگویم
نخوابیده از آن شب که شنیده داستانت را
کجا رفتند آخر ابرهای مملو از باران
گرفته دود بمباران تمام آسمانت را
بگو با آن پرستویی که کوچ از لانهاش کرده
به دست خویش میسازیم از اول آشیانت را
چنان از ظلمها بر تو صدایی در نمیآید
که درد تو درآورده صدای استخوانت را
اگر ویران کند شیطان تمام مأذنهها را
چگونه میکند خاموش گلبانگ اذانت را؟!
سلام الله بر سنوار و یاران وفادارش
خدا رحمت کند فرماندهان قهرمانت را
بگو با هرکه میگوید که اسرائیل پیروز است
«به زودی میرسد روزی که میبندی دهانت را»
فلسطین باز میگردد به تو، ما مطمئن هستیم
محقق میکنیم ای غزه قطعاً آرمانت را
#آرش_براری
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#ازدواج_حضرت_علی_حضرت_زهرا_علیهاسلام
#ذی_الحجه
#ترکیب_بند
در آسمان مدینه ستاره باران بود
ستاره بود و همه کوچه ها چراغان بود
خدا دو نور خودش را رسانده بود بهم
عجیب نیست اگر شهر نور افشان بود
ملائکه همگی آمدند روی زمین
از ازدحام ملک شهر راه بندان بود
فرشته ها هم از آن سفره شام میخوردند
ولیمه علی و فاطمه فراوان بود
شبی که صاحب مجلس خود پیمبر بود
چه مجلسی! که در آن جبرئیل مهمان بود
چه افتخار بزرگی نصیب ایران شد
عنان مرکب زهرا به دست سلمان بود
در آسمان و زمین شور و جشن و همهمه است
شب عروسی و عقد علی و فاطمه است
شب عروسی و عقد دو دُرّ ناب خداست
همه مخارج این جشن با حساب خداست
اگر که هردو جهان خواستگار زهرا بود
علی میان همه اول انتخاب خداست
برای دادن پاسخ اگر تامل کرد
رسول منتظر دیدن جواب خداست
سزات مهریه فاطمه، علی باشد
برای اینکه علی مظهر کتاب خداست
ظهور فاطمه را هیچکس نخواهد دید
چرا که نزد علی هست و در حجاب خداست
کسی که باعث رنج علی و فاطمه شد
همیشه مستحق آتش عذاب خداست
به پیشگاه خدا مصطفی ستایش کرد
به فاطمه چقدر از علی سفارش کرد
از این به بعد تو همخانه علی هستی
علیست شمع و تو پروانه علی هستی
نبی سپرد به دست وصی نگینش را
از این به بعد تو دردانه علی هستی
اگر که ساقی کوثر علی شده، کوثر...
تویی و صاحب میخانه علی هستی
بخاطر تو علی روزیش دوچندان شد
تو رزق و روزی روزانه علی هستی
اگر که شان تو برتر نباشد از حیدر
بدون شک که تو هم شانه علی هستی
فرشته آمد و قرآن به دورشان چرخاند
خدای عزوجل نیز عقدشان را خواند
خدیجه نیست کنارش که مادرش باشد
شب عروسی او پیش دخترش باشد
خدیجه نیست که یاری کند پیمبر را
خدیجه نیست که همراه همسرش باشد
چه روسری و لباس عروسیش ساده است
خدیجه نیست به فکر گل سرش باشد
کنار چادر او میکشد به روی زمین
خدیجه نیست نگهدار معجرش باشد
چقدر جای خدیجه مقابلش خالیست
کنار سفره عقدش برابرش باشد
خدیجه نیست برایش حنا درست کند
برای شام عروسی غذا درست کند
#آرش_براری
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#عرفه
#قصیده
یا رب اگرچه قهر تو باشد سزای ما
پاسخ بده دوباره به یا ربنای ما
تنبیه کن که گریه ما را در آوری
جوری بزن بلند شود ناله های ما
ما دست از صدا زدنت پس نمیکشیم
حتی بدت بیاید اگر از صدای ما
یارب! چه حیف از تو که ما بندهات شدیم
اما چه خوب شد که تو هستی خدای ما
ما توبه میکنیم و به تو قول میدهیم
اصلا ولی حساب نکن بر وفای ما
کوچک شمردهایم گناه کبیره را
چون عفو تو بزرگتر است از خطای ما
هرگز به پای عفو تو جرمی نمیرسد
هرچه گناه هم بنویسند پای ما
ما مدعی شدیم جهنم نمیرویم
راضی نشو خراب شود ادعای ما
روزی که دوستان همه با ما غریبهاند
تنها امید ما تویی ای آشنای ما
یارب! اگر که آل علی را نداشتیم
نزد تو مستجاب نمیشد دعای ما
ماندم چه حکمت است مهیا نمیشود
اسبابِ رفتنِ سفر کربلای ما
ما کم گذاشتیم برای تو یا حسین
اما نشد تو کم بگذاری برای ما
خدمتگزار خوب نبودیم یا حسین
خدمتگزار خوب نیاری به جای ما
یا رب به حق فاطمه با مژده ظهور
پایان بده به غصه بیانتهای ما
#آرش_براری
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#عید_غدیر
#مربع_ترکیب
شهادت می دهم حبل المتین عین الیقین هستی
صراط مستقیم حقی و یعسوب دین هستی
شهادت می دهم دست خدا در آستین هستی
شهادت می دهم مولا امیرالمومنین هستی
علی! حکم ولی اللهیات در عرش امضا شد
خدا دستور داد و مصطفی مأمور اجرا شد
تمام عمر بودی گوش به فرمان پیغمبر
پیمبر جان تو بود و تو بودی جان پیغمبر
هزاران بار رفتی که شوی قربان پیغمبر
خدا مدح تو را گفته است در قرآن پیغمبر
خدا در شأن و مدح تو هزاران آیه نازل کرد
"علی بین نماز انگشتری تقدیم سائل کرد"
علی! چشم خدا هستی و یک لحظه نخوابیدی
علی! خشم خدا هستی و از ظالم نترسیدی
شهادت می دهم اول خدا را تو پرستیدی
خودت گفتی خدا را با دو چشم خویش می دیدی
شهادت می دهم اول تو سجده بر خدا کردی
نخستین مرد بودی که به احمد اقتدا کردی
شهادت داد هرکس به ولای تو مسلمان است
ولای تو نشان قطعی تکمیل ایمان است
کسی که از محبینت نباشد عبد شیطان است
علی حب تو شرط لازم عفو گناهان است
خدا هرگز نمی بخشد بدون تو گناهی را
بدون تو نمی بیند کسی عفو الهی را
قسیم النار و الجنه تو هستی ساقی کوثر
ولی الله اعظم هستی و داماد پیغمبر
نداری هیچ همتایی به جز صدیقه اطهر
علی ابن ابیطالب امیر المومنین حیدر
نه این حرف پیمبر نیست این حکم خداوند است
امیرالمؤمنینی به علی تنها برازنده است
به احمد وحی آمد که علی مولا الموالی شد
چه وحیی بود جبرائیل هم حالی به حالی شد
امیرالمومنین حیدر شد و اوضاع عالی شد
هر آنچه بود در مشت خدا امروز خالی شد
علی تصویر شفاف خدا در صفحه دنیاست
علی مولا علی مولا علی مولا علی مولاست
امام جن و انسان است علی بن ابی طالب
به روز حشر میزان است علی بن ابی طالب
پناه بی پناهان است علی بن ابی طالب
ولی امر و سلطان است علی بن ابی طالب
به گوشم میرسد امروز از هر سو "علیٌ حق"
ملائک ذکر میگویند" علیٌ هو علیٌ حق"
علی عالی اعلا، یل حق، حیدر کرار
علی شمشیر اسلام است بر فرق سر کفار
کسی جرات ندارد که بجنگد با تو در پیکار
علی مولاالموالی و علیٌ قاهر القهار
امام العارفین خیر الوصیین منتهی الآمال
بگو حیدر مدد ذکر علیٌ افضل الاعمال
#آرش_براری
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شب_سوم_محرم
#غزل
چگونه موی سرت را به خون خضاب ببینم؟
سر تو را وسط مجلس شراب ببینم!
بنا نبود بخواهد کسی مرا به کنیزی!
بنا نبود که من اینهمه عذاب ببینم
چگونه عمه خود را که کوه حجب و حیا بود
میان قافله با کمترین حجاب ببینم؟
اگر عموی عزیزم هنوز بود کنارم
نمیگذاشت که یک ذره اضطراب ببینم
منی که یاد گرفتم شبیه فاطمه باشم
بگو چگونه به دست علی طناب ببینم؟
چقدر با لب تشنه در آن کویر دویدم
نداشت جای تعجب اگر سراب ببینم
شنیدهام به تو یک قطره آب نیز ندادند
برایت آب میارم اگر که آب ببینم
گلایه میکنم این حق من نبود پدر جان
تن بدون سرت را در آفتاب ببینم
اگر که زودتر از این تو را به خواب ندیدم
برای اینکه نخوابیدهام که خواب ببینم
دلم برای نشستن به روی پای تو تنگ است
دوباره کاش از آن لحظههای ناب ببینم
خدا کند که دوباره علی اصغرمان را
بدون واهمه بر دامن رباب ببینم
#آرش_براری
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_علیهما_السلام
#شب_پنجم_محرم
#غزل
دارد سرش را میبُرد در پیش رویم
ای عمه میخواهم روم پیش عمویم
باید عموجان در مسیر تو بمیرم
جای دگر مردم به بابایم چه گویم؟
مثل همیشه باز میآیم به سویت
بیسابقه است اما نمیآیی به سویم
از بس که در آغوش تو بودم عموجان
فرقی ندارد با تو دیگر عطر و بویم
جام بلا را دادی ای ساقی به قاسم
راضی نشو چیزی نباشد در سبویم
گر نیستم شیب الخضیب اما عمو جان
مانند مویت غرق در خون است مویم
شکر خدا تیر سه شعبه راحتم کرد
از بغض چندین سال مانده در گلویم
امروز اگر جانم برای تو نمیرفت
روز قیامت پاک میرفت آبرویم
میخواستم آخر برای تو بمیرم
دیدی برآورده شد آخر آرزویم
#آرش_براری
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_علیهما_السلام
#شب_ششم_محرم
#غزل
عمهها از حال رفتند از کفن پوشیدنش
شد حسن هنگام عمامه به سر پیچیدنش
اذن میدان را گرفت و خنده آمد بر لبش
چشم بد دور، ای عمو قربان آن خندیدنش
نوجوانی با کفن دارد به مقتل میرود
اشک هر بینندهای جاری شود از دیدنش
قدسیان پشت سرش دست دعا برداشتند
عرشیان تکبیر میگویند از جنگیدنش
تازه داماد است و رویش را همه بوسیدهاند
سنگها هستند حتی در صف بوسیدنش
بی زره وقت هجوم سنگها جسمش چه شد؟
کار سختی نیست با این وضعیت فهمیدنش
رفت جسم نیمه جانش زیر سم اسبها
سختتر شد اینچنین در خاک و خون غلتیدنش
کیست این کودک که میگویند مردان خدا
غبطه باید خورد بر جام بلا نوشیدنش؟
#آرش_براری
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
#عاشورا
#غزل
نشستهاند دو عالیجناب در خیمه
دو هم مسیر دو تا هم رکاب در خیمه
بجز حسین که در خیمه دید زینب را
ندیده چشم کسی آفتاب در خیمه
شب وصال حسین و خدا است، پس امشب
خدا هم آمده با این حساب در خیمه
همه به فکر نماز و دعا و قرآناند
چقدر ریخته امشب ثواب در خیمه
صدای العطش کودکان بلند شده
دو قطره نیز نمانده است آب در خیمه
بخاطر علی اصغر همه زنان حرم
نشستهاند به دور رباب در خیمه
هنوز سایه عباس هست بر سرشان
کسی ندارد اگر اضطراب در خیمه
برادران و عموزادههات بیداراند
رقیه جان برو راحت بخواب در خیمه
غروب روز دهم وای بر دل زینب
میان همهمه و التهاب در خیمه
مخدرات حرم بین شعله میمانند
برای خاطر حفظ حجاب در خیمه
#آرش_براری
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
#@shia_poem