eitaa logo
شوق پرواز
694 دنبال‌کننده
472 عکس
44 ویدیو
15 فایل
🌹متفاوت ترین کانال شهدایی🌹 🔶کپی از مطالب و نشر باعث افتخار ماست انتقاد و پیشنهاد از کانال 💌 از رفیق شهیدت ❤️ از انس خاصی که با شهدا داری 💚 اینجا بهمون بگو 👇👇👇👇 https://daigo.ir/secret/67849807
مشاهده در ایتا
دانلود
5️⃣ ⭐او پس از شنیدن توضیح من آنقدر هیجان زده شد که نوشته شهید را با خود برد . 🥺 لحظاتی بعد صدای گریه و فریاد زن ها و بچه ها بلند شد. همسرش نام او را صدا می زد و فرزندانش بابا بابا می کردند. 🌱 من که قادر به حفظ اشک هایم نبودم، به این فکر می کردم که چرا حاج یونس برای ارتباط برقرار کردن با من از روش های غیر معمول استفاده می کند؟ 🌱آمدن به خواب امری طبیعی تلقی می شود ، 💫اما تلفن زدن 💫 بر کاغذ نوشتن 💫و در جسم یک کبوتر حلول کردن هر چقدر هم که ملموس باشد و به چشم خود ببینی و به گوش خود بشنوی ، باز هم باورش برای کسی که ندیده است، سخت است. ✨✨ناگهان صدای حاج یونس را شنیدم. ✨نه از روبرو یا از پشت سر، که از همه جهات. به هر سو که می چرخیدم ، در وضوح صدا تغییری احساس نمی کردم: ✨✨بستگان و دوستان را به همان خوابشان رفتن کفایت است،‌ ✨✨اما تو که راوی منی، باید حضور مرا احساس کنی و لمس کنی و دریابی که آنچه نامش عند ربهم یرزقون است، چیست؟ ✨✨ که اذن خداوند به شهید تا به کجاست؟ ✨✨که شهید عزیز کرده خداوند است ✨✨ و هر شهید بنا به درجه اش نزد حق تعالی می تواند تا آنجا پیش رود که علاوه بر حضور در خواب به حضور در بیداری نیز اقدام کند تا مایه عبرت غافلان گردد. ✨✨ تا این دنیای فانی را که کفی بر دهان ابدیت است، به هیچ گیرد و بداند آنچه حقیقی است؛ ‌نه دنیا، که آخرت است. ✨✨ پس تو روایت کن مرا، آنچنان که به قدرت لایزال حق تعالی دنیا را در مشت دارم و دلم برای دنیا زدگان سخت می سوزد که غافلانند.... 🌱🤝زانو زدم و دست هایم را دراز کردم تا به دستانی که می دانستم دست دراز شده ام را رد نمی کنند، لمس شوم. 🌱🥺شروع کردم به گریه کردنی سخت و به صدایی بلند که تاب نگه داشتن نفس را در سینه نداشتم. 🌱گفتم: حاجی جان، شفاعت ما یادت نرود... و سر بر سجده گذاشتم و نالیدم : دریغا... 🪴بعد از شام مجلس را با حضور حاج 🌹قاسم سلیمانی، خوشی، محمد زنگی آبادی و نجف زنگی آبادی آغاز کردیم. 🌷 همرزمان حاج یونس حامل سلام از خیل دوستانی بودند که نتوانسته بودند در این جلسه حضور یابند. 🌱من توضیح دادم که اداره جلسه با خود شهید است. 🌱تمامی تصمیم گیری ها با اوست. 🌱 در واقع او خود نویسنده خاطراتش است. 🌷آقای خوشی گفت: اگر دستخط حاج یونس را ندیده بودم و اگر جوهرش به این تر و تازگی نبود هیچکدام از این اتفاقات را باور نمی کردم. 🌷 اما حالا هر چه بگویید باور می کنم . 🌷اگر بگویید اینجاست، شک نمی کنم. 🌷اگر بگویید الان ظاهر می شود و خود را به ما که آرزوی دیدارش را داریم، نشان می دهد. باور می کنم و به احترام حضو رش می ایستم و منتظر می مانم تا ظاهر شود. 🌱 آنچه آقای خوشی گفت، مرا لرزاند و آن طور که آماده ایستاد که انگار قرار است حاج یونس ظاهر شود. 🌱 به نظرم آمد که شدنی است. می شود. باور حضور فیزیکی شهید آن قدر جدی شد که همه بر خواستند. 🌹 حاج قاسم گفت: ما شک نداریم. 🌺 نجف آقا گفت: دیدن چنین چیزی کم نیست. 🌻محمد آقا گفت: معجزه است. 🍃 اندام آقای خوشی از شدت گریه بی صدا تکان می خورد. . 🍃صدای گریه زنها که از اتاق برمی خواست ،او هم صدای گریه اش را رها کرد. 🥺🤲همه بی اختیار نام شهید را صدا می زدیم. 🌱 من می گفتم: حاجی ...حاج یونس عزیز. 🌾نجف آقا فریاد می زد: :یونس جان ... 🌾آقا مرتضی می گفت: برادر. 🌾حاج قاسم او را حاجی جان می خواند. 🌾صدای همسر شهید که او را حاج آقا خطاب می کرد اتمام حجتی بود بر باوری که تبدیل به یقین شده بود. 🌾 و حالا فرزندان معصوم شهید پدر را صدا می زدند. 🌾فاطمه حین دویدن به سمت اتاق زن ها با چشمانی گریان می گفت: بابا...بابا.. 🌾 و مطصفی با دستهایش اشکهایش را پاک می کرد و زمزمه می کرد: بابا جان... بابا جان.... 🥺دیگر گریه زنان، شیون شده بود و صداهای ما فریاد. 🌱 من فریاد زدم: :حاجی ...تو را به شهادتت قسم که اگر اذن داری، خودت را برما نمایان کن. حتی یک لحظه. 🌱 که ببینیمت ...لمست کنیم ...متبرک شویم ... ⭐💫⭐ناگهان چراغ پر نور شد و خاموش شد. 🌑 همه جا ظلمات شد...... ادامه دارد.... 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🔶شهیدی که بعد از شهادت خودش را به نزدیکانش نشان داد..... با همراه باشید https://eitaa.com/shogh_prvz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6️⃣ ⭐⭐ناگهان چراغ پر نور شد و خاموش شد. 🌑 همه جا ظلمات شد . فقط صدای شیون و فریاد به نام حاج یونس بلند بود. 🌔آن همه تاریکی به ظهور نوری ملایم، روشن شد و بیشتر و بیشتر رنگ گرفت تا 💫به رنگ طلایی حضور شهید متوقف شد. 🌕در هیات یک آدم، رشید بود. 🌕در برابر چشمان حیران ما و زیر فشار خرد کنند صدای قلب ما شروع به چرخش کرد 🌕 و برابر هر یک از ما ایستاد و ما را مورد تفقد قرار داد. با مهربانی از ما گذشت و سپس به اتاق دیگر رفت. 🌱 ما ایستاده بودیم و یونس یونس از زبانمان نمی افتاد. 🌱🥺دیگر همه طاقت از دست داده بودیم و افتادیم . 🌱و من در این اندیشه بودم که مگر قلم خود شهید بتواند این ظهور را بنویسد. ✨🌕 حاج یونس در هیبت نوری طلایی به اتاق باز آمد و به همان ملایمتی که ظاهر شده بود، محو شد. 🍃 دلم نمی خواست چراغ روشن شود. دلم می خواست درآن ظلمات روشن تر از نور، سر به سجده سایم و فریاد زنم: عنده ربهم یرزقون.... 📚کتاب ظهور ✍️نویسنده:علی موذنی 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🔶شهیدی که بعد از شهادت خودش را به نزدیکانش نشان داد..... https://eitaa.com/shogh_prvz
✨ذکر روز یکشنبه  🌹یا ذَالجَلالِ وَ اْلاِکْرام "ای صاحب جلال و بزرگواری" 🌱 هر که آن را بخواند در کارهایش گشایش می یابد. همچنین یکی از پرفضیلت ترین اذکار روز یکشنبه این است که هزار مرتبه یا ذالجلال و الاکرام و ۴۸۹ مرتبه یا فتاح بگوید تا فتح و نصرت یابد. https://eitaa.com/shogh_prvz
🔹 شورای ده برای تحويل يخچال و تلويزيون و... اسم می نوشتند و قرعه كشی می كردند اسم مادر حاج یونس در آمده بود. حاج یونس گفت: تا وقتی تمام مردم يخچال نداشه باشند مادر من يخچال نمی خواهد. 🌹شهیدی که بعد از شهادت ، برای نزدیکانش ظهور کرد https://eitaa.com/shogh_prvz
❤️✨❤️✨❤️✨❤️✨❤️ 🌺 🌺 🌱همه قوم و خویش را دعوت کردیم مسجد . 💫شب جمعه بود و یونس گفته بود دعای کمیل بخوانند . ❤️انگار نه انگار که مجلس عقدکنان است . من هم خیلی عادی نشسته بودم بین زنها . 💫خطبه عقد را خواندند . 🌹 بله را همان جا گفتم ؛ توی مسجد. 🌺ازدواج به سبک شهدا 🌕شهیدی که بعد از شهادت برای نزدیکانش ظهور کرد https://eitaa.com/shogh_prvz
🥀۱۶ و ۱۷ اردیبهشت ماه سالروز شهادت ۱۳ تن از شهدای را گرامی میداریم. هر کس کربلایی دارد کربلای مدافعان حرم مازندران در عاشورای خانطومان رقم خورد... کربلای ما کجاست؟ 🇮🇷شادی روح پرفتوح شهدای کربلای خانطومان ۹۵ صلوات الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ https://eitaa.com/shogh_prvz
🌹🥀به مناسبت سالروز شهدای خان طومان میتوانید زندگی نامه شهید اسماعیل خانزاده را مطالعه کنید🥀🌹
تشرف شهید خدمت حضرت مهدی(عج) و..... https://eitaa.com/shogh_prvz
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨ چهار ذکر ی که امام صادق علیه السلام یاد دادند. 🌱کاری از تیم شوق پرواز🌱 https://eitaa.com/shogh_prvz
✨ چهار ذکر برای سهولت در استفاده، توسط تیم شوق پرواز تحریر شده که در اختیار شما عزیزان قرار داده میشه ✨ 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
🌱جهت رفع استرس 🎥دیدن کلیپ مربوطه رو پیشنهاد میکنیم💫 https://eitaa.com/shogh_prvz
✨دنیای حلال میخوای 🎥دیدن کلیپ مربوطه رو‌پیشنهاد میکنیم https://eitaa.com/shogh_prvz
🌱برای رفع غم و اندوه 🎥دیدن کلیپ مربوطه رو پیشنهاد میکنیم https://eitaa.com/shogh_prvz
🌱اگر ترس از فریب خوردن داری 🎥دیدن کلیپ مربوطه رو پیشنهاد میکنیم https://eitaa.com/shogh_prvz
❤️سالروز تولد [ شهید عباس دانشگر در قسمتی از دست‌نوشته خود می‌گوید : می‌خواهم عوض بشوم ؛ همه ی زندگی ام را عوض بکنم . ‌‌. می‌خواهم آن کسی باشم که دوست دارم نه آن چیزی که یک ذهن ِمریض از من ساخته است . هرگز از تاخیر و دیر شدن به آرزوهایم نا امید نمی‌شوم زیرا بخشش ِالهی به اندازه نیت است.] علی اکبر رائفی پور می گوید: به زادگاهش رفتم. پدرش سررسید سال ۱۳۹۴ شهید را به من داد وقتی برنامه عبادی اش را دیدم بر خود لرزیدم. ✓ مداومت بر نماز شب(حداقل سه رکعت نماز شفع و وتر) ✓ خواندن هرروز حداقل یک صفحه قرآن با تفسیر ✓ مناجات حضرت امیرالمومنین(علیه‌السلام) و زیارت حضرت زهرا(سلام الله علیها) ✓ ذکر روز چند مرتبه... ما حرف زدیم و شهدا عمل کردند. خداوند متعال به درجاتش بیفزاید و او را با اولیاءش محشور فرماید. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹به مناسبت سالروز تولد ۱۳۷۲/۰۲/۱۸ https://eitaa.com/shogh_prvz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پشت این عکس چه قدر حرف نهفته است امل ها.... ندید بدید ها.... مریض های.... ولی من این عکس را دوست دارم، تمام افراد این عکس ناشناس را دوست دارم، حجاب زهرایی شان را، عفت و حیای نگاه هایشان را، فاصله بین بانوان و آقایان را....که چه قدر در هیاهوی روابط اجتماعی امروزمان گم شده است دوست دارم. آن نگاه سربه زیر و آن عفت ، شهادت را به ارمغان می آورد ✍️شوق پرواز https://eitaa.com/shogh_prvz
🌹عمه سادات سلام علیک.... https://eitaa.com/shogh_prvz
🌷🌷🌷🌷🌷 مزار برادرم چند قبر بالاتر از مزار است . یک روز رفتم سر مزارش و فاتحه ای خواندم، نگاهم به قبر بود، آهی کشیدم دستم را بالا بردم و گفتم: ای خدا مگه همه ی مقامشون نزد تو یکی نیست! چرا باید سر قبر این قدر شلوغ باشه و سر قبر برادر من هیچ کسی نباشه ؟؟!». همان شب به خوابم آمد و با ناراحتی گفت: دادا این چه حرفی بود سر قبر من زدی ؟! نظر کرده ی است و مقام ویژه ای به خاطر اخلاصی که داشت پیش خدا داره، دیگه هر وقت اومدی سر قبر من از این حرفها نزنی ها !!!». طلب استغفار کردم و از آن روز به بعد هر موقع گلستان می رفتم، اول سر قبر فاتحه می خواندم بعد سر قبر برادرم می رفتم . چند روز از این قضیه می گذشت، تا اینکه پدرم بیمار شد، پای پدرم ورم کرده بود و درد عجیبی داشت و هیچ دارویی جوابگو نبود، دکتر بختیار مالکی پزشک معالجش طی چند عکس رادیولوژی به این نظر رسید، که باید پا را قطع کند . اما آن روزی که قرار بود به اتاق عمل بروند، اتفاق عجیبی افتاد . پدرم از دکتر خواست که مجدداً از پایش عکس بگیرند هر چه دکتر می گفت: من مطمئن هستم که علاج درد شما بریدن پای شماست، باز پدرم اصرار داشت عکس بگیرند، مجدداً ایشان رابه اتاق رادیو لوژی بردند و عکس گرفتند اما دکتر مالکی وقتی عکس را دید با تعجب دید که اصلا نیازی به قطع کردن پانیست و با تجویز دارو قابل درمانست... به پدرم گفت: آقای کشکولی جریان چیه ؟ چه اتفاقی افتاده؟ شده؟ این همه اصرار و این عکس؟؟!!! پدرم گریه اش گرفت و گفت: دیشب روی تختم دراز کشیده بودم و با عکس پسرم که روبرویم به دیوار بود، حرف زدم گفتم: بابا یعنی تو ، نمی خوای یه فکر ی به حال پای من بکنی، که بریده نشه ؟؟ خوابم برد و در عالم خواب اومد کنار تختم ایستاد و دستش رو روی پایم کشید و گفت : بابا من از خواستم که از خدا بخواد پای شما رو شفا بده . من از خواب که بیدار شدم یقین دونستم که شفای مرا از خواسته برای همین اصرار کردم دوباره از پای من عکس بگیرید... در همین لحظه دکتر بختیار همان طور که گریه می کرد، کنار پدرم زانو زد و پای ایشان را بوسید و گفت : من از امروز به مقام ایمان آوردم، شما امروز درس بزرگی به من یاد دادید. راوی : https://eitaa.com/shogh_prvz
🌹از حاج قاسم پرسیدند : بهترین دعا چیست؟ گفت : شهـٰادٺ‌! گفتند: «خب عاقبت بخیری که بهتر است» حاج قاسم گفت :«ممکن است کسی عاقبت بخیر شود ولی شهید نشود؛ ولی کسی که شهید بشود حتما عاقبت بخیر هم میشود!» https://eitaa.com/shogh_prvz