eitaa logo
شـــهــــدای مسـجدسـلیمان
1.7هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.2هزار ویدیو
15 فایل
شهدای مسجدسلیمان به حول و قوه الهی برای آشنایی با سبک زندگی شهدای مسجدسلیمان ارتباط با ما: @mandir_268 دعوت شهدا هستید 👇 به ما بپیوندید🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مدافعان حرم 🇮🇷
🕊🌺 📢 👇 ۱۷خرداد۹۵ 🌸با صدای اذان انرژی میگرفت ، بهش آرامش میداد، همیشه جزء نفرهایی بود که تو واسه حاضر می شد و معمولا نماز وایمیستاد 🌸به شدت و بود، تو جز خوانی های شرکت داشت، توی حاشیه ها نبود، همیشه سرش تو کار خودش بود، به و پول ، دنبال مقام و رییس بازی هم نبود. 🌸تو صف می نشست، تعقیبات بعد از و میخوند، بود با همه میکرد، هیچ کس از اون نبود @Modafeaneharaam
🌷معرفی شهید🌷 شهید«امرالله عبدی‌زاده» در اول بهار سال ۱۳۴۶ به دنیا آمد. زادگاهش روستای «راهدار» از توابع شهرستان «شوشتر» بود. او در خانواده‌ای پرورش یافت که پیوسته با زمزمه‌ ذکر (ع) و واقعه سترگ دمساز بودند. خانواده‌اش مدتی کوتاه بعد از تولد امرالله به سبب خشک‌سالی، راهی «مسجد سلیمان» شدند. وی در همان سال‌های کودکی (۶_۷ سالگی) برای کمک به خانواده در مغازه میوه‌فروشی مشغول به کار شد. او در برابر مشکلات بسیار صبور بود و همیشه با تدبیر و درایت موانع را از سر راه برمی‌داشت. کارهایش خالصانه و تنها برای رضای خدا بود. هر حرکت و هر رفتار را به موقع انجام می‌داد و همیشه شرایط را در نظر می‌گرفت و سعی می‌کرد تا به نحوی خود را با شرایط زندگی وفق بدهد. همه کارها را برای رضای خدا انجام می‌داد و همیشه خود را در برابر انجام آن کوچک جلوه می‌داد. بارها اظهار داشته بود که تنها اراده‌ خدا باعث انجام این کار شده است نه من! همیشه دوست داشت که کارهای نیکش را مخفیانه و به دور از ریا انجام دهد. در کل اصلاً ظاهر پسند و ظاهر بین نبود. ویژگی‌های اخلاقی خاصی داشت که وی را از دیگران متمایز کرده بود. در کارها پشتکار عجیبی داشت. هرگاه کاری را شروع می‌کرد همه تلاش خود را در طبق اخلاص می‌گذاشت و خیلی خالصانه و بی‌ریا آن کار را انجام می‌داد. ویژگی دیگرش نیز این بود که همیشه «امیدوار» بود و تا به موفقیت دست نمی‌یافت، آرام نمی‌گرفت. او در سال ۱۳۶۱ به عنوان داوطلب وارد جبهه شد. امرالله به عنوان یک «دیده بان» رشادت‌ها کرد و خاطره‌ها به یادگار گذاشت. مدتی که در جبهه حضود داشت، یک بار از ناحیه چشم، مچ و کتف به شدت مصدوم شد و برای مداوا، ابتدا به اهواز رفت. سپس به شیراز و اصفهان اعزام شد. اما هنوز کمیسیون پزشکی نظر نهایی خو را در باره‌ صدماتی که به چشم وی وارد شده بود اعلام نکرده بود که او راهی جبهه شد و به گفته‌ خودش اگر در جبهه حضور داشته باشد، دردی را احساس نمی‌کند؛ زیرا جبهه برای او حال و هوای دیگری داشت و حقیقتاً این نهایت عشق بود و بس. بزرگ‌ترین افتخار و آرزوی عبدی‌زاده بود. همیشه این جمله را با حالت خاصی مانند دعا می‌گفت که: « دوست دارم اگر شدم، مثل بی‌بی (س) گمنام بمانم».سرانجام آن‌‌گونه که آرزو کرده بود، در تاریخ ۱۴ تیر ماه ۱۳۶۵ در عملیات تیپ امام حسین (ع) در منطقه «» در سن ۱۹ سالگی توسط نیروهای عراقی به والاترین درجه‌ انسانیت رسید و مفقود شد و دیدگان خیس و منتظر مادرش را در جاده‌های انتظار، منتظر گذاشت و تاکنون از آن شقایق داغدار، هیچ گلبرگی پیدا نشده است. 🌐گروه فرهنگی 🆔 @shohada_masjedsoleiman https://eitaa.com/shohada_masjedsoleiman
بسم رب الشهدا والصدیقین ✨ ⚘️یاد باد آن روزگاران یاد باد⚘️ ✍ یاد جبهه بخیر که دانشگاه بود و کنکورش صداقت واخلاص و متون آن را انتشارات شهادت در کربلا با مرکب خون به چاپ میرساند. ✍ یاد موقعیت هایی‌ بخیر که کسی به فکر موقعیت نبود وقرارگاه هایی که دل را بی قرار میکرد. ✍ یاد سنگر بخیر که به غار ثور میماند وایستگاه صلواتی که محل استراحت ملائک بود. ✍ یاد جاده بخیر که ترجمه صراط المستقیم بود‌ وبه تفکر چپ و راست مهر باطل شد می زد. ✍ یاد معبر بخیر که به می ماند و به سنگر کمین که فاصله بین دنیا وآخرت بود. ✍ یاد آبادان بخیر که به آبادی دل می پرداخت، که خرم به خون شهیدان شد، که مزرعه عشق بود و که با لاله وسوسن انس گرفت ✍ یاد هویزه بخیر که راتربیت کرد، دهلران که مردمان ساده ای داشت، موسیان که قوم موسی را به مسخره گرفت، مهران که بوی مهربانی میداد. ✍ یاد کله قندی بخیر که مرگ در آن از عسل شیرین تر بود، که نردبان عروج بود و مجنون که داستان لیلی را بهتر بازگو میکرد. ✍ یاد هور العظیم بخیر که عظمت اسلام را به نمایش گذاشت، که بارها به رنگ خون در آمد و که روند جنگ را تغییر داد. ✍ یاد فاو بخیر که کلاس بود، دریاچه نمک که دل را به شور می انداخت وکانال ماهی که به زیبایی آکواریوم ‌پایان داد. ✍ یاد شلمچه بخیر که تکرار اُحُد و بود و که ارزش طلا را شکست. ✍ یاد کلاه آهنی بخیر که نگهبان سجده گاه ملائک بود، چفیه که سجاده عبادت بود و پلاک که شماره پرواز را نشان میداد. ✍ یاد لباسهایی بخیر که هیچ درجه ای نداشت، لباسهایی که ساده وبی اتو بودند، پوتین هایی که بدون واکس بودن و هیچگاه بر پدال بنز و پورشه و لامبورگینی قرار نگرفتند. ✍ یاد آفتاب جبهه بخیر که به گرمی می تابید و ماهش که شرمنده ماه های زمینی بود و ستارگانش که به ستاره های زمینی چشمک می زد وعطرش که بوی باروت میداد. ✍ یاد گلوله هایی بخیر که قاصد بودند و ترکش هایی که می کردند. ✍ یاد گونه هایی بخیر که برآن اشک می غلتید و محاسنی که بر آن غبار تبرک می نشست، که پایانش پاکی بود و قنوتی که درآن توفیق طلب می شد ✍ یاد جهان آرا بخیر که به آرایش جهان پرداخت، که به دنبال نام ونشان نبود ، که از نمد انقلاب کلاهی برای خود نساخت، که معلم اخلاق بود، که زینت دین بود، که مجسمه اخلاق بود، که بجز با خدا معامله نمیکرد، که عاشق شهادت بود، که کسی او را نشناخت‌ و که دلها‌را شکار میکرد. ✍ یاد پیکرهایی که هیچگاه برنگشت، یاد مادرانی بخیر که بی صدا میگریستند و بچه هایی که هیچ گاه پدرانشان را ندیدند. ✍ یاد لبخندهایی بخیر که قهقهه شهادت بود، دستانی که به عباس اقتدا کردند و پاهایی که زودتر به بهشت پیوستند. ✍ ما ماندیم و ما، ما ماندیم ودرد فراق یارانما ماندیم‌ و بار ، ما ماندیم و . ✍ خدایا در محضر شهدا مارا شرمنده مکن اللهم عجل لولیک الفرج 🌐گروه فرهنگی 🆔 @shohada_masjedsoleiman
شـــهــــدای مسـجدسـلیمان
همیشه این جمله را با حالت خاصی مانند دعا می‌گفت که: « دوست دارم اگر شهید شدم، مثل بی‌بی فاطمه ‌زهرا(
🌷معرفی شهید🌷 شهید«امرالله عبدی‌زاده» در اول بهار سال ۱۳۴۶ به دنیا آمد. زادگاهش روستای «راهدار» از توابع شهرستان «شوشتر» بود. او در خانواده‌ای پرورش یافت که پیوسته با زمزمه‌ ذکر (ع) و واقعه سترگ دمساز بودند. خانواده‌اش مدتی کوتاه بعد از تولد امرالله به سبب خشک‌سالی، راهی «مسجد سلیمان» شدند. وی در همان سال‌های کودکی (۶_۷ سالگی) برای کمک به خانواده در مغازه میوه‌فروشی مشغول به کار شد. او در برابر مشکلات بسیار صبور بود و همیشه با تدبیر و درایت موانع را از سر راه برمی‌داشت. کارهایش خالصانه و تنها برای رضای خدا بود. هر حرکت و هر رفتار را به موقع انجام می‌داد و همیشه شرایط را در نظر می‌گرفت و سعی می‌کرد تا به نحوی خود را با شرایط زندگی وفق بدهد. همه کارها را برای رضای خدا انجام می‌داد و همیشه خود را در برابر انجام آن کوچک جلوه می‌داد. بارها اظهار داشته بود که تنها اراده‌ خدا باعث انجام این کار شده است نه من! همیشه دوست داشت که کارهای نیکش را مخفیانه و به دور از ریا انجام دهد. در کل اصلاً ظاهر پسند و ظاهر بین نبود. ویژگی‌های اخلاقی خاصی داشت که وی را از دیگران متمایز کرده بود. در کارها پشتکار عجیبی داشت. هرگاه کاری را شروع می‌کرد همه تلاش خود را در طبق اخلاص می‌گذاشت و خیلی خالصانه و بی‌ریا آن کار را انجام می‌داد. ویژگی دیگرش نیز این بود که همیشه «امیدوار» بود و تا به موفقیت دست نمی‌یافت، آرام نمی‌گرفت. او در سال ۱۳۶۱ به عنوان داوطلب وارد جبهه شد. امرالله به عنوان یک «دیده بان» رشادت‌ها کرد و خاطره‌ها به یادگار گذاشت. مدتی که در جبهه حضود داشت، یک بار از ناحیه چشم، مچ و کتف به شدت مصدوم شد و برای مداوا، ابتدا به اهواز رفت. سپس به شیراز و اصفهان اعزام شد. اما هنوز کمیسیون پزشکی نظر نهایی خو را در باره‌ صدماتی که به چشم وی وارد شده بود اعلام نکرده بود که او راهی جبهه شد و به گفته‌ خودش اگر در جبهه حضور داشته باشد، دردی را احساس نمی‌کند؛ زیرا جبهه برای او حال و هوای دیگری داشت و حقیقتاً این نهایت عشق بود و بس. بزرگ‌ترین افتخار و آرزوی عبدی‌زاده بود. همیشه این جمله را با حالت خاصی مانند دعا می‌گفت که: « دوست دارم اگر شدم، مثل بی‌بی (س) گمنام بمانم».سرانجام آن‌‌گونه که آرزو کرده بود، در تاریخ ۱۴ تیر ماه ۱۳۶۵ در عملیات تیپ امام حسین (ع) در منطقه «» در سن ۱۹ سالگی توسط نیروهای عراقی به والاترین درجه‌ انسانیت رسید و مفقود شد و دیدگان خیس و منتظر مادرش را در جاده‌های انتظار، منتظر گذاشت و تاکنون از آن شقایق داغدار، هیچ گلبرگی پیدا نشده است. 🌷نثار روح پاک شهید امرالله عبدی زاده صلواتی هدیه بفرمایید... 🌐گروه فرهنگی 🆔 @shohada_masjedsoleiman
🕯 سر رفته و تن مانده و امّید به نیزه قرص قمر افتاده و خورشید به نیزه امواج فرات از نفس افتاد‌و فروخفت تا خون خدا یکسره پاشید به نیزه دل تشنه‌ی دیدار، ولی یار نیامد ای اهل حرم میر و علمدار نیامد یک نخل شکست از کمر افتاد و خزان شد خم شد کمر کوه، چنین دید و چنان شد خونابه‌ی امید که از مشک فرو ریخت هر حنجره‌ی تشنه چنین مرثیه خوان شد: در غربت غم، ماه شب تار نیامد ای اهل حرم میر و علمدار نیامد 🕯 شـــهــــ مسـجدسـلیمان ـــــدای ▪️@shohada_masjedsoleiman
44.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹داستان عجیب شهادت شهید مصطفی صدرزاده(سیدابراهیم) در روز تاسوعا🖤💔 با حال خوب ببینید منم دعا کنید 🪴 شـــهــــ مسـجدسـلیمان ـــــدای ▪️@shohada_masjedsoleiman
ارسالی از خانم شیرمردی از مسجدسلیمان(شرکت در مجلس روضه ی اباعبدلله علیه السلام ..در منزل شهید امرالله عبدی زاده و به نیابت از ایشون) شهید جاویدالاثر «امرالله عبدی‌زاده» متولد: اول بهار سال ۱۳۴۶ 🪴او در خانواده‌ای پرورش یافت که پیوسته با زمزمه‌ ذکر (ع) و واقعه سترگ دمساز بودند. 🪴وی در همان سال‌های کودکی (۶_۷ سالگی) برای کمک به خانواده در مغازه میوه‌فروشی مشغول به کار شد. 🪴در برابر مشکلات بسیار صبور بود و همیشه با تدبیر و درایت موانع را از سر راه برمی‌داشت. 🪴کارهایش خالصانه و تنها برای رضای خدا بود. هر حرکت و هر رفتار را به موقع انجام می‌داد و همیشه شرایط را در نظر می‌گرفت و سعی می‌کرد تا به نحوی خود را با شرایط زندگی وفق بدهد. همه کارها را برای رضای خدا انجام می‌داد و همیشه خود را در برابر انجام آن کوچک جلوه می‌داد. بارها اظهار داشته بود که تنها اراده‌ خدا باعث انجام این کار شده است نه من! 🪴همیشه دوست داشت که کارهای نیکش را مخفیانه و به دور از ریا انجام دهد.در کل اصلاً ظاهر پسند و ظاهر بین نبود. 🪴در کارها پشتکار عجیبی داشت. هرگاه کاری را شروع می‌کرد همه تلاش خود را در طبق اخلاص می‌گذاشت وخیلی خالصانه و بی‌ریا آن کار را انجام می‌داد. 🪴ویژگی دیگرش نیزاین بودکه همیشه «امیدوار» بود و تا به موفقیت دست نمی‌یافت، آرام نمی‌گرفت. شهادت: ۱۴ تیر ماه ۱۳۶۵ سن: ۱۹ سال روحش شاد با ذکر صلوات⚘️ (ع) جهت ارسال عکس و شرکت در پویش وارد کانال شهدای مسجدسلیمان شوید👇 شـــهــــ مسـجدسـلیمان ـــــدای 🆔@shohada_masjedsoleiman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کارزیبای یک خانم ایرانی درهاوایی👆 صل الله علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام 🤚😭 امسال اينجا هيچ مراسمي نبود، دلم ميخواست يكاري كنم به فكرمون رسيد تو گرماي هاوايي آب پخش كنيم و يه نوشته و يك PR code سايتwho is hossein رو بزنيم اگر كسي دوست داشت با امام حسين آشنا باشه😍 . معنی متن روي بطری آب ها:👇👇 این آبی که در دست دارید، ادای احترامی است به امام حسین، نوه حضرت محمد، که در کربلا در سال 680 میلادی در روز عاشورا به شهادت رسید. ایستادگی شریف او در برابر ظلم و ستم با وجود آب نخوردن و تشنگی شدید او، خانواده و فرزندان معصومش و یارانش، ما را برانگیخته است. این رویداد بر ارزش های شجاعت، عدالت و صداقت تاکید می کند. همانطور که تشنگی خود را برطرف می کنید، مقاومت آنها را در سختی ها به یاد بیاورید. این فقط داستانی از گذشته نیست، بلکه فراخوانی برای حفظ این ارزش‌ها در امروز است. اگر این داستان شما را متاثر می‌کند، از شما دعوت می‌کنیم تا درباره پیاده‌روی اربعین بیشتر بدانید، سفری مهم که سالانه میلیون‌ها نفر برای یادآوری حسین و پیام جاودانه‌اش طی می‌کنند. السلام علیک یا ابا عبدالله اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲🍃 شـــهــــ مسـجدسـلیمان ـــــدای 🆔@shohada_masjedsoleiman
🇮🇷امام خمینی (ره): هفده شهریور ۱۳۵۷ تکرار ست... میدان شهداء تکرار ست... شهدای ما تکرار شهدای کربلا... و مخالفان ملت ما، تکرار یزید و وابستگان او هستند. 🌷سالروز قیام خونین ۱۷ شهریور و یاد شهدای این روز و همه شهدای انقلاب گرامیباد. شـــهــــ مسـجدسـلیمان ـــــدای 🆔@shohada_masjedsoleiman
⚘️ 🕊کبوتر عاشق مسجدسلیمان 🕊 شهید«امرالله عبدی‌زاده» در اول بهار سال ۱۳۴۶ به دنیا آمد. زادگاهش روستای «راهدار» از توابع شهرستان «شوشتر» بود. او در خانواده‌ای پرورش یافت که پیوسته با زمزمه‌ ذکر (ع) و واقعه سترگ دمساز بودند. خانواده‌اش مدتی کوتاه بعد از تولد امرالله به سبب خشک‌سالی، راهی «مسجد سلیمان» شدند. وی در همان سال‌های کودکی (۶_۷ سالگی) برای کمک به خانواده در مغازه میوه‌فروشی مشغول به کار شد. او در برابر مشکلات بسیار صبور بود و همیشه با تدبیر و درایت موانع را از سر راه برمی‌داشت. کارهایش خالصانه و تنها برای رضای خدا بود. هر حرکت و هر رفتار را به موقع انجام می‌داد و همیشه شرایط را در نظر می‌گرفت و سعی می‌کرد تا به نحوی خود را با شرایط زندگی وفق بدهد. همه کارها را برای رضای خدا انجام می‌داد و همیشه خود را در برابر انجام آن کوچک جلوه می‌داد. بارها اظهار داشته بود که تنها اراده‌ خدا باعث انجام این کار شده است نه من! همیشه دوست داشت که کارهای نیکش را مخفیانه و به دور از ریا انجام دهد. در کل اصلاً ظاهر پسند و ظاهر بین نبود. ویژگی‌های اخلاقی خاصی داشت که وی را از دیگران متمایز کرده بود. در کارها پشتکار عجیبی داشت. هرگاه کاری را شروع می‌کرد همه تلاش خود را در طبق اخلاص می‌گذاشت و خیلی خالصانه و بی‌ریا آن کار را انجام می‌داد. ویژگی دیگرش نیز این بود که همیشه «امیدوار» بود و تا به موفقیت دست نمی‌یافت، آرام نمی‌گرفت. او در سال ۱۳۶۱ به عنوان داوطلب وارد جبهه شد. امرالله به عنوان یک «دیده بان» رشادت‌ها کرد و خاطره‌ها به یادگار گذاشت. مدتی که در جبهه حضود داشت، یک بار از ناحیه چشم، مچ و کتف به شدت مصدوم شد و برای مداوا، ابتدا به اهواز رفت. سپس به شیراز و اصفهان اعزام شد. اما هنوز کمیسیون پزشکی نظر نهایی خو را در باره‌ صدماتی که به چشم وی وارد شده بود اعلام نکرده بود که او راهی جبهه شد و به گفته‌ خودش اگر در جبهه حضور داشته باشد، دردی را احساس نمی‌کند؛ زیرا جبهه برای او حال و هوای دیگری داشت و حقیقتاً این نهایت عشق بود و بس. بزرگ‌ترین افتخار و آرزوی عبدی‌زاده بود. همیشه این جمله را با حالت خاصی مانند دعا می‌گفت که: « دوست دارم اگر شدم، مثل بی‌بی (س) گمنام بمانم».سرانجام آن‌‌گونه که آرزو کرده بود، در تاریخ ۱۴ تیر ماه ۱۳۶۵ در عملیات تیپ امام حسین (ع) در منطقه «» در سن ۱۹ سالگی توسط نیروهای عراقی به والاترین درجه‌ انسانیت رسید و مفقود شد و دیدگان خیس و منتظر مادرش را در جاده‌های انتظار، منتظر گذاشت و تاکنون از آن شقایق داغدار، هیچ گلبرگی پیدا نشده است. 🌷هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا وشهید امرالله عبدی زاده صلوات🌱 الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ 🌷 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 (عج) ♡ 🕊 شـــهــــ مسـجدسـلیمان ـــــدای @shohada_masjedsoleiman
غریب و زخمی و بیحالی.mp3
5.77M
غریب و زخمی و بی حالی به فکر غارت و جنجالی نفس نمونده برات آقا سه ساعته توی گودالی 🎤 ⚠️ لطفا با حال مناسب گوش کنید 💯 پیشنهاد دانلود بشنویم به نیابت از شهدا !🕊 #️⃣ (عج)♡ 🏴@shohada_masjedsoleiman
مداحی آنلاین - نزار ضرر کنم تو رو خدا حسین - بنی فاطمه.mp3
7.38M
امشب شهادت‌نامه عاشقان امضا نمی‌شود! شب عاشورا ست. یک شب برای نماز، قرآن و مناجاتی که محبوب امام کربلاست. پاسی از شب گذشته که امام نور خیمه را می‌گیرد و از همه‌‌ی یاران می‌خواهد که در تاریکی شب بروند. از بنی‌هاشم و اصحاب.‌ از حبیب، بریر، نافع، عابس، مسلم، زهیر، شوذب. حتی رو می‌کند به عباس که عباسم تو نیز دل در این تاریکی بسپار و برو... چه آتشی به جان عباس می‌نشیند با این حرف امام... یک به یک می‌ایستند و از هزار بار جان دادن برای امام حرف می‌زنند. امشب شهادت‌نامه عاشقانی امضا می‌شود که روی پای حسین افتاده‌اند و التماس کرده‌اند که امام اذن شهادت‌شان را امضا کند. قاسم چه التماسی کرد که امام خبر شهادت‌ش را بدهد و قطره قطره عسل وجودش را پای امام بریزد. امشب شب التماس شهدا به امام شهداست😭 حسین جان، ما را نیز جان ناقابلی هست، بهره قربانی. قسم به چادر خاکی مادرت مرا هم بپذیر 😭 آه مرگ خونین من کجایی؟! 🎧 می‌خوام شهید بشم 🎤 سید مجید بنی فاطمه (عج)♡ شـــهــــ مسـجدسـلیمان ـــــدای🏴 @shohada_masjedsoleiman
🖤 در روز عاشورا یادی کنیم از کبوتر عاشقی از مسجدسلیمان که در روز عاشورا به دیدار مولایش شتافت🖤 🕊 معاون عملیاتی درجنگ های نا منظم که پس از ۴۸ ساعت نبردش در کنار یاران حسین (ع) عصر عاشورا درتاریخ۱۳۵۹/۸/۲۸ در کربلای سوسنگرد به شهادت رسید. ⚘️روحش شاد و یادش گرامی و راهش پررهرو باد . 🕊 (عج) ♡ شـــهــــ مسـجدسـلیمان ـــــدای @shohada_masjedsoleiman