به اطلاعیه کلیه مومنین می رساند که کلیه برنامه های #واحد_شهدا تا اطلاع ثانوی تعطیل می شود. @shohada_mohebandez

#ببینید | خاطره گویی مادر شهید فرامرز بهروان... #دیالوگ : مادر:بهش گفتم یکم استراحت کن گفت. شهید:الان وقت استراحت نیس. مادر:پدرش گفت اگر شهید شدی دنبالت نمیام. شهید:جنازه من بر نمیگرده که شما بیاین دنبالش. مادر:۳۶ساله من چشم انتظارشم. ادامه... #دیدار _شماره_۱۰۹ واحد شهدا | هیئت محبان اباالفضل العباس علیه السلام-محفل فدائیان ولایت eitaa.com/mohebandez eitaa.com/shahidvelayati eitaa.com/shohada_mohebandez eitaa.com/jahadi_mohebandez

خاطره طنز از شهید جاویدالاثر حسین محسنی 😊 گوش کنید... #چهارشنبه_های_شهدایی | واحد شهدا، هیات محبان اباالفضل العباس (ع) @shohada_mohebandez @shahidvelayati @mohebandez @jahadi_mohebandez

...

♨️خبر مهم و فوری مرتبط با #کرونا طرح ضربتی ارسال #کتاب درب منزل دردزفول ارسال رایگان کتاب درب منزل در سریع ترین زمان با رعایت اصول بهداشتی حتی در روزهای تعطیل ارسال در کمتر از 2ساعت پس از ثبت نهایی سفارش کتاب پیشنهادی اول ارتداد دکتر وحید #یامین پور البته کتب دیگر هم قابل سفارشند فهرست پیشنهادی برخی کتب برای این ایام در صفحه اینستاگرام شماره جهت سفارش کتاب از طریق پیامک, تماس و واتساپ ارسال رایگان کتاب در دزفول درب منزل در سریع ترین زمان.تماس و پیامک و واتساپ 8صبح تا21 به تلفن:09301528317کتابفروشی وارثین. اطلاعات بیشتر در: https://www.instagram.com/varesin_book_dez

#ببینید | دیدار با خانواده شهید مسلم سرلک [دیدار شما ۸۲] خاطره گویی توسط پدر شهید #دیالوگ: مادر: بش گفت فرزندم دیپلمتو گرفتی ،ادامه بده درستو و ... شهید:مادر شما راست میگی، اما خبر داری خرمشهر سقوط کرده..؟؟؟!!! مادر:بله... شهید:مگه ناموس اونا با ناموس تو چه فرقی داره؟؟؟ مادر:فرزندم به خدا سپردمت... واحد شهدا | هیئت محبان اباالفضل العباس علیه السلام-محفل فدائیان ولایت eitaa.com/mohebandez eitaa.com/shahidvelayati eitaa.com/shohada_mohebandez eitaa.com/jahadi_mohebandez

غیرت مادران شهدا... مادری که دو پسرش شهید میشوند اما خم به ابرو نمی آورد... #دیالوگ اشک هم براش نریختم... لباس مشکی هم براش نپوشیدم... وقتی هم که جنازشو اوردن تشت حنایی دستم بوده... با یه پاکت شیرینی... عکساش رو هم هست ... مادر شهیدان خرمی واحد شهدا | هیأت محبان اباالفضل العباس علیه السلام-محفل فدائیان ولایت eitaa.com/mohebandez eitaa.com/shahidvelayati eitaa.com/shohada_mohebandez eitaa.com/jahadi_mohebandez

🎥 #تماشایی | *از جوشن‌صغیر تا دعای هفتم صحیفه* 📿 این روزها برای رفع بلا و مشکلات کرونا، به توصیه آقا دعای هفتم صحیفه سجادیه را می‌خوانید 😉 حالا *روایت شهید حاج‌قاسم سلیمانی را از توصیه معنوی آقا* به حزب‌الله لبنان در اوج جنگ سی و سه روزه بشنوید ⛪️ دعایی که حتی مسیحیان هم آن را می‌خواندند و خون تازه‌ای در وجود حزب‌الله دمید 💫 رسانه اختصاصی نوجوانان سایت Khamenei.ir 👇 🌱 @Nojavan_khamenei

بعضی اوقات ادم حرف هایی را می شنود و از کنارشان می گذرد تا عینا نمونه اش را نبیند این کلام برایش معنا نمی شود. یک روزی ولی امر مسلمین گفت: هیچ جای دنیا زنانی که همچون مادران شهدای ما باشند، نیست... همان موقعی که از زنانی می گفت محکم تر از مردان. مادرانی که از پدرها قوی تر و اگاهانه مانده اند پای این علم. از نماد ها و الگو ها می گفت، همانهایی که باید به عنوان زن انقلاب اسلامی به جهان اسلام معرفی شان می کردیم و نکردیم. آنگاه ما یا نشنیدیم این حرف ها را و یا اگر شنیدیم عکس العملی جهت تصدیقشان از خود نشان ندادیم. نگشتیم دنبال این زنان که در تاریخ نمونه هستند، آنها را نیافتیم، نشناختیم و نشناساندیم و در غربت شکسته و شکسته تر شدند. در همان حال رگ گردن باد داده بودیم به مقابله با سلبریتیون و فرهنگِ مصنوعِ غربی و سبک زندگی منحوس شان و به زعم خود از انقلاب اسلامی دفاع می کردیم و از فرهنگ و از اسلام. چندیست که برنامه هفتگی دیدار با خانواده معظم شهدا را آغاز نمودیم. الحمدلله توفیق داریم هر هفته پای درس زندگی یکی از شهدای شهرمان بنشینیم، همان حرف های آقایمان در مورد مادران شهدا را به عینه دیده ایم. زنان از کوه استوار تر را دیدیم. در همین شهر خودمان زنانی را دیدیم که زینب وار، فرزندان خود را فدای مکتب ولایت نمودند. هفته گذشته مهمان مادر شهیدان مسعود و عبدالامیر خرمی بودیم. بعد از سلام و احوالپرسی برایمان از خاطرات پسران شهیدش گفت. و البته خاطرات خود، یعنی زنی که در پشت جبهه ها، (بخوانید وسط میدان) هر کاری از دستش بر می آید می کند برای این انقلاب. از زمانی می گفت که برای سومین بار صدام خانه شان را با موشک زده بود، پسر خواهرش شهید شده و پسر خودش هم به شدت مجروح. همزمان پسر دیگرش هم در جبهه های کردستان بود. جالب اینجاست که این زن با این اوضاع هم میدان را خالی نمی کند و کارهای پشتیبانی جبهه ها را انجام می داد. پتو های رزمندگان را می شوید و... می گفت زمانی که پسر اولم شهید شد: در یک دستم حنا و در دست دیگرم ظرف شیرینی بود. به مادر و خواهرم که ناراحت بودند دلداری می دادم. می خواستم فقط با پسرم حرف بزنم. اینکه اشک بریزم و مویه کنم، اصلا ... خب همین است دیگر.. تربیت در دامن همچنین مادر هایی است. که حاصلش می شود این شهدا. گاهی در این دیدار ها جماعتی را می بینیم و صحبت هایی می شنویم که می کشند ما را.صحبت هایی که شاید نمونه اش در هیچ کتابی و یا هیچ بحث و منبری نباشد. در این دیدار ها بود که یقین کردیم هیچ جای دنیا زنانی که همچون مادران شهدای ما باشند، نیست. راستی چقدر این روزها نیاز داریم به بازخوانی زندگی زنانی همچو مادر شهیدان خرمی.. علی علیان/ آبان ماه ۱۳۹۷، از پی دیدار شماره ۴۶

چقدر سخته رفقاتو تو عملیات از دست بدی، و سخت تر اینکه مجبور باشی ماموریت رو ادامه بدی... روایت گری #آقای_بحرک با هندزفری گوش کنید. التماس دعا. #واحد_شهدا @shohada_mohebandez

عذرخواهی ما رو بابت کیفیت پایین صوت بپذیرید...🌺❤️

به سبک ادمین کتاب فروش، #کتاب_محور_اندیشه ، اما بنظرم اینطور بهتر است: #کتاب_تثبیت_اندیشه از مرحوم شیخ محمد تقی آملی نقل است. که مدت ها می دیدم حاج میرزا علی آقا قاضی به زیارت اهل قبور می رفت و گاه زیارتش به دو الی چهار ساعت می انجامید. با خود گفتم که انسان باید زیارت مختصری کند. به فاتحه ای روح اموات شاد کند و برگردد. کارهای لازم تر هم هست. آنهم برای عالمی همچو آقای قاضی که کوهیست از عظمت و مقام توحید. در عرفان و فقه و اصول ید طولایی دارد و بر ادبیات و شعر عرب تسلط بالایی. حتما کار مهمتری هم هست از ساعت ها گوشه قبرستان خلوت کردن. مدت ها می گذشت و این فکر در سرم می گشت. بی آنکه با کسی در میان بگذارم. حتی به صمیمی ترین رفقای خود از شاگردان استاد هم چیزی نگفته بودم. تا اینکه از نجف اشرف قصد عزیمت به ایران کردم لکن در مصلحت سفر تردید داشتم. این نیت هم در ذهن من بود و به کسی نگفته بودم. می خواستم بخوابم، در اتاقی بودم که در تاقچه پایین پایم قرآن بود. در وقت خواب طبعا پای من به طرفش کشیده می شد. با خود گفتم برخیزم و جای خود را تغییر دهم، یا لازم نیست؟ چون قرآن درست مقابل پای من نیست و ضمناً من زیر کرسی هستم و این هتک حرمت به قرآن نیست. به این فکر ها مشغول بودم و بالاخره بنا را بر آن گذاشتم که هتک حرمت نیست و خوابیدم. صبح که محضر استاد مرحوم قاضی رفتم و سلام کردم. فرمود علیک السلام... و اما بعد؛ به صلاح نیست در این اوضاع شما به ایران بروید. در ضمن در اتاقی که قرآن باشد، اگر زیر کرسی هم باشی، به احترام قرآن نباید پایت را دراز کنی. راستی شاید بگویی من اینها را از کجا می دانم؟! همه اینها را از وادی السلام فهمیده ام... کرامات معنوی و لطافت روح ناشی از خلوت در قبرستان و تفکر در وادی معاد و آخرت... در این باب داستان ها بسیار است. سالها پیش بود که ظریفی کتاب معاد شهید محراب آیت الله دستغیب را داد دستم که بخوانم. بعدتر سیاحت غرب و کتاب های از این دست را می خواندم. جذاب بودند برایم این قبیل کتاب ها، تا مدت ها موتور محرکی بود برای حرکت و سدی محکم در مقابل هواها و هوس های دوران نوجوانی و جوانی. آن روزها برنامه قبل خواب چیده بودم که سوره واقعه بخوانم، مطففین و حشر و الخ. همه اینها خوب بودند. روزی یکی از دوستان کتابی داد، دستم با عنوان سه دقیقه در قیامت ؛ کتاب را یک ضرب تا آخر خواندم تا صفحه آخر کتاب را زمین نگذاشتم. روز بعد هم شروع کردم به خواندن کتاب از اول. نمی دانم چند بار کتاب را خوانده ام، اما کتاب هنوز هم بعد بیش از سه ماه از روی میزم تکان نخورده، شاید همین الان که این پست را ارسال کردم دوباره بشینم و چند صفحه از کتاب را ورق بزنم.. این روزها هرکسی می پرسد چه کتابی بخوانم می گویم سه دقیقه در قیامت. بعد خواندن این کتاب تغییر شگرفی در زندگی ام رخ داد. شاید این کتاب بود که باعث شد به موازنه ای برسم میان شوق مرگ و ترس مرگ. بعد این کتاب بود که از عمق وجودم خواندم اللهم اکفنا طول الامل. بعد این کتاب بود که باعث شد در هر کاری (یا حداقل خیلی از کارها یاد مرگ باشم) و انْصِبِ الْمَوْتَ بَيْنَ أَيْدِينَا نَصْباً، وَ لَا تَجْعَلْ ذِكْرَنَا لَهُ غِبّاً. یادم هست وضو می گرفتم و می نوشتم. که جز برای رضای خدا نباید نوشت. بعد خواندن کتاب بود که فهمیدم واقعا ِ واقعا برای رضای خدا نمی نوشته ام. یادم هست خیلی کارها می کردم، خیلی کارها می کنم. بعد این کتاب بود که فهمیدم خیلی شان شاید توی پرونده عمل ثبت نشود و نرسد به روز حساب. بعد این کتاب بود که فهمیدم خیلی کارهاست که بیخیال از کنارش گذشته بودم و شاید همینها شود زنجیر و مانع طی طریق و باعث تلف شدن بقیه اعمال... همه اینها را نوشتم که بگویم اگر این روزها، توی این تعطیلات نوروز کرونایی، کتاب خوبی برای خواندن می خواهید، این کتاب عالیست. اگر در قرنطینه خانگی بسر می برید همین الان به واتساپ شماره زیر پیام دهید و با ۲۵ درصد تخفیف کتاب را درب خانه تان تحویل بگیرید. #کتابفروشی_آنلاین_وارثین 09301528317 📝 علی علیان @shohada_mohebandez

هفت شهر عشق را عطار گشت ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم @shahidvelayati

#ببینید | فیلم مصاحبه ای با شهید حسین بیدخ. روز جوان بر همه ی شهدای جوان و نوجوانی که با از خودگذشتگی باعث حفظ اسلام برای نسل های آینده شدند مبارک باد. واحد شهدا | هیئت محبان اباالفصل العباس علیه السلام-محفل فدائیان ولایت eitaa.com/mohebandez eitaa.com/shahidvelayati eitaa.com/shohada_mohebandez eitaa.com/jahadi_mohebandez

استوری...

🌷مادران شهدا هنوز هم پای کار انقلاب و نظام 🌺مادر شهید عبدالرحیم سوارسیم هزینه های مراسم سالگرد فرزند شهیدش را برای مبارزه با کرونا ویروس به گروه جهادی سفیران ایثار و عاشقان ثارالله هدیه دادند. ♦️مادر شهید عبدالرحیم سوارسیم را مردم شهر دزفول به خوبی میشناسند. مادری که در دوران دفاع مقدس برای کمک به رزمندگان از هیچ کوششی دریغ نکرد تا اینکه فرزندش سال ۶۴ در سن ۱۹ سالگی بشهادت رسید و بعد از آن هم در تمام صحنه ها حضور فعال داشته و دارد. ♦️ ۲۷ فروردین ماه مصادف است با سی و پنجمین سالروز شهادت شهید معظم عبدالرحیم سوارسیم. 📍 bidardez.ir | بیدار دز 🔰کانال‌های اخبار فوری دزفول🔰👇 🚦بیدار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1640759297Cd60b86bf75 🚦بیدار واتس آپ https://chat.whatsapp.com/KMXYIJS6cUPIGRt8QH4lsc 🚦صفحه‌ی اینستاگرام 👇 www.instagram.com/bidardez.ir/

پویش ملی قرائت زیارت عاشورا #شهید_حسین_ولایتی @shahidvelayati

جای خالی را با نام یک شهید پر کنید. #انتشار_بدید @jahadi_mohebandez