هدایت شده از مجنون | علیعلیان
روایتی از دیدار با خانواده شهید موسی نفیسی
توی مسیر داشتم به این فکر میکردم که خانواده شهدای فتحالمبین چقدر مظلومند! فکرش را بکن، سال نویی بعد اینکه جان بچهها را گرفتی و جانی به زندگی دادهای. دستی به سر و روی خانه کشیدی و هفت سین پهن کردهای و تازه خیالت راحت از اینکه دیگر کاری نمانده و منتظری که اقوام و مهمانهای عید سر برسند، ناگهان صدای زنگ خانه همه چیز را بهم بریزد. بچههای تعاون سپاه، چند نفر طلبه و اهالی محل ياللهی بگویند و وقتی توی اتاق پذیرایی دور نشستهند و تو ته دلت خالی شده از این همه اظطراب نگاهشان، خبر شهادت شاخ شمشادت را همراه روضه کربلا و آیه استرجاع برایت بخوانند. میخواستم راوی این مظلومیت باشم.. توی مسیر خانه شهید داشتم کلمه جور میکردم برای روایتِ غصه دارِ مادرِ شهیدی که عیدش عذا شده. اما قصه جور دیگری رقم خورد. روایت مظلومیت شد روایت ایمان و عشق و غرور. روایت اصیلی از مقاومت.
برادر شهید لابلای روایتها میگفت ۴۱ سال پیش، چند روز مانده به فروردین ۶۱. قبل از اینکه موسی اعزام شود برای فتح المبین، برایمان روضه وداع خواند. همینجا. توی زیرزمین همین خانه. وقتی شهر زیر موشک باران بود. توی تاریکی. من بودم و مادر. موسی از کربلا میگفت. از رفتنی که دیگر بازگشتی ندارد. میگفت بخدا مادر حس و حال این زیر زمین نمور همان و حال و هوای خیمهی حسین بن علی سال ۶۱ هجری را دارد. قصه قصهی تاریکی و برداشتن بیعت و دل کندن توست. او میگفت و مادر میشنید و هیچ نمیگفت. من میشنیدم و توی دلم اوج میگرفتم و میخواستم من جای موسی باشم و پر بگیرم. میشنیدم و مادر را نگاه میکردم که توی صورتش اضطراب نبود. که أوحينا إِلى ام موسى. گذشته بود از موسی و انگار چیزی دلش را آرام میکرد. آرام...
ولا تخافي ولا تحزنی انا رادوه اليك وجاعلوه من المرسلین. وقتی میرفت مادر گفت به خدا سپردمت. خم به ابرو نیاورد.
مادر ما
مادر موسی نفیسی
تا قبل از آن روز
یعنی یک هفته مانده به فرودین ۶۱
همیشه به اینکه سه پسر دارد و هر سه پاسدار، مباهات میکرد..
میگویند شب حملهی فتح المبین، موسی نفیسی -برادرم- وقتی میخواست وصیت کند، به همرزمانش سپرده بود به مادرم برسانید که از فردا سرش را بالا بگیرد.
بالاتر از همه زنهای شهر،
بالاتر از همه مادرانِ جوانهای پاسدار..
بگویید موسی گفت سرت را بالا بگیر مادر، شبیه "مادران شهدا"
علی علیان
@aliya_ne
"بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم"
🔖#اطلاعیه
🇮🇷#چهارشنبه_های_شهدایی
📍#دیدار_شماره_۱۹۳
✅دیدار با خانواده شهید محمدحسن شادور
🗓️چهارشنبه ۲۰ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲
🔰محل تجمع :
شهید آباد ، کنار مزار شهید حسین ولایتی فر
🕗ساعت حرکت از سر مزار پاسدار شهید حسین ولایتی فر به سمت منزل شهید راس ساعت ۲۱ می باشد
🕗ساعت شروع مراسم رأس ساعت ۲۱:۳۰ می باشد
🔴لطفاً سر موقع تشریف بیاورید
📌آدرس منزل شهید :
خیابان حکیم سنایی بین خیام و مطهری پلاک ۱۲۵
🔸{برنامه با حضور خواهران و برادران می باشد}
🔻#لطفا_اطلاع_رسانی_کنید
https://eitaa.com/joinchat/1626800128C374086c27c
"بسم الله الرحمن الرحیم"
انا لله و انا الیه راجعون..🏴
📌پدر شهید والامقام مدافع حرم ؛ علیرضا حاجیوند قیاسی (حاج حسن حاجیوند قیاسی) به پسر شهیدش پیوست..🏴
🔰جهت شادی روح همه ی درگذشتگان فاتحه ای و صلواتی قرائت بفرمایید..
#دیدار_شماره_۱۸۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"بسم رب الشهدا"
📌ببینید..
🎙️مصاحبه با شهید محمد حسن شادور
May 11
May 11
May 11
"بسم رب الشهدا"
#گزارش_صوتی🎙️
#چهارشنبه_های_شهدایی
📌دیدار شماره ۱۹۳
🔰دیدار با خانواده شهید محمد حسن شادور
🗓️چهارشنبه ۲۰ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲
@shohada_mohebandez
@shahidvelayati
@mohebandez
@jahadi_mohebandez
شرح حال شهدا،رهبری_09-05-23_21-59-36-260.mp3
2.59M
🔰پخش صوت مقام معظم رهبری با محوریت شهدا و دفاع مقدس
"بسم رب الشهدا"
#گزارش_تصویری📸
#چهارشنبه_های_شهدایی
📌دیدار شماره ۱۹۳
🔰دیدار با خانواده شهید محمد حسن شادور
🗓️چهارشنبه ۲۰ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲
@shohada_mohebandez
@shahidvelayati
@mohebandez
@jahadi_mohebandez