eitaa logo
شهداءومهدویت
7.1هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
1.8هزار ویدیو
23 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظه شهادت مجتبی امیری دوماری؛ کسایی که می‌خواست مانع به اتش کشیده شدن بیرق امام حسین علیه‌السلام شود ولی توسط داعشی‌های وطنی به شهادت رسید @shohada_vamahdawiat                      
❣ 📖 السَّلاَمُ عَلَى الْقَائِمِ الْمُنْتَظَرِ وَ الْعَدْلِ الْمُشْتَهَرِ... 🌱سلام بر قیام کننده ای که جهان چشم به راه اوست... و عدالتی که زبانزد همگان است. 📚 مفاتیح الجنان، زیارت امام زمان سلام الله علیه به نقل از سید بن طاووس. 📡 ↶【بہ ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🌿﷽🌿 🌺از نیمه راه رد نشده بودیم که وسط راه بد بیاری آوردیم و موتور پنچر شد. خدا خیلی رحم کرد، نزدیک بود هر دو با موتور زیر ماشین برویم. وسط جاده مانده بودیم و در به در دنبال کمک می‌گشتیم. کنار موتور پنچر شده ایستاده بودم، حمید کمی جلوتر دست بلند می‌کرد که یک نفر به کمک ما بیاید، با مکافات یک وانت جور کردیم. 🍀حمید موتور را به کمک راننده پشت وانت گذاشت، اولین آپاراتی پنچری را گرفتیم و دوباره راه افتادیم. خاله فرشته حسابی از ما پذیرایی کرد و مجبورمان کرد برای ناهار هم بمانیم. وقتی سوار موتور شدیم که برگردیم غروب شده بود، هر دو از شدت سردی هوا یخ زدیم. 💐دست و پاهای من خشک شده بود، وقتی پیاده شدیم نمی‌توانستیم قدم از قدم بردارم، چشم‌هایم مثل دو تا کاسه خون سرخ شده بود. هر کسی می دید فکر می کرد یک فصل مفصل گریه کرده ام، تا حالا چنین مسیر طولانی را با موتور نرفته بودم. 🌷با همه سختی این اتفاقات را دوست داشتم، این بالا بلندی‌ها برایم جذب بود. تعطیلات عید که تمام شد سیزده به در با خواهر و برادر های حمید به《امامزاده فلار》رفتیم. خیلی خوش گذشت، کنار چشمه آتش روشن کرده بودیم و کلی عکس انداختیم. حمید با برادرهایش والیبال بازی می کرد، اصلا خستگی نداشت، بقیه می‌رفتند بازی می‌کردند و ده دقیقه بعد می نشستند تا استراحت کنند ولی حمید کلا سرپا بود. ❤️دیگر داشتم امیدوار می‌شدم این زندگی حالا حالا روی ناخوشی و دوری را نخواهد دید. هنوز چند روز از فضای عید دور نشده بودیم که حمید گفت: ـــ امسال قسمت نشد بریم جنوب، خیلی دوست دارم چند روزی جور بشه برای خادمی شهدا. گفتم: 🌹_ اگر جور بشه منم میام چون هنوز کلاسامون شروع نشده. همان لحظه گوشی را برداشت و با《حاج محمد صباغیان》معاون ستاد راهیان نور کشور تماس گرفت. حاجی از قبل حمید را می‌شناخت. مثل همیشه خیلی گرم با حمید احوال پرسی کرد. 🌸وقتی حمید گفت نامزد کرده و دوست دارد با من برای خادمی به جنوب بیاید حاجی خیلی خوشحال شد. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat  
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀فرازی از وصیت نامه 💔🥀😔 دشمن بايد بداند و اين تجربه را كسب كرده باشد كه هر توطئه‌اي را كه عليه انقلاب طرح‌ريزي كند،امت بيدار و آگاه با پيروي از رهبر عزيز،آن را خنثي خواهد كرد. آينده جنگ هم كاملاًروشن است كه پيروزي نصيب رزمندگان اسلام خواهد شدو هيچگاه، ما نخواهيم گذاشت كه خون شهيدانمان هدر رود.اگر امروز به انقلاب ما خدشه وارد شود، بدانيد كه بهمسلمانان جهان خدشه وارد شده است، به آنها آسيب رسيده استو اگر به انقلاب ما رونق داده شد، آنها پيروز شده‌اند. 🕊 ✨❤🌹 📡 ↶【بہ ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔊 💽 سيدابن طاووس مي فرمايد: اگراز هرعملي در غافل شدي از صلوات ابوالحسن ضرّاب اصفهاني غافل نشو چراكه دراين دعا سري است كه خدا مارا برآن آگاه كرده است. 💞 📡 ↶【بہ ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
. یاد دوران دفاع و یاد یاران زنده شد در دل ما شعلۀ امید و ایمان زنده شد حاج‌قاسم امشب از یاران جانبازت بگو یاد یازهرای سربند شهیدان زنده شد ✍️، ۱۴۰۲/۰۶/۳۱ هدیه به روح ملکوتی و بلندپرواز حاج‌قاسم سلیمانی صلوات @shohada_vamahdawiat                      
🍃🌸🍃 ❣ 🍃السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ الْهُدَاةِ الْمَهْدِیِّینَ...✋ 🌸سلام بر تو ای فرزند امامان هادی! سلام بر تو و بر روزی که واژه واژه، هدایت را معنی میکنی برای قلب های تشنه هدایت... 📗 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس، ص610. 📡 ↶【بہ ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🌿﷽🌿 🌹هجدهم فروردین بود که طبق هماهنگی با حاج آقای صباغیان راهی جنوب شدیم. چون داخل آمبولانسی که همراه کاروان‌ها به مناطق می‌رفت نیروی امدادگر نیاز بود، من قبول کردم که خادم امدادگر باشم. دوست داشتم هر کاری از دستم بر می‌آید در راه خدمت به شهدا و زائران راهیان نور انجام بدهم. حمید هم در منطقه «دهلاویه» مقتل شهید دکتر «مصطفی چمران» به عنوان خادم مشغول شد. هر روز از اول صبح سوار آمبولانس می‌شدم و همراه کاروان‌ها مناطق را دور می‌زدیم، این چند روز جور نشد حمید را ببینم. 🍎با توجه به شرایط آب و هوا تعداد کسانی که مریض می‌شدند یا به کمک نیاز داشتند زیاد بود. سخت تر از رسیدگی به این همه زائر تکان‌های آمبولانس بود که تحمل آن برای من خیلی دشوار بود. ❤️نزدیک به شانزده ساعت در طول روز از این منطقه به آن منطقه در حال رفت و آمد بودیم. شب که می‌شد احساس می‌کردم استخوان های بدنم در حال جدا شدن است. 🌷شب آخر با آمبولانس به اردواگه شهید کلهر آمدیم، اردوگاه تقریبا رو به روی دو کوهه ورودی شهر اندیمشک قرار داشت، با حمید قرار گذاشته بودم که آنجا همدیگر را ببینیم. 💐تا نیمه‌های شب بیمار داشتیم و من درگیر رسیدگی به آن‌ها بودم. اوضاع که کمی مساعد شد از خستگی سرم را روی در آمبولانس گذاشتم، پاهایم آویزان بود، آن قدر بدنم کوفته و خسته بود که متوجه نشدم چطور همان جا به خواب رفتم. نزدیک اذان صبح با صدای مناجات زیبایی که در محوطه اردوگاه پخش میشد بیدار شدم. تا چشم هایم را باز کردم حمید را دیدم. روبروی من کنار جدول نشسته بود. 🍀زیر نور ماه چهره خسته حمید با لباس خادمی و کلاه سبز رنگی که روی سرش گذاشته بود حسابی دیدنی شده بود. پرسیدم: _حمید جان از کی اینجایی؟ چرا منو بیدار نکردی پس؟ گفت: _ تقریبا سه ساعتی هست که رسیدم، وقتی دیدم خوابی دلم نیومد بیدارت کنم. اینجا نشستم هم مراقب تو باشم هم تو راحت استراحت کنی. 🌺لبخند زدم و گفتم: _ با اینکه حسابی بدنم کوفته شده و این چند روز دو سه هزار کیلومتر با این آمبولانس راه رفتیم، ولی حالا که دیدمت همه‌ی خستگیام رفت. بخوای پای پیاده باهات تا خود اهواز هم میام! 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                  
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ❣دعا درتوحید و ستایش خداوند فراز👇 ✨﴿۲۲﴾ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي دَلَّنَا عَلَى التَّوْبَةِ الَّتِي لَمْ نُفِدْهَا إِلَّا مِنْ فَضْلِهِ ، فَلَوْ لَمْ نَعْتَدِدْ مِنْ فَضْلِهِ إِلَّا بِهَا لَقَدْ حَسُنَ بَلَاؤُهُ عِنْدَنَا ، وَ جَلَّ إِحْسَانُهُ إِلَيْنَا وَ جَسُمَ فَضْلُهُ عَلَيْنَا و همۀ ستایش‌ها مخصوص خداست که ما را به بازگشت و توبه از گناه، راهنمایی کرد؛ توبه‌ای که آن را جز از طریق احسانش به دست نیاوردیم؛ و اگر از فضل و احسان بی‌شمارش، غیر این عنایت را که عبارت از بخشیدن نعمت توبه و بازگشت است، به حساب نیاوریم، محقّقاً آزمایشش دربارۀ ما نیکو و احسانش در حقّ ما بزرگ و بخشش او بر ما عظیم است. ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄ ✨پیامبر اسلام (ص) فرمودند: در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد.✨ 📚 کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹. قرار ما هر روز نفری حداقل ۱۴ صلوات، به نیت تعجیل در ظهور و سلامتی امام عصر (عج) دوستان لطفا مشارکت کنید که با هم، هر روز ختم چند هزار صلواتی هدیه به ساحت مقدس امام عصر (عج) داشته باشیم.🙏🌷 @shohada_vamahdawiat                      
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 ♨️الگوی همه‌ی مومنان 👌 بسیار شنیدنی 🎙رهبر معظم انقلاب 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. @hedye110
| اِلهى عَظُمَ الْبَلاء... | 💫 نبودنت، همان بلای عظیم است؛ که زمین را تنگ کرده! هزار سال است منتظری حضرت صاحب دلم و من به جای سرباز؛ سربارت شده‌ام ...! کسر همین یک نقطه، تعادل دنیا را به هم می‌ریزد ... 📡 ↶【بہ ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
▪️اگر چه لایق وصل تو نیستم اما ▪️ز دست رفته دلم در جوار سامرّا ▪️به عشق دیدن سرداب می تپد هردم ▪️دلِ شکسته، دلِ بی قرار سامرّا 🏴 شهادت جانسوز حضرت امام حسن عسکری علیه السلام بر عموم شیعیان جهان تسلیت باد 📡 ↶【بہ ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄ ➥ @shohada_vamahdawiat
┄┅─✵💔✵─┅┄ اِلهی یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد یا عالی بِحَقِّ علی یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان @hedye110 🏴🏴🏴🏴🏴
امروز با تمام توان گریه می‌کنیم همراه با امام زمان گریه می‌کنیم در پشت دسته‌های عزا سوی سامرا در لابلای سینه زنان، گریه می‌کنیم @hedye110 🏴🏴🏴🏴🏴
لعنت به این زهری که آبت کرد این طور در بسترت انگار جسم لاغرت نیست دختر نداری تا پرستار تو باشد جان می دهی و هیچ کس دور و برت نیست😔 این روزها داری دلی پر از سقیفه در گوش تو جز ناله های مادرت نیست😭 شاعر: محمدحسین رحیمیان @shohada_vamahdawiat                      
🌿﷽🌿 🌹همراه هم در همان خنکای اول صبح محوطه اردوگاه سمت حسینیه راه افتادیم. یکی از زیبایی‌های همسایگی به شهدا که در شهر خیلی کمتر توفیق آن نصیب انسان می‌شود نماز صبح‌هایی است که اول وقت به جماعت می‌خواندیم. درست مثل شنیده‌های ما از زمان جنگ همه برای رسیدن به صف نماز جماعت از هم سبقت می‌گرفتند. 🍎بعد از نماز صبح حمید به خاطر کارهایی که باقی مانده بود به دهلاویه برگشت تا فردا سمت قزوین حرکت کند. اما من چون کلاس داشتم همان روز از اندیمشک سوار قطار شدم و به تهران آمدم تا بعد با اتوبوس به قزوین برگردم. ❤️از جنوب که برگشتیم گوشه ذهنم به تولد حمید فکر می‌کردم، دوست داشتم اولین سالروز تولد حمید که من کنارش هستم برایش یک جشن تولد خودمانی بگیرم. چهارم اردیبهشت ماه روز تولد حمید ساعت پنج صبح بود که با هول از خواب پریدم، عرق سردی روی پیشانیم نشسته بود، دهانم خشک شده بود، خواب خیلی عجیبی دیده بودم: 🌷آقایی با یک نورانیت خاص که مشخص بود شهید شده می‌خواست یک چیزی به من بگوید، در تلاش بود منظورش را برساند ولی تا خواست حرف بزند من بیدار شدم. چهره شهید را کامل به یاد داشتم، خیلی ذهنم درگیر این بود که حرف این شهید چه بود که نشد من بشنوم. 💐با حمید قرار داشتم که به مناسبت تولدش به مزار شهدا برویم، مراسم تولدش را کنار شهدا برده بودیم. خودش بود و خودم و شهدا، برایش کیک خریده بودم، وقتی رسیدیم حمید طبق معمول رفت سر مزار شهید حسین پور، می‌دانستم می‌خواهد با رفیقش خلوت کند. 🍀همان ردیف را آهسته قدم زنان جلو آمدم، کیک به دست به قاب عکس بالای سر مزارها نگاه می‌کردم، هر کدامشان یک سن وسال، یک تیپ و یک قیافه ولی همگی یک آرامش خاص داشتند، چشم‌هایشان پر از امید بود. در عالم خودم بودم که یهو خشکم زد، چشم‌هایم چهارتا شد، یکی از عکس‌ها همان شهیدی بود که من داخل خواب دیده بودم، دقیقا همان نگاه بود، شهید «اردشیر ابراهیم پور». 🌺جذبه خاصی داشت، همیشه در سرم می‌چرخید که این شهید می‌خواهد یک چیزی به من بگوید. نگاهش پر از حرف بود، بعد از آن هر بار مزار شهدا می‌رفتیم، حمید میرفت سر مزار شهید حسین پور، من هم می‌رفتم سر مزار این شهید. با اینکه متوجه نشدم حرف شهید چه بود ولی همیشه سر مزارش آرامش خاصی داشتم. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                  
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 شهادت امام حسن عسکری علیه‌السلام 🔰 @hedye110
🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ❣دعا درتوحید و ستایش خداوند فراز👇 ✨﴿۲۳﴾ فَمَا هَكَذَا كَانَتْ سُنَّتُهُ فِي التَّوْبَةِ لِمَنْ كَانَ قَبْلَنَا ، لَقَدْ وَضَعَ عَنَّا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ ، وَ لَمْ يُكَلِّفْنَا إِلَّا وُسْعاً ، وَ لَمْ يُجَشِّمْنَا إِلَّا يُسْراً ، وَ لَمْ يَدَعْ لِأَحَدٍ مِنَّا حُجَّةً وَ لَا عُذْراً . روش وجود مقدّسش در برنامه توبه دربارۀ کسانی که پیش از ما بودند، چنین نبود؛ آنچه را در عرصه‌گاه توبه، در طاقت و توان ما نبوده، از دوش جان ما برداشته؛ و جز به اندازه قدرت و وسعمان به ما تکلیف نفرموده؛ در میان آن همه تکالیف سخت، ما را جز به تکالیف آسان وا نداشته؛ و در این زمینه، برای هیچ یک از ما دلیل و بهانه‌ای باقی نگذاشته است. ↶【با ما همراه باشید】↷ ꧁꧁꧁🌺꧂꧂꧂ _ _ _ _ _ _ _ _ _ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🌸 برچینی بشکسته‌ی دل بند زدند 🌸ما را به ولایت تو پیوند زدند... 🌸آغاز امامت تو گویی به بهشت 🌸زهرا و علی ز شوق لبخند زدند... 🦋✨آغاز امامت و ولایت قطب عالم امکان، فخر‌زمان، امام مردمان، غایب دوران عجل‌الله بر منتظرانش مبارک✨ 📡 ↶【بہ ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄ ➥ @shohada_vamahdawiat
مژده به دلها دهید، موسمِ شادی رسید وز شبِ هجران و غم، صبحِ سعادت دمید نورِ دل و دیده ی آن حسنِ عسکریست نازم از این گل که از، گلشنِ پیغمبریست آغاز ولایت عهدی امام زمان مبارک 🙏❤️🌿💦🌸🍁🌷💐🙏 @shohada_vamahdawiat                      
💚 🤚 چہ دلنشین است صبح را با نام شما آغاز ڪردن و با سلام بر شما جان گرفتن و با یاد شما پرواز ڪردن... چہ روح انگیز است با آفتاب محبت شما روییدن و با عطر آشناے حضورتان دل بہ دریا زدن و در سایہ سار لبخند زیبایتان امید یافتن... شڪر خدا ڪہ در پناه شمائیم 📡 ↶【بہ ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🌿﷽🌿 🌻بعد از خواندن فاتحه و زیارت شهدا به سمت فضای سبز نزدیک گلزار گلزار آمدیم و روی چمن ها نشستیم،کیک را گذاشتم وسط و عکس انداختیم. 🌸وقتی داشت کیک را برش می داد،سرش را بلند کرد و چشم در چشم به من گفت: فرزانه ممنون بابت زحماتت،می خواستم یه چیزی بگم می ترسم ناراحت بشی. هُری دلم ریخت،تکه کیکی که داخل دهانم گذاشته بودم را نتوانستم قورت بدهم فکرم هزار جا رفت. با دست اشاره کردم که راحت شد،خیلی جدی به من گفت: ــ فرزانه تو اون چیزی که من فکر می کردم نیستی! 🌹این حرف را که شنیدم انگار خانه خراب شده باشم،نمی دانستم با خودم چند چندم،گفتم شاید به خاطر برخورد های اول محرم شدنمان دل زده شده. به شوخی چند باری به من گفته بود تو کوه یخی ولی الان خیلی جدی بود،گفتم: چطور حمید؟من همه سعیم رو می کنم همسر خوبی باشم. ❤️چند دقیقه ای در عالم خودش فرو رفته بود و حرفی نمی زد،لب به کیک هم نزد، بعد از این که دید من مثل مرغ پر کنده دارم بال بال میزنم از آن حالت جدی خارج شد.پقی زد زیر خنده و گفت: مشخصه تو اون چیزی که من فکر می کردم نیستی،تو بالاتر از اون چیزی هستی که من دنبالش بودم!تو فوق العاده ای! 🌷شانس آورده بود محضر شهدا بودیم و جلوی خلق الله،والا پوست سرش را می کندم! خیلی خوب بلد بود چطور دلم را ببرد،روز به روز بیشتر وابسته می شدم،نبودنش اذیتم می کرد، حتی همان چند ساعتی که سرکار می رفت خودم را با درس ودانشگاه وکلاس قرآن مشغول می کردم تا نبودنش را حس نکنم. نیمه دوم اردیبهشت باید برای حضور در یک دوره سه ماهه پزشک یاری به مشهد می رفت. 💐هیچ وقت مانع پیشرفتش نشدم،هر دوره ای که می گذاشتند تشویقش می کردم که شرکت کند،ولی سه ماه دوری هم برای من وهم برای حمید واقعا سخت بود. شانزدهم اردیبهشت به جشن تولد ریحانه برادرزاده حمید رفته بودیم، فردای روز تولد با اینکه دیر شده بود ولی تا خانه ما آمد،از زیر قرآن رد شد،بعد هم خداحافظی کرد و رفت. 🌺همین که پشت سر حمید آب ریختم و در حیاط را بستم دلتنگی هایم شروع شد. همان حالی را داشتم که حمید موقع سفر راهیان نور به من می گفت،انگار قلب من را با خودش برده بود. دو سه بار در طول مسیر تماس گرفتیم،چون داخل اتوبوس بودنمی توانست زیاد صحبت کند. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ 🇮🇷 @shohada_vamahdawiat                  
تسبیح زمین و آسمان یا مهدی ذکر همه‌ی فرشتگان یا مهدی حالا که رسیده روز بیعت با عشق لبیک بگو: از دل و جان یا مهدی 🌟تعجیل در ظهورشان 🌟 (عج)💖 ✨🌺✨ 📡 ↶【بہ ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌸❅┅┅┅┄┄ eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا اباصالح💚 تو ای عشق و ای تمام وجودم تو بود و نبودم فدای رخ تو همه عالم بیا بنگر بر دل غمدیده که جز تو ندیده ... 🎤 با صدای @shohada_vamahdawiat