🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸
🍃🌸
#عبور_از_سیم_خار_دار_نفس
#پارت51
وقتی خانه رسیدم، بازهم مادر و اسرا نبودند و برایم یادداشت گذاشته بودند.چادرم را از سرم کشیدم و فوری بستهی کادو پیچ را باز کردم. با دیدن چیزی که داخلش بود، تعجب کردم.جعبه ایی داخلش بود که با پارچه مخملی مشگی روکش، و دورش با روبان پهن قرمز بسته شده بود. روی در جعبه، با همان روبان یک پاپیون نصب بود. خیلی فانتزی و شیک. "آخه این که نیاز به کادو کردن نداشت."شاید نمی خواسته جعبه مشخص باشد.با احتیاط در جعبه راباز کردم و بادیدن گلهای رز قرمزی که سطح جعبه را پوشانده بود گل از گلم شکفت.بین گلهای قرمز با چند تا گل سفید اول اسم من نوشته شده بود و میان گلها یک جعبه ی کوچیک بود.بازش که کردم از ذوق می خواستم گوشی را بردارم و حسابی تشکر کنم ولی خودم را کنترل کردم.یک زنجیر و پلاک زیبا که روی پلاک آیه ی وان یکاد نوشته شده بود. رفتم جلو آینه تا روی گردنم امتحان کنم، در لحظه پلاک چرخید و چشمم افتاد به پشت پلاک انگار چیزی نوشته شده بود.وقتی برگرداندم با سیاه قلم حک شده بود، "تولدت مبارک".همانجا خشکم زد، سرچی درمغزم کردم یادم افتاد دو روز دیگر تولدم است.از تعجب چشمهایم اندازه ی گردو شده بود.
یعنی او از کجا فهمیده بود.از آویزان کردن گردن بند منصرف شدم و همانجا نشستم و به فکر رفتم.چقدر ظرافت و لطافت دراین کادو بود.
نمی دانم چه مدت آنجا نشسته بودم و در افکارم غرق بودم که با صدای اذان گوشیام به خودم امدم و چقدر خدا را شکر کردم که هنوز مادر واسرا نیامده اندو راحت می توانستم افطار کنم.
خوراکیهایی که آقای معصومی برایم گرفته بود را آوردم و بعد از دعا شروع به خوردن کردم.
گوشیام را برداشتم تا حداقل یک پیام تشکر برایش بفرستم. دیدم پیام داده:« قبول باشه. التماس دعا.»فوری جواب دادم:– ممنون. بابت کادو دستتون درد نکنه، واقعا غافلگیر شدم.
نوشت:– هدف ما هم همین بود، پس خدارو شکر که موفق شدیم.بی مقدمه نوشتم: –شما از کجا تاریخ تولدم رو می دونستید؟ــ زیاد سخت نبود، این که اسفندی هستید حدس می زدم. چون یه اسفندی فقط می تونه اینقدر متین و خانم باشه.
بعد استیکر خنده گذاشته بود.در ادامهاش نوشته بود، بقیهاش هم، جوینده یابندس.حالا شاید بعدا براتون تعریف کردم.ــ به هر حال ممنونم. خیلی زحمت افتادید.ــ در برابر مهربونی شما چیزی نیست. خدارو شکر که پسندیدید. البته دو روز دیگه تولدتونه ولی من خواستم اولین نفر باشم...
لحظهایی شیطان در جلدم رفت و نوشتم: –ممنون، سلیقه ی شما بی نظیره.اونم نوشت:
–اون که آره شک نکنید.از این حرفش چند جور برداشت میشد کرد. از پیام خودم پشیمان شدم کاش از سلیقه اش تعریف نمی کردم.گوشی راگذاشتم کنارو رفتم نمازم را خواندم و شروع کردم به شام درست کردن. که مادر وخواهرم از راه رسیدند.با دیدن کادوی من اسرا با تعجب گفت:– هدیه ی صاحب کارته؟پشت چشمی برایش نازک کردم و گفتم: –آره صاحب کارم داده.ــ اونوقت به چه مناسبت؟سعی کردم خودم را بی تفاوت نشان بدهم، خیلی آرام گفتم:– واسه تشکر و این حرفها.اسرا آرام نزدیکم آمدو زیر گوشم گفت:– شبیه کادوهای ولن تاین نیست؟
شانه ایی بالا انداختم و گفتم: –چه می دونم.
مامان زنجیر رابرداشت و نگاهی کردو گفت: طلاست؟ــ بله مامان جان.انگار زیاد خوشش نیامد گذاشت سر جایش و حرفی نزد.
خدارو شکر کردم که پشت پلاک را نگاه نکرد.
اسرا دوباره زیر گوشم گفت: –فکر کنم مامان هم مثل من فکرمی کنه.برای تغییر دادن جو، گفتم:
–مامان یه آبگوشتی پختم که نگو.مادر همانطور که به گلهای رز قرمز هلندی نگاه می کرد ودر فکر بود گفت: –دستت درد نکنه دخترم.
✍#بهقلملیلافتحیپور
#ادامهدارد...
🍃🌸
🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸🍃🌸
#شهداء_ومهدویت
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
#قرار_شبانه 2⃣🌹
ان شاءالله امشب در پرونده همه خادمان و دوستداران شهدا بنویسند:
🍃محب امیرالمومنین(ع)
🍃زیارت کربلا و نجف،
🍃سربازی امام زمان(عج)
♦️نهایت شــ🌷ــهادت♦️
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
هر شب ده صلوات هدیه به روح مطهر
یکی ازشهداداریم.💐
هدیه امشب تقدیم میشود به شهید والامقام
🌹 شهید احمدعلی نیری🌹
نام پدر:محمود
19ساله
تاریخ شهادت:64/11/27
محل شهادت:فاو_عملیات والفجر8
اجرتون با شهدا🌷
@shohada_vamahdawiat
گفت عشق
در گمنامیست...،
هرچقد گمنام باشے
عزیز خدا میشے
تو دلت میخاد پنهون باشے
دلت میخاد تو چشم نباشے
دلت میخاد ردے ازت نباشہ
دلت میخاد متواضع و خالص باشے
اما یڪی اون بالاست
ڪہ تو رو مثل تابلو
به همه نشون میده
عزیزترینت میڪنہ
آشناے آسمون ڪہ هستی
آشناے زمینت میڪنہ...،
خدا شهیدت میڪنہ...،
شهیدت میڪنہ..،
شهیدت میڪنہ.......،
#گمنام_ترین 💔
#سلام_بر_ابراهیم
╲\╭┓
╭❤️🇮🇷💚 @shohada_vamahdawiat
┗╯
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
توجه⚡️ توجه
اگر دوست داشتی راجع به زیارت آل یاسین بدونی از امروز دارم شرح زیارت #ال_یاسین رو تو این کانالم می زارم عضو بشید لطفا
هرروز با هم برگی از این دفتر را ورق میزنیم 💖💖💖💖
#زیارت_ال_یاسین
#راهی_به_دریا
#آیه_های_انتظار
#منتظران_ظهور
#دلنوشته_و_حدیث
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
https://eitaa.com/joinchat/3848601639C18dab506c9
🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸
🍃🌸
#عبور_از_سیم_خار_دار_نفس
#پارت52
موقع خوردن غذا مادر هنوزهم فکرش مشغول بود. اسرا لقمه ایی از گوشت کوبیده اش رادر دهان گذاشت و گفت:– دست پختت خیلی شبیهه مامان داره میشه ها.لبخندی زدم و گفتم:
–نوش جان.–مامان نظر شما چیه؟مادر نگاهم کرد و سرش را به نشانهی تایید تکان داد و گفت:
–دست پختت همیشه خوشمزه بوده.دوباره پرسیدم: –حالا چیا خریدید؟مادر نگاهی به اسرا انداخت که معنیاش را نفهمیدم و گفت:– لباس و یه سری خرت و پرت دیگه.به اسرا نگاه کردم و گفتم:– رو نمی کنی چی خریدیا.اسرا سرش را با ناز تکانی داد و گفت: –شما که اصلا وقت نداری بیای ببینی.اخم ساختگی کردم و گفتم:
– وا من بیام؟ تو باید خریداتو بزاری تو طبق و بیاری بگی خواهرم لطفا افتخار بدید بیایید ببینید من چه خریدم.خندهی صدا داری کردو در همان حال گفت: –دیگه داری از چند سال بزرگتر بودنت سو استفاده می کنیا، حالا نمیشه تو طبق نزارم و ساده بریزم به پات؟ بالاخره مادر هم از افکارش بیرون امد ولبخندزد.بعد از شام دوباره خودم همه چیز را جمع کردم و شروع به شستن ظرفهاکردم.اسرا چیزهایی را که خریده بودند آورد گذاشت توی سالن و از همانجا گفت:– سرورم شما چرا؟ اجازه می دادید من می شستم. آخه دیروز هم شما زحمت کشیدید.گردنی برایش دراز کردم و گفتم: –همون که متوجه شدی برایم کافیست، از فردا از این خبرها نیست.بعد ازشستن ظرف ها رفتم تا خرید ها را ببینم.اسرا یک مانتو فیروزهایی خوشگل با روسری ستش خریده بود. کیف و کفش مشگی ستش هم قشنگ بود.
یک بلوز و شلوار خانگی قرمز و سفید با دمپایی رو فرشی کرم رنگ.با لبخند گفتم: –خیلی قشنگن اسرا، مبارکت باشه. واقعا خوش
سلیقهایی.از تعریفم خوشش امدو گفت:
– ما اینیم دیگه.مادر نگاهش را از لباس ها برداشت و به اسرا دوخت و گفت: –فردا هم نوبت توئه شام بزاری، تا من و راحیل بریم خرید.
ــ من که گفتم مامان جان چیزی لازم ندارم. در ضمن این خرید عیدم یه کم برام بی معنیه. ما که طی سال خرید می کنیم، حالا چه کاریه، حتما شب عید تو این شلوغی بایدبریم خودمون رو اذیت کنیم؟اسرا با اعتراض گفت:– تو به خرید کردن میگی اذیت؟ کلی خوش می گذره.ــ شب عید اذیته دیگه، حداقل برای من.تو این ترافیک و شلوغی، آخه چه کاریه.خریدعیدمال قدیم بودکه بنده خداها کل سال فقط یک دست لباس می خریدند ومجبوربودند شب عیداین کار رو انجام بدن تا موقع سال تحویل لباس نو داشته باشند. به نظرم شب عید فقط باید وسایل سفره هفت سین خریدکه اونم همین سرخیابونمون می فروشن.مادر به علامت تایید سرش را تکان داد.
– واقعا خیلی شلوغ میشه، بخصوص وسایل نقلیه عمومی.اسرا فوری خریدهابش را جمع کردو گفت: –من برم این بحث الان اصلا به نفعم نیست. ولی راحیل با این کارت من رو از پختن شام فردا رهایی بخشیدی دمت گرم سرورم.پقی زدم زیره خنده و گفتم: –هنوز تو اون فازی بیا بیرون بابا، تموم شد. الانم لباس هات رو بپوش ببینم تو تنت چطوریه.
حرفی نزد. بعد از چند دقیقه دیدم بلوز وشلوارش را با صندل هایش پوشیده و موهایش را هم که مثل موهای من تا کمرش می رسید روی شانه هایش رهاکرده.با دیدنش ذوق کردم.– وای اسرا چقدر بهت میاد، مثل فرشته ها شدی.با این حرفم یاد حرف امروز آقای معصومی افتادم که گفت: دخترها فرشته های روی زمین هستند.مادر هم با لبخند نگاهش کردو گفت:– مبارکت باشه عزیزم، خیلی قشنگه.اسرا که از تعریف ما صورتش گل انداخته بود گفت:– ممنونم، ولی الان این تعریفا از لباس بود یا از خودم.من و مادر با هم گفتیم: –هردو.واین حرف زدن هم زمان، هرسه مان را به خنده انداخت.
✍#بهقلملیلافتحیپور
#ادامهدارد...
🍃🌸
🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸🍃🌸
#شهداء_ومهدویت
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
#به_یاد_شهدا
#شهید_سجاد_زبرجدی
برادران و خواهران من، امام زمان(عج) غریب است. نباید آقا را فراموش کنیم، زیرا آقا هیچ وقت ما را فراموش نمی کند و مدام در رحمت دعای خیرش هستیم. از شما بزرگواران خواهشی دارم...
شادی روح پاک همه شهدا #صلوات
@shohada_vamahdawiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‼️دوران عجیب حیرانی در روزگار نزدیک به ظهور...
#استاد_عالی
#نزدیکی_ظهور
#آخرالزمان
#امام_زمان
#سخنرانی_کوتاه
@shohada_vamahdawiat
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
#خطبه_غدیر
#صفحه_شصت_یکم
عَلي ما أَعْلَمْتُكُمْ أَنَّ ذُرِّيَّتي مِنْ صُلْبِهِ. فَقُولُوا بِأَجْمَعِكُمْ: «إِنّا سامِعُونَ مُطيعُونَ راضُونَ مُنْقادُونَ لِما بَلَّغْتَ عَنْ رَبِّنا وَرَبِّكَ في أَمْرِ إِمامِنا عَلِي أَميرِالْمُؤْمِنينَ وَ مَنْ وُلِدَ مِنْ صُلْبِهِ مِنَ الْأَئِمَّةِ
همان گونه كه اعلام كردم كه ذرّيّه من از نسل اوست. پس همگان بگوييد: البتّه كه سخنان تو را شنيده پيروي مي كنيم و از آن ها خشنوديم و بر آن گردن گذار و بر آن چه از سوي پروردگارمان در امامت اماممان علي اميرالمؤمنين و امامان ديگر - از صلب او - به ما ابلاغ كردي
منابع:
1. مصباح المتهجد وسلاح المتعبد، شيخ طوسي، به تصحيح اسماعيل انصاري زنجاني، ص694
2.اقبال الاعمال: رضي الدين ابوالقاسم علي بن موسي بن طاووس ص461
3. مصباح كفعمي ص695
4.بحارالانوار علامه ملا محمّد باقر مجلسي ج97،ص112
🌟🌟🌟💜🌟🌟🌟
وَعَظْتَنا بِوَعْظِ الله في عَلِي أَميرِالْمؤْمِنينَ وَالْأَئِمَّةِ الَّذينَ ذَكَرْتَ مِنْ ذُرِّيتِكَ مِنْ وُلْدِهِ بَعْدَهُ، الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ وَ مَنْ نَصَبَهُ الله بَعْدَهُما. فَالْعَهْدُ وَالْميثاقُ لَهُمْ مَأْخُوذٌ مِنَّا
اي رسول خدا] ما را به فرمان خدا پند دادي درباره ي علي اميرالمؤمنين و امامان از نسل خود و او، كه حسن و حسين و آنان كه خداوند پس از آنان برپا كرده است. پس عهد و پيمان از ما گرفته شد از دل و جان
منابع:
1. مصباح المتهجد وسلاح المتعبد، شيخ طوسي، به تصحيح اسماعيل انصاري زنجاني، ص694
2.اقبال الاعمال: رضي الدين ابوالقاسم علي بن موسي بن طاووس ص461
3. مصباح كفعمي ص695
4.بحارالانوار علامه ملا محمّد باقر مجلسي ج97،ص112
🌟🌟🌟🌟💜🌟🌟🌟🌟
🌹 #همه_جا
🌹 #جارمیزنم
🌹 #فقط_حیدر
🌹 #امیرالمومنین
🌹 #مولام
🌹 #علیست
🎁 #مسابقه_ویژه_غدیر
#کانال_کمال_بندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
دوستان عزیزم چیزی به طرح سوالات نمونده اونائی که هنوز #خطبه_غدیر رو مطالعه نکردن زود مطالعه رو شروع کنند
🌻🌻🌻🌻🌻🌻
اگر دوران او را درک میکردم
تمام روزهای زندگیم را در خدمت او بودم....
#امام_صادق علیه السلام
#شهداء_ومهدویت
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
#الماس_هستی
#صفحه_چهل_یکم
پيامبر مى خواهد همه مردم ، على(ع) را ببينند ، براى همين ، بازوىِ على(ع) را با مهربانى مى گيرد و او را بلند مى كند .
اكنون على(ع) يك سر و گردن از پيامبر بالاتر قرار گرفته است .
پيامبر على(ع) را اين گونه بلند كرده است تا همه مردم ، امام خود را به خوبى ببينند .
صداى پيامبر به گوش مى رسد : "اى مردم ! اين على است كه برادر و جانشين من است ، او اميرمؤمنان است و به همه علوم من آگاه است ".
و بعد از آن پيامبر مى گويد : "اى مردم آيا شنيديد ؟" .
همه صدا مى زنند : "آرى ، اى رسول خدا !" .
پيامبر بار ديگر مى گويد : "آيا شنيديد ؟" .
بار ديگر مردم جواب مى دهند : "آرى، اى رسول خدا !" .
اكنون پيامبر رو به آسمان مى كند و مى گويد : "خدايا ! تو شاهد باش كه من وظيفه خود را انجام دادم ، من سخن تو را براى اين مردم گفتم" .
و بعد از آن مى گويد : "اى جبرئيل ! تو هم شاهد باش" .
در اين ميان ، مردى از ميان جمعيّت سؤال مى كند : "اى رسول خدا ! منظور شما از اين كه على ، مولاى ماست ، چيست ؟" .
پيامبر با روى باز جواب او را مى دهد و مى گويد : "هر كس من پيامبر او هستم اين على امير اوست" .97
على(ع) امير و آقاى همه مسلمانان است .
با اين سخنِ پيامبر ، ديگر براى هيچ كس شكّى نمانده است .
پيامبر بار ديگر مردم را مورد خطاب قرار مى دهد :
اى مردم ! هر دانشى كه خدا به من داده بود به على آموختم ، بدانيد فقط او مى تواند شما را به سوى رستگارى رهنمون كند ، از شما مى خواهم با او مخالفت نكنيد و از قبول ولايت او ، سرپيچى نكنيد .
آيا مى دانيد على ، اوّلين كسى بود كه به من ايمان آورد ؟ آيا آن روز را به ياد مى آوريد كه فقط من و على ، به خداى يگانه ايمان داشتيم و هيچ كس همراه ما نبود ؟
على كسى است كه بارها و بارها در مقابل دشمنان ، جان خويش را به خطر انداخته است، على ، پيش من از همه، عزيزتر است، او يارى كننده دين خدا و هدايت كننده شماست .
بدانيد كه عترت و خاندان هر پيامبرى از نسلِ خود او بوده است ، امّا عترت و خاندان من از نسلِ على مى باشد .
راه مستقيم را به شما نشان مى دهم ، بدانيد كه على و فرزندان او ، راه مستقيم هستند .
مردم ! خداوند مى فرمايد : (فَـَامِنُوا بِاللهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِى أَنزَلْنَا ) "به خدا و پيامبر و نورى كه نازل شده است ، ايمان بياوريد ".
اكنون بدانيد آن نورى كه شما بايد به آن ايمان بياوريد ، على و فرزندان او مى باشد .
اى مردم ! فضائل على بيش از آن است كه بتوانم براى شما بگويم ، آن قدر بگويم كه هر كس از او اطاعت كند به رستگارى بزرگى رسيده است .
من پيامبر خدا هستم و على جانشين من و فرزندان او ، امامانِ شما هستند و آخرينِ آن ها، مهدى است.
مهدى همان كسى است كه يارى كننده دين خدا مى باشد و پيامبران قبل از من به او بشارت داده اند، او از جانب خدا انتخاب شده است و وارث همه علم ها و دانش ها مى باشد، او ولىّ خدا در روى زمين مى باشد.
اى مردم ، سخنان مرا به كسانى كه در شهر و ديار خود هستند ، برسانيد.
پيامبر مى خواهد اين سخنان او به گوش همه مردم برسد.
آرى، اين همان خطبه غدير است كه تاريخ را مبهوتِ عظمت خود كرده است.
خطبه غدير، فريادِ بلندِ ولايت است .
🌺🌺🌺🌺🌻🌺🌺🌺🌺
#شناخت_علی_علیه_السلام
#وفاطمه_سلام_الله
#من_حیدریم
#کانال_شهداء_ومهدویت
#کپی_آزاد
#نشر_حداکثری
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
『🇮🇷͜͡🌹』
#مناجات شهید دهہ هفتادے 🌙
روحمان از بین رفته ،
سرگرم بازیچه دنیاییم ،
«الَّذِینَ هُمْ فِے خَوْضٍ یَلْعَبُونَ»
ما هستیم .
مردهام ،تو مرا دوباره حیات ببخش ،
خوابم ،تو بیدارم ڪن
خدایا ...!
بہ حرمت پاے خسته ے رقیه (س)،
بہ حرمت نگاه خسته ے زینب (س)،
بہ حرمت چشمان نگران حضرت ولے عصر (عج)؛
بہ ما حـرڪت بده .
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_عباس_دانشگر
@shohada_vamahdawiat
•┈┈••✾•🥀❤️🥀•✾••┈┈•
💢در هفده سالگی به جبهه رفت و 16 ماه در جبهه ها حضور داشت
🔹دوره نوجوانیاش مصادف شده بود با انقلاب و او حضور چشمگیر و فعالی در تظاهرات داشته و در پخش اعلامیههای امام در زادگاهش سهیم بود.
https://bit.ly/3hZa2Oj
➥ @shohada_vamahdawiat
🌹🍃🌺🌿🌷🍃
🌿🌷🌿🌹
🍃🌺
🌷
🌿
#عاشقانه_های_شهدایی
شروع زندگیمان ساده بود و در عین حال با صفا .
نمیشد گفت خانه!
دو تا اتاق اجاره کرده بودیم که نه آشپزخانه داشت نه حمام .
کنارِ در یکی از اتاق ها،
یک تورفتگی بود که حسن برایش دوش گذاشته بود و شده بود حمام .
زیر پله هم یک سکوی آجری بود که چراغ سه فتیلۀ خوراک پزیمان را گذاشته بودیم رویش، شد آشپزخانه
به نظر من خیلی قشنگ بود
خیلی هم ساده .
🌹شهید حسن آبشناسان🌹
یاد شهدا با صلوات🌷🍂
@shohada_vamahdawiat
•┈┈••✾•🥀❤️🥀•✾••┈┈•
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَاالْمُرْتَضَى
الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ
وَ حُجَّتِكَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ
وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّيقِ الشَّهِيدِ
صَلاَةً كَثِيرَةً تَامَّةً
زَاكِيَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً
كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ
عکس ارسالی از اعضا کانال
#ساعت_عاشقی
➥ @shohada_vamahdawiat
#قرار_شبانه 3⃣🌹
هر شب ده #صلوات هدیه به روح مطهریکی #ازشهدا داریم.💐
هدیه امشب راتقدیم میکنیم به روح مطهر
#شهید_والامقام
سرگرد خلبان مرتضی چگنی
🌹🌹🌹🌹
محل تولد:روستای کلنگانه ازتوابع شهرستان دورود
🌹🌹🌹🌹🌹
تاریخ تولد : 1358/9/25
تاریخ شهادت : 1391/6/4
محل شهادت :مناطق عملیاتی غرب کشور(سردشت کردستان )
مزارشریفشان :گلزارشهدای شهرستان دورود استان لرستان
اجرتون با شهدا🌷
🌷ده گل #صلوات هدیه به روح پاک #شهدا رو فراموش نکنید🌷
#شهداء_ومهدویت
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸
🍃🌸
#عبور_از_سیم_خار_دار_نفس
#پارت53
تقریبا دانشگاه تق و لق شده بود. خیلی کم بچه ها سر کلاس هاحاضر می شدند، مگرسر کلاسِ استاد هایی که خیلی سخت گیر بودند و همان اول ترم خط و نشان هایشان راکشیده بودند. برای بعضی استادهای سخت گیری که روی
یادگیری دانشجوها تعصب داشتند، اهمیت ویژه ایی قائل بودم. وقتی سرکلاس این جوراستادها می نشستم که تعصب وسختگیری بی مورد
نداشتند، ولی چیزی راسرسری نمی گرفتند و کارشان باحساب وکتاب بودتاحقی ازدانشجویی ضایع نشودحس خوبی پیدامی کردم وباخودم می گفتم کاش این استاد یک نمایندهی مجلس بود، تابرای مشکلات مردم هم اینقدر وجدان و تعصب خرج میکرد.من هم میتوانستم بعضی روزها دانشگاه نروم، ولی انگار یک نیرویی اجازه نمی داد خانه بمانم.نیرویی که به امید دیدن کسی مرا به دانشگاه میکشاند.روز تولدم مادر، خانوادهی خاله و دایی را هم دعوت کرده بود و کلی به همه خوش گذشت.آن روز نمی دانم این فکر چرا رهایم نمی کرد ، که ممکن است آرش پیام بدهد و تولدم را تبریک بگوید.به خاطر همین فکر بچهگانه، چند بار گوشیام را چک کردم. دفعه،ی آخر، پیامی از آقای معصومی امد. بازش کردم.نوشته بود:«باور کن ماه هاست زیباترین جملات را برای امروز کنار می گذارم ، امشب اما همه ی جملات فرار کردهاند همین طور بی وزن وبی هوا بگویم ... تولدت مبارک.»با خواندنش زل زدم به نوشته ها و بغض گلویم را گرفت. انگار این پیام را از کس دیگری توقع داشتم و حالا یک جورایی جا خورده بودم.سعیده که بی هواوارداتاق شد، وقتی حال مرا دید، نگاهی به گوشیام انداخت که هنوز روشن بود. متن را خواند و تعجب زده گفت:– الان از خوشحالی اینطوری شدی یا ناراحتی؟وقتی سکوتم را دید ادامه داد: –اونوقت این از کجا تاریخ تولد تو رو می دونه؟در پاهایم احساس ضعف می کردم، گوشی را خاموش کردم وزیرتخت انداختمش تادیگرنبینمش. خودم هم نشستم روی تخت و سرم راتوی دستهایم گرفتم.سعیده که از کارهای من هاج و واج مانده بود گفت: –توچته راحیل؟
منتظر پیام کسی بودی؟ سرم را بلند کردم و بغضم راقورت دادم و گفتم: –یادته از رنج برات می گفتم؟ ــ خب.ــ الان برای من از رنج گذشته، شده شکنجه. کاش یه قرصی چیزی بود که آدم می خورد و همه چیز رو فراموش می کرد.
کنارم نشست و سرم را روی سینهاش فشار داد و گفت: –راحیل باورم نمیشه تو این حرف هارو میزنی، فکر می کردم بی خیالترو قویتر از این حرف ها باشی.اینجوری که داغون میشی. آخه آرش از کجا باید روزتولد تو رو بدونه.
خودم را کنار کشیدم و گفتم:– من قویم، یعنی باید باشم.فقط امروز این شیطونه بد جور واسه خودش ویراژ داد نتیجشم این شد.باید همون اول صبحی شاخش رو می شکوندم.لبهای سعیده کش امد و گفت: – آهان، این شد.حالا بگو ببینم قضیه ی ای پیام چی بود؟ اون از کجا می دونست...
حرفش را بریدم و گفتم: –اون قبلا کادوش رو هم داده.بعد رفتم و از کمد جعبه ی گل رز رو آوردم که دیگر تقریباخشک شده بود. و پلاک زنجیر را هم نشانش دادم. وبرگرداندمش تا پشتش راهم ببیند.همانطور که با دهان باز نگاهشان می کردگفت: –چه با احساس! همین کارهارو کرده توقع تو رو برده بالا دیگه.
بعد چشمکی زد و گفت: –ببینم تا حالا چیزی در مورد علاقش نگفته؟ــ نه ــ چه محتاط؟ــ یعنی تو فکر می کنی بهم علاقه داره؟ــ اووووو چه جورم. ولی به خاطر شرایطی که داره شاید خودش رو در حد تو نمی دونه که بگه. ــ کاش شرایط بهتری داشت، چون معیارهای من رو داره.سعیده خنده ایی کردو گفت: –عزیزم مگه خودت همیشه نمیگی همه چی یه جا جمع نمیشه طبق خواستهی ما، همیشه یه جاش می لنگه؟ خب اینم همونه دیگه.با صدای مادر که صدایمان می کرد، فوری وسایل را داخل کمد گذاشتم و ازاتاق بیرون رفتیم.وقتی وارد کلاس شدم با دیدن آرش گل از گلم شکفت، ولی زود خودم را جمع و جور کردم و رفتم همان ردیف جلو نشستم.خدارو شکر کردم که حالش خوب شده.با سارا و بهار و سعیدگرم حرف بود و متوجهی من نشد.سوگند از ردیف عقب امد کنارم نشست وغر زد: –چقدر جا عوض می کنی بعد اشاره کرد به آرش وپرسید:
– شنیدی چی می گفت؟ــ نه ، من که الان رسیدم.ــ می گفت دلیل تصادفش این بوده که یکی از بچه های کلاس اعصابش رو خرد کرده، اونم دیگه سر کلاس نرفته و زده بیرون. با سرعت رانندگی کرده و باعث تصادف شده.
بعد با حالت مسخره ایی گفت: –عزیزم جواب سلام بچه مردم رو بده نره بزنه خودش رو شل و پل کنه.هر دو از این حرف خندیدیم. با امدن استاد خندهایمان جمع شد و به پچ پچ تبدیل شد.
✍#بهقلملیلافتحیپور
#ادامهدارد...
🍃🌸
🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸🍃🌸
#شهداء_ومهدویت
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
AUD-20201102-WA0007.mp3
4.04M
🎤 اقای حامد زمانی
❤️محمد مقتدای کل عالم❤️
اللهم عجل الولیک الفرج
بحق محمدوآل محمد
#کانال_کمال_بندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
🍃🌺🍃🌺
🌺🍃🌺
🍃🌺
🟣 نالهی فراق سر میدهیم اما تب هجران نمیکشیم.
➖ داستان مظلومیت پیامبر را برای فرزندانمان میخوانیم اما در برابر اهانت به ایشان سکوت را اختیار میکنیم.
➖ کاهلی و سستی کوفیان را شماتت میکنیم اما به بیخیالی و دست روی دست گذاشتن خودمان توجّهی نمیکنیم.
➖ بر تنهایی مسلم ابن عقیل آه میکشیم اما ولیّ فقیه را تنها میگذاریم.
➖ العجل میگوییم اما با گناهانمان ظهور را به تأخیر می اندازیم.
➖ بر یزید لعنت میفرستیم اما شبکهها و صفحههای یزیدیانِ زمان را بالا و پایین میکنیم.
🔺 عزیزان! امام زمان میخواهد که بیاید. ما هستیم که جلوی آمدنشان را گرفتهایم! اگر راه را برایشان باز نمیکنیم، لااقل جلوی راهشان را نگیریم. و چه بد حسرتی خواهد بود حسرتِ زمینه ساز ظهور نبودن...
#تلنگر
🍃🌺
🌺🍃🌺
🍃🌺🍃🌺
#شهداء_ومهدویت
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
🌷مهدی شناسی ۱۴۴🌷
🔷اسامی امام زمان عجل الله فرجه
🌹تایید🌹
🍃"تاييد" نام ديگری از القاب حضرت است که اين واژه از ماده «يد» به معنای توان و قدرت است.
🍃وجود مقدس بقية الله(عج الله فرجه) نيروبخش افراد هستند و به اذن حق آنها را در امر بندگی کمک میکنند تا از توانايی کافی برای بندگی خدای سبحان بهرهمند شوند.
🍃اين لقب را حضرت علی(علیه السلام) برای امام زمان(عج الله فرجه) قرار دادند. زمانیکه فرمودند: « هر گاه دست او بر روی هر سری قرار بگيرد قوت چهل مرد قوی به فرد عطا میشود» عدد چهل عدد کمال است به اين معنا که قوت و توان زيادی به فرد داده میشود.
🍃مويِّد عدد کمال بودن ۴۰ رواياتی را ذکر میکنيم که خالی از لطف نيست.
🍃«از امام صادق(ع) نقل شده است که هرکس چهل صباح دعای عهد را بخواند از ياوران قائم ما باشد و اگر پيش از ظهور آن حضرت بميرد خداوند متعال او را از قبر بيرون آورد که در خدمت آن حضرت باشد و خداوند به هر کلمه هزار حسنه او را کرامت فرمايد و هزار گناه از او محو کند.»
🍃«امام صادق(ع) فرمودند: زمانی که مومن آية الکرسی را بخواند و ثوابش را برای اهل قبور قرار دهد خداوند از هر حرفی ملکی گرداند که خدا را بر او تسبيح کند تا روز قيامت و به او مزد ۶۰ پيامبر دهد و خدا در هر قبری از مشرق تا مغرب چهل شمع از نور داخل کند و قبرهای آنها را وسعت بخشد».
☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️☀️
#مهدی_شناسی
#قسمت_144
#اسامی_امام
#تایید
#شهداء_ومهدویت
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
چه کنيم که جزء ياران امام زمان عليه السلام باشيم؟.mp3
3.65M
❓❓چه کنيم که جزء ياران امام زمان عليه السلام باشيم؟
#استاد_محمدی
#مهدیاران
#امام_زمان
#سخنرانی_کوتاه
@shohada_vamahdawiat
🌹🕊#شهـادت ...
چه زیبا گلچین میڪنی
خوبان عالـم را ...!
و من مبهوت هر شهیـدم
ڪه چه زیبا میرود تا عرش اعلا ...
🥀#پاسدار_مدافع_حـرم
#شهیدجاویدالاثر_علی_آقاعبداللهی🕊
@shohada_vamahdawiat
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
#خطبه_غدیر
#صفحه_شصت_دوم
وَمَنْ بايَعَ فَإِنَّما يُبايِعُ الله، (يَدُالله فَوْقَ أَيْديهِمْ). مَعاشِرَالنّاسِ، فَبايِعُوا الله وَ بايِعُوني وَبايِعُوا عَلِيّاً أَميرَالْمُؤْمِنينَ وَالْحَسَنَ وَالْحُسَيْنَ وَالْأَئِمَّةَ (مِنْهُمْ فِي الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ) كَلِمَةً باقِيَةً.
و هر كس بيعت كند، هر آينه با خداوند پيمان بسته، كه «دست خدا بالاي دستان آن هاست.» هان مردمان! اينك با خداوند بيعت كنيد و با من پيمان بنديد و با علي اميرالمؤمنين و حسن و حسين و امامان پس از آنان از نسل آنان كه نشانه ي پايدارند در دنيا و آخرت.
منابع:
1. مصباح المتهجد وسلاح المتعبد، شيخ طوسي، به تصحيح اسماعيل انصاري زنجاني، ص694
2.اقبال الاعمال: رضي الدين ابوالقاسم علي بن موسي بن طاووس ص461
3. مصباح كفعمي ص695
4.بحارالانوار علامه ملا محمّد باقر مجلسي ج97،ص112
⚡️⚡️⚡️🌻⚡️⚡️⚡️
يُهْلِكُ الله مَنْ غَدَرَ وَ يَرْحَمُ مَنْ وَ في، (وَ مَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلي نَفْسِهِ وَ مَنْ أَوْفي بِما عاهَدَ عَلَيْهُ الله فَسَيُؤْتيهِ أَجْراً عَظيماً). مَعاشِرَالنّاسِ، قُولُوا الَّذي قُلْتُ لَكُمْ وَسَلِّمُوا عَلي عَلي بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنينَ
خداوند مكّاران را تباه مي كند و به باوفايان مهر مي ورزد. «هر كه پيمان شكند»جز اين نيست كه به زيان خود گام برداشته، و هر كه بر عهدي كه با خدا بسته پابرجا ماند، به زودي خدا او را پاداش بزرگي خواهد داد.» هان مردمان! آن چه بر شما برگفتم بگوييد و به علي با لقب اميرالمؤمنين سلام كنيد
منابع:
1. مصباح المتهجد وسلاح المتعبد، شيخ طوسي، به تصحيح اسماعيل انصاري زنجاني، ص694
2.اقبال الاعمال: رضي الدين ابوالقاسم علي بن موسي بن طاووس ص461
3. مصباح كفعمي ص695
4.بحارالانوار علامه ملا محمّد باقر مجلسي ج97،ص112
⚡️⚡️⚡️⚡️🌻⚡️⚡️⚡️⚡️
🌹 #همه_جا
🌹 #جارمیزنم
🌹 #فقط_حیدر
🌹 #امیرالمومنین
🌹 #مولام
🌹 #علیست
🎁 #مسابقه_ویژه_غدیر
🌹#کانال_کمال_بندگی
🌹#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
4_134438278865617527.mp3
2.09M
خدایاتو میدونی که من نمیخوام اسیر دنیابمونم
ازشهدا جابمونم😔
آرزومه....
#پیشنهادویژه_دانلود
منتخبِ خادم کانال ❤️
@shohada_vamahdawiat
🌷💦🌷
✨ما آمادگی نداریم!
🍃 اگر امام زمان غیبت کرده است، این غیبت ماست نه غیبت او ...
🍃این ما هستیم که چشمان خود را بستهایم. این ما هستیم که آمادگی نداریم.
شهید چمران
@shohada_vamahdawiat
┈•✾•🍃🌺🍃•✾•┈
#الماس_هستی
#صفحه_چهل_دوم
بعد از لحظاتى . . .صداى الله اكبرِ پيامبر در غدير مى پيچد .
خدايا چه خبر شده است ؟
گويا جبرئيل آمده و آيه جديدى را آورده است :
(الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَرَضِيتُ لَكُمُ الاِْسْلامَ دِينًا).
"امروز دين را بر شما كامل كرده و نعمت خود را تمام نمودم و به اين راضى شدم كه اسلام ، دين شما باشد.
پيامبر اين آيه را براى مردم مى خواند ، همه مردم مى فهمند كه اسلام با ولايتِ على(ع) كامل مى شود.
اسلام بدون ولايت ، دين ناقصى است كه هرگز نمى تواند انسان را به كمال برساند .
سخن پيامبر ادامه پيدا مى كند: "اى مردم! على جانشين من است، او امام بعد از من است، على براى من، همچون هارون(ع) است براى موسى(ع)
به راستى پيامبر در اين سخن مى خواهد به چه چيزى اشاره كند؟
بايد خاطره اى از سال نهم هجرى را در اينجا بازگو كنم. وقتى پيامبر همراه با لشكر اسلام از مدينه به سوى تبوك حركت كرد، از على(ع) خواست تا در مدينه بماند و در لشكر اسلام شركت نكند. آرى، پيامبر نگران كارشكنى منافقان بود و براى همين على(ع) را در مدينه باقى گذارد تا نقشه هاى منافقان نقش بر آب شود.
وقتى پيامبر از مدينه بيرون رفت، منافقانى كه در مدينه مانده بودند، شايعه اى را بر سر زبان ها انداختند; آنها گفتند: "پيامبر دوست نداشت على(ع) همراه او باشد و براى همين على(ع) را همراه خود نبرد".
اين سخن به گوش على(ع) رسيد، او از مدينه بيرون آمد تا خود را به پيامبر برساند، هنوز پيامبر از مدينه زياد دور نشده بود.
وقتى على(ع) به پيامبر رسيد ماجرا را براى آن حضرت تعريف كرد. پيامبر به على(ع) گفت: "اى على! به مدينه بازگرد كه براى حفظ مدينه، هيچ كس مثل تو شايستگى اين كار را ندارد".
سپس پيامبر رو به على(ع) كرد و گفت:
يا علىّ أنتَ منّي بِمَنزِلَةِ هارُونَ مِنْ مُوسى...
اى على! مقام و منزلت تو در پيش من، مانند مقام و منزلت هارون(ع) در نزد موسى(ع) است، همان طور كه هارون(ع)، جانشين (بدون واسطه) موسى(ع) بود، تو نيز بعد از من جانشين من هستى با اين تفاوت كه بعد از من ديگر پيامبرى نخواهد بود.
اين حديثِ پيامبر به "حديث منزلت" مشهور شد، چون پيامبر از منزلت و جايگاه و مقام على(ع) سخن به ميان آورد.
حتماً مى دانى كه هارون(ع)، برادرِ حضرت موسى(ع) و جانشين و وصىّ او بود. اين سخن پيامبر دليل روشنى است كه على(ع) بعد از پيامبر جانشين اوست.
اكنون كه پيامبر در سرزمين "غدير" از حديث "منزلت" ياد مى كند. بار ديگر به مردم مى گويد كه مقام و منزلت على(ع) نزد من، مانند مقام و منزلت هارون(ع) نزد موسى(ع) است.
پيامبر مى خواهد همه بدانند كه مقام على(ع) در نزد او چگونه است.
🌺🌺🌺🌺🌻🌺🌺🌺🌺
#شناخت_علی_علیه_السلام
#وفاطمه_سلام_الله
#من_حیدریم
#کانال_شهداء_ومهدویت
#کپی_آزاد
#نشر_حداکثری
eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59