eitaa logo
شهداءومهدویت
6.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2هزار ویدیو
33 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
....... ....... آرى! كسى كه اهل مدينه را بترساند، لعنت خدا بر اوست، فرشتگان او را لعنت مى كنند. اكنون بگو بدانم آيا على، فاطمه، حسن و حسين و زينب (عليهم السلام)، اهل مدينه نبودند؟ اين حديث را دانشمندان اهل سنّت نقل كرده اند، احمدبن حنبل كه رئيس مذهب حنبلى است، در كتاب خود اين حديث را ذكر كرده است. من در اينجا نام 5 دانشمند شما را مى آورم كه اين حديث را ذكر كرده اند: 1 ـ استاد ابن حَنبَل (در كتاب مسند ابن حنبل ج 4 ص 55). 2 ـ استاد هَيثَمى (در كتاب مجمع الزوائد ج 3 ص 306). 3 ـ استاد ابن حَجَر (در كتاب فتح البارى ج 4 ص 81). 4 ـ استاد طَبرانى (در كتاب المعجم الكبير ج 7 ص 143). 5 ـ استاد سيُوطى (در كتاب الجامع الصغير ج 2 ص 557). اكنون از تو مى خواهم تا كتاب "صحيح مسلم" را باز كنى! اين كتاب، يكى از معتبرترين كتاب هاى شما مى باشد. لطفاً صفحه 1007 آن را برايم بخوان! پيامبر فرمود: "هر كس قصد بدى نسبت به مردم مدينه داشته باشد، خداوند او را در آتش ذوب مى كند". آرى! عذاب جهنّم، سزاى كسى است كه قصد بدى به مردم مدينه بنمايد و بخواهد مردم مدينه را آزار دهد. اين سخن پيامبر است و در يكى از بهترين كتاب هاى شما آمده است. تو نمى توانى اين حديث را انكار كنى. از تو مى پرسم: "قصد بد" چيست؟ اگر من آتش در دست بگيرم و به درِ خانه اى از خانه هاى مدينه بيايم و اهل آن خانه را تهديد به سوزاندن كنم، آيا اين همان قصد بد نيست؟ تو قبول كردى كه عُمَر آتش در دست گرفت و فاطمه را تهديد كرد، خوب، اين ديگر همان قصد بد به مردم مدينه است. آيا مى توان گفت كه سزاى قصد بد به مردم مدينه، آتش جهنّم باشد، امّا قصد بد به فاطمه(ع) بدون اشكال باشد!! اهل سنّت هميشه به ما شيعيان مى گفتند: مردم ابوبكر را به عنوان خليفه انتخاب كردند، مردم حق دارند رهبر خود را خودشان انتخاب كنند، اين همان دموكراسى است. بعد از وفات پيامبر، مسلمانان جمع شدند و با ابوبكر بيعت كردند. من بارها و بارها اين سخن را شنيده ام، امّا امروز شنيدم كه تو مى گويى عُمَر فاطمه(س) را تهديد كرد كه اگر اهل خانه فاطمه(س)، با ابوبكر بيعت نكنند، خانه با اهل آن، در آتش خواهد سوخت. اكنون از تو سؤال مى كنم: اين چه دموكراسى بوده است كه رهبر، با تهديد و زور و خشونت انتخاب مى شود، نه با رأى مردم! دموكراسى يعنى اين كه همه حقّ انتخاب داشته باشند، هر كس موافق باشد، رأى بدهد، هر كس مخالف باشد، بتواند رأى ندهد! مگر جرم على و فاطمه(ع) چه بود؟ آن ها نمى خواستند به ابوبكر رأى بدهند. چرا عُمَر آن ها را تهديد كرد كه اگر با ابوبكر بيعت نكنند، خانه آن ها را آتش بزند؟ آقاى سُنّى! من از تو خيلى تشكّر مى كنم، زيرا تو باعث شدى تا به افسانه اى بزرگ پى برم! اين افسانه مى گويد كه ابوبكر با دموكراسى به خلافت رسيد، امّا امروز فهميدم كه او با زور و تهديد و خشونت به خلافت رسيد. اكنون مى فهمم چرا عدّه اى با نام و ياد فاطمه(س) مخالف هستند، فرياد اعتراض فاطمه، رسواگر دروغ بزرگ تاريخ است، من امروز خيلى چيزها را فهميدم. ❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃 💐 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
چرا ما تو را اين قدر دوست داريم؟ زيرا پيامبر هم تو را خيلى دوست داشت، اين سخن پيامبر درباره توست: "فاطمه از من است و من از فاطمه ام...فاطمه پاره تن من است". هر بار كه تو به ديدار او مى رفتى، او در مقابل تو، تمام قد مى ايستاد و دست تو را مى بوسيد و به تو چنين مى گفت: "پدر به فداى تو باد!". هر وقت پيامبر دلش براى بهشت تنگ مى شد، تو را مى بوسيد. به راستى چه رازى در ميان بود؟ جواب اين سؤال را در شب معراج مى توان يافت! شبى كه پدر تو، مهمان خدا بود... وقت آن است كه از آن شب باشكوه سخن بگويم، حكايتى از شب معراج... آن شب پيامبر از آسمان ها عبور كرد و به بهشت رسيد، او در بهشت، مهمان لطف خدا بود. بوى خوشى به مشامش رسيد، بويى كه تمام بهشت را فرا گرفته بود. او رو به جبرئيل كرد و گفت: اين عطر خوش چيست؟ جبرئيل گفت: اين يك بوى سيب است ، سيصد هزار سال پيش، خداى متعال، سيبى آفريد. اى محمّد ! سيصد هزار سال است كه اين سؤالِ ما بى جواب مانده است، ما دوست داريم بدانيم خدا اين سيب را براى چه آفريده است؟ سخن جبرئيل به پايان رسيد، دسته اى از فرشتگان نزد پيامبر آمدند، آنان همراه خود همان سيب را آورده بودند. صدايى به گوش رسيد: "اى محمّد ! خدا به تو سلام مى رساند و اين سيب را براى تو فرستاده است". آرى! خدا سيصد هزار سال قبل، هديه اى براى آن شب، آماده كرده بود. به راستى هدف خدا از آفرينش آن سيبِ خوشبو چه بود؟ پيامبر آن سيب را خورد و سپس از آسمان ها به زمين آمد. بعد از مدّتى، خدا تو را به او عنايت كرد، خلقت تو از آن سيب بهشتى بود. عايشه (همسر پيامبر) بارها ديد كه پدر، تو را مى بوسد، او زبان اعتراض گشود و گفت: ــ اى پيامبر! فاطمه ديگر بزرگ شده است، چرا او را اين قدر مى بوسى؟ ــ فاطمه من از آن ميوه بهشتى خلق شده است، من هرگاه دلم براى بهشت تنگ مى شود فاطمه ام را مى بويم و مى بوسم. اى فاطمه! اى بهشت پيامبر! سلام من براى هميشه بر تو باد! كسى كه با عشق تو آشنا شد و فاطمى شد، چرا شكرگزار خدا نباشد كه برتر از بهشت را خدا به او داده است؟ 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🍃🍃🍃🍃 💐 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59