eitaa logo
شهداءومهدویت
7.2هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
1.9هزار ویدیو
28 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
#تبریک_روز_معلم ❤️🦋🌻🌹💖
"ای معلم" ای سر و پا جان من ای طلوع مهتاب تابان من..... ای که بی تو "کوه علم" ریزد زمین ای هستی، ای خورشید تابان سفید.... 12 اردیبهشت ماه روز معلم گرامی باد🍃🌸 💖🌹🌻🦋❤️
💝☂💝☂💝☂ 😍✋ با بوق دوم عطیه تلفن و جواب داد -بله ...سلام! می دونستم این سلام کردن و بله گفتن طلبکارش به خاطر دیدن شماره خونه ما روی تلفنشون بوده و حدس زده منم! علیک سالم چته تو؟ -من چمه؟ بگوچیکارم نیست؟! دیوونه شدم ...از صبح بشورو بساب داریم باورکن دست برام نمونده! شدم عین این پیرزن های هفتاد ساله...آخه یکی نیست بگه مادر من خب وسط سال یک دستی به سرو روی این خونه بکش که مجبورنشی آخر سال من وبگیری به بیگاری که خونه ات سرسال نو برق بزنه! بلند خندیدم به لحن جدی و غرغر کردنش -درد بی درمون !می خندی واسه من !پاشو بیا کمک ...این همه خودت و برای مامان بابام لوس می کنی بهت می گن دخترم دخترم ...حداقل یک جایی بدرد بخور دخترم دوباره خندیدم به اون دخترمی که با حرص گفته بود! -اتفاقا برای همین زنگ زدم ببینم عمه کاری نداره بیام کمک ؟ -نه بابا چه عجب ! میزاشتی سال تحویل زنگ میزدی دیگه ! حالامی خوام چیکارت کنم؟ حالا که همه حمالی هاش و من کردم تو می خوای همه رو با خودشیرینی بزنی پا خودت ؟! نه عزیزم لازم نکرده ! لبهام و تو دهنم جمع کردم-بی ادب ...اصلا گوشی رو بده به عمه -نچ ...راه نداره ؟! -کیه عطیه ...باز که چسبیدی به تلفن ! پاشو کارها موند صدای عمه رو شنیدم و عطیه پوفی کشیدو به عمه گفت: مامان جان دودقیقه استراحتم بد نیست ها ... عمه- تو که همش در حال استراحتی مادر مگه چیکار کردی؟ صدای عطیه بالا رفت مثل اینکه این دعواهای زرگری مادر و دختر ی ,دم عید تو همه خونه ها بود! عطیه- من همش در حال استراحتم ؟آره راست می گین اگه از صبح مثل خر کار کردنم و در نظر نگیرین بله الان دارم نفس می کشم و استراحت می کنم! عمه- بی ادب حالاکیه پشت تلفن یک ساعته معطلش داری؟ - -الو خودشیرین هنوز هستی؟ این بار با من بود خنده ام و جمع کردم - بله هستم حاالا گوشی رو بده به عمه -یعنی اگه من دستم به تو برسه... این جمله رو با حرص گفت و به عمه گفت: بفرمایید عروس خانومتون می خوان ببینن نیرو کمکی لازم ندارین ! بازم خندیدم و از خش خش پشت تلفن فهمیدم که عمه داره گوشی رو از عطیه میگیره! -سلام عزیز عمه..خوبی ؟ همگی خوبن؟ -سلام ...ممنون همه خوبن سلام دارن خدمتتون ...خسته نباشید ! - مرسی گلم...میبینی این عطیه رو همش درحال غرزدنه! من نمی دونم کی کار میکنه! عمه نمیدونست من هم دست کمی از دخترش ندارم و به قول عطیه االان دارم خودشیرینی می کنم! خنده ام رو خوردم. -می دونم دیر زنگ زدم عمه جون ببخشید ولی اگه کمک لازم دارین بیام - نه عزیز دلم عطیه هست ...تو همونجا دست کمک مامانت باش اون بنده خدا هم تنهاست -چشم ولی خلاصه اگه کاری دارین خوشحال میشم عمه- نه دخترم خیلی ممنون... من باهات تعارف ندارم... سلام به مامان برسون -چشم بزرگیتون رو شماهم به همگی سلام برسونین تلفن رو که قطع کردم خنده هایی رو که تو دلم جمع کرده بودم رو بیرون ریختم ! 💝☂💝☂💝☂💝☂💝☂ @shohada_vamahdawiat <======💖🌻💖======>
💠بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠 بہ روایت غاده جابر قسمت:9⃣ 🍃به هرحال ، روزهای سختی بود اجازه نمی دانند از خانه بروم بیرون .بعد از هجده سال تنها این ور و آن ور رفتن ،کلید ماشین را از من گرفتند .هر جا می خواستم بروم برادرم مرا می برد و بر می گرداند تا مبادا بروم مدرسه یا پی آقای غروی .طفلک سید غروی به خاطر ازدواج من خیلی سختی کشید .می گفتند: شما دخترمان را با این آقا آشنا کردید .البته با همه این فشارها من راههایی پیدا می کردم ومصطفی را می دیدم .اما این آخری ها او خیلی کلافه و عصبانی بود . 🍃یک روز گفت: ما شده ایم نقل مردم ،فشار زیاد است شما باید یک راه را انتخاب کنید یا این ور یا آن ور . دیگر قطع اش کنید .مصطفی که این را گفت بیشتر غصه دار شدم .باید بین پدر و مادرم که آنهمه دوستشان داشتم و او ،یکی را انتخاب می کردم .سخت بود ، خیلی سخت گفتم: مصطفی اگر مرا رها کنی می روم آنطرف ، تو باید دست مرا بگیری !گفت: آخر این وضعیت نمی تواند ادامه داشته باشد 🍃آن شب وقتی رسیدم خانه پدر ومادرم داشتند تلویزیون نگاه می‌کردند .تلویزیون را خاموش کردم و بدون آنکه از قبل فکرش را کرده باشم گفتم: بابا ! من از بچگی تا حالا که بیست و پنج شش سالم است هیچ وقت شما را ناراحت نکرده ام ،اذیت نکرده ام ، ولی برای اولین بار می خواهم از اطاعت شما بیایم بیرون و عذر می‌خواهم.پدرم فکر می کرد مسئله من با مصطفی تمام شده ،چون خودم هم مدتی بود حرفش را نمی زدم پرسید: چی شده ؟ چرا ؟بی مقدمه ، بی آنکه مصطفی چیزی بداند ،گفتم: من پس فردا عقد می کنم . ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 @shohada_vamahdawiat <======💖🌻💖======>
شب قدر 1_برش.mp3
3.69M
⭕️ سخنرانی ویژه 👌 شنیدن این سخنرانی از دست ندهید! 🤲 برای ظهور آقا و وحدت قلوب مسلمین خیلی دعاکنید 👤 آیت الله حائری شیرازی @shohada_vamahdawiat <======💖🌻💖======>
شهداءومهدویت
#راز‌حوشنودی‌خدا #صفحه‌بیست‌نهم 6 . هرگاه مؤمنى به سراغ شما آمد و از شما تقاضاى كمك كرد، بداني
8 . معمولا تا كلمه صدقه را مى شنويم، فوراً به ياد صندوق صدقات مى افتيم كه در منزلِ خيلى از ما موجود مى باشد و ما سعى مى كنيم پولى را به عنوان صدقه داخل آن بيندازيم. امّا من در اينجا مى خواهم شما را با صدقه ديگرى آشنا كنم كه كمتر به آن توجّه كرده ايد. اسلام همان طور كه كمك به فقرا را به عنوان صدقه مورد تأكيد قرار مى دهد، لبخند را هم به عنوان نوع ديگرى از صدقه مطرح مى كند. رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمودند: "اگر به روى ديگران تبسّم بزنى، اين كار صدقه حساب مى شود". اين مكتب، بسى مايه سعادت و افتخار است; مكتبى كه لب خند را به عنوان صدقه معرّفى مى كند، صدقه اى كه باعث زياد شدن عمر تو مى شود و گناهان تو را مى بخشد. خداوند به حضرت داوود(ع) وحى كرد: مى خواهم عملى را به تو ياد بدهم كه اگر بندگان من آن را انجام دهند، آنها را وارد بهشت مى كنم. حضرت داوود(ع) رو به خداى متعال كرد و عرضه داشت: بار خدايا! آن عمل نيكو چيست؟ جوابى كه آمد اين بود: آن عمل اين است كه باعث شادمانى مؤمنى بشوى و قلب او را شاد سازى. آرى، شاد كردن دل مؤمن، همان كارى است كه خداوند بهشت را در مقابل آن كار مى دهد. 9 . ما بايد حواسمان بسيار جمع باشد اگر مؤمنى از ما تقاضاى كمك كرد و ما توان كمك كردن به او را داشتيم و او را يارى نكرديم بايد بدانيم كه خير و بركت را از زندگى خود برده ايم و به جاى آن خوارى و ذلّت را خريدارى كرده ايم. 10 . يك روز امام صادق(ع) به عدّه اى از ياران خود فرمود: شما چقدر آسان مى توانيد به همه خيرها، دسترسى پيدا كنيد. يكى از ياران امام(ع) از آن حضرت سؤال كرد: قربانت شوم، چگونه مى توانيم به آسانى به همه خيرها برسيم؟ امام(ع) فرمودند: شما با شاد نمودن شيعيانِ ما مى توانيد باعث شادى ما شويد و در آن هنگام است كه شما به همه خوبى ها دست پيدا كرده ايد. 💖🦋💖🦋💖🦋💖🦋💖 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
شِفای همه ی بیماران مخصوصا بیمار مورد نظر یه حمد شفا قرائت بفرمائید 💖🌹💖🌹💖🌹💖
AUD-20210214-WA0002.mp3
1.82M
تجدید عهد روزانه با امام زمان (عج) 🤍 ❤️ با صدای استاد : 👤فرهمند 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 ➡️🌷🌼💝 @shohada_vamahdawiat <======💖🌻💖======>
بسم الله الرحمن الرحیم الهی به امید تو 💖💖 دعای روز بیستم ماه مبارک رمضان بسم الله الرحمن الرحیم اللهمّ افْتَحْ لی فیهِ أبوابَ الجِنانِ واغْلِقْ عَنّی فیهِ أبوابَ النّیرانِ وَوَفّقْنی فیهِ لِتِلاوَةِ القرآنِ یا مُنَزّلِ السّکینةِ فی قُلوبِ المؤمِنین. خدایا، در این ماه درهای بهشت هایت را به رویم بگشا و درهای آتش دوزخ را به روزیم ببند و به تلاوت قرآن توفیقم ده، ای نازل کننده آرامش در دلهای مؤمنان. 🌻🦋❤️🌻🦋❤️
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽ به همین زودی، در یک صبح روشن معطر، تو با گام هایی از جنس بهار، باز می آیی و صدای گرمِ پدرانه ات، صحن سردِ جهان را پر می کند و ما با معجزه محبت تو زنده می شویم و به سوی تو پر می کشیم ... ای صبح روشن امید، طلوع کن .. #اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ #صبحتون_مهدوے 🌼 🍃 ➥ @shohada_vamahdawiat
😍✋ حسابی دلتنگ امیرعلی بودم برای همین بعد از نهار که مدت طولانی رو مامان برای استراحت اعلام کرده بوداین روز آخری ... روی تختم نشستم وبا تلفن همراهم شماره اش رو گرفتم ... این چند روز نزدیک عید خیلی کم همدیگه رو دیده بودیم به خاطر مشغله کاریش!!! با بوق اول تماس وصل شدو من خندون گفتم: _سلام خسته نباشید ! خندید به لحن سرخوشم - سلام خانوم...ممنون!! -بدموقع که زنگ نزدم؟ -نه عزیزم ... از صبح سرم شلوغ بود نزدیکه عیده و همه مردم دارن میرن سفر میان اینجا خیالشون راحت باشه از ماشینشون ... تازه داشتم نماز ظهرو عصرم و می خوندم ... بین دونمازبودم که زنگ زدی! مهربون گفتم: _قبول باشه -قبول حق! دمغ گفتم: _ امشب نصفه شب، تحویل ساله کاش کنار هم بودیم...! دوست داشتم تو برام دعای تحویل سال رو بخونی سکوت کرده بود و من صدای سبحان الله گفتنش رو میشنیدم ... حتم داشتم داره تسبیحات حضرت زهرا(س) رو میگه برای همین سکوت کردم که گفت: _منم دوست داشتم عزیزم ... ولی گمونم من تحویل سالی خواب باشم دارم از خستگی میمیرم... براق شدم -خدانکنه ...! خندید که بچگانه گفتم: _اگه خیلی خسته ای پس لالاییِ من چی؟ میون خنده گفت: بدعادت شدی ها!! لب چیدم ولحنم تغییر نکرد - نخیرم خیلی هم عادت خوبیه! دیگه قرآن خوندن هرشب امیرعلی از پشت تلفن برای خوابیدن من شده بود عادتم ! مثل یه لالاییِ شیرین آرومم می کرد البته اگر فاکتور می گرفتیم بی قرار شدنم رو....! خنده اش بلندتر شد و یهو قطع شد - مرسی زنگ زدی محیا باهات که حرف میزنم خستگیم درمیره! خوشحال شدم از این جمله ساده که بوی دوستت دارم میداد!!!! (همچنان بویِ دوستت دارمِ میاد و خودش نمیاد😂✋) - منم خوشحال میشم صدات رو میشنوم ... حالا اگه جدی خسته بودی امشب رو می گذرم ازلالاییم! برو بخواب ولی موقع تحویل سال بیدارت می کنم میخوام اولین نفری باشم که بهت عیدرو تبریک میگه!! بی حواس ادامه دادم - هرچند اولین بوسه سال نوت نصیب من نمیشه! وقتی امیرعلی با صدای بلند خندید تازه به خودم اومدم و فهمیدم چی گفتم ... تمام بدنم داغ شدو صورتم قرمزآروم گفتم: _ ببخشید! با شیطنت و خنده گفت: _چرا اونوقت ؟ -اذیت نکن دیگه امیرعلی!حواسم نبود چی میگم! هنوزم لحنش شیطون بود – بنظرمن که خیلی هم حرفه قشنگی بود! لبخندی روی صورتم نشست و زبری کف دستم روی صورتم کشیدم وبرای عوض کردن بحث گفتم: _ پوست دستم حسابی ضمخت شده وقتی به لباسم گیر میکنه بدم میاد از بس مامان با این مواد شوینده از من کار کشید! لحنش جدی شدو صداش آروم - تازه دستهات شده مثل دستهای شوهرت!! باهمه وجودم مهربون و با محبت گفتم: _محیا فدای دستهات! صدای خنده آرومش رو شنیدم –خدا نکنه ... خب دیگه کاری نداری محیا جان؟ نماز عصرم وبخونم دیگه خیلی داره دیر میشه!! - -نه نه ببخش اصلا حواسم نبود... خیلی پر حرفی کردم! -خیلی هم عالی بود ... خداحافظ... خداحافظی آرومی گفتم و با خوشی از حرفش تماس رو قطع کردم! 💕🌻💕🌻💕🌻💕🌻 @shohada_vamahdawiat <======💖🌻💖======>
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❣ چقدر باید دنیا تشنه بشه تا یہ علے بیاد! کے این مردم می خوان بفهمن یه علے الان حے و حاضره ولے ۱۱۸۷ ساله منتظرہ چون مردم قدر اونو نمیدونن🍂 یازده تا علے فرستاد کشتن🥀 این آخرین ذخیره رو نگہ داشته! تا بیاین جمع بشین و بگین أین الحسن و أین الحسین؟! باید برسے به اینکہ أین المہدے🌱 فقط کافیہ آسایش دنیا دور ما رو بگیرہ اون وقت نمیفهمیم یتیمیم! چون نمیدونیم چیو از دست دادیم نمیریم سراغش فقط باید ظهور شکل بگیره تا بفهمیم ائمه کی بودن!🌿           @hedye110 🔸🔶🔹🔷💠🔷🔹🔶🔸 🏴🏴🏴🏴🏴🏴
. ماجرای تیغ زهر آلـوده را، باور مکن پهلوانِ بدر را یک میخ کوچک کشته است! 🏴🏴🏴🏴🏴 . دلتنگ رخ فاطمه‌اش بود "علی"… وقت سحر از غصه نجاتش دادند! 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
Rasooli_Babolharam_Net_2.mp3
3.01M
|⇦•شرمنده از گناهان.. و توسل ویژۀ شهادت امیرالمومنین علیه السلام به نَفسِ حاج مهدی رسولی•✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ اولین در ۷ محرم ۶۱ هجری شروع شد! سیدالشهدا اما با خود تحریم را شکست ... راه شکست تحریم‌ها را فهمیدی؟ 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
‌🌷مهدی شناسی ۱۹۶🌷 🔷زیارت آل یاسین 🔷 💠حقانیت معاد💠 🌹یوم لا ینفعُ نفساََ ایمانها لم تکن آمَنَت من قبل اَو کسبت فی ایمانها خیراََ و اَنَّ الْموت حق و أَنَّ نَاکراً و نَکیراً حقٌّ وأَشْـهد أَنَّ النَّشْـرَ و الْبعـثَ حقٌّ و أَنَّ الصـرَاطَ و الْمرْصـاد حـقٌّ و الْمیزَانَ و الْحساب حقٌّ و الْجنَّۀَ والنَّار حقٌّ و الْوعد و الْوعید بِهِما حق🌹 🍃 در این قسمت، حیات بعد از این دنیا و اعتقاد به معاد جزو معتقدات یک شیعه مطرح می شود. 🍃اعتقاد بـه مقصد و معاد یکی از مسلمات اسلامی است. براساس تعالیم اسلام انسان بی هدف و عبث خلـق نشـده، بلکـه خداوند سبحان در ورای این همه، نعمات و برکات، سختی و مشکلات، شیرینی و تلخی و رنگ و لعـاب دنیـا، نتیجه و مقصدی را برای آدمی قرار داده که در واقع آنجا قرار اصلی و منزلگاه دائمی انسـان اسـت. 🍃همـانطور که سوال از مقصد و نهایت این دنیا یکی از سه سوال اساسی هر انسانی است؛ حدوداً یـک سـوم آیـات قـرآن کریم، نیز در پاسخ به این سوال اختصاص یافته است . 💠مراحل معاد💠 🍃رسیدن به مقصد نهایی و سرای باقی، مراحـل متعـدد و گونـاگونی دارد. در ایـن فـراز هـا بعضـی از مهمترین مراحل سیر انسان بعد از این دنیا اجمالا ذکر شده است. 🍃 اولین مرحله جدایی از این دنیـا و عبور از پل مرگ و جان سپردن است. در این مرحله قسمت مهم،سوال شب اول قبر و پاسـخ گـویی به دو ملک نکیر و منکر است. پاسـخ بـه ایـن دو جایگـاه انسـان در بـرزخ و نـوع زنـدگی برزخـی را مشخص می کند. 🍃 مرحله بعدی زنده شدن و جمع شدن همه ی انسانهای اولـین و آخـرین است.در این قسمت تمامی افراد بشر، بعد از زنده شدن، به سمت جایگاه حساب و کتـاب و بررسـی اعمـال می روند و بررسی پرونده اعمال،بدون ذره ای ظلم بر اساس میزان و معیاری کـه خداوند منان در دنیا آن را مشخص کرده است.با عبور از پـل صراط، جایگاه هر کسی در بهشت یا جهنم مشخص خواهد شد . 🍃در این قسمت از زیارت به معاد و مراحل آن معتقد می شویم و به حقانیـت آن اعتـراف مـی کنـیم تـا در نهایت، پنج اصل توحید، نبوت، امامت، عدل و معاد کامل گردد و مجموعه اعتقادات خود را بر امام عرضه کرده باشیم و بدین شکل به سنت حسنه عرضه ی عقاید به پیشگاه حجت خدا عمل می کنیم به امیـد آنکـه امـام معصوم به عنوان بهترین امین و حافظ، عقاید حقه ما را حفظ کند و در هنگام نیاز به ما برگرداند . 🍃 پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله فرمودند:"دوستی مـن و خانـدانم در هفت جایگاه بسیار ترسناک مفید است هنگـام جـان دادن، درون قبـر، هنگـام زنـده شـدن، زمـان حساب و کتاب، سنجش اعمال و هنگام عبور از صراط." 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
4_5902105450702178710.mp3
5.84M
🔳 (ع) خسته ام بی رمقم بی جونم دارم میرم زهرام منتظر مهمونم دارم میرم 🎤 🥀🏴 (ع)🥀 @shohada_vamahdawiat <======💖🌻💖======>
✍️ مظلوم ترین فرد عالم 🔷 متاسفانه در بیشتر مجالس مذهبی از یاد امام زمان و دعا برای تعجیل ظهور آن حضرت غفلت می شود، و اگر بدانیم چقدر از آن حضرت غافل بوده ایم، متوجه می شویم که آن حضرت مظلوم ترین فرد عالم هستند. امام حسین در عالم مکاشفه به یکی از علمای قم فرمودند: مهدی ما در عصر خودش مظلوم است، تا می توانید درباره آن حضرت سخن بگویید و قلم فرسایی کنید؛ آنچه درباره شخصیت این معصوم بگویید درباره همه معصومین علیهم السلام گفته اید؛ چون حضرات معصومین همه در عصمت و ولایت یکی هستند و چون این زمان، دوران مهدی ما است سزاوار است درباره او بیشتر گفتگو شود. 🔷 و در خاتمه فرمودند: باز تاکید میکنم درباره مهدی ما زیاد سخن بگویید و بنویسید، مهدی ما مظلوم است، بیش از آنچه نوشته و گفته شده باید درباره اش نوشت و گفت. 📚 کتاب صحیفه مهدیه؛ بخش مقدمه @shohada_vamahdawiat <======💖🌻💖======>
🖤 ■دل را ز شرار عشق سوزاند علے یڪ عمر غریب شهر خود ماند علے ■وقتےڪہ شڪافٺ فرق او در محراب گفتند مگر نماز مے خواند ..!؟ 🔳 (ع) @shohada_vamahdawiat <======💖🌻💖======>
مریضا یادتون نره التماس دعای فرج 🏴🏴🏴🏴🏴
شبي است که «ليلة البراتش» خوانند: دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند و اندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند چه مبارک سحري بود و چه فرخنده شبي آن شب قدر که اين تازه براتم دادند @mosbat_andishi 🏴🏴🏴🏴🏴🏴