eitaa logo
شهداءومهدویت
7.2هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
1.9هزار ویدیو
27 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
ای بهشتی تنتان جام جنون نامتان سلسله‌جنبان جنون سرتان سوره سرخ ایثار دلتان آیه سرسبز بهار رودها جاری فریاد شما کوهها جلوهای از یاد شما دشتها سوخته گام شما میدرخشد همهجا نام شما یاد باد آن همه شورانگیزی شیون و اشک و غرورانگیزی دوست دارم تو مرا سبز کنی مثل شال شهدا سبز کنی میروم آبی دریا بشوم باور مردم فردا بشوم میروم وسعت باران باشم خار گلزار شهیدان باشم ❤️🌷☘ @shohada_vamahdawiat <======🏴🌻🏴======>
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 💐 ساعت سه عصر مسابقه شروع شد.پنج نفر که سه نفرشان والیبالیست حرفه ای بودند یک طرف بودند، ابراهیم به تنهائی در طرف مقابل،تعداد زیادی هم تماشگر بودند. ابراهیم طبق روال قبلی با پای برهنه و پاچه های بالا زده و زیر پیراهنی مقابل آن ها قرار گرفت. به قدری هم خوب بازی کرد که کمتر کسی باور می کرد. بازی آن ها یک نیمه بیشتر نداشت و با اختلاف ده امتیاز به نفع ابراهیم تمام شد. بعد هم بچه های ورزشکار با ابراهیم عکس گرفتند. آن ها باورشان نمی شد که یک رزمنده ساده ، مثل حرفه ای ترین ورشکارها بازی کند. یکبار هم در پادگان دو کوهه برای رزمنده ها از والیبال ابراهیم تعریف کردم. یکی از بچه ها رفت و توپ والیبال آورد. بعد هم دوتا تیم تشکیل داد و ابراهیم را هم صدا کرد. او ابتدا زیر بار نمی رفت و بازی نمی کرد امام وقتی اصرار کردیم گفت: پس همه شما یک طرف ، من هم تکی بازی می کنم! بعد از بازی چند نفر از فرماندهان گفتند: تاحالا اینقدر نخندیده بودیم، ابراهیم هر ضربه ای که می زد چند نفر به سمت توپ می رفتند و به هم بر خورد می کردند و روی زمین می افتادند! ابراهیم در پایان با اختلاف زیادی بازی را برد. 🌹✨ @shohada_vamahdawiat
💢بابام خیلی بوسم می کرد 🔹بابام خیلی بوسم می کرد هرکجا که می رفتیم هر کی که می دید می گفت اینو خوردی تو! خیلی بوسم می کرد. اما الان حس می کنم کسی بوسم نمی کنه. حتی ریشش زمانی که بوسم می کرد اذیت می شدم صورتم سرخ می شد. اما الان دوست دارم که دوباره صورتم سرخ بشه دوباره اذیت بشم. فقط یکبار دیگه بیاد و منو ببوسه. 🔹شهید مدافع وطن حمید قربانی رئیس پلیس مبارزه با موادمخدر فسا یکم خرداد سال 96 براثر درگیری با قاچاقچیان موادمخدر به شهادت رسید. ➥ @shohada_vamahdawiat
♥⃟🥀 🧡⃟⚡️ڍام‌شـ🔥ـیـطـاݧـے🧡⃟⚡️ ⬇️ 🔱⃟☄‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ــہـ۸ــہـہـ۸ــہــہـ۸ــہـہـ۸ــہــ 🔱⃟☄ این که استادفروخته ی خودمونه,باورم نمیشد مهرابیان از مهره های اصلی انجمن باشه,مرتیکه ی...... حقوق از بیت المال مسلمانان میگیره وعلیه مملکت جاسوسی میکنه... درهمین حین یک هایس سفید رنگ از راه رسید,من فکرمیکردم قاهره اخر خطته,اما اشتباه میکردم معینی اشاره کرد سوارشیم,بدون تعارف ,سریع اولین نفر ,ردیف اخر کنارپنجره نشستم,دوست نداشتم هیچ کدوم از مردها کنارم بنشینن,پشت سرمن ,مهرابیان باکمال پررویی نشست کنارم!!!! هنوز تو بهت کارش بودم,سرش را آورد پایین وگفت(آینده از آن ماست دختر اقامحسن)... من چشام قد دوتا گردو شد,یعنی مهرابیان..... تمام کینه ی قبل تبدیل به مهر واحساس امنیت شد,امنیتی ناشی از بودن, کناریک دوست. مهرابیان ,اهسته طوری اطرافیان متوجه نشوند توگوشم گفت:خانم سعادت برای درامان ماندن از گزند مردان ,من باید نقش عاشق دلسوخته شمارابازی کنم تا هیچ کس به فکر(دورازجون) تصاحب شما نباشد. سرخ شدم وسرم راتکان دادم. هایس حرکت کرد.... معینی نزدیک راننده نشست,هرچی صبر کردیم,یک ساعت ,دوساعت و...,هایس نایستاد,نمیدونم مقصدشون کجا بود. توراه یه خورده,خوردنی تعارفمون کردند ,مهرابیان همچی برام نازوکرشمه میاورد که خودمم باورم شده بود دوستم داره. معینی ,برخوردهای مهرابیان رابامن میدید ,اخمهاش تو هم میرفت. دوتا زن دیگه هم بامردا میگفتن ومیخندیدند از هفت دولت آزاد بودند. شب شده بود وماهنوز تو راه بودیم,هرازچندگاهی میایستاد مثل این بود که به پلیسی,چیزی برخورد میکرد اما بدون هیچ مزاحمتی راهش را ادامه میداد. سرم رااوردم پایین واهسته از ,مهرابیان سوال کردم,به نظرت مقصدشون کجاست؟ مهرابیان گفت:اینکه معلومه یکی از شهرهای اسراییل.. وااای یعنی ما میریم تو دل ..... بالاخره طرف صبح رسیدیم,مارا به اقامتگاهمون بردند وبه هرکس یک اتاق دادند. سفارش کردند که خوب استراحت کنید,چون عصر جلسه ی مهمی درپیش داشتیم. منگ بودم,اصلا نمیدونستم توکدوم شهریم,مهرابیان هم که مدام تذکرمیداد سوال نکنم,حرکت مشکوکی نکنم و... گیج ومنگ خودم راانداختم روی تختم... ...↻ 🌻 🌻🌻 🌻🌻🌻 @shohada_vamahdawiat <======🏴🌻🏴======>
💫بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ💫 🌟 امام(علیه السلام) فرمود: هرکس طمع پیشه کند،خود را بی عزت ساخته، کسی که از مشکلات خود سخن به میان آورد به خواری خویش رضایت داده، آنکه زبانش را بر خود امیر کند شخصیتش حقیر خواهد شد.(۱) ❣شرح: نکته اول: بدیهى است که افراد طماع براى رسیدن به مقصود خود باید تن به هر ذلتى بدهند و دست سؤال به سوى هرکس دراز کنند و شخصیت خود را براى نیل به اهداف طمعکارانه خود بشکنند.این بدان معناست که انسانی که طمع کار باشد به خاطر طمعش کارهای احمقانه انجام میدهد وخودرا در میان مردم کوچک میکند. آزبگذار و پادشاهی کن گردن بی طمع بلند بود نکته دوم: روشن است هرگاه انسان نزد طبیب درد خود را بگوید و از وى راه درمان بطلبد یا پیش قاضى ظلمى را که بر او رفته بیان سازد و از او احقاق حق بخواهد یا نزد دوستش از گرفتارى خود براى گرفتن وام سخن بگوید کار خلافى نکرده و به دنبال مشکل گشایى بوده; اما طرح مشکلات نزد کسانى که هیچ گونه توانایى بر حل آن ندارند اثرى جز ذلت و سرافکندگى انسان نخواهد داشت. نکته سوم: منظور از امیر شدن زبان آن است که از تحت کنترل عقل و فکر خارج شود بدیهى است سخنانى که از فکر و عقل و تقوا سرچشمه نمى گیرد در بسیارى از موارد خطرهایى ایجاد مى کند که انسان قادر بر جبران آن نیست و گاه اسباب رنجش افراد آبرومند و سبب ایجاد اختلاف در میان مردم و کینه و دشمنى نسبت به گوینده و دیگران مى شود. 🌹✨ @shohada_vamahdawiat
شبتون بخیر التماس دعای فرج 💖🌹🦋 🌟✨🌙🌟✨🌙
﷽❣ ❣﷽ در قیامت هم بهشت من تویی یابن الحسن خوب می دانی که رضوانی ندارم جز خودت آرزویم ڪربلا رفتن به همراه شما است همسفر تا کوی جانانی ندارم جز خودت @shohada_vamahdawiat
امام زمانیم: ♥⃟🥀 🧡⃟⚡️ڍام‌شـ🔥ـیـطـاݧـے🧡⃟⚡️ ⬇️ 🔱⃟☄‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ــہـ۸ــہـہـ۸ــہــہـ۸ــہـہـ۸ــہــ 🔱⃟☄ عصر رفتیم جلسه,خیلی سوالات داشتم که میبایست از مهرابیان بپرسم,دوست داشتم کنار ایشون بنشینم,اما متاسفانه روی هرصندلی,اسم شخصی که میبایست بنشینه راچسپانده بودند ومن کنارمهرابیان نبودم. سالن بزرگی بود انواع واقسام نژادها از هرنوع زبانی آمده بودند,برای هرکسی یک هدفن تعبیه کرده بودند تا صحبتهای سخنران را با زبان خودمون بشنویم,اما چیز جالبی که زیاد جلب توجه میکرد این بودکه اکثر سربازان نظامی که میدیدیم ومتوجه میشدند ایرانی هستیم,شکسته وبسته فارسی صحبت میکردند. یک سربازه بود خیلی به من ارادت نشون میداد,تو یک فرصت مناسب خودش را رساندبه من وبا همون لهجه ی شکسته اش گفت ,من دیوید هستم ,شما کی هستید؟ منم بالبخند گفتم:من هما هستم. دیوید:اوه هما,,هما,,زیباست.... باتعجب گفتم:شما میتونید فارسی صحبت کنید. سرش راتکان دادوگفت:اینجا ,مدرسه,کالج وحتی درنظام,آموزش زبان فارسی واجب,این قانون تصویب شد. باخودم فکرمیکردم,چقد این یهودیا زرنگن وقانون تصویب میکنند تا سربازاشون ازدوران مدرسه,فارسی یادبگیرند ,ومطمینا ازاین علمشان درراه جاسوسی بهره ها میگیرند,کاش مسولین ما هم کمی از,این زرنگی یادمیگرفتند وچشم وگوش بسته,سندهای کثیفی مثل۲۰۳۰ که اعتقادات کودکان ماراازدوره ی مهدکودک تغییرمیده وبه سمت انحراف میکشونه,مثل آب خوردن تصویب نمیکردند,این دشمنان علاوه بربرنامه ریزی روی کودکان خودشون برای کودکان ما هم برنامه ها ریختند,......... کاش ازخواب غفلت بیرون آییم... درهمین افکاربودم که سخنران ,بالای سن رفت,پیرمردی مخوف که من باچشم خودم هاله های سیاه اطرافش رامیدیدم. به نام یهوو,خدای انسان وجن وشیطان و.... ما قوم برگزیده ی دنیاییم ودرارض موعود ساکن شدیم,به راستی که تمام دنیا تحت سیطره ی ما به اهداف بزرگمان خواهند رسید وهرکس که بااین اهداف وعقاید مخالف باشد دراین دنیا جایی ندارد وباید از صحنه ی روزگار محو شود وسپس اشاره کرد به وسیله ای پاندول مانند درکنارش وگفت:همگی به این نگاه کنید که مانند جهان ما درنوسان است خدای من چقد اینا خبیثند. ,میخواست یه جواریی همه راهیپنوتیزم کند,اخه علم ثابت کرده هرچه دراینجور خوابهای مصنوعی بر روح ما القا شود ,ناگزیر درضمیرناخوداگاه ما ثبت میشود وما دردنیای واقعی تمام تلاشمان رامیکنیم تا به این ثبتیات روحمان برسیم. آروم دکمه ی ثبت دوربین را زدم تااین لحظه ها را ذخیره کند وچشمهام رابستم تانگاهم به پاندول جادویی نیافتد.. تا اونجایی که میدیدم جمعیت همه مسخ شده بودندوگاهی همراه سخنران،صحبتش را تکرارمی کردند. ...↻ 🌻 🌻🌻 🌻🌻🌻 @shohada_vamahdawiat <======🏴🌻🏴======>
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ☘سلام امام مهربانیها!سلام آقاجان 🌷 غريب آشنا ما را صدا کن  🌷زدست غصّه دلها را رها کن   🌷اسير دردهاي انتظاريم  🌷به لطفي دردهامان را دوا کن @shohada_vamahdawiat
🌟🌟🌟🌟🌟🌟 🌷السلام ایتها الصدیقه الشهیده 💖بر چهره زیبای محمد صلوات 💖برگنبد خضرای محمد صلوات 💖سرتا به قدم آینه او زهراست 💖تقدیم به زهرای محمد صلوات اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم🤲 @shohada_vamahdawiat
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
آيا به امام حسين(ع) خواهيم رسيد؟ اين سوالى است كه ذهن مُنْذر را مشغول كرده است. او اهل كوفه است و از بيعت مردم كوفه با مسلم بن عقيل خبر دارد و اينك براى حج، به مكّه آمده است. مُنْذر وقتى شنيد كه كاروان امام حسين(ع) مكّه را ترك كرده و او بى خبر مانده است، غمى بزرگ بر دلش نشست. آرزوى او اين بود كه در ركاب امام خويش باشد. به همين دليل، اعمال حج خود را سريع انجام داد و همراه دوست خود عبدالله بن سليمان راه كوفه را در پيش گرفت. اين دو، سوار بر اسب روز و شب مى تازند و به هر كس كه مى رسند، سراغ امام حسين(ع) را مى گيرند. آيا شما مى دانيد امام حسين(ع)از كدام طرف رفته است؟ آنها در دل اين بيابان ها در جستجوى مولايشان امام حسين(ع) هستند. هوا طوفانى مى شود و گرد و غبار همه جا را فرا مى گيرد. در ميان گرد و غبار، اسب سوارى از دور پيدا مى شود. او از راه كوفه مى آيد. منذر به دوستش مى گويد: "خوب است از او در مورد امام حسين(ع) سؤال كنيم". آنها نزديك مى روند. او را مى شناسند. او همشهرى آنها و از قبيله خودشان است. ــ همشهرى! بگو بدانيم تو در راهى كه مى آمدى حسين(ع) را ديدى؟ ــ آرى! من ديروز كاروان او را ديدم. او اكنون با شما يك منزل فاصله دارد. ــ يعنى فاصله ما با حسين(ع) فقط يك منزل است؟ ــ آرى، اگر زود حركت كنيد و با سرعت برويد، مى توانيد شب كنار او باشيد. ــ خدا خيرت دهد كه اين خبر خوش را به ما دادى. ــ امّا من خبرهاى بدى هم از كوفه دارم. ــ خبرهاى بد! ــ آرى! كوفه سراسر آشوب است. مردم پيمان خود را با مسلم شكستند و مسلم را به قتل رساندند. به خدا قسم، من با چشم خود ديدم كه پيكرِ بدون سر او را در كوچه هاى كوفه بر زمين مى كشيدند در حالى كه سر او را براى يزيد فرستاده بودند. ــ ( إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّـآ إِلَيْهِ رَ اجِعُون). بگو بدانيم چه روزى مسلم شهيد شد؟ ــ دوازده روز قبل، روز عرفه. ــ مگر هجده هزار نفر با او بيعت نكرده بودند، پس آنها چه شدند و كجا رفتند؟ ــ كوفيان بىوفايى كردند. از آن روزى كه ابن زياد به كوفه آمد ناگهان همه چيز عوض شد. ابن زياد وقتى كه فهميد مسلم در خانه هانى منزل دارد، با مكر و حيله، هانى را به قصر كشاند و او را زندانى كرد و هنگامى كه مسلم با نيروهاى خود براى آزادى هانى قيام كرد، ابن زياد با نقشه هاى خود موفق شد مردم را از مسلم جدا كند. ــ چگونه هجده هزار نفر بىوفايى كردند؟ ــ آنها شايعه كردند كه لشكر يزيد در نزديكى هاى كوفه است. با اين فريب مردم را دچار ترس و وحشت كردند و آنها را از مسلم جدا كردند. سپس با سكّه هاى طلا، طمع كاران را به سوى خود كشاندند. خدا مى داند چقدر سكّه هاى طلا بين مردم تقسيم شد. همين قدر برايت بگويم كه مسلم در شب عرفه در كوچه هاى كوفه تنها و غريب ماند و روز عرفه نيز، همه مردم او را تنها گذاشتند. نه تنها او را تنها گذاشتند بلكه به يارى دشمن او نيز، رفتند و از بالاى بام ها به سر و صورتش سنگ زدند و آتش به طرف او پرتاب كردند. فرداى آن روز بعد از ساعتى جنگ نابرابر در كوچه ها، مسلم را دستگير كردند و او را بر بام قصر كوفه بردند و سرش را از بدن جدا كردند. مرد عرب آماده رفتن مى شود. او هم بر غربت مسلم اشك مى ريزد. ــ صبر كن! گفتى كه ديروز كاروان امام حسين(ع) را ديده اى; آيا تو اين خبر را به امام داده اى يا نه؟ ــ راستش را بخواهيد ديروز وقتى به آنها نزديك شدم، آن حضرت را شناختم. آن حضرت نيز كمى توقّف كرد تا من به او برسم. گمان مى كنم كه او مى خواست در مورد كوفه از من خبر بگيرد، امّا من راه خود را تغيير دادم. ــ چرا اين كار را كردى؟ ــ من چگونه به امام خبر مى دادم كه كوفيان، نماينده تو را شهيد كرده اند. آيا به او بگويم كه سر مسلم را براى يزيد فرستاده اند؟ من نمى خواستم اين خبر ناگوار را به امام بدهم. مرد عرب اين را مى گويد و از آنها جدا مى شود. او مى رود و در دل بيابان، ناپديد مى شود. <=====●○●○●○=====> eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
💢 بچه هیاتی 🔹عاشق هیات و امام حسین بود ، سال اول سربازی، به فرمانده اش گفته بود که دهه ی اول محرم می خواد بمونه برای عزاداری و کمک به هیات، همه تلاشش رو می کرد تا به برنامه های هیات برسه . یه بچه هیاتی بود 🔹شهید مدافع وطن @shohada_vamahdawiat
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 💐 ابراهیم در یکی از مغاز های بازار مشغول کار بود. یک روز ابراهیم در وضعیتی دیدم که خیلی تعجب کردم! دو کارتن بزرگ اجناس روی دوشش بود.جلوی یک مغازه،کارتن ها را روی زمین گذاشت. وقتی کار تحویل تمام شد، جلو رفتم وسلام کردم. بعد گفتم: آقا ابرام برای شما زشته ، این کار باربر هاست نه کار شما! نگاهی به من کرد و گفت: کار که عیب نیست، بیکاری عیبه، این کاری هم که من انجام می دم برا خودم خوبه، مطمئن باش که هیچی نیستم. جلوی غرور رو می گیره! گفتم: اگه کسی شما رو اینطور ببینه خوب نیست، تو ورزشکاری و ... خیلی میشناسنت. ابراهیم خندید و گفت: ای بابا ، همیشه کاری کن که اگه خدا تو رو دید خوشش بیاد ، نه مردم. به همراه چند نفر از دوستان نشسته بودیم و در مورد ابراهیم صحبت می کردیم. یکی از دوستان که ابراهیم را نمی شناخت تصویرش را ز من گرفت و نگاه کرد. بعد با تعجب گفت: شما مطمئن هستید اسم ایشون ابراهیمه!؟ باتعجب گفتم: خب بله، چطور مگه؟! گفت: من قبلا بازار سلطانی مغازه داشتم . این آقا ابراهیم  دو روز در هفته سر بازار می ایستاد یه کوله بابری هم می انداخت روی دوشش وبار می برد یه روز بهش گفتم: اسم شما چیه؟ گفت : من رو یدالله صدا کنید! گذشت تا چند وقت بعد یکی از دوستانم آمده بود بازار، تا ایشون رو دید با تعجب گفت: این آقا رو می شناسی!؟ گفتم: نه ، چطور مگه! گفت:ایشون قهرمان والیبال و کشتیه،آدم خیلی با تقواییه، برای شکستن نفسش این کار ها رو می کنه. این رو هم برات بگم که آدم خیلی بزرگیه! ادامه دارد... 🌹✨ @shohada_vamahdawiat
💫بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ💫 ❣ امام(علیه السلام) فرمود: بخل ننگ است و ترس مایه نقصان، فقر شخص زیرک را از بیان دلیلش گنگ مى سازد و آن کس که فقیر و تنگدست است حتى در شهر خود غریب است. @shohada_vamahdawiat
💐شرح: امام(علیه السلام) در این حکمت والا به چهار نقطه ضعف اخلاقى و اجتماعى انسان اشاره مى کند و آثار سوء هر یک را بر مى شمرد تا همگان از آنها فاصله بگیرند. نخست می فرمایند(بخل ننگ است) انسان بخیل به سبب بخلشان ازکمک به اقوام وخویشان وگاهی زن و فرزندخودداری میکنند که همین خصلت باعث دوری از انسان بخیل می شود زیرا چنین کسی دارای قساوت قلبی میشود که حتی نیازمندی افراد نیازمند را می بیند ولی به آنها اعتنایی نمیکند. وبعد امام میفرمایند(ترس مایه نقصان) افراد ترسو هرگز نمى توانند از قابلیت ها، شایستگى ها و استعدادهاى خود استفاده کنند و نتیجه آن عقب ماندگى در زندگى است. به علاوه هنگامى که دین و جان و ناموس و کشور آنها به خطر بیفتد از جهاد ابا دارند و به جاى این که در صف مجاهدان باشند در صف قاعدان و بیماران و از کار افتادگان و کودکان قرار مى گیرند. هرگز هیچ آدم ترسویى به مقامى نرسیده; نه کشف مهمى کرده نه پیروزى چشمگیرى به دست آورده و نه به قله هاى کمال رسیده است. وبعد می فرمایند: (فقر شخص زیرک را از بیان دلیلش گنگ می سازد) اشاره به این که از یک سو افراد فقیر در خود احساس حقارت مى کنند و هر اندازه فَطِن و باهوش باشند بر اثر این احساس حقارت از گفتن حرف حساب خود و دفاع از حقوق خویشتن باز مى مانند و از سوى دیگر چون مى دانند بسیارى از مردم براى سخنان آنها بهایى قائل نمى شوند چون غالباً دنیاپرستند و براى افراد ثروتمند شخصیت قائلند همین احساس سبب مى شود که فقیران نتوانند حرف حق خود را بیان کنند. وهمچنین میفرمایند(شخص فقیر حتی در شهر خود غریب است) زیرا غریب کسى است که دوست و آشنایى ندارد و احساس تنهایى مى کند و مى دانیم دنیاپرستان از افراد فقیر و تنگدست فاصله مى گیرند و آنها را در شهر خود غریب مى گذارند و به عکس ثروتمندان حتى در بلاد دوردست از وطنشان غریب نیستند همان گونه که شاعر مى گوید: آن را که بر مراد جهان نیست دسترس * در زاد و بوم خویش غریب است و ناشناس @shohada_vamahdawiat
♥⃟🥀 🧡⃟⚡️ڍام‌شـ🔥ـیـطـاݧـے🧡⃟⚡️ ⬇️ 🔱⃟☄‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ــہـ۸ــہـہـ۸ــہــہـ۸ــہـہـ۸ــہــ 🔱⃟☄ همه باهم تکرار میکردند: ماقوم یهود ,قوم برگزیده برروی زمین هستیم وشما هم هریک با دینهاوزبانها وقومیتهای مختلف انتخاب شده اید تا درخدمت یهود باشید وبرای دستیابی به هدف کلی این نظام,تمام توانتان را بکارگیرید. همانا تا شیطان زنده است این دنیا برپاست,ما بوجود امدیم تا باتلاشمان ,سلطنت ازدست رفته ی جنیان رابه آنها بازگردانیم,ما برای بقای شیطان بزرگ ,ازجان ومالمان میگذریم و.... جمعیت به طور ناخوداگاه,امثال این جملات راتکرار میکردند وبی شک تمام توان خودرابرای رسیدن به محفوظات ذهنیشان میکردند. ما درسراسردنیا ,درکشورهای مختلف ,درشهرهای بزرگ وتاثیرگذارشان تونل هایی حفرنمودیم تاعلاوه بر کسب اطلاعات ,برای هدفی بزرگترکه انفجارهمزمان تونلها میباشد, از آن استفاده نماییم,به شما بشارت میدهم از پیروزی قریب الوقوع ,سرورمان,عزازیل عزیز,ابلیس کبیر وشیطان بزرگ... سخنران پیر,ملت را بنده ی بی قید وشرط شیطان میکرد. درطول جلسه,گرمای شدیدی درجریان بود واگرخوب نگاه میکردی,جمعیتی عظیم از ابلیسانی کریه المنظر ,میدیدیم. فک میکنم با این خواب مصنوعی ,ذهن بیشتر شرکت کننده ها, هواخواه اهداف شیطان پرستانه ی یهودشد. بعد ازساعتی نفسگیر ,نیم ساعت تنفس دادند تا جلسه علمی راشروع کنند. خیلی نامحسوس دوربین راخاموش کردم.... مهرابیان راپیدا کردم,دو ردیف بالاترازمن نشسته بود. برای هواخوری به بیرون سالن رفتیم. سرم رابردم کنارگوش مهرابیان وگفتم:استاد.. مهرابیان:لطفا به من نگو استاد,من سعید هستم. بعدشم ادامه داد: امیدوارم به خواب مصنوعی نرفته باشید. من:نه استاددد,ببخشید نه اقای مهرابیان ,حواسم بود. من:میخواستم بپرسم ,موادغذایی که اینجا برامون میارن ,اشکال نداره,یعنی حلال هست؟؟گوشتاش گوشت چیه؟ ذبح شرعی میشن؟ مهرابیان لبخندی زد وگفت:نترس دختر,این یهودیا درمصرف مواد غذایی وحتی طبابتشون از ما مسلمان ترند... من:مسلمان تر؟؟یعنی چه؟؟ مهرابیان:این انسانهای خبیث با تمام وجود به حقانیت دین ما اگاهند ومیدونن,دستورات غذایی وطب سنتی ما که ازمعصومین رسیده,تنها راه حفظ سلامتی هست. بدون شک تمام روایات معصومین رابررسی کرده اند وگاهی دستکاری میکنند بین مردم رواج میدهند تافقط خودشون ازنعمت سلامتی برخوردارباشند,هرچه خوردنی آوردند بخور,فقط نوشیدنیهایش را لب نزنی,همه الکل دارند. درهمین حین ,دیوید نزدیک ما شدوگفت:هما بیا بامن تا پذیرایی کنم. بالبخند بلند شدم ونگاه کردم طرف مهرابیان... واااای بلابه دور ,مثل اینکه باورش شده من باهاش نسبتی دارم,رگهای گردنش تیرکشیده بود. روکردم طرف دیوید وگفتم: اقا سعید,دوست من. وبه مهرابیان گفتم: اقاسعید شماهم باهمراه بشوید. کم کم جمعیت داخل سالن شدند واینبار یک مرد جوان که ازچشماش شرارت میبارید ,بالای سن رفت... ...↻ 🌻 🌻🌻 🌻🌻🌻 @shohada_vamahdawiat <======🏴🌻🏴======>
﷽❣ ❣﷽ اگرچه فیض وصلت را بجویم نمی دانم تو را دیدم چه گویم جفا کردم وفا بسیار کردی خطا کردم تو دادی آبرویم الهی هر کجا منزل نمودی نگاه لطف تو باشد به سویم فرج مولا صلواتـــــــ 🌼 🍃 ➥ @shohada_vamahdawiat
🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟 ❣السلام علیک یا حجت الله فی ارضه(عج) 💐 اي راحت دل، قرار جانها! برگرد  💐درمان دل شکسته ما، برگرد   💐مانديم در انتظار ديدار، اي داد!  💐دلها همه تنگِ توست آقا! برگرد... @shohada_vamahdawiat
🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟🌟 🌷سلام بر غریب مدینه 💖 به حسن سبط مصطفی صلوات 💖به گل باغ مرتضی صلوات 💖به جگر گوش حبیبه ی حق 💖به گل روی مجتبی صلوات اللهم صل علی محمدوآل محمد وعجل فرجهم🤲 @shohada_vamahdawiat
♥⃟🥀 🧡⃟⚡️ڍام‌شـ🔥ـیـطـاݧـے🧡⃟⚡️ ⬇️ 🔱⃟☄‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ــہـ۸ــہـہـ۸ــہــہـ۸ــہـہـ۸ــہــ 🔱⃟☄ این سخنران هم درابتدا,اراجیفهای قبلی رابه اختصارتکرار کرد درادامه اش گفت:ما درزمینه ی علمی وتولید مواد خوراکی به علمهایی دست یافتیم که در اینده ای نچندان دور مارابه هدف اصلیمان میرساند وآن روز زمین فقط در دست قوم برگزیده ی یهود وخدمتگزاران خالص این قوم هست وبس. ما با دستکاری درژنتیک انواع محصولات ازگندم وجو وذرت و...تا حتی شیر وگوشت و...محصولات جدید که به نظر مفیدومقرون به صرفه میاید ,تولیدکردیم,اما درحقیقت با عرضه ی این مواد به جهانیان ,به طورنامحسوس وبه مرور زمان بامصرف مستمراین محصولات, انواع بیماریهای لاعلاج سراغ مصرف کنندگان خواهد امد. این مواد درکشورهای دیگر به مواد تراریخته مشهورشده که ما تولیدمیکنیم وشما تبلیغ مینماید اما هرگز برای خودمان استفاده نمیکنیم,با این روش در آینده ,تنها, نسل مابرگزیدگان, سلامت باقی خواهند ماند. مابادستکاری ژن یک گوسفند ,بزهایی خلق کردیم که دوبرابر یک.گاو شیرمیدهند,این شیر راشما,برای دیگران عرضه میکنید,اما خود مصرف نمینمایید ,زیرا مصرف این شیر در درازمدت انواع واقسام بیماریها رابوجودمیاورد,اگر در این شهرقدم بزنید ,کارخانه های متنوعی ازانواع نوشیدنیهای گاز دار راخواهید یافت ,اما فروش این نوشدینها درسراسرخاک اسراییل ممنوع وتخلف به حساب میاید,اینها فقط برای صادرات وضربه زدن به نسلهای مخالف قوم برگزیده زمین است.... هرچه که بیشتر میگفت,متأسف ترمیشدم,اینها که خودرا فدایی شیطان میدانستند تاکجاها رفته اند ومسولین ما هم که دم از دین وخدا میزنند درگیر زر ودنیای خود هستند. اخر غفلت تاکی؟!!!! چراباید مجوز اینچنین محصولاتی توسط,سردمداران کشور ,فقط برای سودی مادی,داده شود وباجان وسلامتی مردم بازی شود؟؟ اخر چرااااا؟؟ ...↻ 🌻 🌻🌻 🌻🌻🌻 @shohada_vamahdawiat <======🏴🌻🏴======>
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ❣امین حضرت یکتا چرا نمی آیی ❣چراغ دیدۀ زهرا چرا نمی آیی ❣پیمبر است که با گریۀ هر سحر گوید ❣اَلا سُلالۀ طاها چرا نمی آیی ❣علی به ناله صدا می زند بیا مهدی ❣صفای خانۀ مولا چرا نمی آیی ❣حسن هنوز هم از کوچه ای تُرا خواند ❣غریب کوچۀ غمها چرا نمی آیی ❣حسین منتظرِ منتقم به گودال است ❣امید زینب کبری چرا نمی آیی ❣تو ریسمانِ اسارت ز دست عمه بگیر ❣امیر قافله , جانا چرا نمی آیی ❣هنوز پاسخ این درد را نمی دانیم ❣که اهل بیت و تماشا ! چرا نمی آیی ❣بیا که آه یتیمان کربلا گویند: ❣جواب خون دل ما چرا نمی آیی ❣به آن یتیم که اشکش ز ترس بند آمد ❣پناه هر دل تنها چرا نمی آیی ❣بخونِ دیدۀ عطشان کربلا برگرد ❣دوای غصۀ سقّا چرا نمی آیی ❣به استخوان شکسته , به سینۀ خسته ❣که با لگد شده امضا چرا نمی آیی ❣قسم بخون بنا حق چکیده از نیزه ❣امید سیّد بطحا چرا نمی آیی ❣چه قرنها که به غربت گذشته در غربت ❣مقیم خیمۀ صحرا چرا نمی آیی ❣تویی که صاحب عزای عزیز زهرایی ❣سفیر ماتم عظما چرا نمی آیی ❣هنوز منتظرت مانده سیزده معصوم ❣هنوز منتظرت خونِ دیدۀ مظلوم @shohada_vamahdawiat
💢عمری که برای حفظ نظام صرف شد 🔹شهید خلیل جوانمردیان با کوله باری از مسئولیت سال 1349 در نبوغ جوانی به قصد خدمت به وطن وارد ژاندارمری گردید، که با شروع مبارزات امام و مردم در مقابل شاه معدوم دفاع از اسلام و امامت را برجان و مال خود مقدم داشته و دوش به دوش جان بر کفان و همرزمان اسلام ، وطن را با غیرت و تعصب از اشغال چپاولگران و غارتگران محفوظ نگه داشتند . تا بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی به رهبری پیرمراد حضرت امام خمینی (ره) در سال 1360 به عنوان کادر رسمی نیروی انتظامی استخدام گردید . 🔹طی هشت سال حماسه خون و ایثار در نامتعادل ترین شرایط منطقه جنوب و غرب کشور به دفاع از دستاوردهای انقلاب برخاسته و در چندین عملیات تهاجمی و چندین مرحله عملیاتهای نامنظم چریکی حضور چشمگیری داشته است .در مجموع حدود 23 سال عمر گرانبهای خود را به نیت و قصد خدمت به حریم حرمت وطن و استقلال جمهوری اسلامی ایران صرف نمود. 🔹سرانجام در پنجمین روز از تیرماه 1372 در حین ماموریت در ایلام به شهادت رسید. ➥ @shohada_vamahdawiat
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 💐بعد از آن ماجرا دیگه ایشون رو ندیدم! صحبت های آن آقا خیلی من رو به فکر فرو برد. این ماجرا خیلی برای من عجیب بود. اینطور مبارزه کردن با نفس اصلا با عقل جور در نمی آمد. مدتی بعد یکی از دوستان قدیم را دیدم. در مورد کارهای ابراهیم صحبت می کردیم. ایشان گفت: قبل از انقلاب، یک روز ظهر آقا ابرام آمد دنبال ما من و برادرم و دونفر دیگر را برد چلو کبابی،بهترین غذا و سالاد و نوشابه را سفارش داد. خیلی خوشمزه بود.تا آن موقع چنین غذایی نخورده بودم، بعد از غذا آقا ابراهیم گفت: چطور بود؟ گفتم: خیلی عالی بود. دستت درد نکنه، نگفت: امروز صبح تاحالا توی بازار باربری کردم. خوشمزگی این غذا به خاطر زحمتیه که برای پولش کشیدم!! @shohada_vamahdawiat
[WWW.MESBAH.INFO]Deltangam.mp3
8.88M
💚 نامش شفا دهنده‌ے درد اسٺ تا ابد نام حالِ مرا جا مےآورد این اشڪ،از حسابِ پس انداز فاطمہ‌ سٺ سرمایہ اے ڪه مبادا مےآورد ❤️ تا 🥀 بشنویم مداحی زیبا از حاج امیر کرمانشاهی @shohada_vamahdawiat