eitaa logo
شهداءومهدویت
6.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2هزار ویدیو
33 فایل
دفتر نوشته‌هایم را سفید می‌گذارم مولا جان! بی تو بودن که نوشتن ندارد درد دارد … (یارب الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة) 🤲 ادمین تبادل: @Yassin_1234 شنوای حرفهاتون هستیم @Yare_mahdii313 مدیرکانال: @shahidbakeri110
مشاهده در ایتا
دانلود
.... چرا اين كتاب را در دست گرفته اى ؟ آيا مى دانى كه من مى خواهم در اين كتاب تو را به سفرى در عمق تاريخ ببرم ؟ آيا همسفر من مى شوى ؟ ما بايد به سال چهل هجرى قمرى برويم، روز جمعه، بيست و يكم ماه رمضان . اينجا چه خبر است ؟ چرا همه مردم در حال گريه و زارى هستند ؟ دور تا دور خانه حضرت على(ع) پر از جمعيّت است . آرى، مردم شهر فهميده اند كه حضرت على(ع) به ديدار خدا شتافته است . گويا ضربه شمشير ابن مُلجَم، كار خود را كرده است، ديگر مردم كوفه، امام مهربانى چون حضرت على(ع) ندارند . افسوس و صد افسوس كه مردم قدر امام خود را ندانستند و امروز اين چنين بر سر و سينه مى زنند . آرزوى حضرتعلى(ع) اين بود كه از دست اين مردم راحت شود و امروز به آرزوى خود رسيده است . مردم، براى تشييع پيكر امام خود جمع شده اند، لحظه به لحظه بر تعداد جمعيّت افزوده مى شود . اما ناگهان، درِ خانه باز مى شود و امام حسن(ع) بيرون مى آيد و رو به مردم مى كند و به آنها خبر مى دهد كه ديشب، نيمى از شب گذشته، بدن حضرتعلى(ع) دفن شد ! همه، متحيّر مى شوند، چرا نيمه شب ؟ ما مى خواستيم مراسم باشكوهى برگزار كنيم، ما مى خواستيم با امام خود وداع كنيم . به راستى قبر آن حضرت كجاست ؟ جايى در ميانِ نى زارهاى خارج شهر ! ــ اى مردم، قبر پدرم حضرتعلى(ع)، مخفى خواهد بود، چرا كه اگر دشمنان او بدانند قبر او كجاست بدن او را از قبر بيرون خواهند آورد ! اكنون صداى گريه مردم بلند مى شود، آنها در حسرت عميقى فرو مى روند . 🌷🌷🌷🌷🌷🍀🍀🍀🍀🍀 💐 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
... اكنون ساعت ده صبح است، و جمعيّت زيادى در كنار خانه حضرتعلى(ع) جمع شده اند، ديگر جاى سوزن انداختن نيست، عدّه اى از مردم نيز به مسجد كوفه رفته اند . اشك از چشم همه جارى است، شهر كوفه سراسر غم و عزاست . همه مى دانند كه حضرتعلى(ع)، فرزند خود، امام حسن(ع) را به عنوان امام بعد از خود معرفى نموده است، آنها مى خواهند با او بيعت كنند . همسفر خوبم ! خوب نگاه كن، اين مردم خودشان براى بيعت كردن با امام حسن(ع)آمده اند، هيچ كس آنها را مجبور نكرده است ! همه منتظر هستند تا امام حسن(ع) به مسجد بيايد ; امّا هنوز آن حضرت داخل خانه است . نزديك اذان ظهر مى شود . ناگهان صداى صلوات بلند مى شود، شورى در جمعيّت مى افتد، آنجا را نگاه كن، امام حسن(ع) همراه با امام حسين(ع) و برادران ديگر خود از خانه بيرون مى آيند و به سوى مسجد مى روند . آرى، سرانجام انتظار به سر آمد، بيا ما هم خود را به مسجد برسانيم، بايد جايى را نزديك منبر پيدا كنيم تا سخنان امام حسن(ع) را به خوبى بشنويم . امام حسن(ع) وارد مسجد مى شود، همه مردم با صداى صلوات و تكبير، احساسات خود را نشان مى دهند . امام به سوى محراب مى رود، آرى، اينجا همان محراب مسجد كوفه است، همان جايى كه پدرش به نماز مى ايستاد . آنجا را نگاه كن، منبرى كه مى بينى هنوز صداى حضرتعلى(ع) را به خاطر دارد، امام به بالاى آن مى رود، مسجد سراسر، سكوت است . او سخن خود را آغاز مى كند : اى مردم ! امروز در سوگ بزرگ مردى نشسته ايم كه ديگر همانند او نخواهد آمد . او كسى بود كه وقتى در ركاب پيامبر شمشير مى زد ، جبرئيل از سمت راست و ميكائيل از سمت چپ ، او را همراهى مى كردند . پدرم كسى بود كه جان خويش را فداى پيامبر مى نمود و در جنگ ها ، پيامبر ، پرچم اسلام را به دست او مى سپرد . او ديشب به ديدار خدا رفت در حالى كه از ثروت دنيا ، چيزى براى خود ذخيره نكرده بود . گريه و اشك مردم، نمى گذارد امام حسن(ع) سخن خود را تمام كند، آرى، امام حسن(ع) داغدار پدر است، او بارها و بارها مظلوميّت پدر را به چشم خود ديده است . 🙈🌸🌸🌸🌸🌸🍃🍃🍃🍃🍃 💐 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
با بلند شدن صداى گريه امام حسن(ع)، مسجد سراسر ناله و فرياد مى شود، آرى، به راستى كه تاريخ ديگر همانند حضرت على(ع) را نخواهد ديد . دقايقى مى گذرد، و بار ديگر، سكوت به مسجد باز مى گردد و امام به سخن خود ادامه مى دهد : هر كس مرا مى شناسد كه مى شناسد ، و هر كس مرا نمى شناسد بداند من حسن ، فرزند پيامبر هستم . من چراغ هدايتم ، من آن كسى هستم كه خدا در قرآن ، هر گونه پليدى را از من دور ساخته است . من آن كسى هستم كه خدا محبت به مرا در قرآن ، واجب ساخته است . خواننده خوبم ! دلم مى خواهد قدرى در اين كلام امام حسن(ع) دقّت كنى . به راستى چرا امام، خودش را به عنوان فرزند پيامبر معرفى مى كند ؟ چرا نمى گويد من حسن بن على هستم ؟ نگاهى به اطراف خود كن، چه مى بينى ؟ بزرگان شهر كوفه، ريش سفيدان، اكنون مى خواهند با امام حسن(ع) كه كم سن تر از آنهاست و حدود سى و هفت سال دارد، بيعت كنند . امام حسن(ع) بايد به معرفى خود بپردازد تا مردم بدانند با چه كسى بيعت مى كنند ، در روى زمين غير از امام حسن و امام حسين(ع) كسى ديگر نيست كه فرزند دختر پيامبر باشد . آرى، در ميان اين جمعيّت، پيرمردانى هستند كه از ياران پيامبر بوده اند و به ياد دارند كه چقدر، آن حضرت به امام حسن(ع) علاقه داشت . نكته ديگر اين كه امام حسن(ع) به آيه تطهير اشاره مى كند، آيا مى خواهى حكايت اين آيه را برايت بگويم ؟ ❤️❤️❤️❤️❤️🍃🍃🍃🍃🍃 💐 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59
يك روز كه پيامبر در خانه اُمّ سَلَمه (همسر پيامبر) بود، او را صدا زد و فرمود : "اُمّ سَلَمه ! برو و از على و فاطمه و حسن و حسين بخواه تا به اينجا بيايند" . وقتى آنها وارد خانه شدند پيامبر به احترام آنها از جاى برخاست و از آنها دعوت كرد تا كنار او بنشينند . اُمّ سَلَمه ديد كه پيامبر دست راست خود را باز كرد و على(ع) را در آغوش خود گرفت . آنگاه دست چپ خود را باز نمود و حسن(ع) را در آغوش گرفت . حسين(ع) هم آمد و دست خود را در گردن پيامبر انداخت، و روى سينه پيامبر قرار گرفت . وقتى كه فاطمه(س) هم در مقابل پيامبر نشست، پيامبر نگاهى به آسمان كرد و چنين فرمود : "بار خدايا ! اينها، خاندان من هستند، از تو مى خواهم تا آنان را از هر بدى پاك گردانى" . نگاه پيامبر به سوى آسمان بود، چه صحنه قشنگى ! يك شمع و چهار پروانه ! جبرئيل فرود آمد و "آيه تطهير" نازل شد . (انّما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهّركم تطهيراً) "و خداوند مى خواهد شما خاندان را از هر پليدى پاك كند" . اكنون، مردم بيش از پيش امام حسن(ع) را شناخته اند . 🌻🌻🌻🌻🌻🌿🌿🌿🌿🌿🌿 💐 eitaa.com/joinchat/4178706454Ca0d3f56e59