eitaa logo
شهدای نیروی انسانی
295 دنبال‌کننده
13.8هزار عکس
4.7هزار ویدیو
5 فایل
این کانال بمنظور ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا و تجلیل از ایثارگران به ویژه خانواده محترم و معزز شهدا تشکیل شده است. آدرس کانال در تلگرام https://t.me/shohadanirooensani ارتباط با ادمین: @shohadayad72
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴🕊🌹🥀🌹🕊🌴 توی سن پانزده سالگی بود ، برای کمک به ، جمعه شبها می رفت بهشت زهرا ، تو سن نوجوانی و غرور ! وقتی بهش می گفتم اذیت نمی شی بری پول جمع کنی، می گفت مامان خیلی لذت داره گدایی کردن . از همان در حال خودسازی بود و خیلی زجر کشید و اجرش رو دید . امیدوارم اون دنیا دست مارو هم بگیره ان شاءالله را به می دهند قیمتی دارد بالاتر از ! برای اینکه خودش بشود بهای تو راوی : کانال شهدای نیروی انسانی https://eitaa.com/shohadaenirooensani
🌷🌼🌺🌸🌺🌼🌷 یک اتفاق عجیب در تدفین فرمانده مدافع حرم: می‌دانم زنده‌ای! با تو زندگی می‌کنم، خیلی‌ها نمی‌توانند درک کنند و حتی شاید برایشان خنده دار باشد اما من حضور را حس می‌کنم . قابل گفتن نیست، شاید خیلی‌ها نتوانند این موضوع را درک کنند، حتی شاید برای برخی خنده‌دار باشد اما من حضور را حس می‌کنم. خودش این را به من نشان داد، این موضوع را با بسته شدن چشم‌ها و دهانش در ثانیه‌های آخری که مراسم تدفین و تلقین تمام شده بود، به من نشان داد. نهایتا یک روز بعد از فوت انسان خون بدن دلمه می‌شود، اصلا زنده نیست که بخواهد خونریزی داشته باشد ولی بعد از 7 یا 8 روز خونریزی داشت، مجبور شدند که دوباره غسل و کفن کنند، با آب گرم غسل دادند که پیکرش برای دیدن مهیا شود. اولین باری که پدرش را دید خیلی به چهره‌اش حساس شد چون داخل دهانش پنبه بود . خواست خدا این بود که دوباره خونریزی کند و پیکر دوباره شسته شود تا بتوانند پنبه‌ها را خارج کنند و مهیای دیدن شود. وقتی خانواده از زمان آقا تعریف می‌کردند، گفتند که چون مقداری بی‌تابی کردند دیگر نتوانستند تا ثانیه‌های آخر کنار باشند و او را ببینند. همه اینها در ذهن من بود، همان اول به خودم گفتم که اگر الان ضعف نشان دهم، این آخرین باری خواهد بود که چهره خاکی را نشانم می‌دهند اما مقاومت کردم تا در مراسم تشییع و تدفین هم بتوانم کنار پیکر بمانم. سعی کردم که خیلی محکم باشم ، وقتی که می‌خواستند را داخل خانه ابدیش بگذارند، من همانجا کنار قبر نشستم و بلند نشدم، از همان ثانیه داخل را نگاه کردم و تمام مراحل خاکسپاری را دیدم . یک اتفاق عجیب در آخرین لحظه : می‌خواستی نشانم دهی که زنده‌اند؟ همه اینها را می‌دانم . من با تو زندگی می‌کنم همیشه به من می‌گفت که او را از زیر رد کنم، تصمیم گرفتم تا برای آخرین بار او را از زیر رد کنم، وقتی تربت امام حسین(علیه السلام) را در قبر گذاشتند و پرچم گنبد حضرت را روی انداختند، قرآنم را درآوردم و به عموی که داخل قبر بود دادم، گفتم که این را روی صورت بگذارند و بردارند، به محض اینکه را روی صورت گذاشتند، شاید به اندازه دو یا سه دقیقه نشده بود که دهان و چشم بسته شد . همانجا گفتم : می‌خواستی در آخرین لحظه، "عند ربهم یرزقون" بودنت را نشانم دهی و بگویی که زنده هستند؟ همه اینها را می‌دانم. من با تو زندگی می‌کنم . راوی : کانال شهدای نیروی انسانی https://eitaa.com/shohadaenirooensani
🌹🌴🕊🌹🕊🌴🌹 سخنان را حتما گوش کنید ، قلب شما را بیدار می کند و راه درست را نشانتان می دهد . کانال شهدای نیروی انسانی https://eitaa.com/shohadaenirooensani
ایستادن پای امام زمان خویش امروز ۱ آبان سالروز شهادت 🌷شهیدمدافع حرم 🌷شهید مدافع حرم 🌷شهید مدافع حرم 🌷شهید مدافع حرم 🌷شهید مدافع حرم 🌷شهید مدافع حرم شادی ارواح طیبه شهدا صلوات کانال شهدای نیروی انسانی https://eitaa.com/shohadaenirooensani
🌴🌹🕊🌹🕊🥀🌴 با اینکه جانشین فرماندهی تیپ شده بود و کل نیرو ها زیر نظرش بود، همیشه گوشه نمازخانه می خوابید. یک شب برای آب خوردن به سمت نمازخانه رفتم دیدم دارد نماز شب می خواند ... آنقدر محو مناجات با خدا بود که متوجه حضورم نشد . نماز شبش که تمام شد کنارش نشستم و گفتم : خب آقاجان، ما بعد از ظهر کلی کار کردیم ، توی کوه و جنگل بالا و پایین کردیم و خسته شدیم . کمی هم استراحت کن شما فرمانده مایی، باید آماده باشی! لبخندی زد و گفت : خدا به ما یه جون بخشیده ، باید جونمون رو فداش کنیم ... جز این باشه رسم آزادگی نیست . شادی روح و 🌴🌹🕊🌹🕊🥀🌴 کانال شهدای نیروی انسانی https://eitaa.com/shohadaenirooensani
🌴🕊🌹🥀🌹🕊🌴 توی سن پانزده سالگی بود ، برای کمک به ، جمعه شبها می رفت بهشت زهرا ، تو سن نوجوانی و غرور ! وقتی بهش می گفتم اذیت نمی شی بری پول جمع کنی، می گفت مامان خیلی لذت داره گدایی کردن . ازهمان درحال خودسازی بود و خیلی زجر کشید و اجرش رو دید . امیدوارم اون دنیا دست مارو هم بگیره ان شاالله را به می دند قیمتی دارد بالاتر از ! برای اینکه خود بشود بهای تو راوی : صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌴🕊🌹🥀🌹🕊🌴 کانال شهدای نیروی انسانی https://eitaa.com/shohadaenirooensani
🌴🕊🌹🥀🌹🕊🌴 توی سن پانزده سالگی بود ، برای کمک به ، جمعه شبها می رفت بهشت زهرا ، تو سن نوجوانی و غرور ! وقتی بهش می گفتم اذیت نمی شی بری پول جمع کنی، می گفت مامان خیلی لذت داره گدایی کردن . از همان در حال خودسازی بود و خیلی زجر کشید و اجرش رو دید . امیدوارم اون دنیا دست مارو هم بگیره ان شاءالله را به می دهند قیمتی دارد بالاتر از ! برای اینکه خودش بشود بهای تو راوی : کانال شهدای نیروی انسانی https://eitaa.com/shohadaenirooensani
🌷🌼🌺🌸🌺🌼🌷 یک اتفاق عجیب در تدفین فرمانده مدافع حرم: می‌دانم زنده‌ای! با تو زندگی می‌کنم، خیلی‌ها نمی‌توانند درک کنند و حتی شاید برایشان خنده دار باشد اما من حضور را حس می‌کنم . قابل گفتن نیست، شاید خیلی‌ها نتوانند این موضوع را درک کنند، حتی شاید برای برخی خنده‌دار باشد اما من حضور را حس می‌کنم. خودش این را به من نشان داد، این موضوع را با بسته شدن چشم‌ها و دهانش در ثانیه‌های آخری که مراسم تدفین و تلقین تمام شده بود، به من نشان داد. نهایتا یک روز بعد از فوت انسان خون بدن دلمه می‌شود، اصلا زنده نیست که بخواهد خونریزی داشته باشد ولی بعد از 7 یا 8 روز خونریزی داشت، مجبور شدند که دوباره غسل و کفن کنند، با آب گرم غسل دادند که پیکرش برای دیدن مهیا شود. اولین باری که پدرش را دید خیلی به چهره‌اش حساس شد چون داخل دهانش پنبه بود . خواست خدا این بود که دوباره خونریزی کند و پیکر دوباره شسته شود تا بتوانند پنبه‌ها را خارج کنند و مهیای دیدن شود. وقتی خانواده از زمان آقا تعریف می‌کردند، گفتند که چون مقداری بی‌تابی کردند دیگر نتوانستند تا ثانیه‌های آخر کنار باشند و او را ببینند. همه اینها در ذهن من بود، همان اول به خودم گفتم که اگر الان ضعف نشان دهم، این آخرین باری خواهد بود که چهره خاکی را نشانم می‌دهند اما مقاومت کردم تا در مراسم تشییع و تدفین هم بتوانم کنار پیکر بمانم. سعی کردم که خیلی محکم باشم ، وقتی که می‌خواستند را داخل خانه ابدیش بگذارند، من همانجا کنار قبر نشستم و بلند نشدم، از همان ثانیه داخل را نگاه کردم و تمام مراحل خاکسپاری را دیدم . یک اتفاق عجیب در آخرین لحظه : می‌خواستی نشانم دهی که زنده‌اند؟ همه اینها را می‌دانم . من با تو زندگی می‌کنم همیشه به من می‌گفت که او را از زیر رد کنم، تصمیم گرفتم تا برای آخرین بار او را از زیر رد کنم، وقتی تربت امام حسین(علیه السلام) را در قبر گذاشتند و پرچم گنبد حضرت را روی انداختند، قرآنم را درآوردم و به عموی که داخل قبر بود دادم، گفتم که این را روی صورت بگذارند و بردارند، به محض اینکه را روی صورت گذاشتند، شاید به اندازه دو یا سه دقیقه نشده بود که دهان و چشم بسته شد . همانجا گفتم : می‌خواستی در آخرین لحظه، "عند ربهم یرزقون" بودنت را نشانم دهی و بگویی که زنده هستند؟ همه اینها را می‌دانم. من با تو زندگی می‌کنم . راوی : کانال شهدای نیروی انسانی https://eitaa.com/shohadaenirooensani
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 می گفت بسیجی که بسیجی هست و حلقه به گوش امام و انقلاب، باید بریم سراغ اونایی که کاری به انقلاب ندارند. اگه دست دو نفر آدمی که شبیه ما فکر نمی کنند رو گرفتی و آوردی هنر کردی. یک وقت می‌دیدی با افرادی دمخور شده که یکبار هم رأی نداده اند، از لات و خلافکار بگیر یا آدمی که اصلا با نظام و انقلاب مخالف بود. می‌رفت چهره به چهره باهاشان حرف می‌زد و آخر سر طرف را می آورد توی راه. خیلی ها با همین صحبتهای برای اولین بار توی عمرشان رفتند پای صندوق رأی کانال شهدای نیروی انسانی https://eitaa.com/shohadaenirooensani
🌴🌹🕊🌹🕊🥀🌴 با اینکه جانشین فرماندهی تیپ شده بود و کل نیرو ها زیر نظرش بود، همیشه گوشه نمازخانه می خوابید. یک شب برای آب خوردن به سمت نمازخانه رفتم دیدم دارد نماز شب می خواند... آنقدر محو مناجات با خدا بود که متوجه حضورم نشد. نماز شبش که تمام شد کنارش نشستم و گفتم: خب آقاجان، ما بعد از ظهر کلی کار کردیم ، توی کوه و جنگل بالا و پایین کردیم و خسته شدیم. کمی هم استراحت کن شما فرمانده مایی، باید آماده باشی! لبخندی زد و گفت: خدا به ما یه جون بخشیده، باید جونمون رو فداش کنیم... جز این باشه رسم آزادگی نیست. شادی روح و 🌴🌹🕊🌹🕊🥀🌴 کانال شهدای نیروی انسانی https://eitaa.com/shohadaenirooensani
🌴🕊🌹🥀🌹🕊🌴 توی سن پانزده سالگی بود، برای کمک به ، جمعه شبها می رفت بهشت زهرا، تو سن نوجوانی و غرور! وقتی بهش می گفتم اذیت نمی شی بری پول جمع کنی، می گفت مامان خیلی لذت داره گدایی کردن. از همان در حال خودسازی بود و خیلی زجر کشید و اجرش رو دید. امیدوارم اون دنیا دست مارو هم بگیره ان‌شاءالله را به می دهند قیمتی دارد بالاتر از ! برای اینکه خودش بشود بهای تو راوی: کانال شهدای نیروی انسانی https://eitaa.com/shohadaenirooensani