🇮🇷🌼🌺🍀🌺🌼🇮🇷
نامه ای به
#همکلاسی_آسمانی
#یادت همیشه در خاطرمان می ماند
از #خاطرم نمی رود که چگونه رفتی
#شعله بر تن ...
#جان بر کف ...
#سلاح بر کمر...
بدون ذره ای #تردید ...
من اما امروز هزاران #تردید دارم برای کاری که می دانم ذره ای #خطر در آن وجود ندارد
وقتی می رفتی می خواهم بدانم به چه چیز #فکر میکردی ؟؟!
الفبای کدام #عشق را آموختی ؟؟!
که من نیاموخته ام !!
که نمی دانم !!
سر کدامین #کلاس نشستی ..؟!
کدامین #معلم تو را آموزنده بود ؟؟!!
که با #شهامت به جنگ با دشمن رفتی
تو این همه #شجاعت و #دلیری را به یکباره از کجا آورده ای که من ذره ای از آن را در #وجودم نمی یابم .
تو همانی که #امام_خمینی_ره در باره اش فرموده : #رهبر ما ...
آری تو #رهبری
کسی که اینگونه به جنگ دشمن می رود نفسش را #رهبری کرده
زندگیش را #رهبری کرده
#روز_بسیج_دانش_آموزی
#گرامی_باد
کانال شهدای نیروی انسانی
https://eitaa.com/shohadaenirooensani
🇮🇷🌼🌺🍀🌺🌼🇮🇷
نامه ای به
#همکلاسی_آسمانی
#یادت همیشه در خاطرمان می ماند
از #خاطرم نمی رود که چگونه رفتی
#شعله بر تن ...
#جان بر کف ...
#سلاح بر کمر...
بدون ذره ای #تردید ...
من اما امروز هزاران #تردید دارم برای کاری که می دانم ذره ای #خطر در آن وجود ندارد
وقتی می رفتی می خواهم بدانم به چه چیز #فکر میکردی ؟؟!
الفبای کدام #عشق را آموختی ؟؟!
که من نیاموخته ام !!
که نمی دانم !!
سر کدامین #کلاس نشستی ..؟!
کدامین #معلم تو را آموزنده بود ؟؟!!
که با #شهامت به جنگ با دشمن رفتی
تو این همه #شجاعت و #دلیری را به یکباره از کجا آورده ای که من ذره ای از آن را در #وجودم نمی یابم .
تو همانی که #امام_خمینی_ره در باره اش فرموده : #رهبر ما ...
آری تو #رهبری
کسی که اینگونه به جنگ دشمن می رود نفسش را #رهبری کرده
زندگیش را #رهبری کرده
#هفته_بسیج_دانش_آموزی
#گرامی_باد
کانال شهدای نیروی انسانی
https://eitaa.com/shohadaenirooensani
🌺🌹
#خبرنگار_تخریبچی
#شهید_علیاکبر_طحانی
تخریبچی لشگر10
✍️✍️✍️ راوی: #جعفر_طهماسبی
اون اهل شهریار بود و معلم آموزش و پرورش.
متاهل هم بود. دوتا فرزند داشت
#خبرنگار_افتخاری روزنانه #کیهان هم بود
همیشه یه ساک کوچولو دنبالش بود که توش یه دفترچه چهل برگ کاهی و یک عدد دوربین 135 میلمتری بود که روش برچسب موسسه کیهان خورده بود. عکس هم که میگرفت سیاه سفید بود
هرکجا میرفتیم آخر روز مینشست و خاطراتش رو مینوشت.
مثل #خبرنگاراها خیلی تند و خرچنگ قورباغه مینوشت که حتی بعد از نوشتن، خط خودش رو به سختی میخوند.
سال 67 داشت تحویل میشد و ما داشتیم از منطقه #نودشه وارد #شهر_بیاره عراق میشدیم که کنار آبشاری ساکش رو باز کرد و دفترچه کاهیش رو درآورد و شروع کرد تند تند نوشتن.
"الان وارد بیاره عراق شدیم و کنار آبشاری توقف کردیم تا هم ناهار بخوریم و هم دعای سال تحویل رو بخونیم".
گفتم برادر بگذار غروب مینوسی.
گفت معلوم نیست تا غروب باشیم..
آخه توی مسیر که میومدیم وارد خاک عراق بشیم یه چوپان با گوسفنداش وارد #میدون_مین کنار جاده شده بودن و گوسفندان روی مین های #والمری رفته بودند وتکه های بدنشون در اطراف جاده پراکنده بود. منظره عجیبی بود و عجیب به هم ریخت.
چند روز به #عملیات_بیتالمقدس۴ مونده بود که دیدم اخم هاش تو همه.. گفتم برادر چی شده. مگه کشتی هات غرق شده.
با عصبانیت گفت: دوربینم توی ساک نیست.
گفتم شاید اشتباهی جابجا شده.
گفت: برای بیت المال بود از این عصبانیم که در نگهداریش سهل انگاری کردم.
گفتم انشاءالله پیدا میشه. مواظب دفترچهات باش.
روز 11فروردین 67 یه تعداد #بچههای_تخریب برای مین گذاری مقابل دشمن وارد #منطقه_شاخ_شمیران شدند. و ایشون هم همراهشون بود.
اونجا هم دنبال خبر و گزارش بود و خیلی از مسائلی که برای ما عادی بود و از کنارش بی توجه رد میشدیم اون به دقت بررسی میکرد.
دشمن از صبح علی الطلوع آتش سنگینی برای پس گرفتن مواضعش از ما میریخت و همه رو کلافه کرده بود به طوریکه جرات خارج شدن از سنگر رو نداشتیم. احتمال تلفات بالا بود و فرماندههان تصمیم گرفتند بچه های تخریب عقب بیان ودر یک فرصت دیگه ماموریتشون رو انجام بدهند.
تازه #بچه_های_تخریب به مقر عقبه اومده بودند. وقت ظهر بود که هواپیماهای دشمن سر و کله شون پیدا شد.
برای بمباران عقبه واحدها و گردانها اومده بودند که یه #راکت_شیمیایی هم نصیب چادرهای #بچههای_تخریب لشکر10سیدالشهداء(ع) شد و #معلم و #خبرنگار #شهید_علیاکبر_طحانی شهید دوم خانواده طحانی پرکشید.
بعد از شهادت علیاکبر نه دوربین پیدا شد و نه دفترچه های چهلبرگ که گزارش ها و خاطراتش رو نوشته بود.
هرکسی از اون دفترچه و دوربین خبر داره به ما اطلاع بده.
#روحش_شاد_یادش_گرامی_باد.
کانال شهدای نیروی انسانی
https://eitaa.com/shohadaenirooensani
🇮🇷🌼🌺🍀🌺🌼🇮🇷
نامهای به
#همکلاسی_آسمانی
#یادت همیشه در خاطرمان می ماند
از #خاطرم نمی رود که چگونه رفتی
#شعله بر تن...
#جان بر کف...
#سلاح بر کمر...
بدون ذره ای #تردید...
من اما امروز هزاران #تردید دارم برای کاری که می دانم ذره ای #خطر در آن وجود ندارد
وقتی می رفتی می خواهم بدانم به چه چیز #فکر میکردی؟؟!
الفبای کدام #عشق را آموختی؟؟!
که من نیاموختهام!!
که نمی دانم!!
سر کدامین #کلاس نشستی...؟!
کدامین #معلم تو را آموزنده بود؟؟!!
که با #شهامت به جنگ با دشمن رفتی
تو این همه #شجاعت و #دلیری را به یکباره از کجا آورده ای که من ذره ای از آن را در #وجودم نمی یابم.
تو همانی که #امام_خمینی_ره در باره اش فرموده: #رهبر ما ...
آری تو #رهبری
کسی که اینگونه به جنگ دشمن می رود نفسش را #رهبری کرده
زندگیش را #رهبری کرده
#هفته_بسیج_دانش_آموزی
#گرامی_باد
کانال شهدای نیروی انسانی
https://eitaa.com/shohadaenirooensani