🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
این روزهای بچه های #تخریب_لشگر_10 در37 سال پیش
🍃🌷قبل از #عملیات_والفجر_8
🍃🌷 #مقر_ام_النوشه
✅🔴 بهمن ماه 1364
✍🏿✍🏿✍🏿✍🏿 #راوی_جعفر_طهماسبی
زمستان بود و تقریبا اکثر روزها بارونی بود
شبها هوا خیلی سرد می شد
روی چادر ها رو با پلاستیک پوشونده بودیم و بعضی بچه ها هم خارو خاشاک بیابون رو برای استتار روی چادر ها ریخته بودند
تقریبا همه با چکمه توی مقر راه میرفتند.
یه حموم صحرایی توی #مقر_ام_النوشه داشتیم که پنج تا دوش داشت و #شهید_سلطانعلی_معصومی مسوولش بود.
فرمانده ما شهید #حاج_عبدالله اصرار داشت که حتما قبل از نماز صبح حموم گرم باشه برای اونهایی که نیاز به آب پیدا می کنند.
چون شهید حاج عبدالله همزمان مسولیت #مهندسی و #تخریب رو با هم داشت بچه های مهندسی هم در کنار مقر تخریب چادرها شون رو علم کرده بودند و روزهای خوبی با این عزیزان داشتیم.
مسوولیت آموزش و تمرینات #بچه_های_تخریب در آب با #شهید_زینال_حسینی و #شهید_اربابیان بود.
تقریبا اکثر شب ها رزم شبانه داشتیم . اون هم رزم های شبانه بچه های تخریب.
آموزش های محتلفی بچه ها داشتند. جمع صد و چند نفری گردان ما همه مشغول بودند.
مقر ما در کنار کارون برای خودش اسکله داشت. با نصب یه پل خیبری کنار کارون فضایی مهیا شده بود که بچه های تخریب کار غواصی در آب رو به سهولت بیشتری انجام دهند. چندین تیم از #بچه_های_تخریب برداشت موانع در آب رو تمرین میکردند.
با راهنمایی #شهید_سید_اسماعیل_موسوی و کمک #بچه_های_مهندسی هشت پرهایی(خورشیدی) درست کرده بودند و با مواد منفجره اونها رو منهدم میکردند . این کار تمرینی بود برای مواجهه غواصان تخریبچی با موانع هشت پر در ساحل #جزیره_ام_الرصاص.
بچه های تخریب برای منهدم کردن #هشت_پرها در حداقل زمان نوارهایی انفجاری ابتکاری درست کرده بودند. داخل این نوارها خرج انفجاری C4 بود که دور نقطه اتصال جوش ها محکم میکردند و با چاشنی انفجاری و فتیله باروتی و آتش زنه(دستگاهی برای روشن کردن فتیله باروتی در آب) اون رو منفجر میکردند.
با نظر بچه هایی که موانع دشمن رو در آنسوی اروند شناسایی کرده بودند میدان موانعی شبیه آنچه در شناسایی ها دیده بودند در ساحل کارون احداث شده بود و #غواصان_اطلاعات_عملیات و تخریب و سایر #غواصان_لشگر_10_سیدالشهداء(ع) در اون موانع تمرین عبور از موانع رو انجام میدادند و تقزیبا هرشب این مانور انجام میشد.
یاد اون روزهای خوب بخیر
کانال شهدای نیروی انسانی
https://eitaa.com/shohadaenirooensani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#معبر_های_عملیات_ام_الرصاص
غواصان لشگر10 از 4 معبر که توسط #بچه_های_تخریب در موانع دشمن باز شد به دشمن یورش بردند.
اطلاعات راه کارها
✅راه کار اباعبدالله(ع)
#شهید_سعید_مرادی اطلاعات عملیات
#شهید_پوررازقی تخریب
✅راه کار فاطمه زهرا(س)
#شهید_خلیلی اطلاعات عملیات
#شهید_نباتی تخریب
✅راه کار علی اصغر(ع)
برادر زعیم زاده اطلاعات عملیات
برادر شکاری تخریب
✅راه کار زینب کبری(س)
#شهید_خسرو_نژاد اطلاعات عملیات
#شهید_اصغری تخریب
کانال شهدای نیروی انسانی
https://eitaa.com/shohadaenirooensani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#روزهای_سخت_#عملیات_بدر
پاتک سنگین دشمن و عملیات شکافتن و انفجار دژ #بچه_های_تخریب
روز 23 اسفند سال 1363 شرق دجله
یاد و خاطره شهدایی که مردانه مقابل دشمن جنگیدند و غریبانه به شهادت رسیدند و پیکر مطهر آنها سالها میهمان هور بود گرامی باد.
سلام بر این پاره های تن ملت که مونسی جز نسیم صحرا و همدمی جز مادرشان حضرت زهرا (س) ندارند. (امام خمینی ره)
کانال شهدای نیروی انسانی
https://eitaa.com/shohadaenirooensani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#روزی_که_حسین_از_مجنون_پر_کشید
#تخریبچی_شهید_حسین_شعبانی
شهادت:27 خرداد 1365
محل شهادت: #جزیره_مجنون
✅ اواخر خرداد ماه سال 65 بود .
دشمن در #جزیره_مجنون_جنوبی تحرکاتی داشت و به #تیپ_سیدالشهداء_علیه_السلام ماموریت دادند که با دشمن مقابله کند.. #بچه_های_تخریب لشگر10 هم مامور شدند برای جلوگیری از تحرکات دشمن #پد_مرکزی_جزیره جنوبی خیبر رو #منفجر کنند .
و #شهید_حسین_شعبانی در این ماموریت آسمانی شد.
🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹
🌹
#قرارگاه_لشگر10
#عملیات_کربلای_یک
#جلسه_فرماندهان_عملیات_با_فرمانده_سپاه
7 تیر ماه 65
#فرمانده_سپاه اومده بود تا در جریان طرح مانور فرماندهان #لشگر_10 برای انجام ماموریتشون قرار بگیره.
فرماندهان گردان ها و واحدهای پشتیبانی کننده رزم یکی یکی گزارش هاشون رو دادند و نوبت به #فرمانده_تخریب_شهید_حاج_سید_محمد_زینال_حسینی رسید.
میله نقشه رو دستش گرفت و چنان مسلط بر همه ی جوانب کار گزارش داد که همه رو حیرت زده کرد.
گفت: با توکل بر خدا ما آمادگی کامل برای عملیات داریم. راه کار ها و معبر ها به نحو احسن پیش بینی شده.
#بچه های تخریب شناسایی خوبی کردند و اطلاع کامل از آرایش میدون های مین دشمن دارند.
تیم های با تجربه ای رو سازماندهی کردیم تا با زدن معبرها، نیروها رو با امنیت کامل از معبرها عبور دهند. و بعد از عبور نیروهای رزمنده از معبر و درگیری با دشمن ، #بچه_های_تخریب برای عبور دادن دستگاههای مهندسی از میدان مین، معبر ها رو عریض می کنند تا خدای نکرده بلدوزرها آسیب نبینند.
همه چیز به لطف خدا به خوبی انجام شد
و #مهران_آزاد_شد و....
#قلب_امام_شاد_شد
✅ معبری که باز شد... و مهران آزاد شد
🟢روایت زیر شرح بازگشایی معبری است که معراج حماسه سازان عملیات کربلای 1 شد.
برادر محمد رضا جعفری، از بچه های تخریب لشگرده سیدالشهداء علیه السلام است که شب عملیات کربلای 1 به همراه تعدادی از رزمندگان #تخریبچی وظیفه بازگشایی این معبر را داشتند... این حماسه را روایت می کند.
متاسفانه روایت های ناصحیحی از اتفاقات این معبر در جاهایی نقل شده مبنی بر باز نشدن معبر و خوابیدن فرمانده گروهان(شهید حسن خاکباز) روی مین و سیم خاردارها و عبور رزمندگان خط شکن از روی او و در نهایت شهادت فرمانده و تعدادی از رزمندگان شد، که خلاف واقع است، لذا این روایت سعی دارد حقایق آن شب عاشورایی را در معبری که منجر به آزادی شهر مهران شد بازگو کند.
و این مطالبه مقام معظم رهبری از خادمان عرصه ایثار و شهادت است که فرمودند : "«فراموشی» و «تحریف» دو آسیب و خطر بزرگی است که در کمین هر حادثه بزرگ تاریخی قرار دارد و نخبگان، فرزانگان و دست اندرکاران عرصه دفاع مقدس، با شناساندن دقیق این ذخیره و گنجینهی فرهنگی، اجازه ندهند این حماسه دستخوش فراموشی و تحریف شود."
با تعدادی از #بچه_های_تخریب مامور شدیم به گردان المهدی(ع) لشکر 10 به عنوان تخریبچی، وارد معبر در #شب_عملیات_کربلای_1 شدیم ...
🔷..شهید صمد فرمانده گردان المهدی(ع) خیلی عجله داشت و اصرار می کرد که نیرو وارد معبر بشه. من هم می گفتم هنوز کار تموم نشده. به شهید صمد گفتم من میرم تا آخر میدون مین ، اگر معبر تموم شده بود شما نیروها را حرکت بده.
دولا دولا روی طناب سفید معبر می رفتم تا رسیدم به حاج موسی انصاری. او مشغول چک کردن زمین و کشیدن طناب معبر بود و به فاصله چند متر جلوتر هم علیپور مشغول خنثی کردن مین ها بود.
از موسی سوال کردم چقدر مونده معبر تموم بشه ؟ گفت حدود 20 متر دیگه. از موسی رد شدم و خودم را به علیپور رسوندم و گفتم بجنب داره دیر میشه.
علیپور گفت: یک ربع دیگه مونده تا پشت سیم خاردار آخر میدون مین برسیم.
من برگشتم سر معبر و به صمد گفتم یک ربع دیگه کار تموم میشه و بچه ها میتونند از معبر رد بشند و به دشمن حمله کنند.
هنوز با صمد حرفمون تموم نشده بود که از سمت چپ ما که محور قلاویزان بود و فاصله زیادی با ما داشت درگیری شروع شد و گلوله ها، منور، و تیرهای رسام ، همه آسمون تاریک رو پر کرد.
صمد گفت درگیری شروع شد. دیگه وقت صبر کردن نیست. من دیدم اصرار میکنه گفتم دنبال من با فاصله و با احتیاط نیروها رو بیار.
خودم جلو جلو آمدم پیش علیپور. و گفتم چقدر دیگه مونده؟؟ با دستش اشاره به روبرو کرد که سیاهی سیم خاردارهای آخر میدون مین پیدا بود. مسیر رو با هم چک کردیم و حاج موسی هم طناب معبر رو به سیم خاردار توپی چسبوند. و من هم سیم خاردار قطع کن را از حاج موسی گرفتم و شروع کردم به قطع کردن سیم خاردارها.
ادامه دارد 👇
🌹🌹🌹🌹🌹
#روایت_شب_دهم
یک روایت واقعی
#عبور_از_میدان_مین
عملیات کربلای یک 10 تیرماه 65
#شهر_مهران
✍️✍️✍️ راوی: #سید_محسن_حسینی
شب دهم تیرماه عمليات کربلای یک، اونشب من با #شهید_امیر_تابش و دو نفر از #بچه_های_تخریب برای پاکسازی میدان مین دوم جلوی خاکریز دشمن مأموريت داشتیم،
قبل از حرکت پشت خاکریز، شهید سیدمحمد (فرمانده تخریب لشگر10) بسيار نگران باز نشدن #سیم_خارداهای_فرشی دشمن بود برای همين چهار نفری دستهامون رو کف دست راست سید محمد گذاشتیم و عهد کردیم چنانچه تا شروع عملیات سیم خاردارها باز نشد روی سیم خاردار ها بخوابیم و یا توی #میدان_مین بدویم و به هر صورت نیروها را از موانع رد کنیم
بعد از این پیمان بود که سید محمد آرام گرفت و ما جلوی گردان حرکت کردیم.
پشت #میدان_مین که رسیدیم متوجه نیروهای عراقی شدیم که در میدان مین مشغول کار بودند، بخاطر همین یه مدت کوتاه پشت میدان خوابیدیم تا اینکه نیروهای عراقى کارشان تمام شد و رفتند
ما برای پاکسازی #میدان_مین آغاز بکار کردیم.
با کشیدن #طناب_معبر مسیری را برای عبور نیروها با #قرص_های_شب_نما مشخص کردیم و نیروهای رزمنده را با توکل بر خدا از معبر عبور دادیم .
عملیات شروع شده بود و دشمن با انواع سلاح و ادواتش روی معبر آتیش می ریخت. یکی از رزمنده ها به خاطر آتش زیاد دشمن کنار من توی معبر زمین گیر شد. و هر کاری کردم که از معبر رد بشه و با بقیه رزمنده ها با دشمن درگیر بشه نشد.
یکی از نیروهای دشمن که متوجه ما شده بود به طرف ما تیراندازی کرد و گلوله به بازوی راست اون رزمنده اصابت کرد. چاره ای نبود چفیه ام را باز کردم و دور بازوش بستم تا جلوی خونریزی را بگیرم. دشمن با خمپاره معبر رو زیر آتیش گرفته بود و ما مجبور بودیم جابجا بشیم. خونریزی زیاد بود و اون مجروح تشنه شده بود و به این خاطر آب قمقه خودش و من را تا تهش سرکشید.
زیر بغلش رو گرفتم تا به خاکریز خودی برسونم و تحوبل بچه های امداد بدهم. همین طور که داخل #میدان_مین عقب میومدیم
در بین میدان مین اول و دوم دیدم یه شهید روی زمین افتاده. خوب که نگاه کردم دیدم پیکر مطهر #شهید_غلامحسين_رضايي است که پایش قطع شده بود .
بخودم اومدم و دیدم لودر و بلدوزرهای خودی به طرف میدان مین در حرکت هستند.
مجروح را پشت خاکریز تحویل آمبولانس دادم و بلافاصله به طرف بلدوزرها دویدم و آنها را به طرف معبر خودمان که جهت عبور دستگاههای مهندسی عریض کرده بودیم هدایت کردم.
ابتدای #میدان_مین راننده بلدوزر دلهره داشت و ایستاد. به شهید تابش گفتم تو برو بالای بلدوزر، من توی میدان مین حرکت می کنم اگر باز هم حرکت نکرد خودمون دستگیره های حرکت بلدوزر رو به عقب می کشیم و بلدوزر به سمت جلو حرکت میکنه تا از ميدان رد بشه .
خوشبختانه با حرکت شهید تابش و جذبه ای که داشت راننده راه افتاد و دستگاههای مهندسی را برای زدن خاکریز و جان پناه برای رزمندگان به سلامت از #میدان_مین عبور دادیم.
میدان مین زیر بارش توپ و خمپاره بود و نیاز بود مدام معبر بوسیله #بچه_های_تخریب ترمیم بشه . تا نزدیکی های صبح مشغول آماده کردن معبر جهت تردد خودروها و وسایل نقلیه پشتیبانی بوديم .
هوا روشن شده بود که #شهید_سید_محمد اومد دنبالمون و به عقب برگشتیم.
از اینکه به تکلیفمون عمل کرده بودیم احساس رضایت می کردیم
خدا رو شکر که هم معبر باز شد و هم رزمندگان و نیروهای پشتیبانی از آن به سلامت عبور کردند.
🌷 #امروز_اون_معبر_هنوز_هم_باز_است.
اونایی که برای #اربعین از مرز #مهران به کربلا مشرف میشن از اون معبر به سلامت عبور می کنند.
خدایی یاد اونهایی که برای باز نگهداشتن اون معبر تا به امروز از پا افتادند هم باشید.
شادی ارواح طیبه و ملکوتی تمامی شهدا بویژه شهدای عزیز عملیات کربلای یک که در آزادسازی مهران دل امام خمینی ره را شاد کردند و ملت بزرگ ایران را سرافراز نمودند صلوات
🌷🇮🇷❤️🇮🇷🌷
کانال شهدای نیروی انسانی
https://eitaa.com/shohadaenirooensani
🍁🌹🍁
✅ حماسهی #عملیات_والفجر_3
وووووووووووووووووووو
🔷 #تخریبچی_که_تنهایی_معبر_زد
#عملیات_والفجر_3
#مرداد_ماه_1362
#منطقه_عمومی_مهران
✍️ راوی: #حاج_رضا_ابراهیمی
#بچه_های_تخریب به گردان ها برای #عملیات_والفجر_3 مامور شده بودند
اون ها سر ستون میرفتند و گردان عازم هجوم به مواضع دشمن شد
#شهید_همت مدام با بی سیم وضعیت گردان رو می پرسید. چون آتیش دشمن سنگین شده بود و گردان در مسیری میرفت که خطرات زیادی تهدیدش میکرد
آتش اداوت دشمن روی ستون گردان زیاد بود و بچه هایی که سر ستون بودند بیشترین آسیب رو دیدند.
تخریبچی هایی که مامور به گردان رزمی بودند یکی یکی با ترکش توپ و خمپاره زمینگیر شدند.
#شهید_حاج_محسن_دین_شعاری هم که گردان رو همراهی میکرد از ترکش بینصیب نبود
تا پشت میدون مین رسیدند فقط یک نفر از #بچه_های_تخریب سرپا بود.
ستون رزمنده ها نزدیک #میدان_مین از حرکت ایستاد.
همه سراغ تخریبچی ها رو میگرفتند. غافل از اینکه تخریبچی های مجروح یکی یکی از ستون جدا شده بودند.
تنها تخریبچی بازمانده خودش رو به فرمانده گردان معرفی کرد.
فرمانده گردان با تعجب پرسید بقیه بچه های تخریب کجا هستند.
خبردار شد که زیر آتیش سنگین دشمن مجروح شدند.
تخریبچی تنها به فرمانده گفت: من حاضرم با توکل به خدا به تنهایی داخل #میدون_مین معبر بزنم.
فرمانده گردان یه نگاهی به میدان مین کرد و یه نگاه به تخریبچی و گفت: خاطرجمع هستی که میتونی تنهایی معبر بزنی.
گفت: آره
باز فرمانده دلش قرص نبود.
با بی سیم تماس گرفت
#شهید_حاج_همت_بود
وضعیت رو پرسید و فرمانده گردان گفت:
حاجی پشت #میدان_مین رسیدیم و تخریبچی نداریم.
تنها تخریبچی وسط حرفش دوید و گفت:
برادر من که هستم کار رو انجام میدهم.
فرمانده داشت از #شهید_همت اجازه میخواست که مسیر رو برگردند و بعد از رفع مشکل عملیات کنند که #شهید_همت قبول نکرد.
باز تماس گرفت و گفت یه تخریبچی مونده و میگه خودم به تنهایی میتونم معبر بزنم.
و هی اصرار تنها تخریبچی گردان که مورد قبول و اقع شد و
#تخریبچی تک و تنها دل به خدا داد و قدم در میدان مین گذاشت و زیر آتش دوشکای دشمن ابهت میدان مین رو شکست و معبر باز شد و رزمنده ها به قلب دشمن زدند.
عملیات که تمام شد
یکبار دیگر پادگان دوکوهه با حضور بچه هایی که از عملیات برگشته بودند به جنب و جوش افتاد.
همه در میدان صبحگاه منتظر حضور فرمانده لشگر بودند.
#شهید_همت لب به سخن گشود و از حماسه رزمندگان لشگر27 در #عملیات_والفجر_3 تجلیل کرد.
#شهید_همت به صورت ویژه از #یک_رزمنده به عنوان #بسیجی_نمونه_لشگر_27_محمد_رسول_الله(ص) تجلیل کرد.
شهید همت #رزمنده_تخریبچی را در کنار خود طلبید ولی نوجوان تخریبچی امتناع کرد و خواست عملش فقط برای خدا بماند.
کانال شهدای نیروی انسانی
https://eitaa.com/shohadaenirooensani
🌺🌹
#خبرنگار_تخریبچی
#شهید_علیاکبر_طحانی
تخریبچی لشگر10
✍️✍️✍️ راوی: #جعفر_طهماسبی
اون اهل شهریار بود و معلم آموزش و پرورش.
متاهل هم بود. دوتا فرزند داشت
#خبرنگار_افتخاری روزنانه #کیهان هم بود
همیشه یه ساک کوچولو دنبالش بود که توش یه دفترچه چهل برگ کاهی و یک عدد دوربین 135 میلمتری بود که روش برچسب موسسه کیهان خورده بود. عکس هم که میگرفت سیاه سفید بود
هرکجا میرفتیم آخر روز مینشست و خاطراتش رو مینوشت.
مثل #خبرنگاراها خیلی تند و خرچنگ قورباغه مینوشت که حتی بعد از نوشتن، خط خودش رو به سختی میخوند.
سال 67 داشت تحویل میشد و ما داشتیم از منطقه #نودشه وارد #شهر_بیاره عراق میشدیم که کنار آبشاری ساکش رو باز کرد و دفترچه کاهیش رو درآورد و شروع کرد تند تند نوشتن.
"الان وارد بیاره عراق شدیم و کنار آبشاری توقف کردیم تا هم ناهار بخوریم و هم دعای سال تحویل رو بخونیم".
گفتم برادر بگذار غروب مینوسی.
گفت معلوم نیست تا غروب باشیم..
آخه توی مسیر که میومدیم وارد خاک عراق بشیم یه چوپان با گوسفنداش وارد #میدون_مین کنار جاده شده بودن و گوسفندان روی مین های #والمری رفته بودند وتکه های بدنشون در اطراف جاده پراکنده بود. منظره عجیبی بود و عجیب به هم ریخت.
چند روز به #عملیات_بیتالمقدس۴ مونده بود که دیدم اخم هاش تو همه.. گفتم برادر چی شده. مگه کشتی هات غرق شده.
با عصبانیت گفت: دوربینم توی ساک نیست.
گفتم شاید اشتباهی جابجا شده.
گفت: برای بیت المال بود از این عصبانیم که در نگهداریش سهل انگاری کردم.
گفتم انشاءالله پیدا میشه. مواظب دفترچهات باش.
روز 11فروردین 67 یه تعداد #بچههای_تخریب برای مین گذاری مقابل دشمن وارد #منطقه_شاخ_شمیران شدند. و ایشون هم همراهشون بود.
اونجا هم دنبال خبر و گزارش بود و خیلی از مسائلی که برای ما عادی بود و از کنارش بی توجه رد میشدیم اون به دقت بررسی میکرد.
دشمن از صبح علی الطلوع آتش سنگینی برای پس گرفتن مواضعش از ما میریخت و همه رو کلافه کرده بود به طوریکه جرات خارج شدن از سنگر رو نداشتیم. احتمال تلفات بالا بود و فرماندههان تصمیم گرفتند بچه های تخریب عقب بیان ودر یک فرصت دیگه ماموریتشون رو انجام بدهند.
تازه #بچه_های_تخریب به مقر عقبه اومده بودند. وقت ظهر بود که هواپیماهای دشمن سر و کله شون پیدا شد.
برای بمباران عقبه واحدها و گردانها اومده بودند که یه #راکت_شیمیایی هم نصیب چادرهای #بچههای_تخریب لشکر10سیدالشهداء(ع) شد و #معلم و #خبرنگار #شهید_علیاکبر_طحانی شهید دوم خانواده طحانی پرکشید.
بعد از شهادت علیاکبر نه دوربین پیدا شد و نه دفترچه های چهلبرگ که گزارش ها و خاطراتش رو نوشته بود.
هرکسی از اون دفترچه و دوربین خبر داره به ما اطلاع بده.
#روحش_شاد_یادش_گرامی_باد.
کانال شهدای نیروی انسانی
https://eitaa.com/shohadaenirooensani
ساعت حدود 12 شب بود که رمز #عملیات_کربلای_5 پشت بیسیم اعلام شد
#رمز_عملیات_یازهراء(س) بود.
هنوز #بچه_های_تخریب با موانع پرحجم مقابل کمین های #دژ_شلمچه کلنجار میرفتند که درگیری از سمت راست و از طرف آبگرفتگی #بوبیان شروع شد و منورها بود که به آسمان میرفت وهمه جا مثل روز روشن شد.
آتش کینه دشمن سینه #غواصان_تخریب رو شکافت.
و خونشان آب شلمچه را رنگین کرد.
#معبر_حضرت_زهراء سلام الله علیها قفل شد.
همه در قرارگاه به تکافو افتادند و نگران تکرار #کربلای_4 دوباره.
اما حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها به امداد آمد
و با حمله برق آسای #رزمندگان_لشگر_ده_سیدالشهداء_علیه_السلام از معبری که با هدایت بی بی دوعالم گشوده شد کمر دشمن شکست.
یاد همه شهدای این نبرد عاشورایی بخیر
کانال شهدای نیروی انسانی
https://eitaa.com/shohadaenirooensani
🍃🍃🍃🍃🍃🌷🌷 قایقی که شهدا را آورد
نماز صبح را خونده بودیم .اما هوا هنوز روشن نشده بود .
با شهید حاج ناصر اربابیان اومدیم لب اسکله و گفتیم بریم اون طرف ..
چون هم نگران سید بودیم هم غواص ها.
که یک دفعه دیدیم قایقی باسرعت از طرف دشمن به سمت اسکله میاد.
از اون دور سکاندار صدا می زنه .
#بچه_های_تخریب...بچه های تخریب.
بند دلم پاره شد.
گفتم ناصر حتما سیدمحمد یه چیزیش شده.
تا اینکه قایق به اسکله رسید و سکاندار طناب رو انداخت و ما گرفتیم..
گفتم چیه سر و صدا می کنی.
گفت این غواص ها شهدای تخریب هستند که داخل آب بودن.
دیدم تمام سطح قایق را بدن های شهدا گرفته.
لباس های سیاه غواصی به سرخی می زنه.
اصلا حواسم نبود آخه دنبال سید بودم .
اما توی اون نور کم که تازه خورشید داشت می اومد بالا که صبح روز 19 دی ماه 65 خودشو نشون بده ...
دیدم چهره آرام شهید علیرضا پیکاری را که پلک هاش روهم افتاده و به آرامش رسیده بود.
#روحش_شاد_یادش_گرامی_باد.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
کانال شهدای نیروی انسانی
https://eitaa.com/shohadaenirooensani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
این روزهای بچه های #تخریب_لشگر_10 در37 سال پیش
🍃🌷قبل از #عملیات_والفجر_8
🍃🌷 #مقر_ام_النوشه
✅🔴 بهمن ماه 1364
✍🏿✍🏿✍🏿✍🏿 #راوی_جعفر_طهماسبی
زمستان بود و تقریبا اکثر روزها بارونی بود
شبها هوا خیلی سرد می شد
روی چادر ها رو با پلاستیک پوشونده بودیم و بعضی بچه ها هم خارو خاشاک بیابون رو برای استتار روی چادر ها ریخته بودند
تقریبا همه با چکمه توی مقر راه میرفتند.
یه حموم صحرایی توی #مقر_ام_النوشه داشتیم که پنج تا دوش داشت و #شهید_سلطانعلی_معصومی مسئولش بود.
فرمانده ما شهید #حاج_عبدالله اصرار داشت که حتما قبل از نماز صبح حموم گرم باشه برای اونهایی که نیاز به آب پیدا می کنند.
چون شهید حاج عبدالله همزمان مسئولیت #مهندسی و #تخریب رو با هم داشت بچه های مهندسی هم در کنار مقر تخریب چادرها شون رو علم کرده بودند و روزهای خوبی با این عزیزان داشتیم.
مسئولیت آموزش و تمرینات #بچه_های_تخریب در آب با #شهید_زینال_حسینی و #شهید_اربابیان بود.
تقریبا اکثر شب ها رزم شبانه داشتیم. اون هم رزم های شبانه بچه های تخریب.
آموزش های محتلفی بچه ها داشتند. جمع صد و چند نفری گردان ما همه مشغول بودند.
مقر ما در کنار کارون برای خودش اسکله داشت. با نصب یه پل خیبری کنار کارون فضایی مهیا شده بود که بچه های تخریب کار غواصی در آب رو به سهولت بیشتری انجام دهند. چندین تیم از #بچه_های_تخریب برداشت موانع در آب رو تمرین میکردند.
با راهنمایی #شهید_سید_اسماعیل_موسوی و کمک #بچه_های_مهندسی هشت پرهایی(خورشیدی) درست کرده بودند و با مواد منفجره اونها رو منهدم میکردند. این کار تمرینی بود برای مواجهه غواصان تخریبچی با موانع هشت پر در ساحل #جزیره_ام_الرصاص.
بچه های تخریب برای منهدم کردن #هشت_پرها در حداقل زمان نوارهایی انفجاری ابتکاری درست کرده بودند. داخل این نوارها خرج انفجاری C4 بود که دور نقطه اتصال جوش ها محکم میکردند و با چاشنی انفجاری و فتیله باروتی و آتش زنه(دستگاهی برای روشن کردن فتیله باروتی در آب) اون رو منفجر میکردند.
با نظر بچه هایی که موانع دشمن رو در آنسوی اروند شناسایی کرده بودند میدان موانعی شبیه آنچه در شناسایی ها دیده بودند در ساحل کارون احداث شده بود و #غواصان_اطلاعات_عملیات و تخریب و سایر #غواصان_لشگر_10_سیدالشهداء(ع) در اون موانع تمرین عبور از موانع رو انجام میدادند و تقریبأ هرشب این مانور انجام میشد.
یاد اون روزهای خوب بخیر
کانال شهدای نیروی انسانی
https://eitaa.com/shohadaenirooensani