🥀🌹🕊🌷🕊🌹🥀
#زندگی_نامه
#شهید_والامقام
#محمد_حسین_فهمیده
#محمد_حسین_فهمیده در شانزدهم اردیبهشت ۱۳۴۶ در روستای سراجه #قم زاده شد.
در سال ۱۳۵۲ به دبستان «روحانی» قم (نام قبلی: کریمی) وارد شد و از مهرماه سال ۱۳۵۶ تحصیلاتش را در مدرسه راهنمایی حافظ در شهر #قم ادامه داد. سپس همراه خانوادهاش به #کرج مهاجرت کرد و از مهرماه ۱۳۵۸ در مدرسه خیابانی مشغول به تحصیل شد.
پخش اعلامیههای #امام_خمینی_ره در سالهای ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ در سن حدود ده تا یازده سالگی ، دیدار با #امام_خمینی_ره در بازگشت به ایران ، شرکت در #تظاهرات انقلاب اسلامی در زمستان ۱۳۵۷ و شرکت در درگیریهای #خوزستان از جمله اقدامات اوست.
وی در بیست ششم شهریور ماه ۱۳۵۹ یک هفته پیش از اعلام رسمی آغاز جنگ و همراه نیروی مقاومت بسیج به جبههٔ #خرمشهر اعزام شد.
از آنجا که در روزهای نخستین از شرکت او در #خط_مقدم جلوگیری میشد، با تلاشهایی از جمله یک نفوذ #چریکی به خط نیروهای دشمن، برای حضور در خط مقدم اجازه گرفت.
وی در #غروب سی و یکم شهریور ماه از نخستین روزهای اعلام #تجاوز نظامی ارتش عراق همراه با محمدرضا شمس در جبهه نبرد حضور رسمی یافت.
این دو، یک بار در هفته اول مهرماه #زخمی شده و به بیمارستان ماهشهر اعزام شدند.
چند روزی پس از #بهبودی با ترخیص از بیمارستان و بازگشت به جبهه و پایان دادن مجدد به مخالفت فرماندهان با حضورشان ، به خط مقدم اعزام شدند. امّا #فهمیده بار دیگر در بیست و هفتم مهرماه طی مقاومت در برابر حملههای دشمن دوباره #زخمی شد.
#محمد_حسین پس از بهبودی نسبی دوباره در جبهه ها حاضر می شود .
۸ آبان ماه ۱۳۵۹ #محمد_حسین و رفیق همرزمش محمد رضا شمس ، در سنگر بودند که توسط تانک های رژیم بعثی محاصره می شوند .
محمد رضا شمس دوست و همسنگر #محمد_حسین در این میان زخمی می شود و #محمد_حسین با سختی و مشقت بسیار او را به پشت خط می رساند .
وی به جایگاه قبلی خود برگشته و می بیند #تانک_های عراقی به طرف رزمندگان در حال حرکتند .
#محمد_حسین در حالی که تعدادی #نارنجک به #کمرش بسته بود به سمت #تانک_ها حرکت می کند .
#تیری به #پای او می خورد و او از ناحیه پا مجروح می شود .
وی با این حال خود را به #تانک می رساند و با استفاده از #نارنجک موفق می شود #تانک را #منفجر کند .
با این #انفجار سایر #تانک_ها دست به #عقب_نشینی می زنند .
بدنبال #شهید شدن #محمد_حسین_فهمیده ، صدای جمهوری اسلامی ایران با قطع برنامههای خود اعلام میکند که #نوجوانی_سیزدهساله با فداکاری زیر #تانک عراقی رفته ، آن را #منفجر کرده و خود نیز #شهید شده است .
#امام_خمینی_ره در پیامی که به مناسبت دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی بیان کردند ، چنین فرمودند :
#رهبر ما آن طفل #سیزده_سالهای است که با #قلب کوچک خود که ارزشش از صدها #زبان و #قلم بزرگتر است ، با #نارنجک ، خود را زیر #تانک دشمن انداخت و آن را #منهدم نمود و خود نیز شربت #شهادت نوشید.
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
کانال شهدای نیروی انسانی
https://eitaa.com/shohadaenirooensani
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#رفاقت_تا_شهادت
#شهدای_والامقام
#حاج_قاسم_سلیمانی
#حاج_حسین_پورجعفرے
روزی در منطقهای در سوریه #حاجی خواست با دوربین دید بزنه، خیلی محل خطرناکی بود .
من #بلوکی را که سوراخی داشت بلند کردم که بذارم بالای دیوار که دوربین #استتار بشه.
همین که گذاشتمش بالا، تک تیرانداز بلوک رو طوری زد که تکه تکه شد ریخت روی سر و صورت ما.
حاجی کمی فاصله گرفت. خواست دوباره با دوربین دید بزنه که این بار،
#گلولهای نشست کنار گوشش روی دیوار، خلاصه شناسایی به خیر گذشت.
بعد از شناسایی داخل خانهای شدیم برای #تجدیدوضو، احساس کردم اوضاع اصلا مناسب نیست؛
به اصرار زیاد #حاجی رو سوار ماشین کردیم و راه افتادیم.
هنوز زیاد دور نشده بودیم که همون خونه در جا #منفجر شد و حدود هفده تَن #شهید شدند.
بعداز این اتفاق حاجی به من گفت:
#حسین امروز چند بار نزدیک بود شهید بشیم، اما حیف...
#روحشان_شاد
#یادشان_گرامی
#راهـشان_پر_رهرو
کانال شهدای نیروی انسانی
https://eitaa.com/shohadaenirooensani
🌴🌹🕊🌷🕊🌹🌴
#خاطرات_شـهدا
#سردار_رشید_اسلام
#شهید_والامقام
#محسن_وزوایی
او همیشه قبل از #نماز در آینه خود را می نگریست و محاسنش را شانه می کرد این بار برای مدتی در آینه خیره شد و گفت :
داداشی #رفتنی شدم ، یقین دارم ساعتهای آخره ...
اینو که گفت پشتم #تیر کشید ، مطمئن بودم که این پیش بینی های محسن درست از آب در می آید.
حاج احمد متوسلیان بیسیم زد و گفت برید کمک عباس شعف ، #اوضاعش بی ریخته .
کار آنقدر #سخت شده بود که در نهایت حاج احمد مجبور شده بود محسن وزوایی علمدار رشید خود را برای حل مشکل گردان میثم که نیروهای آن از هر سو زیر #آتش شدید توپ خانه قرار گرفته بودند روانه خط مقدم کند .
با روشن شدن هوا ، اوضاع منطقه بسیار #خطرناک تر از ساعت های اولیة حمله شد ، چرا که هواپیما های دشمن بر فراز غرب کارون و سر پل تصرف شده توسط تیپ 27 محمد رسول الله به #پرواز در آمده بودند و نیروهای در حال تردد را بمباران می کردند.
محسن وزوایی همچنان برای رهایی گردان میثم در تلاش بود که گلوله توپی در کنار او #منفجر شد . یکی از نیروهای پیام تیپ 27 می گوید : «از پشت بیسیم شنیدیم عباس شعف فرمانده گردان میثم می خواهد با حاج #احمد صحبت کند .»
حاج همت گفت : «احمد سرش شلوغ است کارت را به من بگو » عباس شعف گفت : « نه ! باید مطلب را به خود حاجی منتقل کنم »
همین موقع حاج احمد گوشی بیسیم را از #همت گرفت .
صدای #شعف را شنیدم که می گفت : « حاجی ... آتیش سنگینه ... آقا محسن ... »
صدای #گریه اش بلند شد و دیگر نتوانست حرف بزند.
دیدم توی صورت حاج احمد #موجی از خون دویده است . گوشی #بیسیم را توی مشت خود فشرد . چشمان حاجی به اشک نشست یک نفس عمیق کشید و زیر لب گفت :
« محسن ، خوشا به #سعادتت ! »
🌹 #سالروز_شهادت🕊
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
کانال شهدای نیروی انسانی
https://eitaa.com/shohadaenirooensani
🥀🌹🕊🌷🕊🌹🥀
#زندگی_نامه
#شهید_والامقام
#محمد_حسین_فهمیده
#محمد_حسین_فهمیده در شانزدهم اردیبهشت ۱۳۴۶ در روستای سراجه #قم زاده شد.
در سال ۱۳۵۲ به دبستان «روحانی» قم (نام قبلی: کریمی) وارد شد و از مهرماه سال ۱۳۵۶ تحصیلاتش را در مدرسه راهنمایی حافظ در شهر #قم ادامه داد. سپس همراه خانوادهاش به #کرج مهاجرت کرد و از مهرماه ۱۳۵۸ در مدرسه خیابانی مشغول به تحصیل شد.
پخش اعلامیههای #امام_خمینی_ره در سالهای ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ در سن حدود ده تا یازده سالگی ، دیدار با #امام_خمینی_ره در بازگشت به ایران ، شرکت در #تظاهرات انقلاب اسلامی در زمستان ۱۳۵۷ و شرکت در درگیریهای #خوزستان از جمله اقدامات اوست.
وی در بیست ششم شهریور ماه ۱۳۵۹ یک هفته پیش از اعلام رسمی آغاز جنگ و همراه نیروی مقاومت بسیج به جبههٔ #خرمشهر اعزام شد.
از آنجا که در روزهای نخستین از شرکت او در #خط_مقدم جلوگیری میشد، با تلاشهایی از جمله یک نفوذ #چریکی به خط نیروهای دشمن، برای حضور در خط مقدم اجازه گرفت.
وی در #غروب سی و یکم شهریور ماه از نخستین روزهای اعلام #تجاوز نظامی ارتش عراق همراه با محمدرضا شمس در جبهه نبرد حضور رسمی یافت.
این دو، یک بار در هفته اول مهرماه #زخمی شده و به بیمارستان ماهشهر اعزام شدند.
چند روزی پس از #بهبودی با ترخیص از بیمارستان و بازگشت به جبهه و پایان دادن مجدد به مخالفت فرماندهان با حضورشان ، به خط مقدم اعزام شدند. امّا #فهمیده بار دیگر در بیست و هفتم مهرماه طی مقاومت در برابر حملههای دشمن دوباره #زخمی شد.
#محمد_حسین پس از بهبودی نسبی دوباره در جبهه ها حاضر می شود .
۸ آبان ماه ۱۳۵۹ #محمد_حسین و رفیق همرزمش محمد رضا شمس ، در سنگر بودند که توسط تانک های رژیم بعثی محاصره می شوند .
محمد رضا شمس دوست و همسنگر #محمد_حسین در این میان زخمی می شود و #محمد_حسین با سختی و مشقت بسیار او را به پشت خط می رساند .
وی به جایگاه قبلی خود برگشته و می بیند #تانک_های عراقی به طرف رزمندگان در حال حرکتند .
#محمد_حسین در حالی که تعدادی #نارنجک به #کمرش بسته بود به سمت #تانک_ها حرکت می کند .
#تیری به #پای او می خورد و او از ناحیه پا مجروح می شود .
وی با این حال خود را به #تانک می رساند و با استفاده از #نارنجک موفق می شود #تانک را #منفجر کند .
با این #انفجار سایر #تانک_ها دست به #عقب_نشینی می زنند .
بدنبال #شهید شدن #محمد_حسین_فهمیده ، صدای جمهوری اسلامی ایران با قطع برنامههای خود اعلام میکند که #نوجوانی_سیزدهساله با فداکاری زیر #تانک عراقی رفته ، آن را #منفجر کرده و خود نیز #شهید شده است .
#امام_خمینی_ره در پیامی که به مناسبت دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی بیان کردند ، چنین فرمودند :
#رهبر ما آن طفل #سیزده_سالهای است که با #قلب کوچک خود که ارزشش از صدها #زبان و #قلم بزرگتر است ، با #نارنجک ، خود را زیر #تانک دشمن انداخت و آن را #منهدم نمود و خود نیز شربت #شهادت نوشید.
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
کانال شهدای نیروی انسانی
https://eitaa.com/shohadaenirooensani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#روزی_که_حسین_از_مجنون_پر_کشید
#تخریبچی_شهید_حسین_شعبانی
شهادت:27 خرداد 1365
محل شهادت: #جزیره_مجنون
✅ اواخر خرداد ماه سال 65 بود .
دشمن در #جزیره_مجنون_جنوبی تحرکاتی داشت و به #تیپ_سیدالشهداء_علیه_السلام ماموریت دادند که با دشمن مقابله کند.. #بچه_های_تخریب لشگر10 هم مامور شدند برای جلوگیری از تحرکات دشمن #پد_مرکزی_جزیره جنوبی خیبر رو #منفجر کنند .
و #شهید_حسین_شعبانی در این ماموریت آسمانی شد.
🥀🌹🕊🌷🕊🌹🥀
#زندگی_نامه
#شهید_والامقام
#محمد_حسین_فهمیده
#محمد_حسین_فهمیده در شانزدهم اردیبهشت ۱۳۴۶ در روستای سراجه #قم زاده شد.
در سال ۱۳۵۲ به دبستان «روحانی» قم (نام قبلی: کریمی) وارد شد و از مهرماه سال ۱۳۵۶ تحصیلاتش را در مدرسه راهنمایی حافظ در شهر #قم ادامه داد. سپس همراه خانوادهاش به #کرج مهاجرت کرد و از مهرماه ۱۳۵۸ در مدرسه خیابانی مشغول به تحصیل شد.
پخش اعلامیههای #امام_خمینی_ره در سالهای ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ در سن حدود ده تا یازده سالگی ، دیدار با #امام_خمینی_ره در بازگشت به ایران ، شرکت در #تظاهرات انقلاب اسلامی در زمستان ۱۳۵۷ و شرکت در درگیریهای #خوزستان از جمله اقدامات اوست.
وی در بیست ششم شهریور ماه ۱۳۵۹ یک هفته پیش از اعلام رسمی آغاز جنگ و همراه نیروی مقاومت بسیج به جبههٔ #خرمشهر اعزام شد.
از آنجا که در روزهای نخستین از شرکت او در #خط_مقدم جلوگیری میشد، با تلاشهایی از جمله یک نفوذ #چریکی به خط نیروهای دشمن، برای حضور در خط مقدم اجازه گرفت.
وی در #غروب سی و یکم شهریور ماه از نخستین روزهای اعلام #تجاوز نظامی ارتش عراق همراه با محمدرضا شمس در جبهه نبرد حضور رسمی یافت.
این دو، یک بار در هفته اول مهرماه #زخمی شده و به بیمارستان ماهشهر اعزام شدند.
چند روزی پس از #بهبودی با ترخیص از بیمارستان و بازگشت به جبهه و پایان دادن مجدد به مخالفت فرماندهان با حضورشان ، به خط مقدم اعزام شدند. امّا #فهمیده بار دیگر در بیست و هفتم مهرماه طی مقاومت در برابر حملههای دشمن دوباره #زخمی شد.
#محمد_حسین پس از بهبودی نسبی دوباره در جبهه ها حاضر می شود .
۸ آبان ماه ۱۳۵۹ #محمد_حسین و رفیق همرزمش محمد رضا شمس ، در سنگر بودند که توسط تانک های رژیم بعثی محاصره می شوند .
محمد رضا شمس دوست و همسنگر #محمد_حسین در این میان زخمی می شود و #محمد_حسین با سختی و مشقت بسیار او را به پشت خط می رساند .
وی به جایگاه قبلی خود برگشته و می بیند #تانک_های عراقی به طرف رزمندگان در حال حرکتند .
#محمد_حسین در حالی که تعدادی #نارنجک به #کمرش بسته بود به سمت #تانک_ها حرکت می کند .
#تیری به #پای او می خورد و او از ناحیه پا مجروح می شود .
وی با این حال خود را به #تانک می رساند و با استفاده از #نارنجک موفق می شود #تانک را #منفجر کند .
با این #انفجار سایر #تانک_ها دست به #عقب_نشینی می زنند .
بدنبال #شهید شدن #محمد_حسین_فهمیده ، صدای جمهوری اسلامی ایران با قطع برنامههای خود اعلام میکند که #نوجوانی_سیزدهساله با فداکاری زیر #تانک عراقی رفته ، آن را #منفجر کرده و خود نیز #شهید شده است .
#امام_خمینی_ره در پیامی که به مناسبت دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی بیان کردند ، چنین فرمودند :
#رهبر ما آن طفل #سیزده_سالهای است که با #قلب کوچک خود که ارزشش از صدها #زبان و #قلم بزرگتر است ، با #نارنجک ، خود را زیر #تانک دشمن انداخت و آن را #منهدم نمود و خود نیز شربت #شهادت نوشید.
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
کانال شهدای نیروی انسانی
https://eitaa.com/shohadaenirooensani