🍂 صدام در خاطرات شاه اردن
دکتر "الجنابي" محقق عراقی
┄┅┅❀💠❀┅┅┄
🔸 صدام به ما گفت که خود برای کنترل عمليات به بصره رفته است. ايرانیها به اندازهای سريع عمل کرده بودند که همه خطوط پدافندی شکسته شده بود. او در آنجا مجبور به اين اعتراف شده بود که اکنون نه تنها گلوی حکومتش بلکه گلوی حکومت بسياری از کشورهای عربی به دست ايرانيان به شدت فشرده شده است."
"الجنابی" به نقل از شاه حسین می گوید: در آنجا حسنی مبارک از وعده ارسال سلاح و نيرو و کمکهای نظامی ارتش مصر در عمل به صدام خبر داد و من نيز سه گردان پشتيبانی را به همراه مهمات کافی در اختيار ارتش عراق گذاشتم و اينها همه در حالی بود که خود شاه حسين نيز به آن اعتراف و آن را به صدام گوشزد میکند که نگران پيروزیهای ايرانيان است.
و به اين ترتيب، صدام از همراهی شاه حسين بسيار سپاسگزاری و از اين که اردن با همه امکانات در کنار او و حکومتش است، قدردانی میکند و میگويد که پس از جنگ جبران خواهد کرد و ادامه داده بود که به نظر من، از هر گونه سلاحی برای پيشروی به ايرانيان بهره برده است. به علاوه حسين اردنی با کولهباری از نوکری استعمار اين جهان را ترک کرد.
┄┅┅❀💠❀┅┅┄
ادامه دارد
#نکات_تاریخی_جنگ
نوچههای صدام
حكايت جواهرفروش كویت
علی شيميايی گروههايی را برای سرقت اتومبيلها و كالاهای ديگر كويتی تشكيل داد. يك روز به او اطلاع ميدهند كه جواهرفروشی ساكن در ويلايی در اطراف كويت، بيش از صد كيلو طلا و جواهرات و ساعتهای بسيار گرانقيمت دارد. علی شيميايی بلافاصله مزدورانش را به اين ويلا اعزام میكند. آنها جواهرفروش نگونبخت را بلافاصله ميیكشند و طلا و جواهرات و اشياء گرانقيمت او را غارت ميكنند و آنها در تابوتی قرار ميدهند و پرچم عراق را بر آن ميپيچند و اعلام ميكنند كه جنازهء يكی از نيروهای عراقی است كه در صحنهء نبرد شهيد شده است. تابوت را به بغداد انتقال داده و از آنجا به مزرعهء شخصی علی شيميايی در اطراف بغداد منتقل ميكنند. علی شيميايی به جای اينكه به افرادش كه يك افسر و سه سرباز بودند، پاداش دهد، آنها را فورن اعدام ميكند و جنازهشان را در ملأ عام در معرض ديد مردم قرار میدهد و اعلام ميكند كه اين افراد اقدام به سرقت طلا از كويت كردهاند. تلويزيون عراق هم تصاوير آنها را پخش كرده و تهديد ميكند كه هركس دست به سرقت بزند، مجازاتش اعدام بدون محاكمه خواهد بود
#نکات_تاریخی_جنگ
#کانال شهدای شهرستان مبارکه
🍂
🔻 "والفجر هشت "
از شروع تا پایان / ۳
برگرفته از دوره دافوس
سردار شهید حاج احمد سیاف زاده
┄═❁❁═┄
🔸 چرایی انتخاب منطقه فاو
عزیزان، من این رودخانه را با شناور از ابتدا تا انتهایش رفتهام. هر ده کیلومتر آن تقریبا مشخصات مختلفی دارد و بدترین موقعیت یک رودخانه در همین منطقه فاو است که حالت دریا دارد. یعنی ما رودخانهای با این مشخصات هیچ جای ایران نداریم.
حالا در این شرایط جسارتی می خواست که کسی قبول کند و این عملیات را انجام بدهد، چرا که پشت این رودخانه اهداف خیلی جالبی بود، یعنی به فاصله هزار، دو هزار متری ما، بهترین اهداف آماده بود که دسترسی به این اهداف ما را تقریبا" به نتایج خیلی جالبی میرساند که پایان صحبتهایم خدمتتان می گویم.
🔹 شلمچه هم مشخصاتی داشت که یک بار تجربه شده بود (عملیات رمضان) و نمی توانستیم دوباره ریسک بکنیم. هور هم دو بار رفته بودیم، دشمن حساس شده بود؛ لذا دشمن اصلا تصور نمی کرد ما این جا بخواهیم عملیات کنیم، البته نه به این دلیل که جاذبه ندارد بلکه به دلیل این که کسی نمی تواند از این رودخانه به این راحتی عبور کند چرا که خود عراق هم وقتی که در ابتدای جنگ میخواست آبادان را بگیرد، اصلا" نیامد از طریق این رودخانه[اروند رود] آبادان را بگیرد. برای عراق آمدن از این رودخانه به این سمت و آبادان را گرفتن فقط یک عبور رودخانه می خواست و سپس آبادان در دستش بود و تمام ساحلش هم فقط نیروهای خودش بود اما چنین جرأتی نکرد و نمیکرد.
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
ادامه دارد
#نکات_تاریخی_جنگ
#کانال شهدای شهرستان مبارکه
24.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 ...کما اینکه شما خودتان به عرض چند متر با این رودخانه نشستهاید و از نزدیک میبینید که شناورهای بزرگ به راحتی نمیتوانند از این آب عبور میکنند؛ چگونه جسم ضعیف انسان به این کوچکی، خدا چه قدرتی در آن قرار داده که میتواند این رودخانه با این شدت[جریان آب] شنا و عبور کند، تازه بعد از این برسد به آغاز عملیات...
🔸 به روایت شهید حاج احمد سیافزاده مسئول طرح و عملیات قرارگاه کربلا در دوران دفاع مقدس
┄═❁๑🍃๑🌸๑🍃๑❁═┄
#نکات_تاریخی_جنگ
#سیافزاده #والفجر_هشت
#کلیپ #نماهنگ
@defae_moghadas 👈 لینک دعوت
◇◇ حماسه جنوب ◇◇
🍂
#نکات_تاریخی_جنگ
🔻 روزنوشتهای سردار حسن باقری ۳
سعید علامیان
از شلمچه تا طلاییه دو لشکر،
از فکه تا موسیان هم دو لشکر،
یک لشکر هم از بستان در حال حرکت بود.
هر کدام از این لشکرها هفتصد تانک و نفربر داشتند.
لشکر ۹۲ زرهی مگر چه قدر تانک داشت که مقابل این ها بگذارد؟ خوزستان با پدیده عدم توازن مواجه شده بود. عراقیها مثل مور و ملخ ریختند و آمدند. دیگر مرزبانی، ژاندارمری، پادگان دژ و پادگان حمید جلودارشان نبود.
نیمی از کشور زیر پوشش آتش دشمن قرار گرفت اما ثقل جنگ در خوزستان بود. در سپاه هم مجموع پاسدارهای خوزستان با در نظر گرفتن اهواز، به چهار هزار نفر نمیرسید. در سپاه اهواز که بهترین جای سپاه خوزستان بود، پنج قبضه کلاشنیکف داشتیم، یک تفنگ ۱۰۶ هم بود که البته کار نمیکرد.
مربی آموزش از ارتش آورده بودیم. نامهای به ارتش داده و تعدادی سلاح ژ۳، تیربار و نارنجک گرفتیم. سلاح سبکتر از سبک بود.
مثلاً خمپاره ۶۰ سبک است که ما نداشتیم. بیشترین سلاح ما از نظر تعداد کلت بود از سلاح ژ۳ برای نگهبانیها استفاده میشد. حتی لباس پاسداری وجود نداشت که بپوشیم یا نپوشیم...
ادامه دارد
@shohadamobareke
کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆
#بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان مبارکه
#نکات_تاریخی_جنگ
🔻 روزنوشتهای سردار حسن باقری ۴
سعید علامیان
این نیروها در یک حمله عراق به شهر اهواز همه مجروح و زخمی شدند و هر چه تیر داشتند به هوا شلیک کردند. بعد از حملهی هوایی، دیگر تفنگهای آنها خالی شده بود و تقاضای مهمات داشتند. اینجا بود که فهمیدیم با چه مشکلی مواجه هستیم؛ آموزش نیروهای مردمی و داوطلب!
بعد از ۲۴ ساعت تصمیم گرفتیم این برادران را سوار مینی بوس کنیم تا تلفات بیشتری ندادیم مردم را به عقب و شهرهایشان برگردانیم. مسئولیت اینکار را آقای حسین افقه برعهده گرفت. البته خود این برادران هم میگفتند این جنگ نامردیست و قرار نشد که ما را از هوا به رگبار ببندند؛ ما برای جنگ تن به تن به اهواز آمدهایم....
خب اینجا معلوم بود که خیلی قدیمی فکر میکردند و از ارتشهای جدید کاملا بیخبر بودند و مشخص بود که اصلا سربازی هم نرفتهاند.
سایر گروههای اعزامی از خرم آباد به سرپرستی برادر شاپور عبداللهی بودند که در جریان انتخاب منطقهی عملیاتی هر روز به یک منطقه میرفتند تا اینکه در ناهارخوری سپاه شوش هنگام صرف ناهار توسط اصابت توپ یا خمپاره به داخل سالن به شهادت رسید و چون لیدر و شجاع آنها بود، بعد از شهادتش سایر اعضای گروه نیز به خرم آباد بازگشت.
روزهای نخست جنگ وضعیت آشنایی نیروهای مردمی با مسئله جنگ و آموزشها و امکانات شرایط ابتدایی و منحصر به فرد خود را داشت که رفته رفته این مسئله رو به بهبودی میرفت...
ادامه دارد
@shohadamobareke
کانال شهدای شهرستان مبارکه 👆
#بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان مبارکه
🌷ارواح مطهر شهدا صلوات🌷
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجهُم
🔹 #نکات_تاریخی_جنگ
🔻 روزنوشتهای سردار حسن باقری ۵
سعید علامیان
احمد آن روز به پرسوجو و ارزیابی حوادث روز اول حمله دشمن پرداخت. ارتش صدام برای تصرف سریع خوزستان از محورهای خرمشهر، شلمچه تا طلاییه، چزابه، فکه و تنگه ابوغریب و تنگه چمسری شروع به پیشروی کرده بود.
احمد فردای آن روز برای تصمیم گیری به سپاه اهواز رفت. آقای شمخانی تنها نشسته بود. علی غیور اصلی آمد. از ما نقشه خواست. گفت باید بدانیم عراق امروز تا کجا جلو آمده است. معلوم شد جنگ، نقشه میخواهد. اما اتاقی نداشتیم که روی دیوارش نقشه چسبیده باشد!
غیور اصلی کمی نقشه خوانی بلد بود. نقشه را جلویش گذاشت و فهمید در کجاها باید مقاومت صورت بگیرد. تصمیم گرفته شد نیروهای سپاه دزفول در منطقه دزفول و سپاه شوش در منطقه شوش بجنگند. سپاه اهواز هم محور بستان، سوسنگرد و حمیدیه را برعهده گرفت.
همان روز [شهید] داود کریمی عضو هیئت مرکزی سپاه و تعدادی از اعضای سپاه تهران وارد اهواز شدند. سپس محسن رضایی مسئول اطلاعات کل سپاه به همراه حسن باقری به آنان پیوستند...
ادامه دارد...
#نکات_تاریخی_جنگ
#کانال شهدای شهرستان مبارکه
🔹نکات_تاریخی_جنگ
🔻 روزنوشتهای سردار حسن باقری ۶
سعید علامیان
در زمان بنی صدر در مورد روش جنگیدن حرف بود. آقای بنی صدر می گفت بگذارید تا خرم آباد بیایند؛ زمین بدهیم زمان بگیریم!
می خواست سر خود و دیگران کلاه بگذارد و آن را روش جنگ مینامید. حسن باقری هیچ وقت داعیه فرماندهی نداشت. آقا محسن از حسن خواست که فرمانده شود.
حسن به دنبال فرماندهی نبود ولی در جایی که فرماندهی کل می گفت اگر تو فرمانده نشوی کار ما ضعف پیدا میکند، او قبول می کرد. حالا می خواهد فرمانده لشکر باشد یا فرمانده قرارگاه خاتم و کربلا.
برای او فقط مهم بود جنگ جلو برود.
دنبال این بود که دشمن را برگرداند و تنبیه کند. میخواست حرف امام را اجرا بکند. به دنبال تنبیه متجاوز و تحقق شعار جنگ جنگ تا پیروزی بود.
در این مسیر ۲۵ عملیات کوچک انجام شد که اکثرا با جرأت و تجزیه و تحلیل اطلاعات او بود. یاران خوبی همچون آقا رحیم و آقا رشید پیدا کرد. انسانهایی که میخواستند جنگ بکنند و در پی کسی بودند که بتوانند با او مباحثه و محاوره کنند. مثلا سپاه به نتیجه میرسید که می توانیم این زائده(نفوذ دشمن در شرق کارون) را برداریم و حرف امام را که می گوید حصر آبادان باید
شکسته شود را پیاده کنیم.
او در عملیات ثامن الائمه دخالت داشت ولی فرماندهان ارتش و سپاه و در رأس آن ها شهید کلاهدوز و شهید فلاحی، فرماندهان اصلی بودند.
حسن باقری بعد از سر و سامان دادن به اطلاعات عملیات، محور سلیمانیه را گرفت که به زمین نزدیک بشود. اصلا حسن باقری برای نشستن در قرارگاه درست نشده بود. حسن باید خط می گرفت. تا آخر عمرش هم در خط عمل کرد...
ادامه دارد
#نکات_تاریخی_جنگ
#کانال شهدای شهرستان مبارکه