eitaa logo
•ڪاڹاݪ شھداے‌گمناݦ•🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
3.7هزار ویدیو
67 فایل
کپی مطالب≡صلوات به نیت ظهور امام زمان ارتباط با ما↯ @Shahidgomnam_s کانال دوم↯ @BeainolHarameain ڪانـاݪ‌روضـہ‌امـون↯ @madahenab ناشناسمون↯ https://harfeto.timefriend.net/16670756367677
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم 📖 صفحه 281 شرکت در ختم قرآن برای فرج اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج @shohaday_gommnam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤍 تصّورِ عاشقانه‌های تو در محراب، هوش می‌برد از هشیاری‌ام... سلام بر رکوع و سجودت، که بهشت بندگی است.السَّلَامُ عَلَيْكَ حِينَ تَرْكَعُ وَ تَسْجُد ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✅ روز شانزدهم چلّه به نیّت فرج (پنج‌شنبه) ⏳ ۲۴ روز مانده به نیمه‌ شعبان اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج @shohaday_gommnam
🌷 زیارتنامہ شهــــــــــدا 💜 اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ،اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم . ✨ هدیه به روح بزرگ و ملکوتی ره و صلوات الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فرَجَهُمْ 🎇 دوازده بهمن؛ بازگشت باشکوه بنیان‌گذار انقلاب اسلامی گرامی باد "انقلاب اسلامی برکت خون شهداست" اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج @shohaday_gommnam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📗 📿عِنْدَ تَنَاهِی الشِّدَّةِ تَکُونُ الْفَرْجَةُ وَ عِنْدَ تَضَایُقِ حَلَقِ الْبَلَاءِ یَکُونُ الرَّخَاءُ. 🟡 هنگامى كه سختى ها به آخرين درجه شدت برسد گشايش روى مى دهد و در آن هنگام كه حلقه هاى بلا تنگ مى شود نوبت آسايش و راحتى فرا مى رسد. ✍ اين حقيقت به كرار تجربه شده كه پايان شبهاى سياه سپيد است و عاقبت گرفتارى ها راحتى و استراحت است. به همين دليل انسان هرگز نبايد به هنگام هجوم مشكلات و درد و رنجها مأيوس گردد و دست به كارهاى نامعقول بزند ويا زبان به ناشكرى بگشايد و بى تابى كند، بلكه پيوسته اميدوار باشد كه به دنبال اين شدتها و تنگى حلقه هاى بلا گشايش حاصل مى شود، طوفان بلا فرو مى نشيند و ابرهاى نوميدى كنار مى رود و آفتاب شفاف اميد آشكار مى گردد. 📘 اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج @shohaday_gommnam
(ره) : 🇮🇷 انقلاب اسلامی مردم ایران، نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت ارواحنا فداه است كه خداوند بر همه مسلمانان و جهانيان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد. 📕صحيفه امام، ج‏21، ص: 327 ⚘ بر همه فجرآفرینان و منتظران مبارک ‌باد ⚘ الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج @shohaday_gommnam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
؟ 67 با فاطمه راه می‌افتیم سمت مدرسه‌اش. می‌خواستم به بهانه رساندنش، دقیقه‌هایی را با او بگذرانم؛ آن هم چند ساعت مانده به اعزام. از نگاهش می‌شود فهمید که دلش آشوب است. من رانندگی می‌کنم و گرمی نگاهش را حس می‌کنم. حرف می‌زنیم و شوخی می‌کنیم اما لبخند روی صورتش جان نمی‌گیرد؛ می‌آید و زود رنگ می‌بازد. توی راه درآمد که وقتی رفتی، از سوریه با هم تلفنی حرف نزنیم! می‌گفت صدایت را که بشنوم، تحمل دوری‌ات برایم سخت می‌شود و بهم می‌ریزم. معکوسِ شعر حافظ: در این درگاه حافظ را چو می‌رانند می‌خوانند! گمانم این بود که این‌جا، زنگ نزنیم یعنی زنگ بزنیم! می‌دانست که نشدنی است و من طاقت نشنیدن صدایش را ندارم... گفتم که گهگاه که فرصتی پیش بیاید، صدایش باید آتش دلتنگی‌ام را فروبنشاند... قول و قرارهایمان را گذاشتیم.... ادامه دارد یادشهداباصلوات اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج ─┅─🍃🌺🍃─┅─ ؟ 68 به مدرسه‌اش که رسیدیم، فاطمه پای رفتن نداشت. چشم‌های نگرانش را دوخته بود به من. دست‌هایش را گرفتم و توی دست‌هایم فشردم. به چشم‌هایش نگاه کردم؛ هزار حرف نگفته را قاب گرفته بودند. بین همه حرف‌های ناگفته‌ی در سینه‌مانده، نجوای بی‌صدایش که «بمان» بیش از همه به گوش می‌رسید. گره نگاهمان محکم‌تر می‌شود. نگاه، گاهی زبان مشترک است. حرف‌ها را از توی نگاهش می‌شنوم. دلش آرام‌تر می‌شود. رضا می‌دهد به رفتنم. می‌داند که آرزوی رفتن، دریای دلم را متلاطم کرده است. می‌گویم می‌سپارمت به شیرزنِ شام، عقیله عرب. چشم از فاطمه می‌گیرم و همه حرف‌های نگفته را توی سینه پنهان می‌کنم. من از فاطمه دل نمی‌کَنم؛ بلکه پاره‌ای از دلم را پیش او جا می‌گذارم. راه می‌افتم و آینه، تصویر فاطمه را قاب می‌گیرد. خاطره تماشا کردنش در آینه، پیش از آن ملاقات خاص اول، در ذهنم جان می‌گیرد. سر یک پیچ، فاطمه از دیدرسم در آینه خارج می‌شود. این‌جا، امروز، پیچِ مهم زندگی من است. در فکر و خیال فاطمه‌ام که تلفنم زنگ می‌خورد. حسین است؛ دوستی که قرار بود امروز با هم اعزام شویم. گفت که ساعتی قبل، برای بار سوم بابا شده؛ اسمش را هم گذاشته‌اند علی‌اصغر! توی صدایش شوق و حسرت مخلوط شده‌اند. حدس می‌زدیم که حاج‌حمید، اعزام حسین را به تعویق بیندازد؛ حق هم همین بود. به خانه عمو برگشتم تا هم ماشین را تحویلش بدهم و هم آماده رفتن شوم. روی عقربه‌های ساعت، انگار که وزنه‌ی سنگینی گذاشته باشند، تکان نمی‌خورند!... ادامه دارد یادشهداباصلوات اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج ─┅─🍃🌺🍃─┅─ @shohaday_gommnam
🟢 انقلاب اسلامی کشور را از سقوط مطلق نجات داد رهبر معظم انقلاب: ⭕️ هضم شدن و حل شدن در فرهنگ کفر و استکبار، قبل از پهلوی‌ها شروع شد، از دوران قاجار شروع شد... نوبت به پهلوی‌ها که رسید، به اوج رساندند این فساد را، این بیماری مسری را... واقعاً خدا به ملّت ایران رحم کرد که این انقلاب رخ داد؛ وَالّا با آن وضعی که اینها داشتند پیش میرفتند، وضع کشور ما خیلی‌خیلی بدتر از همه‌ی کشورهای وابسته‌ای که ما می‌شناسیم میشد. 🟠 انقلاب آمد جلوی این را گرفت؛ اسلامی، با یک اقدام قاطع، جلوی این حرکت به سمت سقوط مطلق را گرفت و کشور را نجات داد. 🔸بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای کنگره ملی بزرگداشت ۲۴ هزار شهید تهران. ۱۴۰۲/۱۱/۳ اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج ═•ஜ🍃🌹🍃ஜ•═ @shohaday_gommnam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥روحانی شهید مصطفی میری: 🥀 خدایا در راه خدمت رسانی به خلق تو کوتاهی کردم ... یادشهدا‌با‌ذکر‌صلوات الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فرَجَهُمْ اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج ┄┄┅═✧❁🦋❁✧═┅┄┄ @shohaday_gommnam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1737538T18072370(Web).mp3
11.09M
🎧 📕زنی‌ از‌ تبار‌ الوند فصل ❷ () اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج ﹏⛰﹏⃟🌻﹏﹏ فصل 1👇🏻 https://eitaa.com/shohaday_gommnam/27725
رای میدهم چون... اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج یاد با صلوات الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فرَجَهُمْ @shohaday_gommnam
21-shahid-toorajizadeh4(www.rasekhoon.net).mp3
7.02M
دعای کمیل با صدای شهید محمد رضا تورجی زاده کانال شهدای گمنام 👇 @shohaday_gommnam ╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قبلہ نَماےِ اَهـلِ ولا ڪربلاے تو دارد همیشہ بوے خدا نینواے تو ❤️ کانال شهدای گمنام 👇 @shohaday_gommnam ╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═
✨﷽✨ 💎ﻫﺮ ﺷﺐ ﺩﻋﺎی فرج به نیابت از اهل بیت علیهم السلام ،، شهدای مدافع حرم وهمه ی شهدای جنگ تحمیلی.... 💠 💠 🔸بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم🔸 ⚜الهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ.⚜ 💠(عجل‌الله)💠 ⚜"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"⚜ @shohaday_gommnam
🥀 بسم رب الحسین علیه السلام🥀 🌺 فردا روز جمعه است برای سلامتی و تعجیل در ظهور آقا. 🎁هدیه به امام ره و شهدا تعجیل در ظهور امام زمان عج و سلامتی رهبر عزیزمون و هدیه به تمامی شهدا و شهدای گمنام حاجت روایی عزیزان و هدیه به تمامی اموات عالم و پدران و مادران شهدا و اموات گروه و هدیه به روح پدر بزرگوارم . و به نیت ازدواج جوانان و فرزند دار شدن پدر و مادر ها و سالگرد شهادت شهیدانی که در این ماه به شهادت رسیدند. 🕊شهید مدافع حرم رضا عادلی 🕊شهید مدافع حرم حسن رزاقی 🕊شهید مدافع حرم علی حسینی 🕊شهید مدافع حرم جاسم حمید 🕊شهید مدافع حرم سعید علیزاده 🕊شهید مدافع حرم مصطفی خلیلی 🕊شهید مدافع حرم داوود نری میسا 🕊شهید مدافع حرم مهدی کوچک زاده 🕊شهید مدافع حرم فیروز حمیدی زاده 🕊شهید مدافع حرم حبیب رحیمی منش 🕊شهید مدافع حرم محمد ابراهیم توفیقیان 🕊شهید مدافع حرم احمد حاجی وند الیاسی 🕊شهید مدافع حرم محمود مرادی اسکندری 💐سالروز شهادت حضرت زینب کبری س 💐سالروز شهادت 🕊شهید مدافع حرم سید فاضل موسوی امین 🕊سالروز شهادت شهید مدافع حرم "علی عسگری" 🕊سالروز شهادت نابغه دفاع مقدس سردار شهید حسن باقری مهلت قرائت تا جمعه هفته آینده. 🌺🌺🌺🌺🌺 جزء ۱.✅ جزء ۲✅ جزء ۳.✅ جزء ۴.✅ جزء ۵.✅ جزء ۶.✅ جزء ۷.✅ جزء ۸.✅ جزء ۹✅ جزء ۱۰✅ جزء ۱۱✅ جزء ۱۲.✅ جزء ۱۳✅ جزء ۱۴✅ جزء ۱۵.✅ جزء ۱۶.✅ جزء ۱۷.✅ جزء ۱۸✅ جزء ۱۹.✅ جزء ۲۰.✅ جزء ۲۱.✅ جزء ۲۲✅ جزء ۲۳✅ جزء ۲۴✅ جزء ۲۵.✅ جزء ۲۶✅ جزء ۲۷✅ جزء ۲۸ ✅ جزء ۲۹.✅ جز ۳۰.✅ برای گرفتن جز مورد نظر به بنده پیام بدهید . 👇👇 @rogaye_khaton315 اجر همه شما بزرگواران با حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام
شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی 
🌹🌹
نیم ساعتی خانه ما شب نشینی کرد.داخل حیاط موقع خداحافظی به حمید گفتم؛چون شب یلدا بابا افسر نگهبانه و خونه نیست،تو بیا پیش ما.
ایام نامزدی خداحافظی های ما داخل حیاط خانه به اندازه یک ساعت طول می کشید.بعضی اوقات خداحافظی بیشتر از اصل آمدن و رفتن های حمید طول و تفسیر داشت.حتی دوستان من هم فهمیده بودند.هروقت زنگ می زدند،مادرم به آن ها می گفت:هنوز داره توی حیاط با نامزدش صحبت میکنه.نیم ساعت دیگه زنگ بزنید‌.نیم ساعت بعد تماس می گرفتند و ما هنوز توی حیاط مشغول صحبت بودیم.انگار خانه را از ما گرفته باشند. موقع خداحافظی حرف ها یادمان می افتاد.تازه از لحظه ای که جدا می شدیم،می رفتیم سروقت موبایل و پیامک دادن ها و تمای هایمان شروع می شد.حمید شروع کرده بود به شعر گفتن.من هم اشعاری از حافظ را برایش می فرستادم.بعد از کلی پیامک دادن،به حمید گفتم؛نمی دونم چرا دلم یهوو چیپس و ماست موسیر خواست.فردا خواستی بیای برام بگیر.جواب پیامک را نداد.حدس زدم از خستگی خوابش برده.پیام دادم؛خدایا به خواب عشق من آرامش ببخش. شب بخیر حمیدم.
من خواب نداشتم .مشغول درسم شدم و نگاهی به جزوه های درسی انداختم. زمان زیادی نگذشته بود که حمید تماس گرفت.تعجب کردم.گوشی را که برداشتم،گفتم:فکر کردم خوابیدی حمید،جانم؟زنگ زدی کار داری؟گفت از موقعی که نامزد کردیم به دیر خوابیدن عادت کردم.یه دقیقه بیا دم در،من پایینم.گفتم:ما که خیلی وقته خداحافظی کردیم،تو اینجا چکار می کنی حمید؟
چادرم را سر کردم و پایین رفتم. کلی چیپس و تنقلات خریده بود؛آن هم با موتور در آن سرمای زمستان!ذوق زده گفتم:حمید جان!توی این سرمای زمستون راضی به زحمتت نبودم.می دونستم اینقدر زود می خری،چیزهای بیشتری سفارش می دادم.خندید .خوراکی هایی که خریده بود را به دستم داد و سوار موتور شد.گفتم:تا اینجا اومدی،چند دقیقه بیا بالا یک کم گرم شو.بعد برو.گفت:نه عزیزم ،دیر وقته.فقط اومدم این ها رو برسونم دستت و برم.لبخندی زدم و گفتم:واقعا شرمنده کردی حمید.حالا من چیپس بخورم یا خجالت بکشم؟
روز آخر پاییز:حوالی غروب با مادرم مشغول پختن شام بودیم که حمید پیام داد،خانم! اگه درس و امتحان نداری من زودتر بیام خونتون.هميشه همین کار را می کرد.وقتی می خواست به خانه ما بیاید از قبل پیام می داد.به شوخی جواب دادم :اجازه بدید ببینم وقت دارم.جواب داد؛لطفا به منشی بگید یه وقت ملاقات تنظیم کنن ما بیابم پیش شما.دلمون تنگ شده.گفتم:حمید آقا بفرمایید .ما مشتاق دیداریم.هروقت اومدی قدمت روی چشم.
انگار سر کوچه به من پیام داده باشد،تا این را گفتم دو دقیقه نشد که زنگ خانه را زد.اولین شب یلدای زندگی مشترکمان بود‌شام را که خوردیم.بساط شب چله را پهن کردیم و هندوانه را گذاشتیم وسط.آبجی فاطمه رفته بود توی نخ فال گرفتن.دستم را گرفت و گفت:می خوام پیش حمید آقا فال زندگیتون رو بگیرم.
من و حمید اعتقادی به فال گیری و این چیزها نداشتیم و فقط برای سرگرمی نشستیم ببینیم نتیجه چه می شود.هرچیزی که آبجی گفت برعکس درمی آمد.من هم چپ چپ حمید را نگاه می کردم.وقتی آبجی تمام خط و خطوط کف دستم را تفسیر و تعبیر کرد،دستم را تکان دادم و با خنده به حمید گفتم:دیدی تو منو دوست نداری.فالش هم دراومد.دست گلم درد نکنه با این انتخاب همسر!.هر دو زدیم زیر خنده.حمید به آبجی گفت:دختر دایی! ببینم می تونی زندگی ما رو خراب کنی و امشب یه دعوا درست کنی یا نه. 
تا نیمه های شب من و حمید گل گفتیم و گل شنیدیم .عادت کرده بودیم.معمولا هروقت می آمد تا دوازده،یک نصفه شب می نشستیم و صحبت می کردیم. ولی شب ها را نمی ماند. موقع خداحافظی سر پله های راهرو دوباره گرم صحبت شدیم.مادرم وقتی دید خداحافظی ما طولانی شده برایمان چای و هندوانه آورد. همان جا چای می خوردیم و صحبت می کردیم. اصلا حواسمان به سردی هوا و گذر زمان نبود.موقع خداحافظی،وقتی حمید در راهرو را باز کرد.متوجه شدیم کلی برف آمده است.سرتاسر حیاط و باغچه سفید پوش شده بود.حمید قدم زنان از روی برف ها رد شد.دستی تکان داد و رفت.جای قدم های حمید روی برف شبیه ردپایی که آدمی را برای رسیدن به مقصد دلگرم می کند تا مدت ها جلوی چشم هایم بود.حیف که آن شب تنهایی این مسیر را رفت و این ردپاهای روی برف خیلی کم تکرار شد!😔
فردای شب یلدا چادر مشکی ای که حمید برایم خریده بود را اندازه زدیم و دوختیم.آن زمان ها دوست داشتم چادرم را جلوتر بگیرم و حجاب بیشتری داشته باشم. این چادر بهانه ای شد تا از همان روز همین مدلی چادر سر کنم.دانشگاه‌ که رفتم هم کلاسی هایم تعجب کردند.وقتی جویا شدند ،بهانه آوردم که دوخت مقنعه باز شده،اما کم کم این شکل چادر سر کردن برای همه عادی شد.اولین باری که حمید دید خیلی پسندید و گفت:اتفاقا این مدلی خیلی بیشتری بهت میاد!☺️
کانال شهدای گمنام 👇 @shohaday_gommnam ╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اللّٰھم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج
این یک دعوت نامه از طرف شهید به شماست ‌🕊️⁩‌♥️⁩ | دعوت ویــژه از طـرف شهـید . . . | چی بهتر از دعوت ویژه اونم از طرف شهید؟! کانال شهید امیر حسین رادمهر - شهید جهاد - زیر نظر خانواده شهید و مادر محترمه با حضورتون قدمی در راه شهدا بر می دارید ؛ برنامه های مختلف شهدا و خانوادگی در راه است !!! شهید منتظر شماست 🌱 https://eitaa.com/shahidradmehr
سلام با عنایت خداوند مهربان و لطف شما همراهان عزیز یک ختم قرآن هم به پايان رسيد. اجر همگی با شهیدان التماس دعا 🍂🌻🌼🍁🎀💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا