🌹معرفی شهدای شهرستان خوی🌹
#شهید_گمنام #مفقودالاثر_بسیجی 🕊🌷🕊🌷 #سلام بر آنهایی که رفتند تا بمانند و نماندند تا ب
#خاکریز_خاطرات
💟 به نقل از #مادر شهیدبسیجی حسن غفاری
#خواب
زمانی که حسن را باردار بودم ، در زمینن کشاورزی با خانواده کار میکردم.
آن زمان آفتابگردان می کاشتیم.
محصول بسیار خوبی
به دست آمده بود.
🍃یک روز پدر بچه ها تخم ها را به قیمت خیلی ارزان فروخته بود.
من از این بابت خیلی ناراحت شدم،
قهر کردم و
گفتم: دیگر در زمین خودمان کار نمیکنم. روز بعد در مزرعه همسایه کار کردم، با اینکه فهمیدم باردار هستم.
🍃از این موضوع ناراحت شدم، برای همین وسایل سنگین بر می داشتم تا بچه بیفتد
چون سه فرزند پسر داشتم، میگفتم این همه بچه را می خواهم چیکار❗️
🔴 تا اینکه خدا خیرش دهد، یکی از همسایه ها مرا از این کارم ترساند و گفت: ممکن است بچه نیفتد، اما ناقص به دنیا بیاید.
بعد از شنیدن این حرف خیلی ترسیدم. فکر و خیال میکردم که مبادا برای بچه اتفاقی افتاده باشد.
💎تا اینکه یک روز در #خواب دیدم که دو نفر آقا جلوی خانه ما به دو طرف تکیه کرده و نشسته اند.
انگار به من الهام شد از #آینده خبر دارند.
با خودم فکر کردم بهتر است، مادر یا دختر همسایه را بفرستم تا در مورد#بچه از آنها بپرسند.
ولی بعد از کمی فکر به این نتیجه رسیدم که خودم با آنها صحبت کنم.
نزدیک آنها که رسیدم، خواستم بپرسم که قبل از من یکی از آنها
📌📌گفت: اگر #آیهای که من می خوانم، شما هم بخوانی، بچه# سالم می ماند.
من هم در خواب آن آیه را تکرار کردم.
بعد از دیدن آن #خواب، وقتی خیالم از بابت سالم بودن بچه آسوده گشت، تصمیم گرفتم،
اگر خدا فرزندان پسری به ما عنایت فرمود، اسمشان را #حسن_و_حسین بگذارم و اگر دخترانی عطا فرمود، اسمشان را #فاطمه_و_زینب بگذارم.
😊 وقتی بچه به دنیا آمد، اسمش را حسن گذاشتم و به خاطر سالم بودنش خدا را شکر کردم.
#تعبیر_خواب
#حسن سه یا چهار ساله بود
یک روز در #خواب دیدم، سیل عظیمی آمده و حیاط منزل هم پر از آب شده است
و آب حسن را با خود می برد.
آب آنقدر زیاد است که نمی توانم رد شوم و بچه را بیرون بیاورم.
با صدای بلند حضرت رقیه (سلام الله علیها) را صدا زدم😭
و گفتم: #خانم_رقیه(سلام الله علیها)، این #آب اجازه نمی دهد
بروم حسنم را نجات دهم.
💫یک مرتبه دیدم، آب به اندازه یک متر به اطراف رفت و راه مثل خیابان باز شد.🤲
جلو رفتم ، تا خواستم #حسن را از آب بگیرم از خواب پریدم.
تا تعبیر این خواب #سیزده_سال فاصله افتاد
#انقلاب_پیروز شد، صدام به ایران حمله کرد، حسن به #جنگ با دشمن رفت و در این راه #شهید شد و جنازه اش نیامد💔
#شهید_بسیجی_حسن_غفاری
ازشهدای شهرستان #خوی
📚برگرفته ازکتاب دررکاب ولایت
@Shohadaye_khoy
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🌷 #شبانگاهان_با_شهداء 🌷
ماندن ما هیچ لذتی نداشت که با نبات آن ، دهان خویش را شیرین کنیم .
پستی دنیا ، ما را مشغول سرگرمی های بی ارزش کرد .
شما بر روزهای ما نسیم بهشت پاشیدید .
بیائید هر شب قبل از اینکه با #آرامش کامل به #خواب برویم ، یادی کنیم از آنهائی که این #آرامش را برای ما به #ارمغان آوردند .
یاد #شهداء و #امام_شهداء با ذکر #صلواتی بر #محمد و #آل_محمد_ص
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌸 #شبـتون_شهدایی 🌸
@Shohadaye_khoy
🌹معرفی شهدای شهرستان خوی🌹
#خاکریز_خاطرات 📖#خاطرات #آقاي عيوض بداقي #همرزم شهید#ابراهیم اوغلی #شهيد والا مقام زين العابدين #م
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#خاطره
#همرزم #شهيدزین العابدین ابراهیم اوغلی، آقاي #پريور مي گويد: « يك روز ايشان با حالت بسيار #شاد و خوشحال به چادر فرماندهي ـ كه من تنها نشسته بودم ـ آمد. فكر كردم خبري از حمله شده، ولي گفت: ديشب در #خواب ديدم كه ما همگي در ميدان #كارگران جمع بوديم و يك #آقايي آمد و #حمزه خلخالي را از بين ما انتخاب كرد و همراه خود برد.
من #ناراحت شدم و به آن آقا گفتم: چرا #مرا به اين #مقام نمي بريد. فرمودند: تو را هم در #عمليات_والفجر_يك با خود خواهيم برد و فعلاً #نوبت_حمزه است.»
️
🕊#شهدای_شهرستان_خوی
@Shohadaye_khoy
🌺🍃مولا جانم...
بيا توافقنامه امضا كنيم،
من #رآكتور قلبم را به نامت ميكنم،
تو هم #تحريم چشمانت را از من بردار ...!!!
مهدی جان میدانی آقاجان؛
#خواب مانده ایم...
ازهمان روز اول
همان روز در #سقیفه
همان موقع کنار #در خانه
میدانی؛
اگر خواب نبودیم کار به #پهلوی مادر نمیرسید
به #خار در چشمان پدر نمیرسید
به جگرِ سوخته #مجتبی
به ظهر #عاشورا
به زندان
به زهر...
وبه #غربت یتیمی نمیرسید😔
اگرخواب نبودیم کار به #انتظار شما نمیرسید...😔
🌺 🍃 یاصاحب الزمان ...
یک طرف دست دعا و یک طرف بارگناه…
این #تناقض ها نمک پاشیده روی زخمتان... 😔
الهی العفو...
#التماس_دعای_فرج
😭اللهم عجل لولیک الفرج😭
@Shohadaye_khoy
#درمحضربزرگان 🌷
آیت الله العظمی بهجت( ره):
مرحوم شیخ انصاری
با آن همه #درس و بحث و تألیف،
هر روز زیارت عاشورا،
زیارت جامعه
و یک جزء قرآن می خواند.
گویا علت عقب ماندگی ما،
ترک #مستحبات است.
علمای سابق بدان ملتزم بودند.
از قبیل زیارت و #دعا
و تلاوت قرآن و یا نماز اول وقت
و ترک مکروهات،
مانند #خواب بین الطلوعین.
🌱🌸🌱🌸🌱
@Shohadaye_khoy
💢 چهار عمل #مکروهی که رزق و روزی انسان را کم میکند
🌹 امام سجّاد (علیه السلام) فرمودند:
مکروهاتی که #روزی را از انسان دفع میکنند:
① #اظهار_فقر و نداری کردن در حضور مردم؛
② #خواب دیرهنگام شب و بعد از نماز صبح؛
③ تحقیر و کمارزش شمردن #نعمت های خدا؛
④ شِکوِه و گلایه داشتن از خداوند متعال.
📗 معانی الاخبار، ص ۲۷۱
@Shohadaye_khoy
🌷🍃🌷🍃🌷
از عارفی پرسیدند...
از کجا بفهمیم در #خواب غفلتیم یا نه؟؟
گفت :
اگر برای #امام_زمانت کاری می کنی یا #تبلیغی انجام می دهی و خلاصه قدمی برمی داری و به #ظهور آن #حضرت کمک می کنی بدان که بیداری؛ و الّا اگر مجتهد هم باشی درخواب #غفلتی!
🌷اللهُمَّ عَجِّـــلْ لِوَلِیِّکَ الْفَـــرَج🌷
سلامتی و تعجیل در ظهورش
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
️
@Shohadaye_khoy
🇮🇷🌹🥀🇮🇷🥀🌹🇮🇷
#یاد_باد
#آن_روزگاران
#یاد_باد
#دلنوشته
دلتنگ گذشت و ایثار مردان جنگم
پس از گذشت سالها از پایان #جنگ تحمیلی و دفاع جانانه ملت #ایران ، هر سال در #هفته_دفاع_مقدس نمی دانم چرا دلم هوای آن روزها را می کند.
اشتباه نشه ، دلم هوای #جنگ نکرده ، بلکه جنگ پدیده ای زشت و نفرت انگیز است که خیلی از عزیزترین دوستانم را از من گرفت ، اما دلم برای آن روزها که فضای #جبهه ها لبریز از #رفاقت ، همدلی ، #معرفت و عشق بود تنگ شده ، روزهایی که اول و آخر همه چی فقط #گذشت بود و #فداکاری.
راستش توصیف آن روزها خیلی مشکله و باورش هم برای ندیده های آن ایام سخت ، مثلا تو یکی از شبهای سرد زمستون سال 1360 که 50 تا #نوجوان و جوان بسیجی در منطقه #تنگه_کورک سرپل ذهاب جلوی بعثی ها ایستاده بودیم ، وقتی از کمین چهار ساعته توی برف برمی گشتم فانوس سنگر #احمد_دلاوری که بعدها در عملیات رمضان #شهید شد را روشن دیدم.
گفتم برم سری بهش بزنم ، حدسم این بود که داره #نماز_شب می خونه یا #قرآن و عبادت چون این یکی فقط اهل این مسائل بود.
سرم را از پتوی آویزون به ورودی سنگر داخل کردم دیدم #احمد گوشه سنگری که تنها جای نشستن درستی هم نداشت کز کرده ، گفتم چرا نمی خوابی ؟
گفت کجا بخوابم ، نگاه کردم #پتویی که باید خودش را گرم می کرد خیس آب #بارون شده ، هرچه اصرار کردم برو #سنگر بچه ها بخواب رضایت نداد که نداد و گفت اجازه نمی دهم بچه ها را #بیدار کنی.
#احمد خیلی جدی گفت: مبادا اینکار را بکنی ، گفتم آخه چرا ، گفت آخه بچه های اون #سنگر ممکنه از #خواب بیدار بشن و او آن شب را تا صبح توی سنگر #بیدار نشست.
حالا وقتی می بینم که راننده دو تا ماشین وسط #چهارراه پیاده شدند و سر اینکه کی زودتر بره با هم کتک کاری می کنند و یا تو صف #بانک سر اینکه نوبت منه ، کلی باهم جر و بحث می کنند دلم برای آن روزها خیلی تنگ می شه ، روزهایی که لحظه لحظه اش #خاطره بود و شیرینی، #معرفت و #برادری و #عشق حرف اول و آخر را می زد.
#یاد_باد
#آن_روزگاران
#یاد_باد
🌸🌴🌺🍀🌺🌴🌸
از عارفی پرسیدند...
از کجا بفهمیم در #خواب غفلتیم یا نه؟؟
گفت :
اگر برای #امام_زمانت کاری می کنی یا #تبلیغی انجام می دهی و خلاصه قدمی برمی داری و به #ظهور آن #حضرت کمک می کنی بدان که بیداری؛ و الّا اگر مجتهد هم باشی درخواب #غفلتی!
🌺اللهُمَّ عَجِّـــلْ لِوَلِیِّکَ الْفَـــرَج🌺
سلامتی و تعجیل در ظهورش
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم