فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ما حال ملیکا را نمیفهمیم و نخواهیم فهمید
#بی_مادری سخت هست .....
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
شب که درست نخوابیده بود حالا هم که یک وقت استراحت بین کارهایش پیدا شده بود قرآن را باز کرد.
یک ساعت تمام نگاهش ماند روی یک خط قرآن و بعدش قرآن را بست و رفت توی فکر...!
پرسیدم:
ببخشید حاجی چی دیدی؟
گفت:
اگه بدونی قرآن چی میگه مسیر زندگیت رو پیدا میکنی،وظیفهات رو میفهمی چیه!
خیلی وقت ها اینطور دیده بودمش و مختص اون روزش نبود..
🌹شهید حاج قاسم سلیمانی
#حاج_قاسم
#کرمان_تسلیت
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهدا
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
چندجا خیلی سخت گذشت
گوشههایی از مراسم تدفین شهدای کرمان
#کرمان_تسلیت
#پاسخ_سخت
🏴🏴🏴🏴🏴
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
🌷🕊🍃
بالی دهیدبه وسعت هفت آسمان مرا
من هرچه میکنم به#شهیدان نمیرسم
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی 🕊
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#روایت_عشــق
شب جمــعه بعـد از عملیــات کربلاي ۴ بود. در نمــازخانه گــردان، دعاے کمــیل به پا بــود. دعــا ڪه شــروع شــد صداي هق هق و ناله عبــدالقادر همــه حواســها را به خود کـشید.
ناز و نیازش با خدا بیش از فرازهاي دعاي کمیل دل را مےلرزاند...😭
- خدایا چــرا من از غافله دوستــانم جا ماندم....
- چرا دوســتانم را پذیرفتے اما مــن را نـه...
- فرداے قیامــت من چه ڪنم...
اشڪ بود ڪه مثــل ڪودڪی مــادر از دسـت داده، از دو دیده عبدالـقادر روي صورتش جاري بود.
نگاهش که میـکردید چنین اشک مےریزد، باور نمےکردید این هـمان فرمانده اے اسـت ڪه در میــدان جنگ جلو هـیچ تیر و خمپاره اے قد خـم نکرده است.
چند روز بعد در کربلاے ۵ به یاران شهیـدش پیوست ...
#سردارشهید عبدالقادر سلیمانی
#شهدای_فارس
🌹🍃🌹🍃
کانال شهدای شیراز
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
نشردهید
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀
#خاطرات_جبهه*
#نویسنده_حبیب صفری*
#حلاوت_ایثار
#قسمت_چهارم
. یک شب ما شش نفر از فرماندهان گروهانها را به دفتر فرماندهی پادگان احضار کردند و طی جلسه ای ضمن تشریح اهداف آموزشی رزم شبانه گفتند که امشب برای تکمیل دوره آموزشی یک دشمن فرضی در نظر گرفته شده ، نیروهای مستقر در اردوگاه نصف شب به خط میکنیم و به آنها میگوییم که منافقین به شیراز حمله کرده
و شهرک سعدی را به تصرف خود درآورده اند و ما باید به کمک نیروهای مستقر در شیراز برویم و با منافقین مبارزه کنیم، فقط شما شش نفر میدانید که دشمن در این رزم شبانه فرضی است ، بقیه نیروها نباید متوجه فرضی بودن آن شوند.
حدود ساعت دوازده شب بود، نیروهای پادگان را به خط و همه را نیز مسلح کردند، فشنگها مشقی بود گفتند به خشاب تفنگهایتان دست نزنید. پس از توجیه ، نیروها را به طرف ارتفاعات شمالی شهرک سعدی حرکت دادند. در میانه های مسیر تنگه ای بود که باید از آن عبور میکردیم قبل از این که نیروها به آن تنگه برسند در قسمتهای مختلف، مواد منفجره کار گذاشته و چند نفر از پاسداران در نقاط کور آن سنگر گرفته بودند به محض اینکه وارد تنگه شدیم از هر طرف انفجار میدیدیم و نیروهای مستقر شده به طرف ما تیراندازی مشقی میکردند ، گاز اشک آور میزدند ، صحنه ی واقعی جنگ ایجاد شده بود.
نیروها که از فرضی بودن این عملیات اطلاعی نداشتند داد و فریاد زیادی میزدند خیلیها به خاطر دود زیاد و گاز اشک آور حالشان بد شده بود و با بارانکارد به بیرون تنگه منتقل شدند. واقعاً همه ترسیده بودند و فکر میکردند که از منافقین کمین خورده اند. وضعیت بسیار سخت و منحصر به فردی بود ، هیچ یک از نیروهایی که تحت آموزش بودند چنین وضعیتی را قبلاً تجربه نکرده بودند. پس از پایان عملیات بیرون از تنگه همه را به خط کردند و فرضی بودن دشمن را برایشان تشریح و از همه دلداری نمودند سپس به پادگان برگشتیم.
تپه بلندی در پادگان بود که راس آن یک درخت قرار داشت . به آن درخت ، شجره طیبه می گفتند. یک روز نیروهای آموزشی را پایین تپه جمع کردند برادران خلیلی و خدایی اول پوتین خود را بیرون . آوردند و سپس به ما گفتند: همه، پوتینها را بیرون بیاورند . به چند دسته تقسیم شدیم فرمان دادند که با پای برهنه باید با سه سوت که) حدود ۵ دقیقه می (شد بالای تپه بروید و شاخه کوچکی را از شجره طیبه بچینید و سریع به پایین بر گردید . هر کس با تأخیر این کار را انجام میداد یا از انجام این کار سر پیچی میکرد با سینه خیز رفتن ، غلط زدن و بشین پاشو تنبیه میشد. چند نفر که از انجام این کارها سرپیچی کردند تنبیه شدند. شب که هوا تاریک شده بود از زیر سیم خاردار اطراف پادگان فرار کردند ، دو نفر از آنها در حین فرار توسط نگهبان دستگیر شده بودند . در وسط پادگان یک استخر رو باز قرار داشت، همان نصف شب در حالی که هوا سرد بود آنها را داخل استخر انداختند تا حسابی آبدیده شوند.
#ادامه_دارد...
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊صحبتای مهم شهید حاج قاسم سلیمانی در مورد همراه خوب و بد در راه رسیدن به هدف...
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهدا
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
⭐️یادی از سردار شهید عبدالرضا مصلی نژاد⭐️
🌹سال 1349 من دانش آموز کلاس هفتم بودم که رژیم پهلوی بحث بی حجابی و برداشته شدن حجاب دانش آموزان در مدرسه را مطرح کرد و ما را موظف کردند که بدون حجاب و چادر به مدرسه برویم. من هم که محجبه بودم و دلم نمی خواست حجابم را بردارم و بی حجاب به مدرسه بروم، چند روزی به مدرسه نرفتم. عبدالرضا جریان را پرسید که چرا به مدرسه نمی روم. مسئله را گفتم. گفت خودم تو را تا مدرسه می برم. از صبح روز بعد با دوچرخه اش مرا تا مدرسه می رساند، کنار مدرسه چادر من و چند نفر از دختران فامیل را می گرفت و ما وارد مدرسه می شدیم.
ظهر وقت تعطیلی مدرسه با دوچرخه اش می آمد، چادرهای ما را می داد و ما با حجاب به خانه بر می گشتیم. این کار را چند ماه پیاپی ادامه داد تا این بحث کمرنگ شد و دیگر مسئولین مدرسه کاری به حجاب دانش آموزان نداشتند.
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهدا
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🌹شهید همدانی در جمع های دوستان وقتی میخواستند که یک سفارش کند می گفت: سفارش میکنم مثل گذشته بدهکار به انقلاب و نظام باشی نه طلبکار.
قانع باش در مقابل کمبودها یا کممهریها صبر داشته باش و مراقب باش فضاسازان تو را ناسپاس نکنند.
عشق به ولایت فقیه و اطاعت کامل از ایشان سعادتمندی دنیا و آخرت را دارد.
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهدا
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🌷🕊🍃
فقط حوالی شماست کہ هوا هست
تا وقتی سیمِ دلمان به شما
وصل باشد نفــــــــــس میکشیم
خدانکند لحظھ اے از شما
جدا شویـم
کھ دیگر هوایی برای
نفس کشیدن نیست...
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی 🕊
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
🌹۱۹ دی سالگرد عملیات کربلای ۵ و شبهای کربلای ۵🇮🇷
♦️فرمانده معظم کل قوا ،امام خامنه ای:
« شبهای عملیات کربلای ۵ شبهای قدر اين انقلاب است و انس با آن باعث وارسته شدن مي باشد، هر کس آن عملیات را فراموش کند نامش از اردوگاه انقلاب قلم خواهد خورد؛ لذا باید این حادثه بزرگ را زنده نگه داریم.»
♦️عمليات کربلای پنج در ساعت یک و سی دقيقه بامداد ۱۹ دي ماه ۱۳۶۵ با رمز «يا زهرا(سلام الله عليها») آغاز شد،
رزمندگان بافاصله ۱۴ شب از عظیم ترین وپیچیده ترین موانع جنگهای دنیا بایدعبورکنند.
🌹 کربلای ۵ یکی از عملیات هایی بود که تعداد زیادی از سرداران بزرگ استان فارس در آن به درجه رفیع شهادت رسیدند
#هدیه به همه شهدای این عملیات #صلوات
#لبیک_یا_خامنه_ای
🍃🌷🍃🌷
http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🌹خدایا شهادت را نصیبم کن، دلم برای حسین خرازی پر میکشد، دلم برای شهدا پرمیکشد
🌹دنیا را رها کنید،دنیا را ول کنید، همه چیز را در آخرت پیدا کنید و رضای خدا را بر رضای مخلوق ارجحیت دهید.
🌹سالگرد شهادت شهید احمد کاظمی ویارانش گرامیباد
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهدا
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
⭐️یادی از سردار شهید سید محمد کدخدا⭐️
🌷پس از شهادت حاج مهدي زارع، سيد محمد خيلي گرفته و ناراحت بود، مثل فرزندي كه از مادر گرفته باشند، بي تابي مي كرد. مدام از شهادت قريب الوقوعش خبر مي داد. مي گفت:« از اين به بعد به من بگوئيد، شهيد سيد محمد كدخدا.»
می گفت بعد از من پسرم به دنیا می آید، اسمش را بگذارید سید محمد!
به سيد محمد گفتم: تو كه مطمئني شهيد مي شي بايد نوشته بدي كه اگر شهيد شدي ما را شفاعت كني. برايم نوشت« اين جانب شهيد سيد محمد كدخدا ان شاالله واعظي را شفاعت مي كنم.» شفاعت نامه را 13 دی امضا كرد و 19 دی به شهادت رسید.
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀
#خاطرات_جبهه
#نویسنده_حبیب_صفری
#حلاوت_ایثار
#قسمت_پنجم
با کسی در آموزش شوخی نداشتند می گفتند کسی که میخواهد با دشمن بعثی بجنگد و پیروز شود باید در آموزش شرایط سخت را تحمل
نماید.
برای اینکه از نظر معنوی نیروها تغذیه شوند کلاسهای عقیدتی هم در کنار آموزش نظامی تشکیل میشد. به ما گفته بودند شبهای چهارشنبه در چادرهایتان دسته جمعی دعای توسل بخوانید و شبهای جمعه هم دعای کمیل. مسئول عقیدتی خودش در آن
شبها دور چادرها میگشت تا ببیند چه چادری دعا میخوانند و
چه چادری دعا نمی خوانند.
نیروها چون رزم روزانه و شبانه را انجام دادند و هوا هم، شبها سرد بود ، دیگر رمق خواندن دعا نداشتند داخل هر چادر هشت نفر بودند . یکی از بچه های چادر ما خیلی شوخ طبع بود .میگفت بچه ها، شب راحت بخوابیم همینکه صدای پای کسی از اطراف چادر شنیدیم ، اگر شب چهارشنبه بود همه باهم بلند : يا" وجيها عندا... اشفع لنا عندا... و اگر شب جمعه بود یا نور یا قدوس بخوانیم. شب چهار شنبه خوابیده بودیم ، درب چادر هم به بهانه سرمای هوا با طناب بسته بودیم بگونه ای که اصلا داخل پیدا
نبود ، صدای پایی را شنیدیم
، همه همینطور که زیر پتو خوابیده بودیم با صدای بلند ، یا وجیها عندا... زمزمه کردیم.
صدای مسئول عقیدتی را از بیرون چادر شنیدیم که می گفت این چادر شبها همیشه با هم دعا می خوانند .مسئول عقیدتی که دور شد ، به دوست طراح نقشه گفتیم فلانی نقشه ات حسابی گرفت به همدیگر شب بخیر گفتیم و تا صبح راحت خوابیدیم .
صبح اول وقت برای دستور صبحگاهی برپا می زدند ، به میدان صبحگاه میرفتیم و به خط می شدیم. همان دوست شوخ طبع با ،پتو چفیه و پوتین اندام یک آدم درست کرده بود و برای اینکه مربیان را سر کار بگذارد زیر پتوی دیگری خوابانده و در گوشه ی چادر قرار داده بود. یکی از مربیان که چادرها را کنترل میکرد دامن چادر را بالا زد ، دید یک نفر گوشه چادر خوابیده ، صدا زد تو چه رزمندهای هستی که تا حالا خوابیدی! بلند شو برو صبحگاهی هر چه فریاد زد
کسی جواب نداد. با عصبانیت پتو را کنار زد دید سر کارش گذاشته اند.
حسابی خندید و گفت این رزمندگان حتما پوزه ی صدام را به خاک
خواهند مالید و از چادر خارج شد.
یک روز که ما را به میدان مانور رزم نظامی برده بودند ، از صبح تا شب به ما آب خوردن ندادند . جلو چادرها چند مخزن هزار لیتری آب بود که برای مصرف با تانکر پر میکردند، آن روز پس از خالی شدن تعمداً پر نکرده بودند. زیر شیر مخزن ، یک گودال بود که آب شستشو در آن جمع میشد. من از شدت تشنگی چربی های روی این آب را
کنار زدم ، زانو زدم و به اندازه رفع تشنگی نوشیدم ، چه گوارا بود!
دوره آموزشی با همه مصائب و سختی های خاص خود به پایان رسید. به مدت یک هفته ما را به مرخصی فرستادند و اعلام کردند پس از
پایان مدت مرخصی خود را به مقر معرفی نمائید.
#ادامه_دارد...
#ڪانال_شهداےغریـب_شیـراﺯ:
ﺩﺭ ایتا :
https://eitaa.com/shohadaye_shiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
⭐️یادی از سردار شهید عبدالرضا مصلی نژاد⭐️
🌹قبل از انقلاب، دانشجوی مکانیک در شیراز بودیم. زن و مردی در خیابان می رفتند، زن پوشش بسیار بد و نامناسبی داشت، چند جوان بی بند و بار هم دنبال آنها افتاده بودند تا برایشان مزاحمت ایجاد کنند. عبدالرضا گفت: من برم به اینها تذکر بدم.
گفتم: خطرناک است، اینها لات و اوباش هستند.
توجه نکرد وبه سمت آنها رفت. به آن مرد گفت: این خانم همسر شماست؟
مرد گفت: بله.
عبدالرضا گفت: چرا گذاشتید با این پوشش بیرون بیاید.
مرد گفت هرچه گفتم قبول نکرد، حالا هم که بیرون آمده ایم این جوان ها دنبال ما افتاده اند.
عبدالرضا به آن زن گفت: خانم، شما با این لباس و این آرایش الان همسر این اوباش هستید، شما باید آرایشتان در خانه برای همسرتان باشد نه دیگران.
بعد با آن جوان ها صحبت کرد و آنها را پراکنده کرد. خودش هم برای آن زن و شوهر یک تاکسی گرفت و راهیشان کرد.
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهدا
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ | 🎥
روایت شهید حاج قاسم سلیمانی از شهید احمد کاظمی بمناسبت سالگرد شهادت شهید کاظمی
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
🌹🍃🌹🍃
#ڪانال_شهدا
https://eitaa.com/golzarshohadashiraz
#نشردهیـد یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید