eitaa logo
شهدای غریب شیراز
3.2هزار دنبال‌کننده
10.7هزار عکس
2.8هزار ویدیو
42 فایل
❇ﻛﺎﻧﺎﻝ ﺭﺳﻤﻲ هیئت ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاز❇ #ﻣﺮاﺳﻢ_ﻫﻔﺘﮕﻲ_ﻣﻴﻬﻤﺎﻧﻲﻻﻟﻪ_ﻫﺎﻱ_ﺯﻫﺮاﻳﻲ ﻫﺮ ﻋﺼﺮﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ/ﻗﻂﻌﻪ ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاﺯ ⬇ انتشارمطالب جهت ترویج فرهنگ شهدا #بلامانع است.... به احترام اعضا،تبادل و تبلیغات نداریم ⛔ ارتباط با ادمین: @Kh_sh_sh . . #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
👇ﻧﺸﺮﺩﻫﻴﺪ👇 مراسم مان را ظهر☀️ گرفتیم که به چشم نیاید و داغداری خانواده شهداء حفظ شود👌. آمدیم توی اتاق که بخوریم؛ در را بست و پشت آن ایستاد، رو به من کرد و گفت:😊 می دونی که تو این لحظه دعای ما ؟ گفتم: آره ولی الان بیا ناهار بخوریم. گفت: روزه ام. گفتم: تو روز روزه گرفتی؟؟ گفت روزه ی نذره؟😳 گفتم: چه نذری؟ گفت: این که همون طور که خدا منو تو عید متولد کرد تو عید غدیر هم مزدوج کنه 😍حالا من دعا می کنم تو آمین بگو. دستم را به بلند کردم. گفت: خدایا همون طور که منو در عید غدیر متولد کردی 😇و در عید غدیر مزدوج کردی، در عید غدیر هم به برسان. غدیر هر سال ﻋﻴﺪ ﻏﺪﻳﺮ که می آمد منتظر خبرش بودم. غدیر آخر که خبر شهادتش را در برایم آوردند گفتم: سال هاست منتظر شنیدنش بودم.😔 🌷 (ﺑﻪ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﻗﻤﺮﻱ) ☘☘☘☘☘☘ ﻛﻪ ﻋﻴﺪ ﻏﺪﻳﺮ ﺑﺪﻧﻴﺎ ﺁﻣﺪ, ﻋﻴﺪ ﻏﺪﻳﺮ اﺯﺩﻭاﺝ ﻛﺮﺩ, ﻋﻴﺪ ﻏﺪﻳﺮ ﻫﻢ ﺷﻬﻴﺪ ﺷﺪ 🌹 ☘☘☘☘☘ :ﮔﻠﺰاﺭﺷﻬﺪاﻱ_ﺷﻴﺮاﺯ 🌺🌷🌺🌷🌺🌷 ﺑﺎ ﻧﺸﺮ ﻣﻂﺎﻟﺐ ﺩﺭ ﺗﺮﻭﻳﺞ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺳﻬﻴﻢ ﺑﺎﺷﻴﺪ ..,........... : ﺩﺭ اﻳﺘﺎ : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 ﺩﺭ ﺳﺮﻭﺵ: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz
شهدای غریب شیراز
◀️ با حبیب ﺭﻭﺯﻳﻂﻠﺐ هر دو دانشگاه, تهران قبول شدند. (مهندسی مکانیک.) 😊 در این مدت شده بود خار چشم ضد
ﻣﺠﺮﻭﺡ شده بود, پایش توی گچ بود و به اجبار در مرخصی. گفت بیا بریم انتقال خون من خون بدم! گفتم تو با این حالت؟😳 گفت حالا که دستم از جبهه کوتاه شده, بذار حداقل خونم را برای مجروحین بدم.😔 با اصرار رفتیم... اما پرستار حاضر نشد, سعید هم اصرار. دیدم راضی نمی شود, گفتم پس من به جای تو خون می دهم.☺️ کارمان که تمام شد. هنوز سعید ارام نشده بود. دست کرد توی جیبش همه پول هایش که ۳۰ توﻣﺎن بود را در اورد و گفت:پس این را بده به صندوق کمک به جبهه!!😞 ☘🌺☘🌹☘🌺 🌹 🌷 🔺🔺🔺🔺🔺 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🔰فرازی از وصیتنامه شهید والامقام : حجت الاسلام شیخ فضل الله کریمی خدایا نصیبم گردان حب خودت را و دوستی اهل بیتت را. سالها بسی دراین کوه ها و بیابانها در غم عشق شهادت می سوزم و می سازم. ما امروز می بینیم که کشورهای استبدادی کشوری را علیه جمهوری اسلامی تجهیز می کنند و با او همکاری می کنند تا اینکه انقلابی را که برای اجرای دین حق واحیای دین حق به پا خاسته و می رود تا ملتهای مظلوم خفته را بیدار کند و از ارزشهای انسانی آنها دفاع کند نابود کند. وظیفه ی ما همان است که امام حسین (علیه السلام) ظهر عاشورا مشخص فرمودند که باید مؤمن بشتابد به سوی شهادت و لقای حق را در یابد. بدانید که این انقلاب یک پدیده ی الهی است و به هیچ وجه کسی توان مقابله بااو را ندارد. مادرم من می دانم که تو پیش حضرت زهراروسفید خواهی بود چرا که تو دین خود را به اسلام ادا کردی. فضل الله کریمی 🌹🌷🌹🌷 : ﺩﺭ اﻳﺘﺎ : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 ﻳﺎﺩ ﺷﻬﺪاﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ اﺟﺮ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺒﺮﻳﺪ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کار ما شده خیره شدن به چشم‌هایی که پر از محبت بود.. 15 ﻫﻔﺘﻪ اﺯ ﺟﻤﻌﻪ ﻋﺮﻭﺝ ﺳﺮﺩاﺭ گذشت... ☘ 🌹🌷🌹 ﻛﺎﺵ ﺩﺭ ﺭﻭﺯﻫﺎﻱ ﺳﺨﺖ ﻛﻨﺎﺭﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩ برای شهادت ما هم دعا کن😔 🌷🌹🌷🌹 ﻳﺎﺩ ﺣﺎﺝ ﻗﺎﺳﻢ ﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ https://chat.whatsapp.com/FOxgd1bun2J88glqKT6oVh
روز چهلم مادرم مصادف با شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها بود. مجتبی از پادگان آمد به سراغ لباس مشکی رفت. به او گفتم: امروز که چهلم مادر گذشته و ایشان وصیت کردن که مشکی نپوشید. گفت: می خواهم اولین کسی باشم که برای شهادتم لباس مشکی می پوشم. با هم به امامزاده رفتیم زیارت کردیم. وقتی برگشتیم مجتبی شروع کرد به وصیت کردن. علی(ﭘﺴﺮﻡ) گفت: مامان شما که طعم یتیمی را چشیده اید. نگذارید پدر برود....😔 مجتبی گفت: "علی جان یادت می آید اول محرم که به حسینیه رفتیم... یادت می آید که همه با یکدیگر فریاد زدیم لبیک یا حسین... پسرم الان وقت آن است که لبیک یا حسین را به آقا ثابت کنیم." ﻣﺪاﻓﻊ ﺣﺮﻡ 🌷🌷🌷 : ﺩﺭ اﻳﺘﺎ : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 ﻳﺎﺩ ﺷﻬﺪاﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ اﺟﺮ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺒﺮﻳﺪ
🌷حسن خیلی شوخ بود. محال بود با حسن باشی و غم و غصه و ناراحتی در وجودش یا اطرافیانش ببینی. عملیات بیت المقدس 7 بود. لبه خاکریز نشسته بود و سر کرده بود توی یک کاغذ و چیزی می نوشت. گفتم: حسن چی کار می کنی! خندید و گفت:وصیت می نویسم! گفتم: پاشو، این کارها به تو نیمده! خندید و گفت: نه دیگه، خسته شدم. این عملیات آخره! چند روز بعد شهید شد. جنازش مث برادرش رضا مدتی گم شد، مثل برادرش بی سر بود و مثل برادرش با دست های مادر توی قبر آرام گرفت... ↘️ حسن جوانمردی فارس 🌾 شهادت:۱۳۶۷/۳/۲۳- شلمچه 🌷🌷🌷 : ﺩﺭ اﻳﺘﺎ : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 ﺩﺭ ﺳﺮﻭﺵ: https://sapp.ir/shohadaye_shiraz ﺩﺭ ﻭاﺗﺴﺎﭖ: https://chat.whatsapp.com/BWYt9AXokIyI7n5VyrsVDG ﻳﺎﺩ ﺷﻬﺪاﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ اﺟﺮ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺒﺮﻳﺪ
🔻 در آخرین شب فروزندگی اش در حالی که در تب می سوخت همسرش را راضی می کند تا او را به مجلس دعای توسل برساند به گواه دوستانش، آن شب مثل همیشه بشدت منقلب بود. پس از مراسم دعا، همه سوار اتومبیل میشوند. ماشین حرکت می کند که در مسیر با حمله ضد انقلاب و با اصابت گلوله به سر مبارکش به میرسد. 🌹 🌹🌷🌹🌷 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
زمان آموزشی که با ایرج بودیم... درگیری با گروهک ریگی در زاهدان زیاد بود و از مناطق جنوبی نیرو می فرستادن زاهدان، همیشه بهم می گفت: خوش بحال شما، میرید زاهدان و شهید میشید ولی شهر ما درگیری نیست،.... ﺁﺭﺯﻭﻱ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺩاﺷﺖ... اﺧﺮ ﻫﻢ ﺑﻪ اﺭﺯﻭﻳﺶ ﺭﺳﻴﺪ 👌 حالا ایرج شهید شده و ما هنوز مانده ایم.....😔 🌹 🌹🌷🌹🌷 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
پسرمان ۱۰ماه بود که به شدت مریض شد. به اتفاق مجید او را دکتر بردیم و دکتر برایش آزمایش نوشت. مجید که شهید شد، پسرمان هنوز بیمار بود و دکتر می گفت: «تا جواب آزمایش قبلی نباشد دارویی تجویز نمی کنم.» هر جا را که گشتم، جواب ها را پیدا نکردم، حالم حسابی گرفته بود که شب مجید را در خواب دیدم. با مهربانی گفت: «چرا اینقدر آشفته ای؟»◀️ - «جواب آزمایش ها را پیدا نمی کنم.😞 - «آنها بین کتاب نهج البلاغه، بالای طاقچه است!»✅ صبح سراسیمه از خواب پریدم، باورم نمی شد که خوابم راست باشد، نهج البلاغه را که باز کردم چشمانم به اشک نشست.😳 ﻣﻨﺒﻊ: ﻛﺘﺎﺏ ﺭاﺯ ﻳﻚ ﭘﺮﻭاﻧﻪ ☘🌹🌹☘ سمت:معاون گردان امام حسن(ع) – لشکر ۱۹ فجر شهادت:۱۳۶۴/۴/۲۰ 🌷 🌷🌷🌷🌷 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
استان فارس🌹 ‌ : علے : استــاد نهج البلاغه : عیـــدغدیر : عیــدغدیر : عیــدغدیر 🌷🌸🌷🌸 مراسم مان را ظهر☀️ گرفتیم که به چشم نیاید و داغداری خانواده شهداء حفظ شود👌. آمـدیم توےاتاق ڪہ بخوریـم؛ در را بسـت و پشـت آن ایسـتاد، رو به من کـرد و گفـت:😊 مے دونی که تو این لحظه دعـاے ما ؟ گفتم: آره ولے الان بیا ناهـار بخوریم. گفت: روزه ام. گفتم: تو روز گرفتے؟؟ گفـت روزه ی نذره؟😳 گفتم: چه نذرے؟ گفت: اینکه همـون طـور که خدا منو تو عید متولد کرد تو عید غدیر هم مزدوج کنه 😍حالا من دعا می کنم تو آمین بگو. دستم را به بلند کردم. گفت:خـدایا همـون طورڪہ منو درعـید غدیر متـولد کردےو در عیدغـدیر مزدوج کردے، در عیـدغدیـر هم به برسان... غدیرهرسال ﻋﻴﺪ ﻏﺪﻳﺮ که می آمد منتظر خبرش بودم. غدیر آخر که خبر شهادتش را در برایم آوردند گفتم: سال هاست منتظر شنیدنش بودم.😔 🌷 ☘☘☘ :ﮔﻠﺰاﺭﺷﻬﺪاﻱ_ﺷﻴﺮاﺯ 🌺🌷🌺🌷 : ﺩﺭ اﻳﺘﺎ : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🔰فرازی از وصیتنامه شهید والامقام : حجت الاسلام شیخ فضل الله کریمی خدایا نصیبم گردان حب خودت را و دوستی اهل بیتت را. سالها بسی دراین کوه ها و بیابانها در غم عشق شهادت می سوزم و می سازم. ما امروز می بینیم که کشورهای استبدادی کشوری را علیه جمهوری اسلامی تجهیز می کنند و با او همکاری می کنند تا اینکه انقلابی را که برای اجرای دین حق واحیای دین حق به پا خاسته و می رود تا ملتهای مظلوم خفته را بیدار کند و از ارزشهای انسانی آنها دفاع کند نابود کند. وظیفه ی ما همان است که امام حسین (علیه السلام) ظهر عاشورا مشخص فرمودند که باید مؤمن بشتابد به سوی شهادت و لقای حق را در یابد. بدانید که این انقلاب یک پدیده ی الهی است و به هیچ وجه کسی توان مقابله بااو را ندارد. مادرم من می دانم که تو پیش حضرت زهراروسفید خواهی بود چرا که تو دین خود را به اسلام ادا کردی. فضل الله کریمی 🌹🌷🌹🌷 : ﺩﺭ اﻳﺘﺎ : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 ﻳﺎﺩ ﺷﻬﺪاﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ اﺟﺮ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺒﺮﻳﺪ
ﻣﺠﺮﻭﺡ شده بود, پایش توی گچ بود و به اجبار در مرخصی. گفت بیا بریم انتقال خون من خون بدم! گفتم تو با این حالت؟😳 گفت حالا که دستم از جبهه کوتاه شده, بذار حداقل خونم را برای مجروحین بدم.😔 با اصرار رفتیم... اما پرستار حاضر نشد, سعید هم اصرار. دیدم راضی نمی شود, گفتم پس من به جای تو خون می دهم.☺️ کارمان که تمام شد. هنوز سعید ارام نشده بود. دست کرد توی جیبش همه پول هایش که ۳۰ توﻣﺎن بود را در اورد و گفت:پس این را بده به صندوق کمک به جبهه!!😞 ☘🌺☘🌹☘🌺 🌹 🌷 🔺🔺🔺🔺🔺 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
زمان آموزشی که با ایرج بودیم... درگیری با گروهک ریگی در زاهدان زیاد بود و از مناطق جنوبی نیرو می فرستادن زاهدان، همیشه بهم می گفت: خوش بحال شما، میرید زاهدان و شهید میشید ولی شهر ما درگیری نیست،.... ﺁﺭﺯﻭﻱ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺩاﺷﺖ... اﺧﺮ ﻫﻢ ﺑﻪ اﺭﺯﻭﻳﺶ ﺭﺳﻴﺪ 👌 حالا ایرج شهید شده و ما هنوز مانده ایم.....😔 🌹 🌹🌷🌹🌷 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75