eitaa logo
شهدای ایران
120.7هزار دنبال‌کننده
72.7هزار عکس
39.5هزار ویدیو
23 فایل
این کانال متعلق به پایگاه خبری شهدای ایران است www.shohadayeiran.com ارتباط با ادمین eitaa.com/shahid87 جهت تبلیغات 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/359858351C3bada020a7 ارتباط با سردبیر #شهدای_ایران eitaa.com/shohada_admin1 تلفن تماس: 09102095699
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️این‌ به‌اصطلاح بیداران از همه خواب‌ترند! 🔻 کسی که رزقِ خیر پروردگار را می‌خواهد، باید از این و آن‌چه چشم خفاشان را پُر کرده است روی‌گردان باشد. آنان که [به‌اصطلاح] بیدارند و بلدند که چگونه کرده و با مکر و خدعه مردم را فریب دهند، در واقع از همه خواب‌ترند. 📚 از کتاب ؛ درباره‌ی شهید حجت الاسلام 👤 ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) 💢کانال خبری ☑️@shohadayeiran57
🌹 . 🌷شعبان مصیبی رکنی کلایی.در سال 1336 در روستای «قره‌طغان» از توابع متولد شد.اوایل انقلاب یک بار توسط به محاصره درآمد و مورد ضرب و شتم قرار گرفت.مصیب در اول بهمن 1359 به عضویت در آمد و مدتی بعد،درکسوت‌تک‌تیرانداز، راهی مناطق نبرد با دشمن شد.در سال 1361، او به‌عنوان ، دوباره در جبهه حضور یافت.در همین سال (61) به سمت محافظ «سیدحسن کریمی»[2] ـ انقلاب اسلامی ـ منصوب شد. . 🌷در طول مدت حضورش در جنگ، یک بار در جزیره مجنون، و بار دیگر در مجروح شد.شعبان روز به همسرش گفت: بزرگ‌ترين آرزويم است. پس، همين الان خودت را براي جدايي آماده كن. حتی وقتی دخترشان به آمد، او را نبوسید.گفت: اگر به جبهه برگردم، محبتش در دلم می‌ماند و نمی‌توانم انجام‌وظیفه کنم.» . 🌷حضور در 6 به عنوان جانشين گردان، آخرين آوردگاه شعبان به شمار می‌رود.«حاج‌علي كاكيان» در این‌خصوص بیان می‌دارد: «بعد از اعلام رمز عمليات در منطقه چيلات، در ميدان مينِ نامنظمي، گير افتاديم. ما را از هر طرف محاصره كرده بودند. شعبان در آن شرايط سخت، با اين‌كه تخريب‌چي نبود، آستين را بالا زد و شروع به خنثي‌سازی مين‌هاي والمری کرد. او از همه توانش استفاده كرده بود تا بتواند براي نيروهايش معبري باز كند. سرانجام در حين پاك‌سازي يكي از همين مين‌ها به رسید.» شادی روحش صلوات. . 💢کانال خبری @shohadayeiran57
🌹 🇮🇷 . ▫️ مجتبی : ما فیروزکوهی ها خیلی به غذای ته چین علاقه داریم.بعد از مدت ها اومده بود مرخصی، براش ته چین درست کردم، موقع غذا خوردن دیدم دوسه تا قاشق بیش تر نخورد. خیلی زودکشید کنار. گفتم: چرا غذا نمی خوری؟ تو که این غذا رو خیلی دوست داشتی؟ گفت:اون زمان که من این غذاها رودوست داشتم دیگه گذشت، امروز رزمنده ها تو جبهه ها با شکم خالی دارند می جنگند. برادران من تو جبهه یک ذره غذا رو با هم می خورن. دلم نمیاد همرزمام گشنه بخوابن و من شکمم سیر باشه...! . 🏍 تو این فقط یه داشت اونو هم تو نامه اش نوشت بدید به که به لحاظ خوبی نداشت. . ▫️ اولین باری که می خواست بره جبهه ، بااینکه سن و سال کمی داشت گفت: بابا! مامان! می خوام برم جبهه! پدرش گفت : تو که سنی نداری کجا میخوای بری؟ گفت : الان کشور در حال جنگه، اگه منو امسال من نریم پس کی بره؟ ما تو خونه بشینیم دشمن بیاد تو خونه ما، همون لحظه بهش گفتم: برومادر؛ تورو به خدا می سپارم.فقط هر زمانی که رفتی ما رو هم به یاد داشته باش ، نامه برامون بنویس، ما رو از حال و روزت باخبر کن؛ مادر بودم، بچمو دوست داشتم ، اما باور کنید گفتم : سری که در راه خدا دادم هیچ وقت پس نمی گیرم.من مجتبی رو به عنوان ذخیره قیامتم تقدیم اسلام کردم! مجتبي ذخيره قبر و قيامت من است...! . 💢کانال خبری @shohadayeiran57