eitaa logo
شهدای شهر کهریزسنگ
221 دنبال‌کننده
880 عکس
605 ویدیو
5 فایل
این کانال به منظور معرفی و ارج نهادن به مقام و منزلت شهدای شهر کهریزسنگ و خانواده های این عزیزان به طور مستقل و زیر نظر گروه رسانه ای کهریزسنگ تشکیل شده و وابسته به هیچ نهادی نمی باشد.
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام نامی سقای کربلا صلوات به شیر بیشه صحرای نینوا صلوات به پاسدار پرآوازة خیام حسین به قدر وشوکت عباس مه لقا صلوات به شیر بیشه صحرای کربلا صلوات به پاسدار و علمدار نینوا صلوات به آنکه داد و ستدش به راه دین خدا به دستگیر همه خلقِ بینوا صلوات ┅✿💠❀﴾﴿❀💠✿┅ @shohadayekahrizsang
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ. اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ   🤚 ┅✿💠❀﴾﴿❀💠✿┅ @shohadayekahrizsang
باید خاکریزهاۍ جنگ را بکشانیم بہ شهـر یعنـی نسلِ جدید را با شهـدا آشنا کنیم در نتیجہ جامعہ بیمہ می‌شود و یار براۍ (عج) تربیت می‌شود! 🕊️🇮🇷🕊️🇮🇷🕊️🇮🇷🕊️🇮🇷🕊️🇮🇷 امروز به نیت شهید پدر: علی اکبر عملیات: والفجر 2 ┅✿💠❀﴾﴿❀💠✿┅ @shohadayekahrizsang
شهدای شهر کهریزسنگ
باید خاکریزهاۍ جنگ را بکشانیم بہ شهـر یعنـی نسلِ جدید را با شهـدا آشنا کنیم در نتیجہ جامعہ بیمہ می‌ش
امروز مهمون این شهیدمون هستیم قبل از شروع استغفار کنیم ابراز پشیمانی بعدش حمد وشکر خداوند بعدش بانیت ظهور و زمینه سازی حاجت مدنظرتون رو انشالله در ذهن داشته باشیم وبخوانیم به امید گشایش رحمت الهی بارش باران دعا کنیم راستی یادمون نره که دعا برای دیگران، دعای خودمون رو زودتر به اجابت نزدیک میکنه ┅✿💠❀﴾﴿❀💠✿┅ @shohadayekahrizsang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️ما اگر تحمّل نکنیم ،باید میدان را خالی کنیم ... 🔸امام صحبتی دارند که آن را نوشته‌ام و همیشه آن را توی جیب خودم دارم : 💠 هر کس که بیشتر برای خدا کار کرد بیشتر باید فحش بشنود. و شما ،چون بیشتر برای خدا کار کردید، بیشتر فحش شنیدید و می‌شنوید. ما باید برای فحش شنیدن ساخته بشویم؛برای تحمّل تهمت و افتراء و دروغ ؛چون ما اگر تحمّل نکنیم ،باید میدان را خالی کنیم ... 🌷 ┅✿💠❀﴾﴿❀💠✿┅ @shohadayekahrizsang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روزگاری ولی‌امر کھ فرمان می‌داد مردانی به پا می‌خواستند و از سرِ ارادت به فرمان ولی ، جانشان را در طبق اخلاص نهاده و راهی نبرد می‌شدند . گاهی تن در برابر گلوله می‌ماند تافرمان ولی برزمین نماند مردانـے ۱۴ ساله تا ۹۰ ساله ..🥀 ☫🇮🇷 🇮🇷☫ @shohadayekahrizsang
معادل ثواب یک ميليون شهيد 🔵 پیامبر اکـرم صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: 🟡 هركس در شب چهارم شعبان  چهل ركعت نماز بخواند در هر ركعت «سوره حمد»  یک  بار و سوره‌ى «قُلْ هُوَ اَللّهُ أَحَدٌ» را بیست و پنج مرتبه بخواند، خداوند در برابر هر ركعت ثواب يك ميليون سال را براى او مى‌نويسد و در برابر هر سوره، يك ميليون شهر براى او بنيان مى‌نهد و ثواب يك ميليون شهيد را به او عطا مى‌كند. 📚 اقبال الاعمال ص ۶۸۸ 🟣 چه خوب است که این نماز پرفضیلت را به امام عصر ارواحنا فداه هـدیه کنیم. ☫🇮🇷 🇮🇷☫ @shohadayekahrizsang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از همت و ایمان و فداکارى و اخلاص دارى تو نشان همه احرار، ابوالفضل از بهر برادر، چو على بهر پیمبر اى حامى حق ، در همه رفتار، ابوالفضل ولادت حضرت عباس (ع) مبارک ☫🇮🇷 🇮🇷☫ @shohadayekahrizsang
مداحی_آنلاین_از_عشق_همیشه_مست_مستم_کریمی.mp3
4.28M
🌺 (ع) 💐دلی که سرمسته ابالفضله 💐نوکر پابست ابالفضله 🎙 ☫🇮🇷 🇮🇷☫ @shohadayekahrizsang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهدای شهر کهریزسنگ
#رمان_دختر_شینا #قسمت_67 #فصل_هشتم ته دلم می گفتم اگر روزه ام را بخورم، بچه ام بی دین و ایمان می ش
گریه ام گرفته بود. گفتم: «خدیجه! جان من، تو را به خدا بخور. به خاطر من.» خدیجه یڪ دفعه لقمه را گذاشت توی دهانش و گفت: «خیالت راحت شد. حالا می خوری؟!» دست و پایم می لرزید. با دیدن خدیجه شیر شدم. تڪه ای نان برداشتم و انداختم روی نیمرو و لقمه اول را خوردم. بعد هم لقمه های بعدی. وقتی حسابی سیر شدم و جان به دست و پایم آمد، به خدیجه نگاه ڪردم؛ او هم به من. لب هایمان از چربی نیمرو برق می زد. گفتم: «الان اگر ڪسی ما را ببیند، می فهمد روزه مان را خورده ایم.» اول خدیجه لب هایش را با دستڪ چادرش پاڪ ڪرد و بعد من. اما هر چه آن ها را می مالیدیم، سرخ تر و براق تر می شد. چاره ای نبود. ڪمی از گچ دیوار ڪندیم و آن را ڪشیدیم روی لب هایمان. بعد با چادر پاڪش ڪردیم. فڪر خوبی بود. هیچ ڪس نفهمید روزه مان را خوردیم. 🔸فصل نهم آخر تابستان، ساخت خانه تمام شد. خانه ڪوچڪی بود. یڪ اتاق و یڪ آشپزخانه داشت؛ همین. دستشویی هم گوشه حیاط بود. صمد یڪ انبار ڪوچڪ هم ڪنار دستشویی ساخته بود، برای هیزم و زغال ڪرسی و خرت و پرت های خانه. ادامه دارد...✒️ خواهر ها و برادرها ڪمڪ ڪردند اسباب و اثاثیه مختصری را ڪه داشتیم آوردیم خانه خودمان. از همه بیشتر شیرین جان ڪار می ڪرد و حظ خانه مان را می برد. چقدر برای آن خانه شادی می ڪردیم. انگار قصر ساخته بودیم. به نظرم از همه خانه هایی ڪه تا به حال دیده بودم، قشنگ تر، دل بازتر و باصفاتر بود. وسایل را ڪه چیدیم، خانه شد مثل ماه. از فردا دوباره صمد رفت دنبال ڪار. یڪ روز به رزن می رفت و روز دیگر به همدان. عاقبت هم مجبور شد دوباره به تهران برود. سر یڪ هفته برگشت. خوشحال بود. ڪار پیدا ڪرده بود. دوباره تنهایی من شروع شده بود؛ دیر به دیر می آمد. وقتی هم ڪه می آمد، گوشه ای می نشست و رادیوی ڪوچڪی را ڪه داشتیم می گذاشت بیخ گوشش و هی موجش را عوض می ڪرد. می پرسیدم: «چی شده؟! چه ڪار می ڪنی؟! ڪمی بلندش ڪن، من هم بشنوم.» اوایل چیزی نمی گفت. اما یڪ شب عڪس ڪوچڪی از جیب پیراهنش درآورد و گفت: «این عڪس آقای خمینی است. شاه او را تبعید ڪرده. مردم تظاهرات می ڪنند. می خواهند آقای خمینی بیاید و ڪشور را اسلامی ڪند. خیلی از شهرها هم تظاهرات شده.» بعد بلند شد و وسط اتاق ایستاد و گفت: «مردم توی تهران این طور شعار می دهند.» دستش را مشت ڪرد و فریاد زد: «مرگ بر شاه... مرگ بر شاه.» بعد نشست ڪنارم. عڪس امام را گذاشت توی دستم و گفت: «این را برای تو آوردم. تا می توانی به آن نگاه ڪن تا بچه مان مثل آقای خمینی نورانی و مؤمن شود.» ادامه دارد...✒️ نویسنده:بهناز ضرابی زاده @shohadayekahrizsang
شهدای شهر کهریزسنگ
#رمان_دختر_شینا #قسمت_68 #فصل_هشتم گریه ام گرفته بود. گفتم: «خدیجه! جان من، تو را به خدا بخور. به خا
عڪس را گرفتم و نگاهش ڪردم. بچه توی شڪمم وول خورد. روزها پشت سر هم می آمد و می رفت. خبر تظاهرات همدان و تهران و شهرهای دیگر به قایش هم رسیده بود. برادرهای ڪوچڪ تر صمد ڪه برای ڪار به تهران رفته بودند، وقتی برمی گشتند، خبر می آوردند صمد هر روز به تظاهرات می رود؛ اصلاً شده یڪ پایه ثابت همه راه پیمایی ها. یڪ بار هم یڪی از هم روستایی ها خبر آورد صمد با عده ای دیگر به یڪی از پادگان های تهران رفته اند، اسلحه ای تهیه ڪرده اند و شبانه آورده اند رزن و آن را داده اند به شیخ محمد شریفی. این خبرها را ڪه می شنیدم، دلم مثل سیر و سرڪه می جوشید. حرص می خوردم چرا صمد افتاده توی این ڪارهای خطرناڪ. دیر به دیر به روستا می آمد و بهانه می آورد ڪه سر زمستان است؛ جاده ها لغزنده و خطرناڪ است. از طرفی هم باید هر چه زودتر ساختمان را تمام ڪنند و تحویل بدهند. می دانستم راستش را نمی گوید و به جای اینڪه دنبال ڪار و زندگی باشد، می رود تظاهرات و اعلامیه پخش می ڪند و از این جور ڪارها. عروسی یڪی از فامیل ها بود. از قبل به صمد و برادرهایش سپرده بودیم حتماً بیایند. ادامه دارد...✒️ نویسنده:بهناز ضرابی زاده @shohadayekahrizsang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
والله ديده من از نور اوست روشن جان من است و من تن، صلوات بر محمد گفتيم با دل و جان با عاشقان خوبان شادي روي ياران، صلوات بر محمد بي شک علي ولي بود، پرورده نبي بود شاه همه علي بود، صلوات بر محمد گويم دعاي سيد، خوانم ثناي سيد جانم فداي سيد، صلوات بر محمد خوش گفت نعمت الله رمزي زلي مع الله خوش گو به عشق الله، صلوات بر محمد ☫🇮🇷 🇮🇷☫ @shohadayekahrizsang
شهادت پایان کسانی‌ست کھ در این روزگار گوششان غبار دنیا را نگرفته‌باشد . . و صدایِ آسمان را بشنوند ! و شهادت حیاتِ عند ربّ است. 🇮🇷🕊️🇮🇷🕊️🇮🇷🕊️🇮🇷🕊️🇮🇷🕊️ امروز به نیت شهید پدر: عبدالرحیم عملیات: دفاع از حریم حرک حضرت زینب(س) ☫🇮🇷 🇮🇷☫ @shohadayekahrizsang
شهدای شهر کهریزسنگ
شهادت پایان کسانی‌ست کھ در این روزگار گوششان غبار دنیا را نگرفته‌باشد . . و صدایِ آسمان را بشنوند !
امروز مهمون این شهیدمون هستیم قبل از شروع استغفار کنیم ابراز پشیمانی بعدش حمد وشکر خداوند بعدش بانیت ظهور و زمینه سازی حاجت مدنظرتون رو انشالله در ذهن داشته باشیم وبخوانیم به امید گشایش رحمت الهی بارش باران دعا کنیم راستی یادمون نره که دعا برای دیگران، دعای خودمون رو زودتر به اجابت نزدیک میکنه ┅✿💠❀﴾﴿❀💠✿┅ @shohadayekahrizsang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا