روزگاری ولیامر کھ فرمان میداد
مردانی به پا میخواستند و از سرِ
ارادت به فرمان ولی ، جانشان را
در طبق اخلاص نهاده و راهی نبرد
میشدند . گاهی تن در برابر گلوله
میماند تافرمان ولی برزمین نماند
مردانـے ۱۴ ساله تا ۹۰ ساله ..🥀
#ولایتپذیری
☫🇮🇷 #شهدای_کهریزسنگ 🇮🇷☫
@shohadayekahrizsang
4_5931525194995742696.mp3
6.06M
عشقم تولدت مبارک😍
‹ #ولادتامامحسین ›
‹ #صلےاللهعلیڪیااباعبدالله ›
‹ 🎙⇢ #کربلاییحسینطاهری ›
#به_وقت_مولودی💚
☫🇮🇷 #شهدای_کهریزسنگ 🇮🇷☫
@shohadayekahrizsang
#نمــاز_شــب_چهارم_مـاه_شعبان معادل ثواب یک ميليون شهيد
🔵 پیامبر اکـرم صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند:
🟡 هركس در شب چهارم شعبان چهل ركعت نماز بخواند در هر ركعت «سوره حمد» یک بار و سورهى «قُلْ هُوَ اَللّهُ أَحَدٌ» را بیست و پنج مرتبه بخواند، خداوند در برابر هر ركعت ثواب يك ميليون سال را براى او مىنويسد و در برابر هر سوره، يك ميليون شهر براى او بنيان مىنهد و ثواب يك ميليون شهيد را به او عطا مىكند.
📚 اقبال الاعمال ص ۶۸۸
🟣 چه خوب است که این نماز پرفضیلت را به امام عصر ارواحنا فداه هـدیه کنیم.
#امام_زمان
#اعمال_منتظران
☫🇮🇷 #شهدای_کهریزسنگ 🇮🇷☫
@shohadayekahrizsang
از همت و ایمان و فداکارى و اخلاص
دارى تو نشان همه احرار، ابوالفضل
از بهر برادر، چو على بهر پیمبر
اى حامى حق ، در همه رفتار، ابوالفضل
ولادت حضرت عباس (ع) مبارک
☫🇮🇷 #شهدای_کهریزسنگ 🇮🇷☫
@shohadayekahrizsang
مداحی_آنلاین_از_عشق_همیشه_مست_مستم_کریمی.mp3
4.28M
🌺 #میلاد_حضرت_عباس(ع)
💐دلی که سرمسته ابالفضله
💐نوکر پابست ابالفضله
🎙 #محمود_کریمی
☫🇮🇷 #شهدای_کهریزسنگ 🇮🇷☫
@shohadayekahrizsang
شهدای شهر کهریزسنگ
#رمان_دختر_شینا #قسمت_67 #فصل_هشتم ته دلم می گفتم اگر روزه ام را بخورم، بچه ام بی دین و ایمان می ش
#رمان_دختر_شینا
#قسمت_68
#فصل_هشتم
گریه ام گرفته بود. گفتم: «خدیجه! جان من، تو را به خدا بخور. به خاطر من.»
خدیجه یڪ دفعه لقمه را گذاشت توی دهانش و گفت: «خیالت راحت شد. حالا می خوری؟!»
دست و پایم می لرزید. با دیدن خدیجه شیر شدم. تڪه ای نان برداشتم و انداختم روی نیمرو و لقمه اول را خوردم. بعد هم لقمه های بعدی.
وقتی حسابی سیر شدم و جان به دست و پایم آمد، به خدیجه نگاه ڪردم؛ او هم به من. لب هایمان از چربی نیمرو برق می زد.
گفتم: «الان اگر ڪسی ما را ببیند، می فهمد روزه مان را خورده ایم.»
اول خدیجه لب هایش را با دستڪ چادرش پاڪ ڪرد و بعد من. اما هر چه آن ها را می مالیدیم، سرخ تر و براق تر می شد. چاره ای نبود. ڪمی از گچ دیوار ڪندیم و آن را ڪشیدیم روی لب هایمان. بعد با چادر پاڪش ڪردیم. فڪر خوبی بود. هیچ ڪس نفهمید روزه مان را خوردیم.
🔸فصل نهم
آخر تابستان، ساخت خانه تمام شد. خانه ڪوچڪی بود. یڪ اتاق و یڪ آشپزخانه داشت؛ همین. دستشویی هم گوشه حیاط بود. صمد یڪ انبار ڪوچڪ هم ڪنار دستشویی ساخته بود، برای هیزم و زغال ڪرسی و خرت و پرت های خانه.
ادامه دارد...✒️
#قسمت_69
#فصل_نهم
خواهر ها و برادرها ڪمڪ ڪردند اسباب و اثاثیه مختصری را ڪه داشتیم آوردیم خانه خودمان. از همه بیشتر شیرین جان ڪار می ڪرد و حظ خانه مان را می برد. چقدر برای آن خانه شادی می ڪردیم. انگار قصر ساخته بودیم. به نظرم از همه خانه هایی ڪه تا به حال دیده بودم، قشنگ تر، دل بازتر و باصفاتر بود. وسایل را ڪه چیدیم، خانه شد مثل ماه.
از فردا دوباره صمد رفت دنبال ڪار. یڪ روز به رزن می رفت و روز دیگر به همدان. عاقبت هم مجبور شد دوباره به تهران برود. سر یڪ هفته برگشت. خوشحال بود. ڪار پیدا ڪرده بود. دوباره تنهایی من شروع شده بود؛ دیر به دیر می آمد. وقتی هم ڪه می آمد، گوشه ای می نشست و رادیوی ڪوچڪی را ڪه داشتیم می گذاشت بیخ گوشش و هی موجش را عوض می ڪرد. می پرسیدم: «چی شده؟! چه ڪار می ڪنی؟! ڪمی بلندش ڪن، من هم بشنوم.»
اوایل چیزی نمی گفت. اما یڪ شب عڪس ڪوچڪی از جیب پیراهنش درآورد و گفت: «این عڪس آقای خمینی است. شاه او را تبعید ڪرده. مردم تظاهرات می ڪنند. می خواهند آقای خمینی بیاید و ڪشور را اسلامی ڪند. خیلی از شهرها هم تظاهرات شده.»
بعد بلند شد و وسط اتاق ایستاد و گفت: «مردم توی تهران این طور شعار می دهند.»
دستش را مشت ڪرد و فریاد زد: «مرگ بر شاه... مرگ بر شاه.»
بعد نشست ڪنارم. عڪس امام را گذاشت توی دستم و گفت: «این را برای تو آوردم. تا می توانی به آن نگاه ڪن تا بچه مان مثل آقای خمینی نورانی و مؤمن شود.»
ادامه دارد...✒️
نویسنده:بهناز ضرابی زاده
#دختر_شینا
@shohadayekahrizsang
شهدای شهر کهریزسنگ
#رمان_دختر_شینا #قسمت_68 #فصل_هشتم گریه ام گرفته بود. گفتم: «خدیجه! جان من، تو را به خدا بخور. به خا
#رمان_دختر_شینا
#قسمت_70
#فصل_نهم
عڪس را گرفتم و نگاهش ڪردم. بچه توی شڪمم وول خورد.
روزها پشت سر هم می آمد و می رفت. خبر تظاهرات همدان و تهران و شهرهای دیگر به قایش هم رسیده بود. برادرهای ڪوچڪ تر صمد ڪه برای ڪار به تهران رفته بودند، وقتی برمی گشتند، خبر می آوردند صمد هر روز به تظاهرات می رود؛ اصلاً شده یڪ پایه ثابت همه راه پیمایی ها.
یڪ بار هم یڪی از هم روستایی ها خبر آورد صمد با عده ای دیگر به یڪی از پادگان های تهران رفته اند، اسلحه ای تهیه ڪرده اند و شبانه آورده اند رزن و آن را داده اند به شیخ محمد شریفی.
این خبرها را ڪه می شنیدم، دلم مثل سیر و سرڪه می جوشید. حرص می خوردم چرا صمد افتاده توی این ڪارهای خطرناڪ.
دیر به دیر به روستا می آمد و بهانه می آورد ڪه سر زمستان است؛ جاده ها لغزنده و خطرناڪ است. از طرفی هم باید هر چه زودتر ساختمان را تمام ڪنند و تحویل بدهند. می دانستم راستش را نمی گوید و به جای اینڪه دنبال ڪار و زندگی باشد، می رود تظاهرات و اعلامیه پخش می ڪند و از این جور ڪارها.
عروسی یڪی از فامیل ها بود. از قبل به صمد و برادرهایش سپرده بودیم حتماً بیایند.
ادامه دارد...✒️
نویسنده:بهناز ضرابی زاده
#دختر_شینا
@shohadayekahrizsang
مداحی_آنلاین_کربلا_میخوام_ابالفضل_طاهری.mp3
1.98M
🌺 #میلاد_حضرت_عباس(ع)
💐کربلا میخوام ابالفضل
التماس دعا
🎙 #حسین_طاهری
☫🇮🇷 #شهدای_کهریزسنگ 🇮🇷☫
@shohadayekahrizsang
والله ديده من از نور اوست روشن
جان من است و من تن، صلوات بر محمد
گفتيم با دل و جان با عاشقان خوبان
شادي روي ياران، صلوات بر محمد
بي شک علي ولي بود، پرورده نبي بود
شاه همه علي بود، صلوات بر محمد
گويم دعاي سيد، خوانم ثناي سيد
جانم فداي سيد، صلوات بر محمد
خوش گفت نعمت الله رمزي زلي مع الله
خوش گو به عشق الله، صلوات بر محمد
☫🇮🇷 #شهدای_کهریزسنگ 🇮🇷☫
@shohadayekahrizsang
شهادت پایان کسانیست کھ
در این روزگار گوششان غبار دنیا
را نگرفتهباشد . .
و صدایِ آسمان را بشنوند !
و شهادت حیاتِ عند ربّ است.
🇮🇷🕊️🇮🇷🕊️🇮🇷🕊️🇮🇷🕊️🇮🇷🕊️
امروز به نیت شهید
#مدافع_حرم
#کمیل_قربانی
پدر: عبدالرحیم
عملیات: دفاع از حریم حرک حضرت زینب(س)
☫🇮🇷 #شهدای_کهریزسنگ 🇮🇷☫
@shohadayekahrizsang
شهدای شهر کهریزسنگ
شهادت پایان کسانیست کھ در این روزگار گوششان غبار دنیا را نگرفتهباشد . . و صدایِ آسمان را بشنوند !
امروز مهمون این شهیدمون هستیم قبل از شروع
استغفار کنیم
ابراز پشیمانی
بعدش حمد وشکر خداوند
بعدش بانیت ظهور و زمینه سازی
حاجت مدنظرتون رو
انشالله در ذهن داشته باشیم
وبخوانیم به امید گشایش
رحمت الهی بارش باران دعا کنیم
راستی یادمون نره که دعا برای دیگران، دعای خودمون رو زودتر به اجابت نزدیک میکنه
┅✿💠❀﴾#شهدای_کهریزسنگ﴿❀💠✿┅
@shohadayekahrizsang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چند آیه #قرآن بخونیم و ثوابش را هدیه کنیم به شهدا
#همراه_شهدا
☫🇮🇷 #شهدای_کهریزسنگ 🇮🇷☫
@shohadayekahrizsang
💠 خطوط مقدم درگیری
پشت دروازه های شهر فاو عراق
بهمن ۱۳٦٤
عملیات والفجر ۸
☫🇮🇷 #شهدای_کهریزسنگ 🇮🇷☫
@shohadayekahrizsang
🌷 پیکر چند تن از شهدای عملیات والفجر۸ ، آمادهٔ انتقال به پشت جبهه
بهمن ۱۳٦۴ ؛ فاو
اسکلهی شهید سنجری
☫🇮🇷 #شهدای_کهریزسنگ 🇮🇷☫
@shohadayekahrizsang
قسمتی از کتاب خداحافظ فرمانده
شهید محمدعلی قاسمی
(روحیه ظلم ستیزی)
فصل برداشت گندم بود طبق روال هر سال کدخدا به زمین ها سر می زد تا در پایان برداشت سهم خود ،ارباب دشتبان و نگهبان را حساب و دریافت
کند.
امیر آقا که می دانست فرزندان یتیم برادرش زحمت های زیادی برای این زمین کشیده اند و تنها درآمد و خوراک یک سال آنها همین است، پیش کدخدا رفت و خواست از سهم خود بگذرد. حرف حسابش اما خریداری
نداشت با این وجود ایستاد تا نگذارد حقی پایمال شود.
گندم های درو شده را شبانه بار کردند تا به انبار ببرند. نگهبانان به گوش کد خدا رساندند. خود را به آنجا رساند. امیر سینه سپر کرد و روبرویشان ایستاد کد خدا عصایش را به طرف او پرت کرد و امیر با همان عصا کدخدا را زد. بالاخره او با پافشاری بر حق توانست جلوی زور را بگیرد هر چند که خود
مدتی درگیر این ماجرا شد.
همین روحیه پدر در وجود پسر بود روحیه ظلم ستیزی و مبارزه با ظالم
سالها بعد محمد علی بود که در برابر ظلم شاه و عواملش ایستاد و پرچم
عدالت خواهی را در روستا برافراشته کرد
-۱- کنگره شهدای خمینی شهر مصاحبه الهه حاجی حسینی با غلامرضا قاسمی، ۱۳۹۸
☫🇮🇷 #شهدای_کهریزسنگ 🇮🇷☫
@shohadayekahrizsang
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟥شهدا میدانستند برای زند ماندن لایق تر از دیگران هستند آنان رفتن چون احساس مسولیت میکردن
📌 احساس مسئولیت در انتخابات مثل شهدا
🟥شهدا برای اهدای جان، به بدی برخی مسئولین نگاه نکردند.
🟥شهدا می دانستند که عدهای سوءاستفاده خواهند کرد؛ اما برای اهدای جان، تردید نکردند!
🟥اگر ما در رأی دادن مثل شهدا احساس مسئولیت نکنیم، یعنی فرهنگ شهادت نداریم❗️
☫🇮🇷 #شهدای_کهریزسنگ 🇮🇷☫
@shohadayekahrizsang
نماز شب پنجم ماه شعبان (وسائل الشیعه)
ابواب بقیه الصلوات المندوبه؛ باب استحباب صلاة كل لَيلة من شعبان و كيفيتها
بابهای باقیمانده نمازهای مستحبی؛ باب مستحب بودن نماز در هر شب از ماه شعبان و کیفیت آنها؛
إِبْرَاهِيمُ بْنُ عَلِيٍّ الْكَفْعَمِيُّ فِي الْمِصْبَاحِ عَنِ النَّبِيِّ ص قَالَ:
ابراهیم بن علی کفعمی در مصباح به نقل از پیامبر صلی الله علیه و آله آورده است که فرمود:
مَنْ صَلَّى فِي اللَّيْلَةِ الْخَامِسَةَ مِنْ شَعْبَانَ رَكْعَتَيْنِ بِالْحَمْدِ- وَ التَّوْحِيدِ خَمْسَ مِائَةٍ وَ يُصَلِّي عَلَى النَّبِيِّ (ص) بَعْدَ التَّسْلِيمِ سَبْعِينَ مَرَّةً قَضَى اللَّهُ لَهُ أَلْفَ حَاجَةٍ مِنْ حَوَائِجِ الدَّارَيْنِ وَ أُعْطِيَ بِعَدَدِ نُجُومِ السَّمَاءِ مُدُناً فِي الْجَنَّة
هر کس در شب پنجم ماه شعبان دو رکعت نماز بخواند در هر رکعت حمد یک بار و توحید پانصد بار و بعد از سلام نماز، هفتاد بار بر پیامبر اکرم -صلی الله علیه و آله- صلوات بفرستد، خداوند هزار حاجت از حوايج دنيوى و اخروى او را برمىآورد و به شمارهى ستارگان آسمان، شهر در بهشت به او عطا مىكند.
☫🇮🇷 #شهدای_کهریزسنگ 🇮🇷☫
@shohadayekahrizsang
animation.gif
157.5K
باز در بحـر ولایـت گهـری پیـدا شد
ابر، یکسو شد و قرص قمری پیدا شد
گلشن عشـق و امیـدِ پسـر فاطمه را
اللهالله! چــه مبـارک ثمـری پیدا شد
یکصدا خندهزنان اهل سماوات و زمین
همـه گفتنـد حسین دگـری پیـدا شد
یاحسین ای پسر فاطمه چشمت روشن
ذکر و تسبیح و دعا را پدری پیـدا شد
یم توحید به جوش آمد و در دامن آن
صدفی گشت عیان و گهری پیـدا شد
همه خوبان جهان یکسره کردند اقرار
که ز خوبان جهان خوبتری پیدا شد
روی حق روی نبی روی امامان یکسر
همـه در صورت زیبـاپسری پیدا شد
مژده ای اهـل دلا شـب میلاد آمد
جان بگرید به کف حضرت سجاد آمد
☫🇮🇷 #شهدای_کهریزسنگ 🇮🇷☫
@shohadayekahrizsang