📖 دستنوشتهای از #شهید_کمالالدین_کیانی
#شهید_نوجوان
🖋 ...با چند تن از برادران قرار گذاشته بودیم که صبح زود به برزول برویم و از آنجا اعزام شویم، ولی وقتی که به برزول رفتیم به ما گفتند که کوچک هستید و ما را نگذاشتند،
من خیلی ناراحت شدم و از آنجا به نهاوند رفتم و از نهاوند به سپاه رفته و حسنمراد ابروزن و کیخسرو و نظام را دیدم.
با آنها سلام و احوالپرسی کردم و با ناراحتی گفتم مرا در برزول اعزام نکردهاند، ابروزن گفت ساعتی دیگر به بسیج بیا تا برگه اعزام به تو بدهم...
#سالروز_شهادت
#یادش_با_صلوات
@shohadaygian
📖 دستنوشتهای دیگر از #شهید_کمالالدین_کیانی
#شهید_نوجوان
🖋 ...مادر خودم و مادر هوشمند در مسجد بودند، گفتند که هوشمند توی مسجد است و هرچه میگوئیم برنمیگردد، گفتم من هم میخواهم بروم ...
بر حسب اتفاق ابروزن هم آنجا بود و من به سواری او نشستم و به بسیج رفتیم...
در سواری نشسته بودیم که پدرم و پدر و مادر هوشمند و مادرم آنجا امدند، و گفتند که برگردم، ولی من برنگشتم...
در مسجد مرا صدا زدند که ملاقات دارم، بیرون رفتم دیدم پدرم بود، به من میگفت برگرد ولی برنگشتم،
گفت مادرت خیلی گریه میکند و دوباره من برنگشتم،
پس یک قرآن به من داد و با من خداحافظی کرد ...💔
#شبهای_قدر_کربلای۵
#سالروز_شهادت
#یادش_با_صلوات
@shohadaygian
شهدای گیان
. #خاطرات_شهدا #شهید_کمالالدین_کیانی 🔹 شهید کمال [کمالالدین] در همه نمونه بود در همه ابعاد. سنش ک
#خاطرات_شهدا
#شهید_کمالالدین_کیانی
#شهید_حسن_ابروزن
🔻 #مطلب_ارسالی از آقای کامران (خدامراد) کیانی
🔹 [شهید کمالالدین] روحش شاد،
هوش و ذکاوت سرشار ایشان بر همگان روشن بود، فردی دقیق و تیزبین و سرزنده و سرحال بود، وجد و نشاط و تلاش و سعی او زبانزد خاص و عام بود، یکی از دوستان میگفت روحیه عجیبی داشت گوئیا در شب عملیات میخواست وارد عروسی بشه چنان سرحال و با نشاط بود که ما به این نشاط او غبطه میخوردیم و این رزمنده میگفت چنان با میل و خوشحالی شام شب عملیات را میخورد که ما متحیر این روحیه او شده بودیم
🔹 یکی از رزمندگان گردان ۱۵۹ میگفت، در ستاد لشگر شهید ابروزن از تویوتا پیاده شد و وارد ستاد شد تا آخرین دستورات را از ستاد لشگر دریافت کند، وقتی از ستاد بیرون آمد اورکت کرهای را روی دوش انداخته بود و بند پوتین او باز بود. یکی از بسیجیها گفت وااای خدا فرماندهی ما را ببین چقد بیخیال است انگار هنوز باور نکرده ما داریم وارد جنگ و خط مقدم میشویم، بعد شهید کمال از صحبتهای آن بسیجی ناراحت میشه و میگه بله که بیخیال است دشمن را آدم حساب نمیکند او با این رفتارش داره به ما نشون میده که دشمن زبون در برابر اراده و عزم ما حتی ارزش نداره که بند پوتین را هم ببندیم، بعد شهید کمالالدین در ادامه میگه این شیرمرد گیانی را باید در خط ببینی و بعدها همون بسیجی اشک میریزه و میگه ما قدر فرمانده را ندانستیم او واقعا در میدان کارزار چون شیر بود و نترس،
خداوند همه شهدا بالاخص شهیدان شب ۲۱ دی ۶۵ در عملیات کربلای پنج را رحمت و رستگار کند
🖤 در فراق حاج حسینعلی کیانی پدر #شهید_کمالالدین_کیانی
آنانکه در دامن، شهیدان پروریدند
از خود گذشتند و به قُرب حق رسیدند
در راه حق از پارههای جان گذشتند
در دفتر ایثارشان عزت نوشتند
هرگز ندیدیم بُغض خلوتهایشان را
آهنگ هِقهِقهای قلب تنگشان را
افسوس یکیک میروند در سینهٔ خاک
تا که شوند مهمان فرزندان در افلاک
افسوس باغ عمرشان آرام آرام
گیرد بهخود رنگ خزان آرام آرام
بگذار از داغ فراغ او بگویم
آنکه شده در عشق شیدایی بگویم
مردی که در راه خدا داغ پسر دید
داغ گلی نورسته و پارهجگر دید
داغ "کمال" نوجوانش دید این مرد
در خون شناور جسم او را دید این مرد
روزی "کمالالدین" او شد آسمانی
قد پدر دیگر شده زین غم کمانی
دیگر به سرآمد فراق و درد و دوری
دلتنگی و هجران کشیدنها، صبوری
رفت از جهان نور وجود کوچههامان
دیگر شده مهمان سفرهٔ شهیدان
گرچه عزیزانش پدر از دست دادند
در این جهان سایهٔ سر از دست دادند
اما...
مردم ز بابای شهید تکریم کردند
مرد و زن و پیر و جوان تعظیم کردند
اینجا نشد بر جسم این بابا جسارت
اینجا نبوده هیچکس در فکر غارت
اینجا نگفتند ناسزا به خواهر او
بیسر ندیده پیکرش را دختر او
دشمن نبُرد انگشتر و پیرهنش را
با سُمّ مرکبها نکوبیدند تنش را
ای دل بسوز از ناله و افغان زینب
بردند بر نیزه سر جانان زینب
در هر نفس افغان او با شور و شین بود
از کربلا تا شام ذکرش یا حسین بود ...
🍀 تقدیم به روح پدران و مادران آسمانی شهدا صلوات
کانال شهدای گیان
@shohadaygian
🍀 پویش #شبهای_قدر_کربلای۵
🌹 #یادواره_مجازی شهدای #عملیات_کربلای۵ گیان (از ۲۱ تا ۳۰ دیماه)
بزرگداشت شهدا برای آیندهی این کشور، حیاتی و ضروری است. [امام خامنهای، ۱۳۹۳/۱۱/۲۷]
🔰 شبهای قدر عملیات کربلای ۵؛ و سالگرد شهادت جمعی از شهدای عزیز و سرداران گیان و نهاوند در پیش است.
در این عملیات تعداد ۱۰ تن از دلیرمردان و نامآوران گیان به شهادت رسیدند. به همین مناسبت در طول ۱۰ شب (از ۲۱ تا ۳۰ دیماه) به صورت ویژه به بزرگداشت یکی از شهدای عزیز خواهیم پرداخت.
🚩 شب ۲۱ دیماه: #شهید_حسن_ابروزن
🚩 شب ۲۲ دیماه: #شهید_کمالالدین_کیانی
🚩 شب ۲۳ دیماه: #شهید_مراد_کیانی (آقا)
🚩 شب ۲۴ دیماه: #شهید_حاج_حسین_کیانی
🚩 شب ۲۵ دیماه: #شهید_احمد_کیانی
🚩 شب ۲۶ دیماه: #شهید_اللهیار_کیانی
🚩 شب ۲۷ دیماه: #شهید_اکبر_کیانی
🚩 شب ۲۸ دیماه: #شهید_بهرام_کیانی
🚩 شب ۲۹ دیماه: #شهید_کرمعلی_کیانی
🚩 شب ۳۰ دیماه: #شهید_نورمحمد_کیانی
🍀 همچنین در طول این ایام خاطرات و مطالب شهدا و سرداران عزیز #شهرستان_نهاوند که در این عملیات به فیض شهادت نائل آمدند، بیان خواهد شد
⭕️ از همرزمان و دوستان و رهروان شهدا خواهشمندیم
🖌 خاطرات
📸 عکس
🎬 نماهنگ
💾 و مطالب مرتبط با شهدا
را به آیدی خادم کانال شهدای گیان ارسال کنند تا ضمن زندهنگه داشتن یاد و نام آن اسطورههای بیبدیل، مطالب در کانالها و گروههای مرتبط منتشر شود.
آیدی ارسال مطالب در (ایتا و تلگرام): 👇
@falakinia
(در پیامرسان بله):
@falakinia1
🇮🇷 کانال شهدای گیان (در ایتا و تلگرام)
@shohadaygian
📖 دستنوشتهای از #شهید_کمالالدین_کیانی
#شهید_نوجوان
🖋 ...با چند تن از برادران قرار گذاشته بودیم که صبح زود به برزول برویم و از آنجا اعزام شویم، ولی وقتی که به برزول رفتیم به ما گفتند که کوچک هستید و ما را نگذاشتند،
من خیلی ناراحت شدم و از آنجا به نهاوند رفتم و از نهاوند به سپاه رفته و حسنمراد ابروزن و کیخسرو و نظام را دیدم.
با آنها سلام و احوالپرسی کردم و با ناراحتی گفتم مرا در برزول اعزام نکردهاند، ابروزن گفت ساعتی دیگر به بسیج بیا تا برگه اعزام به تو بدهم...
#سالروز_شهادت
#یادش_با_صلوات
@shohadaygian
شهدا...
مسافران جنت رضوان هستند🕊
که بال ملائک فرش قدوم آنهاست
و ملائک عالم قدس بدان تبرک میجویند
ولی زمینیان از مقام آنان بیخبرند...
🖼 #شهید_کمالالدین_کیانی
@shohadaygian
.
#خاطرات_شهدا
#شهید_کمالالدین_کیانی
🔹 شهید کمال [کمالالدین] در همه نمونه بود در همه ابعاد.
سنش کم بود ولی همتش بزرگ بود. درس میخواند، ورزش میکرد، صله رحم را بهجا میآورد، نماز و مناجاتش بجا بود و به خانواده و اقوام بسیار اهمیت میداد.
حتی به مادرم اجازه نمیداد لباسهایش را بشوید.
زبانزد بود و دوستداشتنی. همه خویشان برایش احترام خاص قائل بودند.
درس خواندن ما و پسرعموها برایش خیلی مهم بود. همیشه تأکید بر درس خواندن میکرد. حتی زمانی هم که جبهه بود، در نامههاش میگفت شهروز نمره املا و ریاضیات را برام بفرست. خودت برام نامه بنویس.
به پسرعموهایم (جبار و مظفر) میگفت نمره ریاضی، علوم و دروس مهم را برایم بنویسید و بفرستید.
خاص بود.
در نامهای که داشت احوال کوچکترین فرد از اقوام را جویا میشد.
مثلا در نامه به عموی بزرگمان محمدمراد نوشته بود علیرضا کوچولو چطوره اثر انگشتش را برام بزنید پای نامه و برایم بفرستید.
خیلی قانع بود، خیلی حواسش جمع بود که خرج الکی نکند. چون در نهاوند درس میخواند سعی میکرد هزینه زندگیاش زیاد نباشد.
سادهزیست بود بهمعنای واقعی کلمه.
اگر پدرمان پولی بهش میداد سعی میکرد قناعت کند و از هزینه پول باشگاه و ورزشگاهی که میرفت تامین کند.
او رزمیکار قوی بود در فوتبال و شنا هم ید طولایی داشت.
فوقالعاده نترس بود و شجاع. به محلی خودمون به عمویم (عمو علیاشرف) که از طرف بابا رفته بود تا برش گرداند، میگوید عمو میخواهم بریم صدام را "گوزین" (وجین) کنیم.
حالم خوش نیست و الا دنیایی باهاش خاطره و حرف دارم.
شبی که نهاوند بودم و مثلا مهمانش بودم چه سفرهای ساده. چه حرفهایی در مورد آسمان و ستارگانش برایم زد.
میگفت شهروز دیدی آسمان چقدر صاف و زیباست.
ستارهها را دیدی چقدر قشنگ به ما چشمک میزنند. دارند ماها را دعوت میکنن بریم و .....
حاج رحمخدا مولوی از شجاعت و مسئولیتپذیری و متعهد بودن، مواظبت از آنچه به او تحویل دادهاند، میگفت. وقتی که کلاه نظامیاش از ماشین پرت میشود، خودش را پرت میکند پایین و میرود کلاه را میآورد و باسرعت سوار خودروی در حال حرکت میشود.
بنظرم این جوانها در تاریخ تکرارناشدنی هستند.
التماس دعا.
🖌 شهروز کیانی (برادر شهید)
#مطلب_ارسالی
#شبهای_قدر_کربلای۵
@shohadaygian
🍀 پویش #شبهای_قدر_کربلای۵
🌹 #یادواره_مجازی شهدای #عملیات_کربلای۵ گیان (از ۲۱ تا ۳۰ دیماه)
🚩 شب ۲۲ دیماه: #شهید_کمالالدین_کیانی
@shohadaygian
#شبهای_قدر_کربلای۵
🔰 #شهید_کمالالدین_کیانی
🍀 تولد: ۱۳۴۹ _ گیان (۱۶ ساله)
🌹 شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۲۱ _ شلمچه
📜 قسمتی از وصیتنامه شهید:
🖊خدایا از تو تقاضامندم که فیض شهادت را نصیبم بگردانی شاید بدینوسیله رضایت خاطر تو را فراهم آورده باشم.
بارالها حال که در این راه قدم گذاشتهام و به خاطر دین تو در این جهاد مقدس شرکت کردهام، مرا بطلب.
#شهید_نوجوان
#سالروز_شهادت
#یادش_با_صلوات
@shohadaygian
📖 دستنوشتهای دیگر از #شهید_کمالالدین_کیانی
#شهید_نوجوان
🖋 ...مادر خودم و مادر هوشمند در مسجد بودند، گفتند که هوشمند توی مسجد است و هرچه میگوئیم برنمیگردد، گفتم من هم میخواهم بروم ...
بر حسب اتفاق ابروزن هم آنجا بود و من به سواری او نشستم و به بسیج رفتیم...
در سواری نشسته بودیم که پدرم و پدر و مادر هوشمند و مادرم آنجا امدند، و گفتند که برگردم، ولی من برنگشتم...
در مسجد مرا صدا زدند که ملاقات دارم، بیرون رفتم دیدم پدرم بود، به من میگفت برگرد ولی برنگشتم،
گفت مادرت خیلی گریه میکند و دوباره من برنگشتم،
پس یک قرآن به من داد و با من خداحافظی کرد ...💔
#شبهای_قدر_کربلای۵
#سالروز_شهادت
#یادش_با_صلوات
@shohadaygian