💠 #همسربزرگوارشهید:
می گفت:
شھيد خيلی مدد می دهد تا نروم شھيد نشوم متوجه نمی شوی.🕊
اگر شھيد شوم تفاوت را احساس می كنی كه بيشتر با شما هستم!
خيلی خوشحالم كه به آرزويش رسيد، از او خواستم برايم دعا كند.
شبی از مزار #آقامصطفی بر می گشتيم. گفت: "برايت چيزهایی نوشته ام اگر بخوانی دلت می خواهد تو هم شهيد شوی."
شوخی كردم مگر زن هم سوريه می برند؟ گفت: "هنگام ظهورِ آقا،
مردان و زنان در اين راه سبقت می گيرند. قبل از اعزامش به بھشت رضوان رفتيم. #سجاد اشاره به قبر خالی كنار مزار #مصطفی كرد و گفت:
اين قبر آن قدر خالی می ماند تا من برگردم
و بنرهای #مصطفی پايين نمی آيد
تا بنرهای من بالا برود."🌹🌿🕊
@shohda_shadat🌷
♡| #همسربزرگوارشهید:
﴿ یک شب قبل از شھادت خواب ديدم در مشھد🕌 بعد از زيارت یک آقای نورانی در دست چپم جای حلقه انگشتر عقيق و در دست راستم انگشتری با نگين فيروزه و كف دستم چند تا مرواريد انداخت.
وقتي برای #سجاد تعريف كردم گفت:
تعبيرش اينكه یک سعادت بزرگی نصيبت می شود.
گفت: بی بی امضا كرده و كارمان درست می شود. ﴾
.
.
در آخرین لحظات💔:
﴿ #سجاد هنگام شھادت خواست تا سرش را بلند كنم تا به آقا سلام دهد. سرش را كه بلند كردم گفت: «صلی الله عليك يا اباعبدالله».🖐
يكی از دوستانش می گفت چند روز قبل از شھادت، وقتي #سجاد از حرم حضرت زينب"س" بيرون آمد، انگار یک متر از زمين بالاتر بود و ديگر مال اين دنيا نبود. واقعاً #سجاد به عشق شھادت رفته بود ...🕊🌹 ﴾
@shohda_shadat🌷
「 #همسربزرگوارشهید🌹」
آرامش و متانت ایشان
در تمام امورات زندگی فردی و اجتماعی اش بود
و علی رغم انکه کمتر صحبت می کردند بیشتر مرد عمل بودند.✌️🏻
توصیه های موکدی برای تشویق خانواده در قرائت زیاد و عمل به زیارت عاشورا داشت و خیلی به قرآن علاقمند و متقید بود.📖
---❁•°🕊️•°❁---
| خاطرهای زیبا از سردار شهید حاج محمد شالیکار❤️ |
در حال حرکت به سمت سوریه موقع اذان مغرب و عشا به هم رزماش گفته بود که به راننده بگن با ایسته ...📿
بعد راننده ى اتوبوس گفت الان جایى برای نماز خوندن پیدا نمیشه و نیم ساعت بعد به مقصد میرسیم.
و #شهید_شالیکار در جواب به آنها گفت من یک سال مراقبت کردم نماز اول وقتم را از دست ندهم شما باعث شدین که من نماز اول وقتمو از دست دادم.💔
و خیلی ناراحت و نگران بود و سرش را به شیشه ى اتوبوس خم کرد و اشک از چشم هایش جارى شد😔😭 از اینکه نماز اول وقت رو بعد از یک سال از دست داده بود و این خاطره ى #شهید_شالیکار خیلی جالب و تاثیر گذار بود.👌🏻
♡| #همسربزرگوارشهید:
♦️در هنگام عزیمت #شهید_شالیکار که برای دفاع از حرم حضرت زینب«س» و مقابله با ظالمان می رفت، به #محمد گفتم:
حاجی خیلی مواظب خودتان باشید و سعی کنید زودتر برگردید که در این موقع #حاجمحمد رو کرد به من و گفت:
”برای چه ناراحتی، اصلا نگران نباش و خودت را جای حضرت ام البنین«س» و حضرت زینب«س» بگذار.”
♦️در این موقع شرمندگی به سراغم آمد و از حرفم خجالت کشیدم و از همین جهت نتوانستم در چهره حاجی نگاه کنم، لذا سرم را پائین انداختم و با خود گفتم:
”چرا این حرف را به زبان آوردم و اجر خودم را کم کردم آخر من در مقامی نیستم که حتی تصور کنم مانند حضرت ام البنین«س» و حضرت زینب«س» باشم.”
---❁•°🕊️•°❁-
🔮خواب همسر بزرگوار شهید↶
🔻بعد از ظهر داخل اتاق #حاجمحمد خوابم برد که خواب دیدم ایشان به منزل ما آمد و یک زیارت عاشورا در دست دارد و گفت این زیارت عاشورا را چهل روز بخوان حاجتت برآورده میشود.
🔺وقتی از خواب بیدار شدم چهل روز این کار را انجام دادم و دقیقاً پس از چهل روز مشکلم برطرف شد. همیشه به او میگفتم من پیش مرگت بشوم و نمیتوانم دوری او را تحمل کنم ولی صبرم را مدیون حضرت زینب«س» هستم. بعضی وقتها کارهایی است که برای انجام آن به یک مرد نیاز است ولی انجام میدهم. همان گونه که حضرت زینب«س» فرمود که من مصیبتی که در کربلا دیدم چیزی جز زیبایی نبود من هم همین حس رو دارم.♡