برای این من ناچار، چاره ای بفرست
کجاست راه؟ برایم ستاره ای بفرست
بیا و عشق خودت را به قلب من حک کن
برای سنگ سیاهی، نگاره ای بفرست
نشد صریح بگویم که دوستت دارم
برای شرم غزل استعاره ای بفرست
تمام زندگی ام موج موج، طوفان بود
نفس نمانده خدا! تخته پاره ای بفرست
بگو که خیر کدامین و شر کدامین است
مخواه شکّ مرا... استخاره ای بفرست
کدام جاده مرا میبرد به خانه ی تو؟
برای گمشدگانت اشاره ای بفرست
به شوق اشهدُ انَّ علی ولیُّ الله...
برای مردم عالم مناره ای بفرست
اگر نبودم و خورشید، صبح زود آمد
مرا ببوس و حیات دوباره ای بفرست
@shokoohsher✨
#راضیه_مظفری🍀
#شب_قدر #مناجات
گاهی به شوق دیدن من بال و پر بخواه
اینجا دلی گرفته برایت ... سفر بخواه!
@shokoohsher✨
#راضیه_مظفری ☘️
✨شکوهِ شعر✨
گاهی به شوق دیدن من بال و پر بخواه اینجا دلی گرفته برایت ... سفر بخواه! @shokoohsher✨ #راضیه_مظفری ☘
گاهی به شوق دیدن من بال و پر بخواه
اینجا دلی گرفته برایت... سفر بخواه!
وقت قنوت نام مرا زیر لب ببر
اشکی بریز و آه... مرا در سحر بخواه!
ای آینه! بیا و در این روزگار سنگ
تصویری از ظرافت و شعر و هنر بخواه
برف است و برف... دست تو را گرم میکنم
من آتشم! کناره نگیر و خطر بخواه
عشق آنچه کنج سینه بماند نبوده است!
از دکّهی کنار خیابان خبر بخواه
تصویر تو به سینهی هر غار حک شده ست
این عشق را به قدمت عصر حجر، بخواه
میخواهمت به قدمت تاریخ عاشقان
میخواهی ام اگرچه، از این بیشتر بخواه...
@shokoohsher✨
#راضیه_مظفری☘️
نمیدانم به دستت میرسد این نامه ها یا نه
اگر هم میرسد، با شوق میخوانی مرا یا نه؟
@shokoohsher✨
#راضیه_مظفری☘️
✨شکوهِ شعر✨
نمیدانم به دستت میرسد این نامه ها یا نه اگر هم میرسد، با شوق میخوانی مرا یا نه؟ @shokoohsher✨ #راضیه
نمیدانم به دستت میرسد این نامه ها یا نه
اگر هم میرسد، با شوق میخوانی مرا یا نه؟
فقط نام تو را در هر قنوتم زیر لب دارم
تو هم میگویی از ناگفتههایت با خدا یا نه؟
به شوق دیدن چشم تو دیشب زود خوابیدم
تو هم دیشب مرا در خواب دیدی از قضا یا نه؟
پس از یک عمر دلتنگی اگر دیدی مرا جایی
به جا می آوری این چهرهی آشفته را یا نه؟
زمان شعر گفتن اشک من بوی تو را دارد
تو هم با بوی باران یاد من می افتی آیا؟نه...
@shokoohsher✨
#راضیه_مظفری☘️
هدایت شده از روزی که نمیدانم(راضیه مظفری)
«هو»
عاشقانه ای از مجموعهٔ «روزی که نمیدانم»
حالا که تنهایی در این دنیای خالی
قایق دلت میخواهد ای دریای خالی؟
گاهی خیالت ابری ام کرده است اما
باران نمی آید به این صحرای خالی
امروزهایم از دهن افتاده بی تو
امروزهای تلخ من... این چای خالی
دیروزِ من پر بود از حال و هوایت
حالا چه خواهم کرد با فردای خالی؟!
وقتی به دست آوردمت، از دست رفتی
آه ای حباب کوچکم! رویای خالی!
از بس به شوق دیدنت پر باز کردم
پرواز کردم از پریدن های خالی
هرچند رفتی، خاطراتت مانده با من
امشب در آغوشم بگیر ای جای خالی!
#راضیه_مظفری
@roozikenemidanam
در باد رهاست تار گیسوی #حسین
از کنج تنور می وزد بوی حسین
از گندم ری نمیخورد یک ارزن!
سوگند به جوگندمی موی حسین...
@shokoohsher✨
#راضیه_مظفری🪴
#محرم #شعر_عاشورایی
#امام_حسین علیهالسلام
ببند چشم خویش را، ببند و طیّالارض کن
نگاه کن به گنبدش که جان ما فدای اوست...
@shokoohsher✨
#راضیه_مظفری☘️
#محرم #اربعین
✨شکوهِ شعر✨
#امام_حسین علیهالسلام ببند چشم خویش را، ببند و طیّالارض کن نگاه کن به گنبدش که جان ما فدای اوست..
#امام_حسین علیهالسلام
به پشت بام خانهات برو، هوا هوای اوست
نفس بکش که عطر اوست... عطر آشنای اوست
بگیر دست این نسیم خسته را که زائر است
برو که مقصد تو و نسیم، کربلای اوست
ببند چشم خویش را، ببند و طیّالارض کن
نگاه کن به گنبدش که جان ما فدای اوست
نفس بکش شمیم پردهی دم ضریح را
نفس بکش، نفس بکش، خیال کن عبای اوست
مردّدم که شعر هدیهی من است یا امام؟!
هر آنچه هست شک نمیکنم که از دعای اوست
@shokoohsher✨
#راضیه_مظفری☘️
#محرم #اربعین
#یا_رسولالله 🖤
#پیامبر_مهربانی
پیشکش لبخندهایش...
دیر آمدم...حال و هوایت را ندیدم
لبخندها! لبخندهایت را ندیدم
من قرنها از چشمهایت دور ماندم
من آن نگاه آشنایت را ندیدم
قرآن که میخواندی صدایت سبز بودهست
دیر آمدم... رنگ صدایت را ندیدم
حس میکنم از دور عطر پنج تن را
با اینکه من هرگز عبایت را ندیدم
بعد از تو طوفان گامهایت را لگد کرد
طوری که باید، ردِّ پایت را ندیدم
رفتی و بعد تو...امان از بعد تو...آه...
شکر خدا که آن حکایت را ندیدم
@shokoohsher✨
#راضیه_مظفری☘️
«هو»
📝 شعرنیمایی جدید تقدیم به شما...
شاید طلاهایم
در گوشۀ بیروت
یا گوشه ای از خطّۀ صنعا
آب و غذای دختری باشد یتیم و خسته و تنها
وقتی که بابا را طلب کرده ست
...
شاید طلاهایم
در سینه ای پر شیر...
لبخند باشد گوشه ی لب های یک مادر
در خون و خاکستر
...
شاید طلاهایم
یک قطعه از موشک شود در گوشۀ حیفا
خنجر شود بر سینۀ مردی که در دستش،
گیسوی جعدی مانده خون آلود
در لابلای خیمه های دود
...
شاید طلاهایم...
#راضیه_مظفری
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
راضیهنوشت: در روزگاری که پول ها و طلاها میمیرن، همون بهتر که شهید بشن...!
#یالیتناکنامعکم
#بابی_انت_و_امی_و_نفسی_و_مالی
#انفقوامماتحبون
#أنفقواممارزقناهم_سرّا_و_علانیة
#طلای_مقاومت
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
کانال شاعر👇
@roozikenemidanam