eitaa logo
✨شکوهِ شعر✨
223 دنبال‌کننده
442 عکس
52 ویدیو
3 فایل
اینجا شعر را زندگی می‌کنیم🪴 @shokoohsher✨ . ارتباط با ما @poem14 برایم ناشناس بنویس:👇 https://harfeto.timefriend.net/17359128070831
مشاهده در ایتا
دانلود
با روزه و با نماز، نشناختمت با آن‌همه رمز و راز، نشناختمت یک ماه اگر چه میهمانت بودم بگذشت مجال و باز نشناختمت @shokoohsher🌱 |
عید است و دلم خانه ویرانه، بیا این خانه تکاندیم ز بیگانه، بیا یک ماه تمام میهمانت بودیم یک روز به مهمانی این خانه بیا.. @shokoohsher 🌱 🎉
عاشقی را چه نیازی‌ست به توجیه و دلیل که تو ای عشق، همان پرسش بی زیرایی! @shokoohsher🍃
✨شکوهِ شعر✨
عاشقی را چه نیازی‌ست به توجیه و دلیل که تو ای عشق، همان پرسش بی زیرایی! @shokoohsher✨ #قیصر_امین‌پور
تو نه مهتاب و نه خورشیدی و نه دریایی تو همان ناب ترین جاذبه ی دنیایی تو پر از حرمت بارانی و چشمت خیس است حتم دارم که تو از پیش خدا می آیی مثل اشعار اهورایی باران پاکی و به اندازه ی لبخند خدا زیبایی خواستم وصف تو گویم همه در یک رویا چه بگویم که تو زیبا تر از آن رویایی مثل یک حادثه ی عشق پر از ابهامی و گرفتار هزاران اگر و امایی ای تو آن ناب ترین رایحه ی شعر بهار تو مگر جام شرابی که چنین گیرایی؟ من به اندازه ی زیبایی تو تنهایم تو به اندازه ی تنهایی من زیبایی عاشقی را چه نیازی‌ست به توجیه و دلیل که تو ای عشق، همان پرسش بی زیرایی! @shokoohsher🍃
بگذار بعد از این تنها پیشانی تو را بسرایم! حرفی است عامیانه که می گویند: «تقدیر هر کسی را از پیش، روی لوح جبینش نوشته‌اند.» بگذار عامیانه بیندیشیم! پیشانی تو شاهد این راز است بر روی آن خطوط موازی زخم تو نکته‌ای است که باید خواند در امتداد پرواز زخم تو مثل نقطه آغاز است بگذار عاشقانه بگویم! بر صفحۀ جبین تو آن نقطه آن خطوط موازی است که سرنوشت قوم مرا شکل می‌دهد پیشانی تو تفسیر لوح محفوظ پیشانی تو سورۀ نور است این راز سر به مهر قدیمی از دستبرد حادثه دور است! بگذار بعد از این تنها پیشانی تو را بسرایم... @shokoohsher🪴
با این همه تفاوت احساس می‌کنم که کمی بی تفاوتی بد نیست... @shokoohsher 🍀
من به چشم‌های بی قرار تو قول می‌دهم ریشه‌های ما به آب شاخه‌های ما به آفتاب می‌رسد، ما دوباره سبز می‌شویم... @shokoohsher 🪴
تویی که در سفر عشق خط پایانی... @shokoohsher🪴
بوی بهشت می‌شنوم از صدای تو نازکتر از گُل است، گُلِ گونه‌های تو ای در طنین نبض تو آهنگ قلب من ای بوی هرچه گل، نفس آشنای تو ای صورت تو آیه و آیینه‌ی خدا حقا که هیچ نقص ندارد خدای تو صد کهکشانْ ستاره و هفت آسمانْ حریر آورده‌ام که فرش کنم زیر پای تو چیزی عزیز تر ز تمام دلم نبود ای پاره‌ی دلم! که بریزم به پای تو امروز تکیه‌گاه تو آغوش گرم من فردا عصای خستگی‌ام شانه‌های تو در خاک هم دلم به هوای تو می‌تپد چیزی کم از بهشت ندارد هوای تو @shokoohsher🪴
حرف‌های ما هنوز ناتمام ... تا نگاه می‌کنی: وقت رفتن است باز هم همان حکایت همیشگی! پیش از آن‌ که با خبر شوی لحظه‌ی عزیمت تو ناگزیر می‌ شود آی ..... ای دریغ و حسرت همیشگی ناگهان          چقدر زود                      دیر می‌شود! @shokoohsher 🪴 ۸آبان
✨شکوهِ شعر✨
حرف‌های ما هنوز ناتمام ... تا نگاه می‌کنی: وقت رفتن است باز هم همان حکایت همیشگی! پیش از آن‌ که با خ
در اندوه فراق همیشه عزیز🖤: پنداشتم که باغ گلی پرپر است او دیدم که نه... برادر من قیصر است او هرکوچه باغ را که سرک می کشم هنوز می‌بینم از تمام درختان سر است او دیروز اگر برای شما شعر تر سرود امروز هم بهانه‌ی چشم تر است او یک عمر آبروی چمن بوده این درخت امروز اگر خزان زده و لاغر است او در خاک می‌تپد دل گرمش به یاد ما چون آتشِ نهفته به خاکستر است او اورا به آسمان بسپارش به خاک... نه مثل کبوتران حرم پرپر است او گاهی زلال و نرم... گهی تند و گاه تیز تلفیق آب و آینه و خنجر است او آرام آرمیده دراین حجم ترمه پوش شاید به فکر یک غزل دیگر است او... @shokoohsher ☘️
اما اعجاز ما همین است: ما عشق را به مدرسه بردیم درامتداد راهرویی کوتاه در آن کتابخانه‌ی کوچک تا باز این قدیمی را که از امانت گرفته‌ایم -یعنی همین کتاب اشارات را- با هم یکی دو لحظه بخوانیم ما بی‌صدا مطالعه می‌کردیم اما کتاب را  که ورق می‌زدیم تنها گاهی به هم نگاهی... ناگاه انگشت‌های «هیس!» ما را ز هر طرف نشانه گرفتند انگار غوغای چشم‌های من و تو سکوت را در آن کتابخانه رعایت نکرده بود! @shokoohsher 🪴 ۲۴ آبان