اول صبحی میخوام ی چند کلام باهاتون حرف بزنم. بذارین پای خواهر بزرگه یا کوچیکه☺️☺️
هستن ادمای کاری شروع میکنند واشتباهه ولی خودشان خبر ندارن!
خب!
نه نه اشتباه نکنید!! نه اینکه خودشان زدن به خنگی نه!!
بذار اول ی چیزی بهتون بگویم: بعضی ادما فقط به صرف اعتماد و کم آگاهی و بدون تحقیق وارد بازی چرخهای میشن!!
در این زمانه که دم به دم میشنوید میخوانیم فلان ادم معرفی سر از ناکجا اباد در امده!!
واقعا سخته مگه نه!! من که خدا خدا میگم کمکم کنه امان از #غربالاخرالزمان
خلاصه با تحقیق تفکر مشورت کاری شروع کنید. همین ادمی که بهش اعتماد داری شاید گرفتار رنگ عجب دنیا شده علی کل حال نمیخوام وارد جزئیات بشیم.
تحقیق کنید، بپرس، تا به ایمان کامل نرسیدی شروعش نکنید!! حرفهای که میزنه خودش هم ایمان نداره باور دارید.
چرا چون از بس گفتن ملکه ذهنش شده ی روزی ی زمانی متوجه اشتباهات خودش میشه!! فکر میکنه ایمانش به خدا و اخرت بیشتر شده بهتر از قبل شده از وقتی وارد به این کار شده 😐😕
بدبختی ادمای مذهبی وارد کارشون میکنند بعد حرفهای خدا پیغمبر و اماما قاطی حرفهای ناجورشون میکنند بعد اینقد میگن تا بره تو مغزه اونا
جالبیش میدانید کجاست؟
اینجاست که ادم ساده نا بلد کار میخواد وارد بشه شک به درستی کار داره بهش میگویند: بابا تو چرا سخت میگیری ببین فلان ادم مذهبی خداشناس در این کاره؛!! یعنی تو بهتر از اون اطلاعات داری 😐😕😕
در این دریای بیکاری!! راحت وارد میشود
(حرفهام ی گوشه از کارهای شرکتهای #بازاریابی)
خیییلی مواظب خودمان باشیم تا حضرت عشق بیان حقیقت، عدل، سوالات بی جواب و خییلی چیزهای دیگه برای ما بگویند.
توکل بخدا، توسل به امامان، معلم شهید، محاسبه نفس، از همه مهمتر جهاد نفس همیشه داشته باشید.
سر اعتقادات هرچقدر مسخرت کردن بدون خودشون مسخره کردن!! این از من گفتن!!
از خود امروز شروع کنیم.
این حرفها اول به خودم بعد به شما میگم.
#نتورک
#اخر_الزمان
#جهاد
#شهدا
#رزق_حلال
#غربال
@ekfnjanshar
روایت
«بصیرت، چراغی در تاریکی»
✍ سیده ال موسوی
دیشب، طبق معمول بعد از شام، رفتم خانهی پدربزرگ تا از صحبتهایش استفاده کنم. در همین هنگام، مهمان عزیزی هم به جمع ما اضافه شد.
بحث به سیاست کشیده شد. او با لحنی انتقادی گفت:
«همهچیز گران شده، به سلامتی آقای خامنهای!»
من که در این مسائل سکوت را جایز نمیدانم، پاسخ دادم:
«باز هم تقصیر رهبر شد؟! مگر نه اینکه در انتخابات، به قول خودتان، فهمیدهترین فرد را با کلی کارشناس انتخاب کردید؟!»
او با اطمینان گفت:
«اگر رهبر راضی به مذاکره میشد، اوضاع بهتر و قیمتها ارزانتر بود...»
در این لحظه، پدربزرگ که تا آن لحظه ساکت بود، لب به سخن گشود:
«مذاکره؟ یعنی همان بلایی که سر سوریه آوردند، سر ایران هم بیاورند؟ یعنی هستهای، زیرزمینهای موشکی و همهی داراییهای استراتژیکمان را بدهیم تا آنها نابودش کنند و ما هم دست گدایی به سمتشان دراز کنیم؟ رهبر انقلاب این مسیر را تجربه کرده و میداند که چه عواقبی دارد.»
پوزخندی زدم. برایم عجیب بود که چرا بعضیها هنوز به دنبال زندگی بدون مشکل هستند، آنهم در حالی که در پیچ سخت آخرالزمان قرار داریم.
با لحنی آرام اما هشداردهنده گفتم:
«فلانی، حواست باشد! ما در آخرالزمان هستیم و غربال سختی در جریان است. ممکن است ناگهان متوجه شوی که مسیر اشتباهی را انتخاب کردهای، اما آن زمان خیلی دیر شده باشد!»
او با بیاعتنایی شانه بالا انداخت و گفت:
«خب که چی؟...»
جواب دادم:
«چه بخواهید و چه نخواهید، این حکومت مقدمهای است برای رساندن پرچم به دست امام زمان (عج). تا زمانی که حجت خدا ظهور نکند، اوضاع همین است. رهبر هم وظیفهاش را به بهترین شکل انجام میدهد. ظهور نزدیک است.»
اما پاسخی که داد، نه انتظارش را داشتم و نه باورم میشد!
با لحنی که انگار ناامیدی در آن موج میزد، گفت:
«این هزار و چهارصد سال است که خبری نیست...»
و بعد، انگار که بخواهد حرفش را اصلاح کند، ادامه داد:
«البته ظهور دست خداست.»
به او خیره شدم. این جمله را قبلاً از کسی شنیده بودم که حتی به قیامت هم اعتقادی نداشت، اما انتظار نداشتم که از دهان کسی که ادعای علم و دین دارد، بیرون بیاید.
دنیا ترسناک شده، نه برای آنها که میبینند، بلکه برای آنها که هنوز خوابند. این روزها بصیرت نداشتن، یعنی سقوط در تاریکی...
«اللهم اجعل آخر أمورنا خیرا»
#جهاد_روایت
#جهاد_نوشتن
#مذاکره
#ایران_قوی
#بصیرت
#آخر_الزمان
#امام_زمان عج
#شوق_پرواز
@ShugheParvaz