eitaa logo
شوق پرواز🕊🇮🇷
337 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
922 ویدیو
36 فایل
بسم الله ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ #سیده_موسوی نویسنده(گاهی می‌نویسم) «نشر بدون لینک و نام نویسنده #جایز_نیست. #ادمین_تبادل @Mousavii7 #کانالهای دیگر @seedammar @sodaneghramk @Eliidooz #ناشناس👇🏻 https://gkite.ir/es/9463161
مشاهده در ایتا
دانلود
2_5354928811920079550.mp3
1.82M
صدقة لمولانا "صَاحب الروح والزمان"(عجّل الله فرجه) عج @sodaneghramk
شوق پرواز🕊🇮🇷
یا ابو صالح... 🥺
. «جهاد نفس» دنیا در حال تحولات سخت است. باید جهت و هدف، طلوع آفتاب مهربانی باشد. باید رها رهاتر از شاپرک ها شد. باید هروز نفس خویش را به قربانگاه برد. «به راستی سخت‌ترین جهاد، جهاد نفس است.» امام علی ع مولاي ساعدني😭💔 عج ✍ @ShugheParvaz
12.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امان از شنبه‌هایی که بی تو شروع می‌شوند. 🥺😔 ✍ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @ShugheParvaz
كتب قائد الثّورة الاسلامية الامام الخامنئي في رسالة الى الشهيد الحاج قاسم سليماني "لن أقول لك شيئًا عن قلقي من الخطر الذي يكتنف وجودَك في الجبهات . لكن أعلم أنني قلق عليك" ويُجيب القائد الحاج سليماني على تلك الرّسالة نفسها قائلًا: "روحي الرّخيصة لا تستحق قلقك ونفسي فِداء الآلف المرّات لِرُوحكَ العزيزة" رهبر انقلاب اسلامی، امام خامنه‌ای، در نامه‌ای به شهید حاج قاسم سلیمانی نوشتند: «چیزی درباره نگرانی‌ام از خطری که وجود تو را در جبهه‌ها تهدید می‌کند، نخواهم گفت. اما بدان که نگران تو هستم.» و حاج قاسم سلیمانی در پاسخ به همان نامه گفت: «روح بی‌ارزش من شایسته نگرانی شما نیست و جانم هزاران بار فدای روح عزیز شما.» 🥺💔 @sodaneghramk
بازآی و بر چشمم نشین ای دل‌سِتان نازنین...🤍
✨" یابــنَ الصــراطَ المُستقیـــم " راهے ام ڪن به راهَــــت ، ڪه هر چه راه غیرِ مقصدَت... بیـــراهــــه است! علیه‌السلام @ShugheParvaz
«قلمی برای حق» ✍ سیده ال موسوی باید نوشت… از چه بنویسم؟ از انتظاری که صبر می‌طلبد؟ از سفره‌هایی که با محبت و قناعت گسترده می‌شوند؟ از حجابی که تنها به پاکی قلب خلاصه شده و معنای واقعی‌اش فراموش گشته؟ از حقی که هنوز در میان روزمرگی‌ها گم شده است؟ از کودکانی که چشم‌انتظار دستان مهربانی هستند؟ از کلامی که باید در عمل جاری شود، نه در قاب‌ها بماند؟ من هم مسئولم… وقتی کم می‌نویسم، کم می‌گویم، کم عمل می‌کنم. این یعنی من هم در این مسیر سهمی دارم! اما مگر نعمت خداوند برای فخرفروشی است؟ قلم را باید برای حق برداشت، باید دست‌ها را برای یاری گشود. باید دل‌ها را برای محبت وسیع کرد. انتظار، فقط نشستن نیست. باید برخاست، باید قدم برداشت. باید دل‌ها را آماده کرد، امید را در نگاه‌ها زنده نگه داشت. منتظر نباشیم که روزی همه‌چیز درست شود، ما خود، زمینه‌ساز آن روز باشیم. «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ» «مسلماً خداوند کسانی را که در راه او با هم صف بسته‌اند، دوست دارد، مانند دیواری که به‌هم پیوسته باشد.» ۴صف بنویسیم، برای دل‌هایی که خسته‌اند، اما هنوز روشنایی در آن‌ها زنده است، برای کسانی که به یک جمله، به یک نگاه، به یک امید نیاز دارند. محبوب در راه است، اما دل‌ها را باید آماده کنیم. حق را بشناسیم تا حق ظهور کند، در کنار هم بایستیم تا نور عدالت، تاریکی را در هم بشکند. عج @ShugheParvaz
روایت «بصیرت، چراغی در تاریکی» ✍ سیده ال موسوی دیشب، طبق معمول بعد از شام، رفتم خانه‌ی پدربزرگ تا از صحبت‌هایش استفاده کنم. در همین هنگام، مهمان عزیزی هم به جمع ما اضافه شد. بحث به سیاست کشیده شد. او با لحنی انتقادی گفت: «همه‌چیز گران شده، به سلامتی آقای خامنه‌ای!» من که در این مسائل سکوت را جایز نمی‌دانم، پاسخ دادم: «باز هم تقصیر رهبر شد؟! مگر نه اینکه در انتخابات، به قول خودتان، فهمیده‌ترین فرد را با کلی کارشناس انتخاب کردید؟!» او با اطمینان گفت: «اگر رهبر راضی به مذاکره می‌شد، اوضاع بهتر و قیمت‌ها ارزان‌تر بود...» در این لحظه، پدربزرگ که تا آن لحظه ساکت بود، لب به سخن گشود: «مذاکره؟ یعنی همان بلایی که سر سوریه آوردند، سر ایران هم بیاورند؟ یعنی هسته‌ای، زیرزمین‌های موشکی و همه‌ی دارایی‌های استراتژیکمان را بدهیم تا آن‌ها نابودش کنند و ما هم دست گدایی به سمتشان دراز کنیم؟ رهبر انقلاب این مسیر را تجربه کرده و می‌داند که چه عواقبی دارد.» پوزخندی زدم. برایم عجیب بود که چرا بعضی‌ها هنوز به دنبال زندگی بدون مشکل هستند، آن‌هم در حالی که در پیچ سخت آخرالزمان قرار داریم. با لحنی آرام اما هشداردهنده گفتم: «فلانی، حواست باشد! ما در آخرالزمان هستیم و غربال سختی در جریان است. ممکن است ناگهان متوجه شوی که مسیر اشتباهی را انتخاب کرده‌ای، اما آن زمان خیلی دیر شده باشد!» او با بی‌اعتنایی شانه بالا انداخت و گفت: «خب که چی؟...» جواب دادم: «چه بخواهید و چه نخواهید، این حکومت مقدمه‌ای است برای رساندن پرچم به دست امام زمان (عج). تا زمانی که حجت خدا ظهور نکند، اوضاع همین است. رهبر هم وظیفه‌اش را به بهترین شکل انجام می‌دهد. ظهور نزدیک است.» اما پاسخی که داد، نه انتظارش را داشتم و نه باورم می‌شد! با لحنی که انگار ناامیدی در آن موج می‌زد، گفت: «این هزار و چهارصد سال است که خبری نیست...» و بعد، انگار که بخواهد حرفش را اصلاح کند، ادامه داد: «البته ظهور دست خداست.» به او خیره شدم. این جمله را قبلاً از کسی شنیده بودم که حتی به قیامت هم اعتقادی نداشت، اما انتظار نداشتم که از دهان کسی که ادعای علم و دین دارد، بیرون بیاید. دنیا ترسناک شده، نه برای آن‌ها که می‌بینند، بلکه برای آن‌ها که هنوز خوابند. این روزها بصیرت نداشتن، یعنی سقوط در تاریکی... «اللهم اجعل آخر أمورنا خیرا» عج @ShugheParvaz