او آمد...
باز در چاه گریست
باز هم آب کشید
با نمازش، خنجر
بر دلِ خواب کشید
باز هم خرما، نان
در دلِ کیسه گذاشت
و قدم هایی نرم
در دل شب برداشت
باز در کوچه ی شب
حلقه بر دَرها زد
کودکی گفت:"ببین
بازهم او آمد!"
کودکان را یک یک
نان و خرما بخشید
بر دلِ آن ها باز
نور و گرما بخشید
بر لبانش خنده
خون به دل داشت ولی،
ناگهان ماه شنید:
یک نفر گفت:"علی !"
جعفرابراهیمی
حرکت ناگهانی اشیا
با نوشتن فهرستی از اشیای دور و برمان میآغازیم:
گوشی/ساعت مچی/دستبند/سهپایه/میکروفن/لپتاپ/قهوهساز/صابون/شامپو/دوش حمام/چراغ مطالعه/ماژیک/مداد نوکی/عینک/دمپایی/صندلی/تخت/بالش طبی/کارت عابربانک/مودم/شارژر/هندزفری/دفترچه/پارچ/کیسهی پارچهیی/سطل آشغال/جاکلیدی/شوفاژ/ادکلن/چوب لباسی
سپس به رابطهی خودمان و اشیا میاندیشیم، به زندگی خودمان، بی و با آنها.
اشیا تصویرسازند. کافیست به متنی انتزاعی نام چند شیء را بیفزایید تا درجا جان بگیرد.
ایرج ضیایی نوشته بود:
«مقابل انتظار پنهانیِ اشیا
چه میتوان کرد
قرقرهی خالیِ پرت شده
نخ و بادبادکش را به دست که سپرد
انتظار این جهانیِ او
آویخته از بال قاصدک و
نخهای رهایی که میان شاخهها
آویزان ماندهاند
تنها کودکان راه به کارگیری اشیاء بیمصرف را میدانند.*»
و تو نویسندهیی اگر که کودک باشی، کودکی اگر که نویسنده باشی.
شاهین کلانتری
*از دفتر شعر «حرکت ناگهانی اشیا»، ۱۳۷۳
انجمن ادبی سیب نارنجی
https://eitaa.com/sibenaranji
سلام سلام سلام
لذت تنفس بهاران مبارک باد.
خوشحالم به اطلاعتون برسونم که نشستهای تخصصی ادبیات کودک و نوجوان سیب نارنجی به صورت مجازی و برای دسترسی علاقهمندان در مناطق مختلف، از بعد از تعطیلات برگزار میشه.
شما هم اگه به ادبیات کودک و فنون و بایدها و نبایدهاش علاقهمندید، به ما پیوندید.
یکشنبههای هر هفته ساعت ۱۶
نشانی انجمن ما:
https://eitaa.com/joinchat/3844669656C2b8186ac99
بابا شکوفه ای را
بر روی شاخه ای دید
نام درخت را زود
از آن شکوفه فهمید
او گفت این شکوفه
ریز و سفید و خوشبوست
از رنگ و بوش پیداست
مال درخت آلوست
گفتم چقدر خوبی
در کار باغبانی
هم جالب است و هم سخت
کار شکوفه خوانی
زهرا شفیعی ینگابادی
https://eitaa.com/sibenaranji
قلب کوچه ی ما
کوچه ها هم اسم دارند
مثل آدم های دنیا
خوب می بینم همیشه
اسم های کوچه ها را
*
بعضی از این اسم ها هم
مانده توی خاطر من
اسم بعضی ها قشنگ است،
مریم و مینا و سوسن
*
اسم بعضی ها بزرگ است
مثل اقیانوس و دریا
مثل اسمی که نشسته
ابتدای کوچه ی ما
*
اسم آقایی که الان
خانه اش در آسمان است
قلب سرخ کوچه ی ماست
او شهیدی مهربان است
منیره هاشمی
https://eitaa.com/sibenaranji
هدایت شده از بر بال فرشته ها
پدرت با پوتین
پدرم را زد و انداخت زمین
پدرت اسلحه داشت
پدرم صبح به صبح
بیل را بر می داشت
پدرت داد کشید
پدرم ترسید و تند دوید
کف پوتین سیاه پدرت در خون بود
پدر من تنها
کارگر مزرعه ی زیتون بود
https://eitaa.com/mim7700
هدایت شده از انجمن ادبی نوجوانان سیب نارنجی
سلام نوجوونای پر انرژی
امسال با یه عالمه فعالیت و کار خوب و هدفمند نوجوونه با شماییم
پس بسم الله رو بگید و همراه ما سفر کنید به سرزمین واژههای جادویی
فرقی نداره با ماشین یا هواپیما یا کشتی یا پای پیاده یا حتی لاکپشتوار و حلزونی فقط بسم الله رو بگید و شروع کنید.
🚙✈️🚁🚃🚂
راستی یادتون نره ما رو به رفیقاتون، هم مدرسهای هاتون، دوستان و خانوادهتون معرفی کنید:
https://eitaa.com/novjavane
بزن بریم...
این کانال فقط مخصوص نوجووناست... نوجوونایی که میخوان دنیای واژهها رو کشف کنن و باهاش یه دنیای تازه بسازن