eitaa logo
خانه تخصصی ادبیات سیب نارنجی
130 دنبال‌کننده
249 عکس
18 ویدیو
51 فایل
همسایه با ادبیات #ادبیات #شعر #داستان #نقد ارتباط با مدیر @masoommoradii
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از پرویزن
"تودیع رمضان" یکی از موضوع‌های منعکس در ادبیات فارسی، به‌ویژه در مقدمه و متن قصاید مدحی، پایان رمضان است. در ادبیات فارسی کهن، به‌ویژه در سده‌های نخستین، به دلیل غلبه‌ی فضای بزمی و خوش‌باشی، بیشتر از منظر پایان روزه‌داری و تاثیر آن بر بزم‌ها و تهنیت عید فطر، به این موضوع پراخته شده؛ چنانکه منوچهری سروده است: ماه رمضان رفت و مرا رفتنِ او بِه عید رمضان آمد المنه لله مضمونی که در اغلب تهنیت‌سروده‌های عید فطر دیده می‌شود و در مجالی دیگر به آن خواهیم پرداخت. اما به‌ندرت، در برخی اشعار، پایان رمضان دیگرگونه توصیف شده، چنانکه فرخی خلاف اغلب اشعار مدحی‌اش با موضوع عید فطر و پایان رمضان، کمی اندوه‌ورزانه و اخلاقی به پایان این ماه اشاره کرده است: رمضان رفت و رهی دور گرفت اندر بر خُنُک آن‌کاو رمضان را بسزا برد به سر توصیف اندوه پایان ماه رمضان در شعر پس از سده‌ی ششم، به‌مرور در ادبیات فارسی نمود می‌یابد. از شاخص‌ترین اشعار در وداع ماه مبارک رمضان در این دوران، قصیده‌ی سعدی است: برگ تحویل می‌کند رمضان بارِ تودیع بر دل اخوان یارِ نادیده‌سیر، زود برفت دیر ننشست نازنین‌مهمان... الوداع ای زمان طاعت و خیر مجلس ذکر و محفل قرآن مهر فرمان ایزدی بر لب نفس در بند و دیو در زندان... پایان وداع‌نامه‌های شعر فارسی در این یادداشت، ابیات زیر از صائب است که از معدود اشعار با این مضمون در غزلسروده‌های سبک هندی است؛ در افسوس پایان یافتنِ ماه مبارک: افسوس که ایام شریف رمضان رفت سی عید به یک‌مرتبه از دست جهان رفت افسوس که سی‌پاره ازین ماه مبارک از دست به یک‌باره چو اوراق خزان رفت ماهِ رمضان حافظ این گلّه بُد از گرگ فریاد که زود از سر این گلّه شبان رفت... @mmparvizan
هدایت شده از پرویزن
"ترجمه‌ای آزاد از دعای 45 صحیفه‌ی سجادیه" خداحافظ ای بهترین ماه هستی! کلید سرآغاز درگاه هستی! خداحافظ ای بهترین عید با تو! شب ناامیدی و امّید با تو! خداحافظ ای لحظه‎ی دوست‌بودن! شبیه دو بادام و یک پوست‌بودن خداحافظ ای ساعت هم‌نشینی! رفیق هوایی، انیس زمینی! خداحافظ ای وسعت آرزوها! خداحافظ ای عصمت آبروها! خداحافظ ای عاشقی زنده در تو! که اعمال نیکو پراکنده در تو! خداحافظ ای بودن تو گرامی! خداحافظ ای رفتنت تلخ‌کامی! فراق تو آغاز اندوه عالم بدون تو بی‌کالبد روح عالم خداحافظ ای همدم خو گرفته! رفاقت کنار تو پهلو گرفته! کنار تو شور بهار است پاییز بدون تو گلزار هم وحشت‌انگیز خداحافظ ای رقّت هم‌جواری! خداحافظ ای روزهایت بهاری! تو ماه نزول خدا بر زمینی تو ماه خدایی و تنها همینی خداحافظ ای پرزدن از تباهی! خداحافظ ای ساحت بی‌گناهی! خداحافظ ای آستان رهایی! خداحافظ ای لحظه‎ی آشنایی! خدا حافظ ای نیکویی با تو آسان! بدی از تو صدسال نوری هراسان! حریم تو آوردگاه شهادت فضای کریمت سراسر سعادت تو پوشانده بودی گناهان ما را شکُفتی دل روسیاهان ما را به صد رود رحمت که جوشیده بودی همه عیب‌ها را تو پوشیده بودی دل مومنان مست از طاعت تو تن مجرمان خوار از هیبت تو خداحافظ ای بهترین روزها: تو! دلیل همه عافیت‌سوزها: تو! درود ای سراسر سلام و سلامت که بشمار بر دشمنانت ملامت درود ای پسندیده در همدمی‌ها زداینده‌ی داغ نا محرمی‌ها خداحافظ ای تار و پودت مبارک! خروجت غم‌افزا، ورودت مبارک! کنار تو با غیر دل‌بستگی؟ نه تو را از مناجات ما خستگی؟ نه تو را پیش از این چشم بر جاده بودیم به شوق تو یک‌سال آماده بودیم خداحافظ ای نور صد بدر با تو! تب راز در تو، شب قدر با تو! خداحافظ ای ماه یک‌دست بودن! تسلای قرآن به سر، مست بودن! * تو را غرق شادی و غم می‌نویسم از این بیت را از خودم می‌نویسم خدا حافظ ای روزهایت صمیمی! خدا حافظ ای دردهایت قدیمی! خداحافظ ای شور دریا و ساحل! خداحافظ ای نور، ای ماه کامل! خداحافظ ای مستی باد و جنگل! طنین خوش کوه و فریاد و جنگل! خداحافظ ای پاکی برف و باران! زمستان‌زمستان، بهاران‌بهاران! خداحافظ ای حیرت کوچه‌باغی! پر از صوت قمری، پر از بچّه‌زاغی خداحافظ ای صد بغل آه با تو! نوای علی، حسرت چاه با تو خداحافظ ای لحظه‎ی نان و خرما! شب و کوفه و مرد و انبان و خرما خداحافظ ای صدغزل شعر و خوبی! بمان! تا غبار دلم را بروبی تو رفتی و یک‌سال چشم‌انتظارم که از نو بیایی و در را بکوبی من اهل شمالم، مرا هم صدا کن تو که همدم مردمان جنوبی تو را روزها دل سپردم دریغا! چه اوقات سبزی چه شب‌های خوبی پر از ظلمتم: نور دل را طلوعی پر از حیرتم: برق غم را غروبی خداحافظ ای آسمانت سعادت خداحافظ ای آستانت ربوبی https://eitaa.com/mmparvizan
"تودیع رمضان" یکی از موضوع‌های منعکس در ادبیات فارسی، به‌ویژه در مقدمه و متن قصاید مدحی، پایان رمضان است. در ادبیات فارسی کهن، به‌ویژه در سده‌های نخستین، به دلیل غلبه‌ی فضای بزمی و خوش‌باشی، بیشتر از منظر پایان روزه‌داری و تاثیر آن بر بزم‌ها و تهنیت عید فطر، به این موضوع پراخته شده؛ چنانکه منوچهری سروده است: ماه رمضان رفت و مرا رفتنِ او بِه عید رمضان آمد المنه لله مضمونی که در اغلب تهنیت‌سروده‌های عید فطر دیده می‌شود و در مجالی دیگر به آن خواهیم پرداخت. اما به‌ندرت، در برخی اشعار، پایان رمضان دیگرگونه توصیف شده، چنانکه فرخی خلاف اغلب اشعار مدحی‌اش با موضوع عید فطر و پایان رمضان، کمی اندوه‌ورزانه و اخلاقی به پایان این ماه اشاره کرده است: رمضان رفت و رهی دور گرفت اندر بر خُنُک آن‌کاو رمضان را بسزا برد به سر توصیف اندوه پایان ماه رمضان در شعر پس از سده‌ی ششم، به‌مرور در ادبیات فارسی نمود می‌یابد. از شاخص‌ترین اشعار در وداع ماه مبارک رمضان در این دوران، قصیده‌ی سعدی است: برگ تحویل می‌کند رمضان بارِ تودیع بر دل اخوان یارِ نادیده‌سیر، زود برفت دیر ننشست نازنین‌مهمان... الوداع ای زمان طاعت و خیر مجلس ذکر و محفل قرآن مهر فرمان ایزدی بر لب نفس در بند و دیو در زندان... پایان وداع‌نامه‌های شعر فارسی در این یادداشت، ابیات زیر از صائب است که از معدود اشعار با این مضمون در غزلسروده‌های سبک هندی است؛ در افسوس پایان یافتنِ ماه مبارک: افسوس که ایام شریف رمضان رفت سی عید به یک‌مرتبه از دست جهان رفت افسوس که سی‌پاره ازین ماه مبارک از دست به یک‌باره چو اوراق خزان رفت ماهِ رمضان حافظ این گلّه بُد از گرگ فریاد که زود از سر این گلّه شبان رفت... محمد مرادی