مجموعه آثار حلاج.Amicosmos396.pdf
3.61M
#کتاب_بخوانیم
مجموعه آثار حلاج
قاسم میر آخوری
@simorgh1001
قدم خسته ام ای عشق به صحرا نرسد
این جنونی که مرا هست به لیلا نرسد
آتش خرمن ما راه نشینان وصال
آنچنان است که حتی به تماشا نرسد
اشک بیحاصل ما هست چو باران کویر
آبشاریست خروشان که به دریا نرسد
آه، باید که کند عرش خدا را لرزان
درد تا اوج نگیرد به مداوا نرسد
ترسم اینست که از پرده برون افتد راز
دستم ای کاش که امروز به صهبا نرسد
دوستان چند صباحیست که دشمن شده اند
کاش کار من و ایشان به مدارا نرسد
گفت امشب شب وصل است کجایی #واسع
هر شب این وعده محال است به فردا نرسد
#شعر
#سید_علی_کهنگی
#واسع
@simorgh1001
🍂
روا بود که گریبـــان
ز هـــــجر پـــاره کنم
دلم هوای تو کرده،
بگو چه چاره کنم؟!
#شعر
🍁@simorgh1001
نداشت دیده من بی تــو تاب خنده صبح
ز اشک داد چو شبنم جواب خنــده صبــح
#شعر
«بیدل دهلوی» 🍃
@simorgh1001
بازنویسی داستانی از الهینامهی عطار
مورچه و زنبور
زنبوری بسیار شادمان و بیقرار میگردید و میرقصید و از شادی، در پوست نمیگنجید. موری او را در آن حال دید و از سبب شادی و بیقراری او پرسید.
زنبور گفت: چرا شاد نباشم که دنیا به کام من است و هر جا که دلم بخواهد، مینشینم و از آن چه خوشم میآید، میخورم و به هر جا که میخواهم، میپرم و میروم.
زنبور، این سخن بگفت و چون تیری روانه شد و بر روی دُنبهای در دکان قصابی نشست و همان دم، قصاب ساطور میزد و زنبور دو نیمه شد و روی زمین افتاد.
مور از آن جا میگذشت. یک نیمه از زنبور را برداشت و به زور روی زمین میکشید و میبرد و میگفت: هر کس به خواستِ دل، به هر کجا که خواهد، برود و از هر آن چه بخواهد، بخورَد، سرانجام کار او، چون این زنبور میشود.
طنز و رمز در الهینامه، ص ۲۷۹ و ۲۸۰.
#داستان_کوتاه
#الهینامه
#عطار
@simorgh1001
#حكايت
روزی سه شیخ با هم خربزه می خوردند و فقیری طرف دیگری آنها را نظاره می نمود، برای آنکه هیچ کدام دلشان نمیامد از سهم خود به آن فقیر بدهند، یکی گفت:
روایت است از چیز هایی که بخشش آن کراهت دارد یکی انار است و دیگری خربزه.
دومی گفت: همچنین روایت است که خربزه را باید آنقدر خورد که خورنده را جواب کند.
سومی گفت: و نیز روایت است که هر کس سر از روی خربزه بلند نکند به وزن همان خربزه به گوشتش اضافه می شود.
وقتی خربزه تمام شد، باز نتوانستند از پوستش دل کنده برای فقیر بگذارند. باز ذکر روایت شروع شد.
یکی گفت: دندان زدن پوست خربزه دندان را سفید و اشتها را زیاد می کند.دومی گفت: پوست خربزه چشم را درشت و رنگ پوست را براق می کند. سومی گفت: دندان زدن پوستِ خربزه تکبر را کم و آدمی را به خدا نزدیک می نماید. و آنقدر دندان زدند و لیف کشیدند تا پوست خربزه را به نازکی کاغذی رساندند
فقیر که همچنان آنان را می نگریست گفت: من رفتم، که اگر دقیقه ای دیگر در اینجا بمانم و به شما ها بنگرم می ترسم با روایات شما، پوست خربزه مقامش به جایی برسد که لازم باشد مردم آن را بجای ورق قرآن در بغل بگذارند و تخمه اش را تسبیح کرده، با آن ذکر یا قدّوس بگویند.
#داستان_کوتاه
#طنز
عبید زاکانی
@simorgh1001
پیدیاف ترگل، شاخه نبات، اینترنت پاک.pdf
23.53M
#کتاب_بخوانیم
▫️شاخه نبات (کنترل شهوت و نگاه)
▫️ترگل (دلایل عقلی حجاب)
پرشمارهترین کتاب حجاب در سالهای اخیر.
▫️اینترنت پاک
(سالمسازی اینترنت برای کودکان)
@simorgh1001
پنجاه ونه 59 ایده جذاب برای روز حجاب و عفاف.pdf
184.7K
#کتاب_بخوانیم
🔸۵۹ ایده جذاب جهت ترویج حجاب
🔹شامل:
فعالی های اموزشی
فعالیت های تبلیغی
فعالیت های میدانی
فعالیت های مطالبه گری
فعالیت های بین المللی
#امر_به_معروف
#حجاب
@simorgh1001