eitaa logo
کانال سین جیم دین
1.6هزار دنبال‌کننده
171 عکس
151 ویدیو
19 فایل
❓طرح سؤال و پرسش‌هایِ 👈 اجتماعی 👈 اخلاقی 👈 فرهنگی 👈 عرفانی 👈 اعتقادی 👈 تربیتی 👈 مذهبی 👈 و فقهی ☝️از شما و جواب، از زبانِ دینِ خدا ❤️🙂 ❓طرح سوال: http://eitaa.com/joinchat/2763194382Caab40ace76 🆔 @SinJimDin
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹زنِ روستایی هیچ‌جور قانع نمی‌شد که به دکتر جلیــــلی رأی بده! امـّـــــــــــا تا گفتم آقای دکتر توی عملیاتِ کربلایِ پنـــج پایِ راستشو داده بخاطر شما با بغض و گریه گفت: پس منم رأیمو می‌دم به دکتر 👈 برای طرح سوال، اینجا را لمس کنید. 🆔 @SinJimDin
🔹حجّ زیارت خانه‌ی خدا، دیدن قبةُ الخضراء و استشمامِ رایحه‌ی عطر حضرت زهرایَم آرزوست. 👈 برای طرح سوال، اینجا را لمس کنید. 🆔 @SinJimDin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹سعید یا مسعود؟ آقاسید! من به خیلی‌ها گفتم: پرچم آقا سعید بالاست دیگه خودِت بیا و یه جوری جمع و جورِش کن 🙂 دعوای امروز، سرِ شماست نـــــه ســـــر سعیــد و مسعود انتخابِ ما با افتخار: ✅ ابراهیـــم رئـــیسی ❌ نه حسن روحانی وَ العاقِبَةُ لِـــــلمُتّقینَ 👈 برای طرح سوال، اینجا را لمس کنید. 🆔 @SinJimDin
35.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 سمفونی خرمشهر 🎺 این سمفونی خرمشهر رو چقدر زیبا، حماسی و با شکوه اجرا و رهبری کرده آقای مجید انتظامیِ عزیز. هر بار که می‌بینمش از این همه نظم و هم‌نوایی شگفت‌زده می‌شم. ❤️🌺 ✍️ پ.ن: خرم‌شهرها در پیشِ روست... . 👈 برای طرح سوال، اینجا را لمس کنید. 🆔 @SinJimDin
🔹 گرگ گفت دانایی که گرگی خیره‌سر هست پنهان در نهاد هر بشر لاجرم جاریست پیکاری سترگ روز و شب مابین این انسان و گُرگ زور بازو چاره‌ی این گرگ نیست صاحبِ اندیشه دانَد چاره چیست ای بسا انسانِ رنجورِ پریش سخت پیچیده گلوی گرگِ خویش وی بسا زور آفرین مرد دلیر هست در چنگالِ گرگِ خود اسیر هر که گُرگش را در اندازد به خاک رفته رفته می‌شود انسان پاک و آنکه از گرگش خورد هر دم شکست گرچه انسان می‌نمایَد گُرگ هست و آن‌که با گُرگَش مدارا می‌کند خُلق و خویِ گرگ پیدا می‌کند در جوانی جان گرگت را بگیر وای اگر این گرگ گردد با تو پیر روز پیری گر که باشی هم چو شیر ناتوانی در مصاف گرگِ پیر مردمان گر یکدگر را می‌دَرَند گُرگ‌هاشان رهنما و رهبرند این‌که انسان هست این‌سان دردمند گرگ‌ها فرمانروایی می‌کنند و آن ستمکاران که با هم محرم‌اند گرگ‌هاشان آشنایان هم‌اند گرگ‌ها همراه و انسان‌ها غریب با که باید گفت این حال عجیب؟ ✍️ فریدون مشیری 👈 برای طرح سوال، اینجا را لمس کنید. 🆔 @SinJimDin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹آروم باشید ✅ این‌ها حوادثِ طبیعیِ یک راهِ دشوار به سمت قُلّه است. نباید انتظار داشت که برای حرکت سمتِ قلّه چاله و سنگ نباشد... . اصلا نگران نباشید. ✍️ پ.ن: من که خوشحالَم. شما چطور؟ بریم آماده شیم برای محرّمِ امسال...🙂 👈 برای طرح سوال، اینجا را لمس کنید. 🆔 @SinJimDin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️چلّه‌ی اشک به اشک، چلّه گرفتم که مُحتــرم باشم ولی نشد که شبِ اربعین، حرم باشم ✍️ پ.ن: یک دلِ سیر، امسال به ما اشک بده حسین 👈 برای طرح سوال، اینجا را لمس کنید. 🆔 @SinJimDin
41.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️حسین جان قال رَسولُ الله: ألـا و صلَّى اللّهُ علَى الباكيــنَ علَى الحسينِ رحمةً و شَفقةً 👈 برای طرح سوال، اینجا را لمس کنید. 🆔 @SinJimDin
▪️روضه مکتوب 👌خیلی‌ها دوست دارند روضه‌خوانِ سید الشهداء باشند امّا به هر دلیل این توفیق را ندارند. 🏴 ما هر روز این‌جا یک روضه‌ی مکتوب منتشر می‌کنیم؛ تا هر کس برای خودَش یا والدین برای بچه‌هایشان و حتّی بچه‌ها برای همدیگر روضه بخوانند. 👈 برای طرح سوال، اینجا را لمس کنید 🆔 @SinJimDin
▪️روضه مکتوب (1) 👈 شب اوّل: ورودیه کربلا صلی اللهُ علیکَ یا أبا عبدالله 🗣 رسولِ خدا میفرماید: "ألا و إنَّ الإجابَةَ تَحتَ قُبّتِهِ و الشِّفاءَ في تُربَتِهِ و الأئمَّةَ مِن وُلدِه". ✅ یکی از مواضعِ استجابتِ دعا، "تحت قُبّه" است. کربلا جائی است که ملائکه الهی، انبیاء و اولیاء بدان تبرک جسته اند و سال ها بر حسین گریسته اند. این روزها امام زمان هم عزادارن؛ بیائید همنوا با امام زمان دلها رو همراه کنیم با کاروان حسین در ورودیه کربلا... . ➕ شیخ جعفر شوشتری اینطور مینویسد: روزِ دومِ محرم وقتی کاروانِ حسین به کربلا رسید، حضرت نامِ مکان رو سوال کردن؛ تا فهمیدن اینجا کربلاست، نشستند رویِ زانوهاشون مشتی از خاک برداشتن، بوئیدند، فرمود: "واهاً لکِ ایَّتُها التُربه". چقدر خوشبوئی ای خاک! بعد دستور دادن به کاروان همینجا خیمه ها رو بلند کنید: بار بگشائید این جا کربلا ست آب و خاکش با دل و جان آشناست 🔔 اینجا دیگه خودِ ابی عبدالله داره روضه میخونه: 👈 هذا مَوضعُ کَرْبٍ وَ بَلاء (اینجا محلِ اندوه و ابتلاء است) 👈 هاهُنا مَناخُ رِکابِنا وَ مَحَطُّ رِحالِنا (اینجا خیمه و خرگاه ماست) 👈 و مَقْتَلُ رِجالِنا (محلّ شهادت مردان ماست) 👈 و مَسْفَکُ دِمائِنا (مکانِ جاری شدنِ خون های ماست) کربلا، گهواره اصغر تویی مقتل عباس مه پیکر تویی ✋حالا هنوز اتفاقی نیفتاده! ورودیه کربلا جوانان بنی هاشم دور محمل دختر زهرا رو گرفتن؛ با تجلیل و اکرام و عزت زینب از مرکب اومد پائین. یک طرفِ خانوم، عباسه.... طرفِ دیگه علی اکبر... قاسم و عون و جعفر و یک کاروان گِرد زینب مثلِ پروانه میچرخیدن. ➕ اما دلها بسوزه روزِ یازدهم!! اینجا دیگه مَحرمی دورِ زینب نیست که هیچ؛ راوی نقل میکنه "فأخَذ بضرِبِهنَّ بالسَّوط ". یعنی با تازیانه میزدن تا اسرا رو سوار بر شتر کنن. حسین.... . 👈 برای طرح سوال، اینجا را لمس کنید 🆔 @SinJimDin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹چند توصیه به مداحان 👈1. مداح باید هر روز برای خودش روضه بخواند. 👈2. انس روزانه ی مداح با زیارت عاشورا و دعای عهد ضروری است. 👈3. قرائت هفتگی زیارت جامعه. 👈4. مداح، هر وقت احساس کرد پای غیر خدا در میان است باید عطای مجلس را به لقایش ببخشد. 👈5. خواندن دو رکعت نماز قبل از هیئت، فرستادن صد صلوات و هدیه ثواب آن به صاحب روضه. 👈6. واگذاری مجلس به خود اهلبیت. 👈 7. خواندن دو رکعت نماز شکر بعد از هیئت. مداح باید خطاب به اهلبیت بگوید: "ممنون از این که با همه‌ی بی لیاقتیم مجلس را آبرومندانه اداره کردید". 👈8. مداح باید به این باور برسد که خودش لیاقت روضة الحسین را ندارد. این اهلبیت هستند که مجلس را گرم می‌کنند. 👈9. اگر مجلس، گرم شد بداند که عنایت اهلبیت در کار است. اگر هم مجلس نگرفت باید بداند که عیب از خودش بوده است. 👈10. بعد از مجلس به ارباب بگوید "تا خودتان از من تشکر نکنید دلم آرام نمی‌شود". 👈11. برای ارائه‌ی یک مجلس 60 دقیقه‌ای باید هشت ساعت وقت گذاشت. 👈12. ادب در برابر بزرگان و سادات. 👈13. هم‌نشینی با علما و اساتید اهل دل. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍️ پ.ن1: امام صادق علیه السلام می فرمایند: "خدا را سپاس می گویم که در بین مردم عده‌ای را قرار داد که ذکر مصیبت ما را بگویند". کامل الزیارات/ص325 ✍️پ.ن2: پیر غلام اهلبیت مرحوم کوثری ـ مداح بیت امام خمینی ـ قبل از شروع روضه، اندکی از تربت سید الشهداء بر لبان خود می‌مالید. 📚 برگرفته از توصیه‌های حاج مهدی سلحشور 👈 برای طرح سوال، اینجا را لمس کنید 🆔 @SinJimDin
17.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️دلم برات تنگه 🎙آدم اگه تو مسیرِ تو، بمیره قشنگه کربلا 👈 برای طرح سوال، اینجا را لمس کنید 🆔 @SinJimDin
▪️روضه مکتوب (2) 👈 شبِ حرّ بن یزید ریاحی گریز مرثیه (مقدمه) 📚 شيخ جعفر شوشترى در کتابِ الخصائص الحسينية می نویسد: "الأئمةُ كلّهم أبواب الجنان، لكنَّ بابَ الحسينِ أوسعُ و أسرعُ و أسهلُ". یعنی همه امامان، درهایِ بهشتند اما بابُ الحسین، وسیعتر، سریعتر و آسان تر است. ➕ این جمله ی شیخ جعفر رو که می‌شنوم یادِ "حُر بن یزید ریاحی" می افتم. حتی اگه گنهکار هم باشی باب الحسین بازه. حتی اگه با امام زمانِت قهر کرده باشی باز آغوش امام به رویِ تو بازه. حتی اگه مثلِ حُر دلِ زینب رو به درد آورده باشی، دلِ سکینه و رقیه رو شکونده باشی بازم برگرد؛ اما اینطوری برگرد: پرورش مرثیه من کیستم؟ حر گنه کار حسینم با جان نا قابل خریدار حسینم کوهم و لیکن سر به دیوار حسینم در بین دشمن هم گرفتار حسینم 📢 دو بر خورد داشت حُر با سید الشهداء: 👈 برخورد اول: وقتی امام با حر و یارانش ملاقات کرد، نماز ظهر بود؛ إبن مسروق که اذان گفت امام به حُر فرمود: با اصحابت نماز می‌خونی یا با ما؟ حر عرض کرد: خیر، همه با شما نماز می‌خونیم. این ادبِ اول حر... 👈 برخورد دوم: اون جا که فرمان حرکت داد به اصحابش اما حر مانع شد. امام فرمود: "بگذار به مکانی بریم که کسی ما را نشناسد"؛ اما حر اجازه نداد. اینجا امام ناراحت شدن، با عتاب و برای بیداریِ دلِ حُر فرمودن: "ثَکَلتکَ اُمُک ما تُریدُ مِنّا"؟ مادرت به عزات بنشینه از ما چی میخوای؟! حُر دوباره ادب کرد، سر به زمین انداخت و گفت "اگه کسِ دیگه ای به مادرم متعرض می شد پاسخشو می دادم، اما چه کنم که مادرت زهراست". اینم ادبِ دوم حُر... . ➕ شب عاشورا دیدن حُر هی می ره، میاد دستاشو به هم فشار میده. بهش گفتن چه ته؟ گفت دلم غوغاست!! اما این جمله ی حسین، روزِ عاشورا آتش به دل حُر زد: "اَما مِن مُغیثٍ یُغیثُنا لِوجهِ الله؟ اَما مِن ذَابٍّ یَذُبُّ عن حرم رسولِ الله". قربانِ مظلومیتِت آقا؛ آیا بخاطرِ خدا فریادرسی هست که از حرمِ رسولِ خدا دفاع کند؟! ✅ همینم شد، تا شنید فریادِ استغاثه امام رو، دست به سرش گذاشت همینطور که پشیمانی از سر و روش می بارید ناله سر داد: "اللّهم الیکَ اَنَبتُ فتُب عَلَیَّ". خدایا من دلِ فرزند زهرا رو لرزوندم... . وقتی رسید محضر امام، با کمال شرمساری عرض کرد: "جُعِلتُ فِداک هِل تَری لی 8مِن تَوبة"؟ من همونی ام که راه رو بر تو بستم. می بخشی منو یا نه؟ 🗣 فقال الحسین نعم، "یتوبُ الله علیک فَانزِل". پس از قبولی توبه از امام اجازه گرفت برای عذرخواهی، نزد بانوان بره. با دلی شکسته گفت "السلام علیکُم یا اهل بیت النبوة". شما را به حسین قسم به مادرتان فاطمه شکایتِ منو نبرید. ➕ دو جا ادب کرد حُر، امام هم دو عنایت... 👈 اول: وقتی حُر به زمین افتاد، خودِ حسین بر سر بالین آمد، پارچه ای بر سرش بست 👈 دوم: از مادرِ حُر تجلیل کرد و فرمود: "أنت الحر کما سمّتک امک" امام بر بالین حر آمد... بر سرِ بالین همه‌ی اصحاب آمد اما بمیرم برای آقائی که سر حر رو بر دامن گرفت اما خودش وقت شهادت کسی نبود.... فقط یک نفر بر بالینش بود بنام شمر: "و الشمرُ جالسٌ علی صدرک...". همه بگن حسین... . 👈 برای طرح سوال، اینجا را لمس کنید 🆔 @SinJimDin
احکام عزاداری.pdf
335.8K
🔹احکام عزاداری مطابق با فتوای رهبری عزیز 📌 احکامِ عزاداری را یاد بگیریم تا هیأت‌های ما از بدعت‌ها و خرافات بدور باشد. 👈 برای طرح سوال، اینجا را لمس کنید 🆔 @SinJimDin
🔹 دستگاه امام حسین 🗣 سعی کنید پایتان را از کشتی سیدالشهدا بیرون نگذارید و دائماً به امری از امور دستگاه امام حسین مشغول باشید؛ تا به واسطه‌ی آن از همه‌ی شیعیان دستگیری شود؛ و الّا حساب و کتاب آن طرف دقیق‌تر از این حرف‌هاست. آیت‌الله بهاء الدینی 👈 برای طرح سوال، اینجا را لمس کنید. 🆔 @SinJimDin
▪️روضه مکتوب (3) 👈 شب حضرت رقیه 🧕امام حسین دختری داشت بنام رقیه؛ شاید دلیل ابراز محبتِ خاصّ امام به این دختر بخاطرِ این بود که مادرش از دنیا رفته بود. دل‌ها رو روانه کنیم حرم کوچیک و با صفای دخترِ سه ساله‌ی حسین. ✋السلام علیکِ یابنت رسول ا... . السلام علیکِ یابنت فاطمة الزهرا. السلام علیکَ ایّتها الشهیدة المظلومة. 🗣 عبدالله دمشقی می‌گه من خادمِ یزید بودم؛ سر یزید روی زانوم بود و سرِ بریده‌ی ابی عبدالله توی تشت طلا در مقابل ما. یه وقت ناله‌ای از خرابه بلند شد صدای گریه‌ی بچه‌های حسین به گوش می‌رسید. ✍️ یه مرتبه دیدم چشمان ابی عبدالله باز شد، قطره قطره اشک از چشمان حضرت جاری شد. لب‌های مبارک آقا شروع به حرکت کرد شنیدم می‌گفت: "هولاء بناتی اولادنا و اکبادنا". آمدم بالای دار الأماره دیدم یکی از نازدانه‌های سید الشهداء نشسته هی صدا می‌زنه "أین أبی"؟ ➕ دختر سه ساله ابی عبدالله شب و روز گریه می کرد؛ بهش می‌گفتند پدرت سفر رفته. شبی پدر رو در خواب دید؛ وقتی که از خواب بلند شد بشدت بی‌تابی می‌کرد. فرمود عمه جان! خواب بابا رو دیدم. دلم هوای بابا رو کرده. آخه دختر عزیز پدره اگرنازی کند دختر خریدارش پدر باشد اما رقیه که بابا نداره اهلبیت هرچه نوازشش کردند افاقه نکرد صدای شیون از همه بلند شد 👺یزید تا شنید صدای گریه‌ها رو پرسید چه خبره؟ وقتی جریان رو گفتن به یزید گفت: "سر پدرش رو براش ببرید تا آرام بشه. یک مرتبه دیدند خرابه نورانی شد طبقی رو وارد کردند روش پارچه کشیده جلوی رقیه گذاشتند. رقیه تا چشمش به اون ملعون‌ها افتاد فرمود من غذا نخواستم ازتون. ❓بابای من پس کجاس؟ تا پارچه رو از روی طبق کشیدن... چشم رقیه به سر بریده‌ی بابا افتاد ... ناله‌ای سر داد ... سراسیمه به آغوش کشید سر بابا رو... همین‌طور دور سر بابا می‌چرخید. یا ابتاه من ذا الذی خضبک بدمائک؟ یا ابتاه من ذا الذی ایتمنی علی صغر سنّی؟ بابایی نبودی توی بیابونا چقد کتک زدن منو! 🗣 کمی زبان حال بگم: حالا اومدی، حالا که دیگه رقیه افتاده از پا اومدی / حالا که بار سفر بستم از این دنیا اومدی / عمو عباسو نیاوردی چرا تنها اومدی ☝️بابایی خیال کردی قهرم حالا اومدی واسه آشتی / نمی‌گی چرا رفتی و مارو تنها گذاشتی عزیزم / بابایی بابایی ➕از غصه پُرم خیلی از نبودنِ داداش علی اصغر دل‌خورم / عمو عباسم نباشه من همش سیلی می‌خورم / افتادم روی زمین ولی نیفتاده چادرم 🔹 بابایی رقیه بمیره که بالای ابروت کبوده / مگه گریه کردی که اینجور سرو روت کبوده عزیزم / بابایی بابایی ✍️ رقیه سر رو به سینه چسبوند گریه می‌کرد؛ آخ بمیرم (یا بقیه الله) دیدند لب‌ها رو بر لب‌های بابا گذاشت ناله‌ای زد به زمین افتاد. هر چه زینب صدا زد: رقیه جان، عزیز برادرم، جوابی نیومد. ای محبان مدفنم گر کُنج ویرانخانه است خوب می‌دانید جای گنج در ویرانه است کودکی بودم سه ساله ناز پروردِ حسین رفتم از دنیا و قبرم کنج زندان خانه است همه بگن یا حسین... 👈 برای طرح سوال، اینجا را لمس کنید 🆔 @SinJimDin
🔹دختری بنامِ رقیه ❓سوال: آیا شهید مطهری وجود دختری بنامِ رقیه را انکار کرده‌اند؟ 👈 برای طرح سوال، اینجا را لمس کنید ــــــــــــــــــ 📝 پاسخ: شیخ مفید برای امام حسین، فقط دو دختر نام می‌برد بنامِ سکینه و فاطمه. اما طبقِ نقلِ ابن طلحه و ابن شهر آشوب امام غیرِ این‌دو، دخترِ دیگری هم داشتند اما نامی از او نمی‌برند. ابن طلحه، تخصصش نسب شناسی است و از این جهت نقلش بر شیخِ مفید هم رجحان دارد. ➕ اما سیف بن عَمیره نخعی صحابی بزرگ امام صادق که جزء راویانِ سندِ زیارت عاشورا نیز است، قصیده‌ای سوزناک دارد که در آن دو بار نامِ حضرت رقیه آمده است. سیف، از راویان برجسته‌ی شیعه است که رجال شناسانی چون شیخ طوسی، نجاشی، علامه حلی، ابن داوود و ابن ندیم به وثاقتش تصریح کرده‌اند. 🔔 نقلِ خرابه‌ی شام و حضرت رقیه نیز در کتابِ کاملِ بهائی (قرن هفتم) آمده است. نویسنده‌ای این کتاب، هم عصرِ سید بن طاووس است و علما وی را توثیق کرده‌اند. 📚 لهوفِ سید ابن طاووس که از معتبرترین مقاتلِ شیعه است چندین بار به نامِ حضرت رقیه اشاره کرده است. بعنوانِ مثال حضرتِ سید الشهدا اهلِ حرم را با این عبارات دعوت به صبر کردند: "یا اختاه! یا امّ کلثوم! و أنتِ یا زینب! و أنتِ یا رقیّه...". 🗣 بطورِ کلی در گزارش‌های مربوط به نام، شهادت، سن، زمان و مکانِ شهادتِ دختری منسوب به امام حسین در شام ناهماهنگی‌ها و اختلاف‌هایی دیده می‌شود. به همین دلیل برخی محققان در انتسابِ این دختر به امام، تردید کرده‌اند. 📚 یکی از بزرگان می‌فرمود آن بخش از بیاناتِ شهید مطهری که به انکارِ حضرت رقیه مربوط می‌شود، جزء یاد داشت‌های خام و فیش‌های استاد مطهری است؛ کما این‌که در مقدمه‌ی کتاب به آن اشاره شده است. فیشِ خام یعنی من آن را گوشه‌ای نوشته‌ام تا بعدا رویَش تحقیق کنم و هنوز به نقطه‌ی نظریه‌پردازی نرسیده‌ام. حُسنِ ختام و فصل الخطاب در این زمینه، نظراتِ مراجع تقلید است که در ادامه توجهتان را به آن جلب می‌کنم: 👈 آیت الله سیستانی: "حضرت رقیه در کتاب کامل بهائی ذکر شده و این کتاب از منابع معتبر شیعه می باشد". 👈 آیت الله تبریزی: "دفن این طفل خردسال در شام گواه بزرگ و نشان قوى از اسارت خاندان طهارت و ستم روا داشته‌شده بر ایشان دارد". 👈 آیت الله نوری همدانی: "در کتاب‌هایی چون کامل بهائی و نفس‌المهموم و کتاب‌های معتبر دیگر، دختر خردسالی که برخی نام او را رقیه نامیده‌اند و در شام به شهادت می‌رسد". 👈 آیت الله مکارم: "شکی نیست که دختر کوچکی از امام حسین در شام از دنیا رفت و در آنجا دفن شد و حرم فعلی منسوب به همان دختر است". ✅ استادِ مداحیِ ما آقای میرزا محمدی در موردِ حضرت رقیه می‌گفتند: 🗣 من بارها پایِ منبرِ استاد مطهری، روضه‌ی خرابه‌ی شام و دخترِ امام را شنیده‌ام. نزاعِ ایشان یک نزاعِ لفظی است. یعنی منکرِ دخترِ 3 یا 4 ساله‌ی امام حسین نیستند فقط نامش را رقیه نمی‌دانند. روضه‌ی حضرت رقیه ـ بدون ذکرِ نام بی بی ـ اولین بار در کتابِ کاملِ بهایی نوشته‌ی عماد الدین طبری آمده است. اگر ما علامه حلی را مرز متقدم و متاخر بگیریم، نویسنده‌ی کتابِ بهائی جزء متقدمین است. از لحاظِ حدیثی، قولِ متقدمین در صورتِ وثوق به رجالِ حدیثی، حجت است. تمامِ رجالیون و حتی ابن غضائری ـ که از همه سخت‌گیر تر است ـ نویسنده‌ی این کتاب را توثیق کرده‌اند. علاوه بر این‌که قبل از صاحب بهاء در سالِ 150 هجری شخصی از اصحابِ امام صادق بنامِ سیف بن عمیره نخعی نامِ حضرت رقیه را بعنوانِ بنت الحسین، دو مرتبه در قصیده‌اش آورده است. ایشان قطعا دختر امام هستند و نه آن خواهرِ امام حسین که همسرِ حضرت مسلم بود و جزء اسراءِ شام. 🆔 @SinJimDin
15.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️بابایی 📹 حالا که دیگه رقیه افتاده از پا اومدی؟ حالا که بار سفر بستم از این دنیا اومدی؟ 😭 👈 برای طرح سوال، اینجا را لمس کنید 🆔 @SinJimDin
▪️روضه مکتوب (4) 👈 روضه‌ی طفلان حضرت زینب ✍️ امشب شبِ بچه‌های حضرتِ زینبه. روضه‌ی امشب مالِ مادران شهدا باشه، مادران شهدای مدافع حرم. اجرِ این روضه مالِ امُّ المصائب زینبِ کبری باشه. هم فرزندِ شهیده، هم خواهرِ شهیده، هم مادرِ شهید... . ➕همه‌ی دل نگرانیِ زینب اینه که نکنه یه وقت شرمنده‌ی حسین بشه. رباب قربونیش رو آوُرده، اُم البنین چهار تا جوان رعنا فرستاده، لیلا علی اکبر رو فرستاده. نکنه خجالت زده بشم. گفت داداش: از خجالت نذار مو سفید بشم / نمی‌ذاری تا که نا امید بشم این دو تا قربونی‌ها مو بپذیر / تا جلو فاطمه رو سپید بشم نذاری اگه برن، بی تاب می‌شن / مثلِ زینب اسیرِ طناب می‌شن وقتی تشنه‌ای خجالت می‌کشن / قطره قطره جلو چشمام آب می‌شن می‌میرن به تو اهانت که بشه / بعدِ تو موقع غارت که بشه به غرور جفتشون بر می‌خوره / یه موقع به من جسارت که بشه ✍️ بچه‌ها اومدن ناراحت محضرِ مادر. مادر! رفتیم اذنِ میدان بگیریم، دایی‌مون اجازه‌ی میدان رفتن به ما نمی‌ده. حضرت زینب بهتر از هر کس تویِ این عالم، برادر رو می‌شناسه، گفت: یه رمزی بهتون یاد میدم برید رد خور نداره. ➕ برید گردنتون رو کج کنید بگید: جانِ مادرت فاطمه… . آقاجان! جانِ مادرت مارو هم بخر، مارو هم قبول کن. 👌بچه‌های زینب وقتی اومدن روانه‌ی میدان بشن حضرت زینب فرمودن: عزیزایِ من! این‌جا تویِ خیمه هرچی می‌خواید من رو ببینید، ببینید. هر چی می‌خواهید وداع کنید همین جا تو خیمه، من دیگه بیرون نمیآم. ☝️همون‌جا وداع کردن از خیمه بیرون رفتن. زینب نشست… حالا به برادر چی میگه زینب؟ حرفی از بیا زدن، خودت برو / منو که صدا زدن، خودت برو دوست دارم رو دامن تو جون بدن / اگه دست و پا زدن خودت برو ➕لذا وقتی محمد و عون، پشتِ سَرِ هم شهید شدند تا صداشون به گوشِ زینب رسید، تا فهمید ابی عبدالله داره اینا را میاره همون‌جا تویِ خیمه نشست شروع کرد گریه کردن. ✍️ وقتی بعد از واقعه‌ی کربلا کاروانِ اهلبیت برگشت مدینه، هرچی عبدالله بن جعفر (همسرِ حضرت زینب) تویِ محمل‌ها می‌گشت زینب رو پیدا نمی‌کرد. اومد محضرِ زین العابدین عرضه داشت آقاجان! توی کربلا زنی هم شهید شده؟ 🗣حضرت فرمود نه، چطور؟ گفت: هر چی می‌گردم زینبم رو پیدا نمی‌کنم… یه وقت زینب سرش رو بلند کرد گفت عبدالله بیا من زینبم... . خانومم چرا اینطوری شدی؟ گفت: عبدالله اون چیزی که من کربلا دیدم اگه تو دیده بودی جان می‌دادی. 🏴 عبدالله خودم دیدم مثلِ گُرگ دورِ حسینم حلقه زدن. نیزه‌دار با نیزه می‌زد. شمشیردار با شمشیر می‌زد. اونی که شمشیر و نیزه نداشت، سنگ به بدنِ حسین می‌زد. پیرمردها با عصا به بدنِ حسین… . 👈 برای طرح سوال، اینجا را لمس کنید 🆔 @SinJimDin
▪️روضه مکتوب (5) 👈 روضه‌ی عبد الله بن الحسن ✍️ توجه به کودکان، ایتام و مستمدان، سیره‌ی مستمره و همیشگیِ حسین بن علی بود در طول دورانِ زندگی؛ اما دو نفر از ایتام رو حسین، خاص بهشون توجه داشت. ☝️یکی قاسم، اون یکی عبد الله. آخه اینا بچه هایِ امام مجتبان؛ یادگاری هایِ برادرن! امانتی هایِ امام حسنن. ➕ می‌خوایم برایِ یتیمِ 11 ساله‌ی امام مجتبی عزاداری کنیم. امروز صاحبِ عزا امام حسنه. اومدیم به آقا سر سلامتی بدیم. همون آقائی که کارش گره گشائی از اهل شیعه هست: "گر خدا هست و خدائی می‌کند / مجتبی مشکل گشائی می‌کند". 🔔 کمتر از 1 سال داشت عبد الله هنگامِ شهادتِ امام مجتبی. از وقتی چشم باز کرده، سایه‌ی عمو بالا سرش بوده. از عمو جانش محبت دیده. حسین، هم براش پدره هم عمو. ✍️ اربابِ مقاتل می‌نویسن بعد از شهادتِ اصحاب، ظهرِ عاشورا وسطِ صحرایِ تفدیده کربلا وقتی حسین از روی اسب بر زمین افتاد، توان حرکت از عزیزِ زهرا سلب شد. خالق عشق و محبت یا حسین / ای قتیل دشت غربت یا حسین ای که جانت سوخت از لب تشنگی / ای فدای کام خشکت یا حسین آن قدر سوز عطش بالا گرفت / تا که شد بی نور چشمت یا حسین 🔔 یزیدیان گِرد فرزندِ رسول خدا حلقه زدن؛ زینبم از دور با حالِ اضطراب نظاره گرِ صحنه س. گویا عبد اللهِ بن حسن اینجا کنارِ زینب بود و دست در دستِ عمه. ➕ تا عبد الله تنهایی عمو رو دید، دستشو از دستانِ عمه آزاد کرد؛ دوان دوان با این رجز سمتِ عمو رفت: "و الله لا افارق عمّی". تا پایِ جان با ولایتم... . 👌خودشو به امام رسوند. درست همون لحظه که شمشیرها بلند شده بود تا بر پیکرِ سید الشهداء فرود بیاد، عبد الله خودشو رسوند، دستای کوچیکشو سپرِ عمو کرد. یه وقت ناله ای بلند شد؛ نگاه کنی ببینی دست یه طرف، پیکرِ عبد الله... . حسین.... . 👈 برای طرح سوال، اینجا را لمس کنید 🆔 @SinJimDin
▪️روضه مکتوب (6) 👈روضه‌ی قاسم بن الحسن 🗣 یکی از اساتید می فرمودن وقتی درِ خانه کریم می رید با به زبان آوردنِ حاجت، دست و بالِ کریمو نبندین. شاید بخواد چیزای بیشتری به ما بده اما کاسه گداییِ من کوچیکه! ✅ بگید امشب ایها الکریم یا امامِ مجتبی! تو حوائجِ منو می‌دونی، ظرفیتِ منم دستته. پس هر چی کَرمته بسم الله... . 🔔 بگین آخه مثلا ما گریه کنِ قاسمِ توئیم. اینجا گِردِ هم جمع شدیم زیرِ خیمه ابی عبد الله، می‌خوایم برای ابن الکریم، بخونیم. هیچی هم نمی‌خوایم. جمالِ تو را عشق است. این بار اینطوری بریم درِ خونه‌ی امام مجتبی... . ✋السلام علی القاسم بن الحسن بن علی، السلام علیک یا بن حبیب الله، السلام علیک یابن ریحانة رسول الله، السلامُ علیکَ یا بن الحسنِ المجتبی و رحمه الله و برکاته ای حَرمت خانه معمور دل / وی شجر عشق تو در طور دل نجل علی دُرّ یتیم حسن / بابِ همه خلق زمین و زَمَن همچو عمو ماه بنی هاشمی / چشم و چراغ شهدا قاسمی ➕ بمیرم برای اون لحظه‌ای که اومد خدمت عمو اذن می‌دان بگیره. سخته برای ابی عبدالله اجازه بده؛ آخه یادگار برادرش امام مجتبی هست. بعد از پدر، روی دامن ابی عبدالله بزرگ شده. آقا یک نگاهی کرد به قد و قامتِ قاسم: هر دو نگه بر رخ هم دوختید / هر دو به مظلومیِ هم سوختید هر دو ربودید زِ سر، هوشِ هم / هر دو فِتادید در آغوش هم ✍️ ارباب مقاتل نوشتن؛ عمو و برادرزاده دست به گردن هم انداختن اون‌قدر گریه کردن تا از حال رفتند، ولی آقا اجازه نمی داد. قاسم انقدر دورِ آقا چرخید، قربون صدقه‌ی عمو رفت، دستِ امامو بوسید، رویِ پایِ امام افتاد، تا اجازه میدان صادر شد. خون دل از دیده روان ساختی / خویش به پای عمو انداختی ای عمو حاجاتِ مُرادم بده / جان عمو اذن جهادم بده ➕ اشک ریزان آمد سمتِ میدان؛ جنگ نمایانی کرد؛ طولی نکشید که ابی عبد الله ببینه فرقِ سرِ یادگارِ برادر شکافته شد، با صورت به زمین افتاد، ناله سر داد: "یا عماه"!! ☝️الله اکبر... مصائب حسین مگه تمومی داره؟ امام سراسیمه، شتابان با عجله دوید سمتِ قاسم. راوی میگه وقتی گرد و غبار فرو نشست "فرأیتُ الحسینَ قائمًا علی رأس الغُلامِ و هو یَفحَصُ برِجلَیه"؛ 🔹یا امامِ مجتبی معذرت میخوام، یا صاحب الزمان عذر می‌خوام؛ دیدم حسین بن علی، مستأصل بالای سرِ قاسم ایستاده، همین‌طور نگاه میکنه، عزیزِ برادرش از دَرد پاهاشو به زمین می‌کشه! "ثم حَمَلَ الغلامَ علی صدرِه" جنازه رو به آغوش کشید، به سینه چسباند، غریبانه اومد سمتِ خیام ... . ✋ حالا هر کس کارش داره صدا بزنه یا حسین... . 👈 برای طرح سوال، اینجا را لمس کنید 🆔 @SinJimDin
▪️روضه‌ی مکتوب (7) 👈 روضه‌ی علی اصغر ➕ کسی که به مقام بندگی رسیده، بزرگترین مصائب رو تحمل می‌کنه برای جلبِ رضایت معبود. همه چیزشو فدا می‌کنه برای جلبِ نظرِ معشوق. ☝️بچه هاشُ، برادرشُ، خواهرشُ، حتی فرزند شیر خواره‌شُ. شنیدنِ کشته شدن طفلِ شش ماهه برای کسی که حتی هیچ نسبتی با این طفل نداره، سخت و جانسوزه؛ ندیده ندیده آدم اشک می ریزه بر این طفل. ✋السلام علَي علیٍ الکبیر، السلام علَی الرَضیعِ الصغیر، السلام عليک يا ابا عبدالله و علي المحتسب الصابر، المظلومِ بلا ناصر... . من کودکی شهیدم در خون شناورم من / نشکفته گل ز گلشن زهرا و حیدرم من 🗣 در محضر مرحوم میرزای قمی ذکر مصیبت حضرت علی اصغر وقتی خوانده شد، صیحه‌ای زدن و بیهوش به زمین افتادن. وقتی به هوش آمد فرمود: "پیشِ من مصیبتِ علی اصغر نخوانید". 🔔 شیخ!! شما فقط مصیبتِ علی اصغر رو شنید، تاب نیاوردید؛ آی مردم! شما بعدِ هزار و اندی سال گوشه‌ای از صحنه شهادتِ علی اصغر رو دارین می‌شنوید، انقدر بی قرارید. امان از دلِ زینب... . 🔔 راوی می‌گه ببینند ابی عبدالله زره از تن بیرون کَرده، عبا به دوش، عمامه به سر، بدونِ شمشیر حرکت کرد سمتِ دشمن. اما گویا آقا چیزی رو هم زیرِ عبا پنهان کرده.... شاید قرآن باشه! یعنی امام می‌خواد با یزیدیان اتمامِ حجت کنه؟ 👶🏻 وقتی در مقابل دشمن ایستاد، ناگهان ببینند طفل شیر خواره شو از زیر عبا بیرون آورد، روی دست بلند کرد، فرمود: "ألا تَرَونَ کیف یَتَلَظّی عَطشاً"؟ عرب وقتی از کلمه "تلظی" استفاده میکنه که ماهی بیرونِ آب افتاده باشه، دهانشو به نشانه طلبِ آب باز و بسته کنه. ببینید طفلِ من از تشنگی داره لبهاشو باز و بسته میکنه؟ اگه آبش ندید می میره... . ❓اما آیا کسی جوابِ حسین رو داد؟ ناگهان سید الشهدا ببیند: "فَذَبَحَه مِن الاُذُنِ إلی الاُذُنِ وُ مِن الوَریدِ إلی الوَرید". گوش تا گوش علی پاره شد. بر حال من امام زمان گریه می‌کند / آن منتقم به خون من و هم برادرم هر کجا نشسته ای سه مرتبه صدا بزن: "یا حسین...". 👈 برای طرح سوال، اینجا را لمس کنید 🆔 @SinJimDin
▪️ روضه مکتوب (8) 👈 روضه‌ی علی اکبر 🗣 امام صادق می‌فرماید بالاترین لذت، نگاه به قد و بالای رشید فرزند است؛ و بالاترین مصیبت، شهادت آن فرزند درمقابل دیدگان پدر. روزِ علی اکبر، روزِ جوان از دست داده هاست؛ روزِ پدران و مادرانِ شهداست. ✋ السّلام علیکَ یا اوَّل قتیل مِن نَسل خیرِ سَلیل، السّلام علی عَلیٍّ الکبیر ➕ دست بابا رو بوسید تا گفت می‌خوام برم فرمود برو عزیزم. اما تو می‌دونی ستون خیمه هستی. اگر می‌خوای بری برو. ✍️ آقاجان! من نمی‌دونم چی گذشت به شما وقتی علی اکبر اومد اذن میدان خواست. ارباب مقاتل نوشتند "فأذِنَ له ثم نَظَر الیهِ نظر آیِسٍ منه و اَرخَی عینَهُ و بَکَی". ☝️ابی عبدالله فورا اجازه دادن. یک نگاه مأیوسانه‌ای به چهره و قد و بالای علی کرد. بی‌اختیار اشک از چشمان مبارک جاری شد. فرمود: "اللّهم اشهَد فَقَد بَرَزَ الیهم غلامٌ اَشبَهُ الناسِ خَلقًا وخُلقًا ومنطِقًا برسولک". حسین خطاب به علی: باباجان! گمان مدار که گفتم برو، دل از تو بریدم / نفَس شمرده زدم، همرهت پیاده دویدم 🔔 لحظاتی که جنگید برگشت طرف بابا عرضه داشت: "یا اَبَه! العطشُ قد قَتَلَنِی و ثِقلُ الحدیدِ قد اَجهَدَنی فَهَل الَیّ شَربَةٌ من الماءِ سبیلٌ"؟ بابا تشنگی جان مرا به لب رسانده، سنگینی لباس جنگ مرا به رنج انداخته آیا جرعه آبی هست بنوشم؟ 🗣 ابی عبدالله فرمود: "نه عزیز دلم برگرد. چیزی نمونده که به دست جدم سیراب شوی." علی به میدان برگشت، جنگ سختی در گرفت. تیر به بدن نازنینش خورد یک وقت صداش بلند شد: "یا ابتاه علیک مِنِّی السّلام". 🔔 آقا با عجله آمد کنار بدن علی اکبر، جنازه رو بغل گرفت. دلش آرام نشد. یک وقت دیدند "و وَضَعَ خَدَّهُ علی خَدِّهِ" صورت به صورت جوانش گذاشت فرمود: "یا بُنیّ قَتَلَ اللهُ قومًا قتلُوک علَی الدُّنیا بعدَکَ العَفا". تازه جوان لیلا، روح و روان لیلا، آرام جان لیلا / تازه جوان، روح و روان، آرام جان علی جان مرا تو هم‌زبانی، همیشه مهربانی، شکسته استخوانی / زیبا پسر، قرص قمر، مرا جگر، علی جان علی علی... . 👈 برای طرح سوال، اینجا را لمس کنید 🆔 @SinJimDin
▪️روضه مکتوب (9) 👈 روضه‌ی ابالفضل العباس 🗣 پیامبر به مردم فرمود: "أنا مدینةُ العلم و علیّ بابُها و مَن أراد المدینة فلیأتها من بابها". آیت الله قاضی کبیر: در عالم مکاشفه بر من ثابت شد که سید الشهداء مظهر دریای رحمتِ واسعه الهی است، اما درب ورود به این دریا وجود نازنین قمر منیر بنی هاشم آقا ابا الفضله. ✋از همین‌جا کاروان دل‌ها رو ببریم کنار ضریح مطهر آقا قمر بنی هاشم. السّلام علیک ایها العبدُ الصّالح، السلام علیک یا بن سید الوصیین، السّلام علیک یا ابا الفضلِ العباس بیا ازخاک بردار و به دامانت سرم بگذار / به پیش چشم دشمن پای برچشم ترم بگذار اگر چشمم پر از خون است و جائی بهر پایت نیست / بیا چشم انتظارم پا به چشم دیگرم بگذار سجود عشق طولانی‌ست من سر بر نمی‌دارم / اگر خواهی سرافرازم بیا پا بر سرم بگذار عَلَم افتاده سوئی، مشک سوئی، دست‌ها سوئی / ز هم پاشیده شد، شیرازه‌ای بر دفترم بگذار 📢 دستانش رو قطع کردند، مشک رو به دندان گرفت. دید تیرهاست که به طرفش پرتاب می‌شه. نکنه تیر به مشک آب بخوره. نکنه مشک پاره بشه. گویا عرضه می‌داره: خدایا هر چی تیر هست به بدن من اصابت کنه اما به مشک آب نخوره. ➕انگار صدای العطش بچه‌ها رو می‌شنید: "فَسَمِعَ الاطفالَ یَتَصارَخونَ مِنَ العَطش". انگارصدای سکینه می‌یاد داره به بچه‌ها می‌گه: ناراحت نباشید. این‌قدر ناله نکنید. عمو برای همه‌تون آب می‌آره. ✍️ عباس عرضه می‌داره: "ای خدا هر چه زودتر منو به خیمه رسان". اما امان از اون لحظه‌ای که تیر به مشک آب خورد. آب روی زمین ریخت. این‌جا عباس نا امیدانه میگه با دست خالی کجا برم؟ خدایا کار عباس رو همین‌جا تموم کن. دیگر رویِ رفتن به خیمه ندارم! ➕ این‌جا بود که یک ملعون چنان با عمود آهنین به فرق مبارکِ حضرت زد. بگم چه شد؟ "فسُقِطَ علی الارضِ یُنادِی علیک مِنِّی السّلام اباعبدِالله". تا صدای عباس بلند شد ابی‌عبدالله با عجله کنار بدن برادر آمد. تا چشمش به بدنِ قطعه قطه برادر افتاد، فرمود: "الآن انکسر ظهری" 📢 همه صدا بزنن "حسین...." 👈 برای طرح سوال، اینجا را لمس کنید 🆔 @SinJimDin