eitaa logo
سیره صالحان
653 دنبال‌کننده
380 عکس
56 ویدیو
33 فایل
• أُحِبُّ الصّالحينَ و لَستُ مِنهم || لَعَلَّ اللهُ أن يرزُقني صلاحًا • . نشر فرمایشات و سیره علامه طهرانی و آیت الله طهرانی رضوان الله علیهما . 💻 اینستاگرام: instagram.com/siresalehan . 🎥 آپارات: aparat.com/sire_salehan
مشاهده در ایتا
دانلود
┄┅⊱⊰𖣐 آفــــآق حــُســِیـــنـــۍ 𖣐⊱⊰┅┄ ⌘. عنوان | مرگ جاهلی ۞. حضرت ابوالاحرار حسین بن علی علیه السلام میفرمایند: «....قال رسول الله صلی الله علیه و آله مَنْ مَاتَ وَ لَیْسَ لَهُ اِمَامٌ مِنْ وُلْدی مَاتَ میتَةً جَاهِلیَّةً وَ یُؤْخَذُ بِمَا عَمِلَ فِی الْجَاهِلیَّةِ وَ اْلاِسْلاَمِ...»|❶ ۞. ترجمه: «...پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: هر کس بمیرد ولی امامی از فرزندان من نداشته باشد، به مرگ جاهلی مرده است و به آنچه در جاهلیت و اسلام عمل کرده است مواخده می شود...» ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ ۞. شرح و تفسیر: « ...اولا باید دید مردم جاهلیت در چه درجه از بدبختی و زبونی بوده‌اند که شخصی که بدون امام بمیرد مانند آنان جان سپرده است؛ گرچه فعلا از قرآن و سنت تبعیت میکند، ولی در عین حال چون امام را مربی خود نمی‌داند، و احکام اسلام را طبق سلیقه و تشخیص خود به جای می‌آورد همانند مردمان جاهلیت است ◎. اهل جاهلیت، با ملت اسلام از نقطه نظر شقاوت و سعادت در دو قطب مختلف و متباعد از یکدیگر قرار دارند. تمام نکبت‌ها و زشتی‌ها و رذائل اخلاقی و مفاسد اجتماعی و کژ روی‌های عقیدتی در آنها موجود بود و همۀ آن رذائل برای آن ملت بخت برگشته از ناحیۀ جهل آنان، و همه فضائل و ملکات برای ملت اسلام به علت علم و سعۀ نور در وجود و روح آنان بوده است. مسلمانان در اثر مواجهه با پیامبر و تعلیمات او در قطب مثبت آمدند، اهل جاهلیت به علت فقدان راهنما وقطع رابطه با هدایت الهی در آن قطب منفی قرار گرفتند. ◎. اگر شخصی در ملت اسلام کارهایش طبق سلیقه خود باشد و از تبعیت امام زنده سرپیچی کند، چه تفاوتی دارد با مردم اهل جاهلیت؟ آنها خودسر و خودرأی بودند این نیز خودسر و خودرأی است، آن به شکلی خاص و این نیز به شکلی مخصوص. اگر ربط واقعی با امام نباشد چه تفاوت بین آن صورت و این صورت؟ چون حقیقت عدم ربط، که ظلمت هوا و میل نفسانی است در هر دو جا یکی است. کمال که مسلمانان پیدا نمودند در اثر ربط با پیامبر بود، اگر پس از پیامبر این رابط که به صورت ربط با امام است از بین برود همان حقیقت جاهلیت است که بدین صورت جلوه کرده است، لذا شخص بدون امام در زندگی و مرگ، زندگی و مرگ مردمان جاهل را دارا خواهد بود. امام است که انسان را در اثر تعلیم و تربیت خارجی و در اثر اشراقات انوار ملکوتی باطنی زنده میکند و دل تاریک را با مبدأ نور و روشنائی ربط می‌دهد و سیراب میکند ◎. جهت دیگر در روایت آنکه: انسان باید معرفت به امام زنده و ظاهر پیدا کند تا به مرگ جاهلی نمرده باشد. امام زنده، معلم و دستگیر و صاحب ولایت مطلقۀ فعلیه، و قادر بر افاضۀ انوار ملکوتی در دل مؤمن، و مسیطر بر عالم ملک است، و پیروی از دستورات و سنن پیامبر تنها، یا امامانی که بدرود حیات گفته‌اند بدون اتکاء و تعلم و تربیت از امام زنده مفید و مثمر ثمر نخواهد بود. متابعت از دستورات پیامبر یا امامی که مرده است پیروی از خواسته‌های نفس و امیال شخصی است که آنها را پسندیده و به هرطور که نفسش بخواهد تفسیر و تأویل میکند و سپس بدان عمل مینماید، ولی متابعت از امام زنده حقیقتا تبعیت از حق است. و علاوه ولایت و قدرت روحی در امام زنده است ◎. بنابراین افرادی که در غیبت امام زندگی میکنند از اکثر فضائل و فواضل بدون تردید محروم‌اند و برای آنکه از موت جاهلی رهائی یابند باید مقدمات ظهور را فراهم کنند و با عمل به دستورات قرآن و مجاهدۀ در راه خدا و ایتلاف دلها زمینه را برای ظهورش آماده نمایند، چون علت غیبت نقص و فتور در مردم است و عدم استعداد آنان، نه نقص در آن حضرت. اگر این نقص رو به کاهش رود و دلها کم کم قوت گیرد و تعلیمات قرآنی صحیحا بر دلها بنشیند ظهور آن حضرت حتمی خواهد شد ◎. گرچه در زمان غیبت هم بعضی از افراد با همت، با اراده‌ای استوار و عزمی راسخ و نیتی متین پای در مقام عمل نهاده تا به حدی که در اثر صفای دل و طهارت روح به شرف معرفت آن حضرت فائز میگردند. و البته این ظهوری است شخصی برای آنها. لذا در زمان غیبت هم راه و سیر تکاملی برای دلباختگان حریم مقدسش مسدود نیست و آن که به مقام معرفت رسیده و آن وجود را به حقیقت ولایت و نورانیت درک نموده برای او ظهور و غیبت چه تفاوت دارد! |❷ |↫ |↫ مطالعه قسمت قبلی  ⇱ |↫ مطالعه قسمت بعدی ⇲ |↫ فهرست مطالب ❏ ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ 🖇. مصادر: ❶. امام شناسی، ج۳، ص ۱۴؛ عیون اخبار الرضا، ج۲، ص ۵۸، ح۲۱۴؛ بحارالانوار، ج۲۳، ص ۸۱، ح ۱۸ ❷. برگرفته از امام شناسی، ج۳، درس ۳۲   @sire_salehan |
┅⊱⊰𖣐 آفــــآق حــُســِیـــنــی 𖣐⊱⊰┅ ۞. ابوالاحرار حسین بن علی علیه السلام می فرمایند: «تدریس و تدرّس علم، پیوند معرفت است، و درازاى مدّت تجربه موجب زیادى عقل است. و شرف انسان تقواى اوست. و قناعت پیشگى، راحت بدن است. و كسیكه تو را دوست دارد از ناشایستگى تو را منع مى‌كند؛ و كسیكه تو را دشمن دارد تو را بكار زشت ترغیب مى‌نماید » |↫ منبع: لمعات الحسین علیه السلام، ص ۲۸؛ بحارالانوار، ج ۷۸ ، ص ۱۲۸، ح ۱۱ |↫ شرح حدیث در کانال سیره صالحان @sire_salehan |
سیره صالحان
┅⊱⊰𖣐 آفــــآق حــُســِیـــنــی 𖣐⊱⊰┅ ۞. ابوالاحرار حسین بن علی علیه السلام می فرمایند: «تدریس و تدر
┄┅⊱⊰𖣐 آفــــآق حــُســِیـــنـــۍ 𖣐⊱⊰┅┄ ⌘. عنوان | علم و معرفت ۞. حضرت ابوالاحرار حسین بن علی علیه السلام میفرمایند: «.‌..دِرَاسَة الْعِلْمِ لِقَاحُ الْمَعْرِفَةِ....» |❶ ۞. ترجمه علامه طهرانی قدس الله سره : «تدریس و تدرّس علم، پیوند معرفت است!» ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ ۞. شرح و تفسیر: « علم منحصر است در علم عرفان إلهى و توحید ذات پروردگار و علومى را كه علم حكمت و فلسفه متعالیه و دروس عقلیه متضمن آن است، كه این درجه أول از علم است؛ و از آن گذشته، علم أخلاق كه به موجب آن، إنسان از أصحاب الیمین گشته و متخلق به صفات بزرگان و صفات أولیاء مى‌گردد؛ و در مرحله سوم، فقه جوارح كه مقدمه براى علم أخلاق، و أخلاق هم مقدمه براى كمال است. و لذا این معانى به طور كلّى قابل إنكار نیست، و براى انحصار علم در این علوم ثلاثه، شواهد بسیارى از آیات و روایات است! ◎. رسول خدا صلی الله علیه و آله داخل مسجد شدند و دیدند گروهى از مردم گرداگرد مردى را گرفته، به دور او اجتماع كرده‌اند. حضرت فرمودند: این چیست؟! گفتند: علّامه است! حضرت فرمودند: علامه چیست؟ گفتند: داناترین مردم است به أنساب عرب و تاریخ و وقایع آنها و جریاناتى كه در عصر جاهلیت واقع شده است، و به أشعار عرب. حضرت موسى بن جعفر علیه السلام فرمودند: در این حال رسول خدا فرمودند: این علمى است كه با ندانستن آن كسى را ضررى نمى‌رسد، و با دانستن آن كسى را منفعتى عائد نخواهد شد. سپس رسول خدا فرمودند: « علم منحصر در سه چیز است: آیه محكم، و یا فریضه عادله، و یا سنّت قائمه؛ و غیر از این سه چیز، هر چه باشد زیادى است.» |❷ ◎. در شرح این حدیث مرحوم مجلسى آیه محكمه را عبارت مى‌داند از: علم به توحید و معارف إلهیه و صفات پروردگار، كه تقریباً همان معنى است كه محقّق فیض و سید داماد براى آیه محكمه مى‌كنند. بنابراین، در تفسیر آیه محكمه اختلافى ندارند. أمّا در فریضه عادله و سنّت قائمه، مرحوم مجلسى مى‌فرماید: فریضه عادله علم به واجبات است، أعمّ از واجبات فقهى و عملى كه در رسائل عملیه نوشته شده است؛ و سنّت قائمه مستحبّات است، أعمّ از اینكه مستحبّات أخلاقیه باشد یا اینكه تكالیف مستحبّه. |❸ ◎. مرحوم فیض علم فریضه عادله را علم أخلاق مى‌داند، كه باید از جنبه إفراط و تفریط جدا باشد؛ و در هر حال براى إنسان ملكه عادله پیدا شود كه حدّ میانه است؛ و چون از علم به توحید یك درجه پائین‌تر است، او را در درجه دوّم شمرده است. و سنّت قائمه را علم به أحكام ظاهریه گرفته، كه أعمّ از واجبات و مستحبّات است؛ و جنبه تعمیم را در اینجا آورده، و لذا در مرحله سوّم قرار داده است. و این سه، مجموعاً سه چیزى است كه در ناحیه عقل و در ناحیه نفس و در ناحیه بدن، موجب كمال إنسان است. |❹ ◎. أما محقق میرداماد فریضه عادله را عبارت از علم فقه معمولى دانسته است، كه آن را فقه أصغر مى‌گویند؛ در مقابل فقه أكبر كه همان آیه محكمه باشد؛ و سنّت قائمه را علم أخلاق گرفته است. |❺ بنابراین، من حیث المجموع‌ هیچ تفاوتى در استفاده این بزرگواران از این روایت نیست؛ هر كدام از آنها به جهتى این عبارت را بر همان أصلى كه در ذهن شریف خود داشته‌اند تطبیق كرده و توجیه نموده‌اند.» |❻ |↫ |↫ مطالعه قسمت قبلی ⇱ |↫ مطالعه قسمت بعدی ⇲ |↫ عکس نوشته حدیث |↫ فهرست مطالب ❏ ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ 🖇. مصادر: ❶. برگرفته از لمعات الحسین علیه السلام ، ص ۲۶؛ بحارالانوار، ج۲۷، ص ۱۲۸؛ اعلام الدین، ج۱، ص ۲۹۸ ❷. اصول کافى، ج ١، کتاب فضل العلم، ص ٣٢، حديث ١ ؛ بحارالانوار، ج۱، ص ۶۵: دَخَلَ رَسُولُ الله صلی الله علیه و آله الْمَسْجِدَ فَإذًا جَمَاعَةٌ قَدْ أَطَافُوا بِرَجُلٍ. فَقَالَ: مَا هَذَا؟ فَقِیلَ: عَلامَةٌ! فَقَالَ: وَ مَا الْعَلامَةُ؟ فَقَالُوا لَهُ: أَعْلَمُ النَّاسِ بِأَنْسَابِ الْعَرَبِ وَ وَقَآئِعِهَا، وَ أَیامِ الْجَاهِلِیةِ، وَ الاشْعَارِ الْعَرَبِیةِ. قَالَ: فَقَالَ النَّبِىُّ : ذَاک عِلْمٌ لَا یضُرُّ مَنْ جَهِلَهُ، وَ لَا ینْفَعُ مَنْ عَلِمَهُ. ثُمَّ قَالَ النَّبِىُّ : إنَّمَا الْعِلْمُ ثَلاثَةٌ: ءَایةٌ مُحْکمَةٌ،أَوْ فَرِیضَةٌ عَادِلَةٌ، أَوْ سُنَّةٌ قَآئِمَةٌ؛ وَ مَا خَلاهُنَّ فَهُوَ فَضْلٌ‌. ❸. مرآة العقول، ج۱، ص ۲۳ ❹. وافى، ج ١، باب صفة العلم، ص ٣٧ ❺. التعلیقة علی اصول الکافی، میرداماد، النص، ص۶۰ ❻. ولایت فقیه در حکومت اسلام، ج۲، درس ۲۴ @sire_salehan |
سیره صالحان
┅⊱⊰𖣐 آفــــآق حــُســِیـــنــی 𖣐⊱⊰┅ ۞. ابوالاحرار حسین بن علی علیه السلام می فرمایند: «تدریس و تدر
┄┅⊱⊰𖣐 آفــــآق حــُســِیـــنـــۍ 𖣐⊱⊰┅┄ ⌘. عنوان | آثار تقوا ۞. حضرت ابوالاحرار حسین بن علی علیه السلام می‌فرمایند: «...وَ الشَّرَفُ التَّقْوَى...» |❶ ۞. ترجمه علامه طهرانی قدس الله سره: «... و شرف انسان تقواى اوست...» ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ ۞. شرح و تفسیر: « ...منزلگاه حقیقی انسان منزل تقوی است؛ یعنی حالتی که در آن انسان به جمیع شؤون انسانیّت رفتار نماید. و چون این ملکه حاصل گردد تراوشات از او همه خیرات و مبرّات عدالت و رحمت باشد، و اگر این ملکه پیدا نشود انسان در منزل حقیقی خود جای نگرفته و تراوشات او یا همه شرّ و ظلم بوده و یا توأم با شرّ و ظلم خواهد بود؛ برای آنکه افعال صادرۀ از بهائم از شهوت و غضب آثار انسان نیست. بنابراین هر فردی که خود را اسیر آرزوها و آمال بنماید دیدۀ حق بین خود را کور کرده و از منزل حقیقی خود در مرتع بهایم جای گرفته است. ◎. چون ملکۀ تقوی که همان مصونیّت الهی است پیدا شود: ↵ اوّلاً: خداوند خود معلّم انسان می‌گردد و مجهولات خود بخود برای او حلّ می‌شود!❷ ↵ ثانیاً: فرقان که همان قوّۀ مفرّقه و ممیّزۀ بین حق و باطلست به او عنایت می‌شود. فرقان همان نور الهی است که دل مؤمن را روشن می‌کند و لجّه‌های ظلمت را دور می‌زند، و در این صورت در هر امری از امور وظیفۀ خود را تشخیص می‌دهد؛ دوست را از دشمن، زهر را از تریاق، دوا را از درد، خاطرات شیطانی را از الهامات ربّانی جدا می‌کند و با آن نور الهی که در اثر تقوی پیدا شده مشی می‌کند و جمیع طرق نافعه را می‌پیماید و به مقصد می‌رسد.❸ ↵ ثالثاً: روی همین زمینه از وساوس شیطانی برکنار می‌گردند و از دستبرد او در امان؛ چون با آن رادارِ خدادادی فوراً راه ورود شیطان را درمی‌یابند و بطور کلی خود شیطان را می‌شناسند. در این صورت با همین بصیرت الهی متذکّر می‌گردند و نمی‌گذارند خاطرات شیطانی در آنها راه یابد؛ و معلوم است که چنین فردی از گناهان بیرون می‌رود و سیّئات او محو می‌گردد.❹ ↵ رابعاً: خداوند برکات آسمان و زمین را بر او می‌ریزد و کلید آنها تقوی است؛ در این حال هیچ وقت به فقر و قحط و غلا و مرض و گرفتاریهای روحی و خفقان قلبی و ناراحتی‌های اعصاب مواجه نمی‌گردد. ❺ ↵ خامساً : هیچگاه کار متّقی گره نمی‌خورد و راه او به بن بست نمی‌رسد، و مشکلات بر او آسان می‌شود و از غیر گمان و اندیشه روزی‌های غیر مترقّبه به او می رسد. شخص ‌با‌ تقوی که خود را بخدای خود می‌دهد خدا برای او کافی خواهد بود و تمام مشکلات و حلّ ناشدنیها را برای او آسان می‌کند و نمی‌گذارد حتی کید و مکر دشمنان به او ضرری برساند.❻ ↵ سادساً: در بهشت که منزل حقیقی و درجۀ واقعی انسان است منزل می‌گزیند؛ بهشت جای سرکشان و تجاوزکاران نیست، بهشت جای متجاوزان و متجاسران نیست؛ آنکه به حقوق غیر تعدّی کند از جمله بهایم است نه از زمرۀ انسان! ❼ ◎. بسیار عجیب است که در قرآن مجید دویست و پنجاه و یک آیه فقط دربارۀ تقوی و دعوت به آن و صفات متّقین بیان شده است؛ غیر از آیات بسیاری که دربارۀ افراد و مصادیق تقوی از نماز و روزه و سایر اعمال حسنه بیان گردیده است!» |❽ |↫ |↫ مطالعه قسمت قبلی ⇱ |↫ مطالعه قسمت بعدی ⇲ |↫ عکس نوشته حدیث |↫ فهرست مطالب ❏ ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ 🖇. مصادر: ❶. برگرفته از لمعات الحسین علیه السلام ، ص ۲۶؛ بحارالانوار، ج۲۷، ص ۱۲۸؛ اعلام الدین، ج۱، ص ۲۹۸ ❷. سوره بقره، آیه ۲۸۹: ﴿وَٱتَّقُواْ ٱللَهَ وَيُعَلِّمُكُمُ ٱللَهُ وَٱللَهُ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمٞ﴾ ❸. سوره انفال، آیه ۲۹: ﴿يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِن تَتَّقُواْ ٱللَهَ يَجۡعَل لَّكُمۡ فُرۡقَانٗا وَيُكَفِّرۡ عَنكُمۡ سَيِّ‍َٔاتِكُمۡ وَيَغۡفِرۡ لَكُمۡ وَٱللَهُ ذُو ٱلۡفَضۡلِ ٱلۡعَظِيمِ﴾ ❹. سورا اعراف، آیه ۲۱: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ ٱتَّقَوۡاْ إِذَا مَسَّهُمۡ طَـٰٓئِفٞ مِّنَ ٱلشَّيۡطَٰنِ تَذَكَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبۡصِرُونَ﴾ ❺. سوره اعراف، آیه ۹۶: ﴿وَلَوۡ أَنَّ أَهۡلَ ٱلۡقُرَىٰٓ ءَامَنُواْ وَٱتَّقَوۡاْ لَفَتَحۡنَا عَلَيۡهِم بَرَكَٰتٖ مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ وَلَٰكِن كَذَّبُواْ فَأَخَذۡنَٰهُم بِمَا كَانُواْ يَكۡسِبُونَ﴾ ❻. سوره طلاق، آیه ۲-۳: ﴿وَمَن يَتَّقِ ٱللَهَ يَجۡعَل لَّهُۥ مَخۡرَجٗا • وَيَرۡزُقۡهُ مِنۡ حَيۡثُ لَا يَحۡتَسِبُ وَمَن يَتَوَكَّلۡ عَلَى ٱللَهِ فَهُوَ حَسۡبُهُۥٓ إِنَّ ٱللَهَ بَٰلِغُ أَمۡرِهِۦ قَدۡ جَعَلَ ٱللَهُ لِكُلِّ شَيۡءٖ قَدۡرٗا﴾ ❼. سوره قصص، آیه ۸۳: ﴿تِلۡكَ ٱلدَّارُ ٱلۡأٓخِرَةُ نَجۡعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوّٗا فِي ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فَسَادٗا وَٱلۡعَٰقِبَةُ لِلۡمُتَّقِينَ﴾ ❽. انوار الملکوت، ج۱، ص ۴۱ تا ۴۶ (تلخیص) @sire_salehan |
سیره صالحان
┅⊱⊰𖣐 آفــــآق حــُســِیـــنــی 𖣐⊱⊰┅ ۞. ابوالاحرار حسین بن علی علیه السلام می فرمایند: «تدریس و تدر
┄┅⊱⊰𖣐 آفــــآق حــُســِیـــنـــۍ 𖣐⊱⊰┅┄ ⌘. عنوان ۱۱ | رفیق صدیق ۞. حضرت ابوالاحرار حسین بن علی علیه السلام میفرمایند: «...وَ مَنْ أَحَبَّک نَهَاک؛ وَ مَنْ أَبْغَضَک أَغْرَاک...» |❶ ۞. ترجمه علامه طهرانی قدس الله سره : « ...و كسی كه تو را دوست دارد از نا شایستگى تو را منع میكند؛ و كسی كه تو را دشمن دارد تو را به كار زشت ترغیب مى‌نماید.» ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ ۞. شرح و تفسیر: « ...رفیق طریق در سیر و سلوک برای سالک از نان شب واجب‌تر و از هر چیز لازم‌تر است؛ و این نه به جهت انس و الفت و رفع دلتنگی و نشاط است، بلکه به جهت دستگیری و ارائۀ طریق در مسائل شبهه‌ناک و ابهام‌آمیز است. رفیق آن است که پیوسته به مسائل دوست و صدیق خویش بنگرد و موارد شبهه‌آمیز را به او متذکّر شود و او را به راه راست هدایت کند و بر طریق صحیح دلالت نماید. چنانچه بعضی از حکماء چنین فرموده است: صَدیقُک مَن صَدَقَک لا من صَدَّقَک - «رفیق و دوست مناسب آن کس است که راست را به تو بنمایاند و حق را به تو بشناساند؛ (نه کسی که پیوسته تو را تأیید کند و عمل ناپسند تو را نادیده انگارد تا مبادا آزرده خاطر نشوی و رشتۀ محبّت و دوستی‌ات را با او قطع نکنی، این رفیق خائن است نه رفیق.)» |❷ ◎. سالک باید ارتباط خود را با افراد غیر، منحصر در مسائل ضروری و روزمرّه و متعارف قرار دهد؛ و با رفیق طریق، یعنی آن فردی که همراه با او به موازین سلوک عمل می‌نماید و به مبانی معرفت پایبند می‌باشد و او را پیوسته به سوی آخرت و تحصیل رضای الهی سوق می‌دهد و نشستن با او روح و نفس او را آرام و منبسط و با نشاط می‌سازد و از دنیا و زخارف دنیا برحذر می‌دارد و طمع او را نسبت به مادّیات و امور اعتباری و وادی توهّمات و تخیّلات از بین می‌برد، حشر و نشر داشته باشد و با او انس و الفت برقرار نماید و اسرار خود را با او در میان نهد و از روح و نفس او برای سیر و حرکت خود مدد گیرد. ◎. رفیق باید انسان را فقط برای راه و سلوک الی الله بخواهد و هیچ مقصود و منظوری را ورای این مطلب در نظر نیاورد، و باید بداند اگر همراه با این منظور به سایر امور از قبیل مال، وجاهت، و شهرت و کسب و پیشه و سایر امور دنیوی نظر داشته باشد، خداوند همان مقصود را وبال و موجب آبروریزی و ذلّت او خواهد نمود. سالک در انتخاب رفیق فقط باید خدا را در نظر داشته باشد، نه موقعیّت‌های افراد را؛ زیرا این‌گونه ارتباطات در شأن امور اجتماعی و روابط بین افراد عادی و دنیوی و مادّی است. ◎. رفیق سالک نباید فردی شکّاک و وسوسه‌گر و بدبین و منفی‌نگر باشد، که صحبت با چنین افرادی موجب سردی خاطر و دل‌شکستگی و خستگی جان و روان خواهد شد. بلکه به عکس، باید با مثبت‌گرایی و دمیدن روح نشاط و امید و سیمایی متبسّم و با طراوت، موجب ثبات قدم و طمأنینۀ قلب و استقامت در مسیر گردد، و با خوش‌بینی به اطراف بنگرد و در هر مسأله‌ای ابراز یأس و ناامیدی ننماید و افراد را نسبت به عاقبت سیر بدبین نسازد و آنان را دلسرد و ناامید نگرداند و کوتاهی دیگران را به رخ انسان نکشد و توقّف و یا انحراف برخی را به عنوان یک حکم عام شامل همه افراد نسازد، بلکه به موارد مثبت نظر بیندازد و جریانات دلگرم کننده و امید دهنده را همیشه مطرح نماید! ◎. سالک باید رفیقی را برای هم‌دمی و هم‌نفسی و هم‌صحبتی بگزیند که پیوسته در صدد دفع و رفع شبهات و ابهامات او باشد، و با کلام و رفتاری دلنشین غم و اندوه را از چهرۀ دل و سیمای او بزداید، و مشکلات خویش را به او منتقل ننماید و او را از حرکت و سیر باز ندارد. سالک در ارتباط با گزینش رفیق نباید صرفاً به خنده‌ها و تواضع‌ها و فروتنی‌ها و محبّت‌های مقطعی و زودگذر و اظهار مودّت و محبّت و علاقۀ افراد بسنده کند، چه بسا این امور دیر یا زود در گذر فراز و نشیب‌ها و شرایط گوناگون تغییر پیدا کند و انسان را دچار حیرت و تعجّب و دلسردی نماید؛ بلکه باید به فهم و ادراک و بینش و میزان رسوخ و نفوذ مبانی و موازین سیر و سلوک در قلب و رفتار او بنگرد، و در هر حال باید خود را به خدا بسپارد و فقط از او استمداد نماید و بداند که فقط اوست که برای او باقی می‌ماند!» |❸ |↫ |↫ مطالعه قسمت قبلی ⇱ |↫ مطالعه قسمت بعدی ⇲ |↫ عکس نوشته حدیث |↫ فهرست مطالب ❏ ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ 🖇. مصادر: ❶. برگرفته از لمعات الحسین علیه السلام، ص ۲۸؛ بحارالانوار، ج ۷۸ ، ص ۱۲۸، ح ۱۱ ؛ نزهة الناظر، ص۸۸، ح۲۸؛ أعلام الدين، ص ۲۹۸ ❷. این عبارت در مجامع روایی موجود یافت نشد، لیکن در کشکول شیخ بهایی، ج ١، ص ١٣٦؛ و ج ٣، ص ١، و بسیاری از کتب به نقل از حکما آمده است. ❸. اسرار ملکوت، ج۳، ص ۲۷۸ (تلخیص) @sire_salehan |
┅⊱⊰𖣐 آفــــآق حــُســِیـــنــی 𖣐⊱⊰┅ ۞. ابوالاحرار حسین بن علی علیه السلام می فرمایند: «رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: هر کس بخواهد از هول و وحشت قیامت رهائى یابد، باید ولایت ولىّ مرا برعهده گیرد، و باید از وصىّ من و خلیفه من پس از من: علىّ بن أبى طالب پیروى کند؛ چون او صاحب حوض من است، دشمنان خود را از آن حوض دور میکند، و دوستان خود را از آن حوض مى‌آشاماند. و کسى که از آن حوض آب نخورد دائماً تشنه کام است و أبداً سیراب نخواهد شد؛ و کسى که از آن یک بار بنوشد، هیچگاه بدبخت نخواهد شد و هیچگاه تشنه نخواهد شد.» |↫ منبع: معاد شناسی، ج۹، ص ۴۴۳ ؛ بحارالانوار، ج۳۸، ص ۹۹ |↫ شرح حدیث در کانال سیره صالحان @sire_salehan |
┄┅⊱⊰𖣐 آفــــآق حــُســِیـــنـــۍ 𖣐⊱⊰┅┄ ⌘. عنوان | ساقی کوثر ۞. حضرت ابوالاحرار حسین بن علی علیه السلام میفرمایند: «...قَالَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیهِ وَ ءَالِهِ: مَنْ أَرَادَ أَنْ یتَخَلَّصَ مِنْ هَوْلِ الْقِیامَةِ فَلْیتَوَلَّ وَلِیى، وَ لْیتَّبِعْ وَصِیى وَ خَلِیفَتِى مِنْ بَعْدِى عَلِىَّ ابْنَ أَبِى طَالِبٍ، فَإنَّهُ صَاحِبُ حَوْضِى، یذُودُ عَنْهُ أَعْدَاءَهُ، یسْقِى أَوْلِیآءَهُ. فَمَنْ لَمْ یسْقَ مِنْهُ لَمْ یزَلْ عَطْشَانًا وَ لَمْ یرْوَ أَبَدًا؛ وَ مَنْ سُقِىَ مِنْهُ شَرْبَةً لَمْ یشْقَ وَ لَمْ یظْمَأْ أَبَدًا.» |❶  ۞. ترجمه علامه طهرانی قدس الله سره: « ... رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: هر کس بخواهد از هول و وحشت قیامت رهائى یابد، باید ولایت ولىّ مرا برعهده گیرد، و باید از وصىّ من و خلیفه من پس از من: علىّ بن أبى طالب پیروى کند؛ چون او صاحب حوض من است، دشمنان خود را از آن حوض دور میکند، و دوستان خود را از آن حوض مى‌آشاماند.و کسى که از آن حوض آب نخورد دائماً تشنه کام است و أبداً سیراب نخواهد شد؛ و کسى که از آن یک بار بنوشد، هیچگاه بدبخت نخواهد شد و هیچگاه تشنه نخواهد شد.» ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ ۞. شرح و تفسیر: « ...بهشت، ظهور و بروز عالم نفس مؤمن است در آخرت، و چون نفس مؤمن به‌ علت اطمینان به خدا و سکینه و آرامش که پیدا نموده است، از حرارت و سوختگی یأس و ناکامی و گرد و غبار و طوفان خاطرات شیطانی، و نوسان‌های فکری، و اضطرابات اخلاقی، نجات پیدا کرده و در رحمت خدا و مقام امن و امان دلخوش بوده، و با یک دنیا نشاط و لذت حتی در دقیق‌ترین دقائق مانند سکرات مرگ دل به‌خدا داده، و آرام و دارای مقام سکینه می‌باشد. ◎. و اما نهرهای جاریه در این بهشت‌ها همانا علوم و معرفتی است، که موجب حیات قلب بوده است، چون مؤمنین با علم و معرفت و اقرار به وحدانیت خدا، و صفات و اسماء ذات مقدس او، و اقرار بحقانیت امام و پیغمبر قلب خود را از این علوم آبیاری کرده‌اند، در آنجا نیز ظهور این علوم که حیات قلب است به‌صورت نهرهای آب که زنده کننده زمین خشک می‌باشد بروز و ظهور خواهد نمود. ◎. تمام مؤمنینی که عمل صالح انجام دهند، که از جمله اقرار به‌امام وقت است از این نهرها برخوردار خواهند بود، بلکه می‌توان میزان عمل صالح را از عمل غیر صالح همان امضا و عدم امضای امام دانست، هر فعلی را که امام امر کند صالح و هر فعلی را که نهی کند غیر صالح خواهد بود، به علت آنکه نظر امام و دید امام، نظر واقع بین و حقیقت بین است، و بنابراین تجاوز از کلام امام انحراف از متن واقع و حقیقتِ نفس الامر است. ◎. اما افرادی که دل به امام خود نداده‌اند، و از آن منبع فیض استفاده ننموده‌اند، دل آنها خشک و بی‌طراوت و بی‌صفا و بی‌محبت و بی‌معرفت، چون مشکی پوسیده و پاره، و خشک شده، قابلیت انعطاف و ظرفیت خود را از دست داده است؛ آب آنان همان حرمان و حسرت و ندامت است که به‌صورت فلز گداخته در کام آنها ریخته می‌شود. ◎. و آنکه بر اعراف قرار دارد و تسنیم از زیر پای او جاری است مقام ولایت کبرای حضرت مولی الموالی أمیرالمؤمنین علیه السلام است، که تمام مقربین از چشمه جاری شده از زیر پای آن‌حضرت می‌آشامند. نهر تسنیم از قلب آن‌ حضرت سرچشمه می‌گیرد، و مقرّبین را سیراب می‌کند، و سپس به‌حوض کوثر وارد می‌شود، و از آنجا به‌ قلوب و دل‌های شیعیان و موالیان هر جا و در هر مکان، و افراد بنی آدم را هر یک به نوبه خود به‌ حسب ظروف و استعدادات سیراب می‌کند. ◎. باری این حوض معدن علم أمیرالمؤمنین علیه السلام است، که حیات بخش جان‌ها و شفا دهنده دل‌هاست، هر کوری در آن برود بینا می‌شود و هر سیاهی سفید، و هر مریضی شفا پیدا می‌کند، و هر سوخته‌ای جان جدید پیدا می‌کند، و لذا این حوض از اعراف که جای آن‌حضرت، و از تسنیم که علم آن‌حضرت است جاری می‌شود. و هیچ مقامی بالاتر از آن نیست، مگر عرش خدا؛ که اشاره به‌ مقام حقیقت نبویه دارد.» |❷ |↫ |↫ مطالعه قسمت قبلی ⇱ |↫ مطالعه قسمت بعدی ⇲ |↫ فهرست مطالب ❏ ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ 🖇. مصادر: ❶. معاد شناسی، ج۹، ص ۴۴۳ ؛ الامالی صدوق، ج۱، جلس ۴۷، ص ۲۷۹ ؛ بحارالانوار، ج۳۸، ص ۹۹ ❷. امام شناسی، ج۱، ص ۱۸۳ تا ۱۹۷( تلخیص) @sire_salehan |
┅⊱⊰𖣐 آفــــآق حــُســِیـــنــی 𖣐⊱⊰┅ ۞. ابوالاحرار حسین بن علی علیه السلام می فرمایند: « اى نور دیده من! بپرهیز از ستم بر كسیكه غیر از خداوند جلَّ و عزّ یار و یاورى ندارد! » |↫ منبع: برگرفته از لمعات الحسین علیه السلام، ص ۲۸؛ بحار الأنوار، ج۷۸، ص۱۱۸، ح ۱۰ |↫ شرح حدیث در کانال سیره صالحان @sire_salehan |
┄┅⊱⊰𖣐 آفــــآق حــُســِیـــنـــۍ 𖣐⊱⊰┅┄ ⌘. عنوان ۱۳ | پرهیز از ظلم ۞. حضرت ابوالاحرار حسین بن علی علیه السلام میفرمایند: «...اى بُنَىَّ! إیاک وَ ظُلْمَ مَنْ لَا یجِدُ عَلَیک نَاصِرًا إلَّا اللَهَ جَلَّ وَ عَزَّ...» |❶ ۞. ترجمه علامه طهرانی قدس الله سره : «...اى نور دیده من! بپرهیز از ستم بر كسیكه غیر از خداوند جلَّ و عزّ یار و یاورى ندارد...» ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ ۞. شرح و تفسیر: « ... روایتی در أمالی شیخ طوسی قدس سره است که می فرماید: قال صلّی الله علیه و آله و سلّم: یقولُ اللهُ عزّوجلّ: «اشتَدَّ غَضَبی علیٰ مَن ظَلَم مَن لا یجِد ناصرًا غَیری - پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: خداوند متعال می گوید: ”غضب من شدید می شود بر آن کسی که ظلم می کند به کسی که یار و ناصری غیر از من ندارد.»| ❷ ◎. اگر انسان به ضعیفی یا زیردستی زور بگوید و ناحق عمل کند و او هم از انسان رنجیده بشود در حالی‌ که نمی‌تواند کاری کند، مسئله این‌طور نمی‌ماند؛ زیرا در اینجا یک مدّعی‌العموم داریم! مدّعی‌العموم کیست؟ خدا است! خدا می‌گوید: «خب، تو به این شخص زور گفتی و او هم نتوانست انتقام بگیرد و تلافی کند، بنده که خواب نیستم!» لذا او جلو می‌آید و اگر خدا جلو بیاید دیگر معلوم است که کار به کجا خواهد کشید؛ یک‌ دفعه کار و مسئله را می‌زند از ریشه درمی‌آورد مدعی‌العموم ضعفا و مظلومین خدا است! ◎. اگر آدم با کسی که زور داشته باشد طرف بشود عیب ندارد، بالأخره یکی می‌زند و یکی هم می‌خورد یا دو تا می‌زند و یکی می‌خورد؛ ولی کسی که هیچ راه و پناهی و هیچ نوع مفرّی ندارد، انسان نسبت به این شخص باید خیلی حواسش جمع باشد، چون مدّعی‌العموم او زور و بازو و ریاست و مُکنت نیست که در او وجود دارد، بلکه مدّعی‌العموم او خدا است!مدّعی‌العموم او ملائکه‌ای هستند که آن ملائکه را نمی‌شود گول زد! مدّعی‌العموم او فرشتگانی هستند که آنها غیر از حق، چیزی در مخیّله و سرّ آنها راه ندارد! اینها مدّعی‌العموم هستند و وقتی که این مدّعی‌العموم‌ها وسط بیایند، همۀ اینها دیگر کنار رفته‌اند! |❸ ◎. اگر ظلمی شود، اگر دلی شكسته شود به ناحق، خاطری آزرده شود، دودمان ما بر باد می رود! مرحوم علامه طهرانی رضوان الله علیه می فرمودند: «گاهی از اوقات شكستن یك دل، عبادت و زحمت سلوكی چهل ساله را بر باد می دهد!»|❹ نه فقط چهل روزه که به کل همه را می سوزاند و نابود می كند. شوخی با بندگان خدا نمی شود كرد. شوخی با قلبی كه خدا در اوست نمی شود كرد. انسان باید رعایت این موازین را داشته باشد تا اینكه موجب استجلاب فیض شود. وقتی یك دلی شاد می شود دل خدا شاد می شود. دلی اگر غمناك شود دل خدا غمناك می شود، مخصوصاً اینكه آن مظلوم كسی را نداشته باشد غیر از خدا...»|❺ |↫ |↫ مطالعه قسمت قبلی  ⇱ |↫ مطالعه قسمت بعدی ⇲ |↫ فهرست مطالب ❏ ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ 🖇. مصادر: ❶. برگرفته از لمعات الحسین علیه السلام، ص ۲۸؛ الكافی، ج۲، ص۳۳۱، ح۵ ؛ تحف العقول، ص ۲۴۶؛ بحار الأنوار، ج۷۸، ص۱۱۸، ح ۱۰ ❷. مبانی اخلاق در آیات و روایات، ج۱، ص ۲۵۰؛ الأمالی، طوسی، ص ۴۰۵ ❸. آموزه های معرفت، ج۳، ص ۲۲۶ ❹. مطلع انوار، ج۴، ص ۳۵۵؛ بحارالانوار، ج۷۲، ص ۱۵۰؛ المستدرک الوسائل، ج۹، ص ۹۹: فی جامع الأخبار قال النبیّ صلی الله علیه و آله: «مَن أحزَنَ مُؤمِنًا ثُمّ أعطاهُ الدُّنیا، لَم یَکُن ذلِکَ کَفّارَتَهُ و لَم یُؤجَرْ علَیهِ - پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: کلّ دنیا، کفّارۀ گناهِ شکستن دل مؤمن نمی باشد!» ❺. شرح حدیث عنوان بصری، جلسه ۱۸۸   @sire_salehan |
┅⊱⊰𖣐 آفــــآق حــُســِیـــنــی 𖣐⊱⊰┅ ۞. ابوالاحرار حسین بن علی علیه السلام می فرمایند: « رسول خدا صلی الله علیه و آله در آخرین خطبه‌اى كه ایراد كرد گفت: من در میان شما باقى گذاردم دو چیز نفیس و ارزشمند را: كتاب الله و اهل بیتم را؛ پس به آن دو چنگ زنید تا گمراه نشوید!» |↫ منبع: برگرفته از لمعات الحسین علیه السلام ، ص ۳۶؛ بحارالأنوار، ج۳۳، ص۱۸۱، ح۴۵۶ |↫ شرح حدیث در کانال سیره صالحان @sire_salehan |
┄┅⊱⊰𖣐 آفــــآق حــُســِیـــنـــۍ 𖣐⊱⊰┅┄ ⌘. عنوان | حدیث ثقلین ۞. حضرت ابوالاحرار حسین بن علی علیه السلام میفرمایند: «...أ تَعلَمُونَ أن رَسُولَ اللهِ صلّى الله علیه و آله قَالَ فِى آخِرِ خُطبَةٍ خَطَبَهَا: إنّى تَرَکتُ فِیکمُ الثّقَلَینِ: کتَابَ اللهِ وَ أهلَ بَیتِى، فَتَمَسّکوا بهِمَا لَنْ تَضِلّوا؟! قَالُوا: اللّهُمّ نَعَم!»|❶ ۞. ترجمه علامه طهرانی قدس الله سره: « آیا مى‌دانید كه رسول خدا صلی الله علیه و آله در آخرین خطبه‌اى كه ایراد كرد گفت: من در میان شما باقى گذاردم دو چیز نفیس و ارزشمند را: كتاب الله و اهل بیتم را؛ پس به آن دو چنگ زنید تا گمراه نشوید؟! گفتند: بار خداوندا، آرى!» ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ ۞. شرح و تفسیر: « یك سال قبل از اینكه معاویه بمیرد حضرت حسین بن على سیدالشهداء علیه السلام عازم حج بیت‌الله الحرام شدند. سیدالشهداء علیه السلام تمام بنى هاشم را از مردان و زنان و موالیان آنها و همچنین از انصار آن افرادى را كه مى‌شناخت، و همچنین اهل بیت خود را جمع كرد و پس از آن رسولانى را اعزام كرد، و به آنها دستور داد كه یك نفر از اصحاب رسول خدا را كه معروف به زهد و صلاح و عبادت است فرو مگذارید مگر آنكه همه آنها را نزد من در سرزمین مِنى گرد آورید. در سرزمین مِنى در خیمه بزرگ و افراشته آن حضرت بیش از ۷۰۰ نفر مرد مجتمع شدند كه همه از تابعین بودند و قریب ۲۰۰ نفر از اصحاب رسول خدا بودند. حضرت به خطبه برخاست و با مناشده و احتجاج، سوابق خود و پدرش و جنایات طاغیه معاویه را بیان كرد. [ از جمله حدیث ثقلین: ] ◎. [ در این حدیث ] همانطور كه قرآن از خداست براى خلق خدا، و كلام خداست كه از عالم تجرد است براى شما آدمیان از عالم طبیعت، و بنابراین ریسمانى است كه از آنجا تا به اینجا كشیده شده است، همینطور عترت رسول خدا علیهم السلام ، از خدا هستند و كلمه تكوینیه الهیه او هستند از عالم تجرد براى شما آدمیان مغمور در عالم حس و شهادت، و ریسمان معنوى و حقیقى و واسطه فیض از خدا به خلق خدا، و هدایت خلق خدا به سوى خدا، به امر ملكوتى خدا مى‌باشند. و این عین معنى و مراد از ولایت كلیه و سیطره تكوینى و وجودى آن ذوات مقدسه بر جمیع عوالم وجود است. و بودن قرآن را با آنها، و آنها را با قرآن، در هر عالمى از این عوالم مى‌رساند، به طورى كه فرضا اگر بخواهیم قرآن را در نقطه‌اى از نقاط بدون آنها بیابیم أصلا چنین قرآنى نداریم، و اگر آنها را در موطنى از مواطن بدون قرآن بیابیم اصلا چنین امامى نداریم. ◎. آنچه از حدیث ثقلین به دست مى‌آید از امامت و امارت و حكومت و ولایت و طهارت و علم و فهم و أعلمیت امامان و رشد و هدایت متابعان، و كفر و غوایت و ضلالت متخلفان، و بقاء و دوام این امر تا قیامت و غیر ذلك، از دقت در این حدیث با طرق مختلفه و مضامین متفاوته بسیار است، ولى ما فقط در اینجا به ذكر دو نكته اشاره مى‌كنیم: ◎. نكته اول: حجیت اهل بیت و عترت علیهم السلام است همانند حجیت كتاب در جمیع معارف اصیل و فرهنگ قویم اسلام. بدین معنى كه به مثابه قرآن كریم در اصالت و واقعیت و اتقان و مصونیت از غلط و خلط و اشتباه در تمام معارف و عقاید و احكام و قصص و حكایات و قوانین باقسامها و اخلاق و فلسفه و عرفان و علوم طبیعى و تجربى همانطور كه قرآن سند است و تمام این فرهنگ گسترده باید بدان برگردد همچنین اهل بیت و امامان دوازده‌گانه علیهم السلام در تمام این مراحل و منازل دوشادوش قرآن اصالت و واقعیت و تحقق دارند و باید جمیع معارف و فرهنگ با آن گستردگى و وسعتش بدانها بازگشت نماید، و گرنه غلط و اشتباه و متزلزل و فاسد و خراب خواهد بود. حدیث ثقلین، عترت را همدوش و همپایه و هم ترازو و هم لنگه قرآن قرار داده است، و هر كس به پیامبر صلی الله علیه و آله معتقد است باید طبق این حدیث، كلام و گفتار و روش و عمل و كردار و اخلاق و عقیده و سایر جهات ادراكى خود را با امامان علیهم السلام وفق دهد و تطبیق نماید، زیرا این حدیث عینا ایشان را مانند قرآن قرار داده است از جهت حجیت و اصالت! ◎. نكته دوم: عصمت اهل بیت و عترت علیهم السلام است. یعنى در حدیث ثقلین، رسول خدا صلی الله علیه و آله شهادت به عصمت آنان داده است همان‌طور كه شهادت به عصمت قرآن داده است. از اینجاست كه أمیرالمؤمنین علیه السلام در خطبه خود مى‌فرماید: فَأنزِلُوهُمْ مَنَازِلَ الْقُرآن‌|❷ «عترت رسول خدا را در منزل‌هاى قرآن قرار دهید!»|❸ |↫ |↫ مطالعه قسمت قبلی ⇱ |↫ مطالعه قسمت بعدی ⇲ |↫ فهرست مطالب ❏ ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ 🖇. مصادر: ❶. برگرفته از لمعات الحسین علیه السلام ، ص ۳۶؛ كتاب سليم بن قيس، ج۲، ص۷۸۸، ح۲۶؛ بحارالأنوار، ج۳۳، ص۱۸۱، ح۴۵۶ ❷. نهج البلاغه، خطبه ۸۵ ❸. امام شناسی، ج۱۳، ص ۲۰۲ و ۳۹۸ و ۴۴۳ (تلخیص) @sire_salehan |
┅⊱⊰𖣐 آفــــآق حــُســِیـــنــی 𖣐⊱⊰┅ ۞. ابوالاحرار حسین بن علی علیه السلام می فرمایند: «ای فرزندان، عزیزان و بزرگواران، قدری آرام بگیرید، صبر و تحمل پیشه کنید! چون مرگ، نیست مگر پلی که عبور می دهد شما را از گرفتاری ها و شدائد به سوی بهشت های وسیع و نعمت های جاودانی. کدامیک از شما مکروه و ناپسند دارید که از زندانی به قصر مجللی انتقال یابید؟! آری، مرگ برای دشمنان شما نیست مگر مانند کسی که از قصری به سوی زندان و شکنجه انتقال یابد.» |↫ منبع: معادشناسی،ج۱،ص۱۱۴؛ معانی الاخبار، ص ۲۸۸، ح۳؛ بحارالأنوار، ج۴۴ ص۲۹۷، ح۲ |↫ شرح حدیث در کانال سیره صالحان @sire_salehan |
┄┅⊱⊰𖣐 آفــــآق حــُســِیـــنـــۍ 𖣐⊱⊰┅┄ ⌘. عنوان | حقیقت مرگ ۞. حضرت ابوالاحرار حسین بن علی علیه السلام میفرمایند: «صَبرا بَنِی الکِرامِ! فَما المَوتُ إلّا قَنطَرَةٌ تَعبُرُ بِکُم عَنِ البُؤسِ و الضرّاءِ إلَی الجِنانِ الواسِعَةِ و النَّعِیمِ الدّائِمَةِ. فأیکُم یَکرَهُ أن یَنتَقِلَ مِن سِجنٍ إلَی قَصرٍ؟! و ما هُوَ لأعدائِکُم إلّا کَمَن یَنتَقِلُ مِن قَصرٍ إلَی سِجنٍ و عَذابٍ. إن أبِی حَدَّثَنِی عَن رَسُولِ اللَهِ صلّی الله علیه و آله و سلّم: ”أنَّ الدُّنیا سِجنُ المُؤمِنِ و جَنَّةُ الکافِرِ و المَوتُ جِسرُ هَؤلاءِ إلَی جِنانِهِم و جِسرُ هَؤلاءِ إلَی جَحِیمِهِم.“ ما کَذِبتُ و لا کُذِّبتُ...» |❶  ۞. ترجمه علامه طهرانی قدس الله سره : «ای فرزندان، عزیزان و بزرگواران، قدری آرام بگیرید، صبر و تحمل پیشه کنید! چون مرگ، نیست مگر پلی که عبور می دهد شما را از گرفتاری ها و شدائد به سوی بهشت های وسیع و نعمت های جاودانی. کدامیک از شما مکروه و ناپسند دارید که از زندانی به قصر مجللی انتقال یابید؟! آری، مرگ برای دشمنان شما نیست مگر مانند کسی که از قصری به سوی زندان و شکنجه انتقال یابد. همانا پدرم برای من روایت کرد از رسول خدا صلی الله علیه و آله که: ”حقا دنیا زندان مؤمن و بهشت کافر است؛ و مرگ پلی است که اینها را به سوی بهشت و آنها را به سوی جهنمشان می کشاند“ من دروغ نمی گویم و به من نیز دروغ گفته نشده است!» ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ ۞. شرح و تفسیر: «زندگى دنیا یك رویه‌اى دارد و یك آسترى، كه از آن در لسان علم و قرآن، به ظاهر و باطن تعبیر مى‌شود. رویه و ظاهرش، طراوت و زیبائى و دل بدان بستن و در لذات و شهوات غرق شدن گرچه توأم با صحت و سلامت باشد؛ اما باطنش، اخلاق، وجدان، نیت پاك و چشم پاك و گفتار پاك، خدمت، ایثار، عبودیت و علم و تقوى و معرفت اسرار است ◎. كسانى كه در دنیا زندگى مى‌كنند و دل به ظاهر دنیا مى‌دهند و ابدا با باطن كارى نداشته و از وجدان خود كه در حقیقت مربوط با خداست نیرو نمیگیرند، و حواس خود را جمع نمیكنند بلكه سرسرى و بدون حساب و بدون تعهد زندگى مى‌نمایند، پیوسته در دل آنان محبت دنیا و آثار آن رو به فزونى میرود تا به جائیكه گوئى هیچ محبوبى و مقصودى غیر از آن نمى‌پندارند. مردن براى این افراد بسیار سخت است ◎. و از طرفى هم بر اساس وجدان و عقل حركت نكرده، راه آخرت را روشن ننموده، با ناموس خدا آشنائى پیدا نكرده، با علوم باطنیه و موجبات تجرد نفس پیوسته در جدال و قهر بوده، از راه عدالت منحرف و به حقوق خود و سائر افراد مردم كه در نزد مبدأ اصیل عالم، خداوند محترمند تجاوز كرده، و در مقام عبودیت خدا نبوده، سر به سجده تسلیم و خاكسارى در مقابل ظاهركننده این مظاهر عجیب و این مناظر شگفت عالم نگذارده، ایثار نكرده، دستگیرى از بیچارگان و درماندگان ننموده، و با اعمال صالحه جان خود را به حیات آن عالم زنده نكرده، و براى تاریكی‌ها و عقبات و كوره راه‌هاى طبعى چراغى نیفروخته است ◎. اما اگر به مؤمن كه ربط با خداى خود پیدا كرده و در اثر تهذیب نفس و تزكیه اخلاق به مدینه فاضله رسیده، و از ظاهر عالم غرور به باطن دار خلود هجرت كرده، و با موجودات عالم تجرد و معنى به علت عبودیت خدا مربوط گشته، و در اطاعت فرمان خدا در صیقل زدن نفس اماره بسوء با ایثار و انفاق و اطعام و جهاد و صلاة و صیام و انصاف با خلق و احسان و دستگیرى از مستمندان و غیره كوتاهى نكرده است؛ اگر بگویند: در یك روز دیگر یا مثلا در یك ساعت دیگر مى‌میرى در پاسخ مى‌گوید: الحمد لله، از اینجا رخت بر می‌بندم به ملك خلود، و از غرور به عالم ابدیت، و از سراچه حدود به عوالم لا یتناهى، و از خارج حرم به داخل حرم لقاء احرام مى‌بندم و جان خود را در قدم محبوب ازلى فدا میكنم ◎. باطن مؤمن از ظاهرش بهتر، و باطن كافر از ظاهرش آلوده‌تر است. مؤمن آرزوى لقاى خدا را دارد، و راه براى او باز است. زیرا مى‌بیند نتیجه زحمات عمرش در این راه، در ناموس عالم هستى ضایع نشده، و اینك كه پا از این مرحله بیرون گذارد همه در مقابل دیدگانش آماده است. مزد و ثواب، اجر و پاداش، بهشت و رضوان، لقاء حضرت محبوب، همه و همه حاضرند؛ آنچه در دنیا براى او مخفى بوده در اینجا آشكارا شده است. و همین پرده و حجاب تن كه تا اندازه‌اى و لو فى‌الجمله مانع از رسیدن به اقصى مراتب تجرد بود از بین میرود و با مرگ، خود را در آغوش خوشبختی از جمال حضرت ازلى مى‌بیند، و در آن لقاء و وصل ممتد و سرمد بسر می‌برد، لذا همانند شب زفاف و عروسى و لیله وصال است!»|❷ |↫ |↫ مطالعه قسمت قبلی  ⇱ |↫ مطالعه قسمت بعدی ⇲ |↫ فهرست مطالب ❏ ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ 🖇. مصادر: ❶. معادشناسی،ج۱،ص۱۱۴؛ معانی الاخبار، ص ۲۸۸، ح۳؛ بحارالأنوار، ج۴۴ ص۲۹۷، ح۲ ❷. معادشناسی، ج۱، ص ۱۰۰ (تلخیص)   @sire_salehan |
┅⊱⊰𖣐 آفــــآق حــُســِیـــنــی 𖣐⊱⊰┅ ۞. ابوالاحرار حسین بن علی علیه السلام می فرمایند: «و بدانید كه حوائج مردم به شما از جمله نعمت هاى خداوندى است بر شما؛ پس با این نیازمندی ها با ملال و خستگى مواجه نشوید تا آن نعمتها به مكافات و انتقام تبدیل نشود.» |↫ منبع: برگرفته از لمعات الحسین علیه السلام، ص ۱۹؛ بحارالانوار، ج۷۵، ص ۱۲۱ |↫ شرح حدیث در کانال سیره صالحان @sire_salehan |
┄┅⊱⊰𖣐 آفــــآق حــُســِیـــنـــۍ 𖣐⊱⊰┅┄ ⌘. عنوان | رفع حوائج مردم ۞. حضرت ابوالاحرار حسین بن علی علیه السلام میفرمایند: «...وَ اعْلَمُوا أَنَّ حَوَآئِجَ النَّاسِ إلَیکمْ مِنْ نِعَمِ اللَهِ عَلَیکمْ؛ فَلَا تَمَلُّوا النِّعَمَ فَتَحُورَ نِقَمًا...» |❶ ۞. ترجمه علامه طهرانی قدس الله سره: «...و بدانید كه حوائج مردم به شما از جمله نعمت هاى خداوندى است بر شما؛ پس با این نیازمندی ها با ملال و خستگى مواجه نشوید تا آن نعمتها به مكافات و انتقام تبدیل نشود...» ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ ۞. شرح و تفسیر: «...انسان به یك نحوی و شكلی است كه نفس او را كه خدای متعال به نحوی خلق كرده که به واسطه ابتعاد از مسائل ربوبی و گرفتاری‌های در این دنیا، تعلقاتی خارج از آن جهات اتصالی خودش و جهات ربطی خودش به منشاء خودش پیدا می‌كند و متاسفانه این جهات هر چه بیشتر بر او بگذرد در نفس او قوی تر و راسخ تر می‌شود و هر چه عمر بگذرد بیرون بردن این جهات واین صفات و قطع اینها برای انسان مشكل تر خواهد شد. البته منظور فقط تعلّقات مادی نیست، كلّ تعلقات نفس منظور است که در هر مرتبه به مقتضای شئون و شرایط همان مرتبه خود، تعلقات نفسانی كه یك شخص بسیار مسن دارد و برآن تعلّقات خو گرفته است و سالیان سال این تعلّقات در نفس او متمركز شده است بسیارسخت تر و كوبنده تر و دشوارترخارج می‌شود تا آن تعلّقاتی كه یك جوان در ارتباط با این مسائل دارد. ◎. تمام گرفتاری ها در تمام شرایط، بر اساس تعلّق نفس پیش می‌آید وقتی كه نفس تعلّق دارد خود را محور و مركز می‌پندارد اما وقتی تعلّق نداشته باشد تبعا این بخل دیگر نیست وقتی كه نفس تعلّق داشته باشد نمی‌تواند از محدوده‌ی نفوذ وجودی خود و آثار وجودی مربوط به خود پا را فراتر بگذارد و در زندان نفس و اثار وجودی خود، خود را مبحوس می‌كند و در این تار عنكبوت خود را گرفتار می‌كند این مسئله مال این است كه آنچه را كه خدا به او داده است اولًا از خود می‌داند، دوماً خود را مالك او می‌داند و سوم از خود فراموش كرده است كه خودش در چه وضعیت هست؟ تو زمانی که خودت و وجودت و هستی‌ات از دیگری است آن وقت چرا به این عوارض مترتّب از وجودت تكیه می‌كنی؟ |❷ ◎. انسان باید تمام نعمت‌هایی را که خدا به او داده است، مقطعی بداند و نه دائمی، و ودیعه بداند و نه به‌طور مستقل! ما نسبت به ذات خودمان استقلال نداریم و هرچه به ما داده‌اند، پس می‌گیرند و ما باید تمام اینها را عاریه و مستند به منبع لایزال بدانیم ادراک کنیم که اینها از خداوند آمده است و به آنجا هم برمی‌گردد! ◎. با این نگاه دیگر وقتی در موقعیّتی هستم و می‌توانم کاری انجام بدهم و یک گرفتاری را برطرف کنم باید حرکت کنم و انجام بدهم. وقتی هم که کاری می‌کنم اصلا نباید خوشحال بشوم که من این کار را کردم، نباید فخر بفروشم و نباید این کار باعث بشود که قضیّه‌ای در نفس خودم پیدا بشود که تمام اینها شیطان است، شیطان است! |❸ ◎. مرحوم سید هاشم حدّاد قدس سره چون به نیازمندى مى رسید دست در جیب میكرد و بدون شماره میداد؛ و بعضى اوقات هر چه داشت میداد. ما در مدّت عمر از ایشان وقتى را ندیدیم كه پول را بشمارد.|❹ یک روز آقای حداد قدس سره فرمودند: «وقتی که داری انفاق می کنی به چه نیتی انفاق می کنی؟» گفتم: دارم به فقیر پول می‌دهم! ایشان فرمودند: «نه، باید به این نیت باشد که او [ خداوند ] دارد به فقیر پول می‌دهد، نه تو! تو پول نمی‌دهی، او دارد می‌دهد!» |❺ |↫ |↫ مطالعه قسمت قبلی ⇱ |↫ مطالعه قسمت بعدی ⇲ |↫ فهرست مطالب ❏ ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ 🖇. مصادر: ❶. برگرفته از لمعات الحسین علیه السلام، ص ۱۹؛ کشف الغمه، ج۲، ص ۲۹؛ بحارالانوار، ج۷۵، ص ۱۲۱ ❷. برگرفته از شرح حدیث عنوان بصری، جلسه ۸۹ ❸. آموزه های معرفت، ج۱، ص ۴۱۶ (تلخیص) ❹. روح مجرد، ص ۵۵۴ ❺. آموزه های ولایت، ج۲، ص ۱۳۴ @sire_salehan |
┅⊱⊰𖣐 آفــــآق حــُســِیـــنــی 𖣐⊱⊰┅ ۞. درباره ابوالاحرار حسین بن علی علیه السلام آورده اند: «روایت شده است كه مردى به نزد حضرت حسین بن على علیه السلام آمد و گفت: من مردى هستم اهل گناه، و توانائى شكیبائى گذشت از معصیت را ندارم؛ پس شما مرا موعظه‌اى بنمائید! حضرت در پاسخ او فرمودند: پنج كار بجاى بیاور، و سپس هر گناهى بخواهى بكن! اول آنكه: از روزىِ خدا مخور، و هر گناهى بخواهى بكن! دوم آنكه: از تحت قیومیت و ولایت خدا خارج‌شو، و هر گناهى بخواهى بكن! سوم آنكه: براى گناه جائى را بطلب كه خدا در آن ترا نبیند، و هر گناهى بخواهى بكن! چهارم آنكه: چون مَلك الموت براى گرفتن جان تو آید او را از خود دور گردان، و هر گناهى بخواهى بكن! پنجم آنكه: چون فرشته پاسدار دوزخ بخواهد تو را در آتش بیفكند تو در آتش داخل مشو، و هر گناهى بخواهى بكن!» |↫ منبع: لمعات الحسین علیه السلام، ص ۲۵؛ بحار الأنوار، ج۷۸ ص۱۲۵، ح۷ |↫ شرح حدیث در کانال سیره صالحان @sire_salehan |
┄┅⊱⊰𖣐 آفــــآق حــُســِیـــنـــۍ 𖣐⊱⊰┅┄ ⌘. عنوان | پرهیز از گناه ۞. درباره حضرت ابوالاحرار حسین بن علی علیه السلام آورده اند: «..روِى أَن الْحُسَینَ بنَ عَلِى علیه السلام جَآءَهُ رَجُل وَ قَالَ: أَنَا رَجُلٌ عَاصٍ، وَ لَا أَصبِرُ عَنِ المَعصِیة؛ فَعِظنِى بِمَوعِظَة! فَقَالَ علیه السلام: افعَل خَمسَة أَشْیآءَ؛ وَ أَذنِبْ مَا شِئتَ! فَأَولُ ذَلِک: لَا تَأْکل مِن رِزق الله، وَ أَذنِب مَا شِئتَ! وَ الثانِى: اخرُج مِن وِلَایة اللَهِ؛ وَ أَذنِب مَا شِئْتَ! وَ الثَّالِثُ: اطلُب مَوضِعًا لَا یرَاک اللَهُ، وَ أَذنِب مَا شِئتَ! وَ الرابِعُ: إذَا جَآءَ مَلَک المَوتِ لِیقبِضَ رُوحَک فَادفَعهُ عَن نَفسِک، وَ أَذنِب مَا شِئتَ! وَ الخَامِسُ: إذَا أَدخَلَک مَالِک فِى النارِ فَلَا تَدخُلْ فِى النَّارِ، وَ أَذنِبْ مَا شِئْتَ!» |❶  ۞. ترجمه علامه طهرانی قدس الله سره: « ..روایت شده است كه مردى به نزد حضرت حسین بن على علیه السلام آمد و گفت: من مردى هستم اهل گناه، و توانائى شكیبائى گذشت از معصیت را ندارم؛ پس شما مرا موعظه‌اى بنمائید! حضرت در پاسخ او فرمودند: پنج كار بجاى بیاور، و سپس هر گناهى بخواهى بكن! اول آنكه: از روزىِ خدا مخور، و هر گناهى بخواهى بكن! دوم آنكه: از تحت قیومیت و ولایت خدا خارج‌شو، و هر گناهى بخواهى بكن! سوم آنكه: براى گناه جائى را بطلب كه خدا در آن ترا نبیند، و هر گناهى بخواهى بكن! چهارم آنكه: چون مَلك الموت براى گرفتن جان تو آید او را از خود دور گردان، و هر گناهى بخواهى بكن! پنجم آنكه: چون فرشته پاسدار دوزخ بخواهد تو را در آتش بیفكند تو در آتش داخل مشو، و هر گناهى بخواهى بكن!» ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ ۞. شرح و تفسیر: «هر عمل و فعلی که انسان انجام بدهد، در روح و کمال او و در سازندگی او مؤثر است؛ یعنی آن قابلیت محضه را می‌سازد و صورت‌بندی می‌کند. تا وقتی که انسان ساخته نشده بود، قابلیت همه چیز را داشت؛ ولی وقتی ساخته شد باید این فعلیت را از دست بدهد تا یک فعلیت دیگر پیدا کند. علت اینکه در اسلام خیلی از چیزها حرام شده است، برای همین جهت است که انسان را انسان عقلانی بار بیاورد. اگر انسان به طرف عقل رفت و احساس را کوباند، در همان‌ وقت صورت ملکوتی پیدا می‌کند و صورت ملک به خود می‌گیرد ◎. کسی که می‌خواهد خوب بشود باید گناه نکند؛ اما اگر گناه کند هر قدمی که طی می‌کند بعد است! حجر اساسی ترک معصیت است باید آن حجر اساسی و سنگ زیر بنا را خوب کار بگذاریم و به‌سوی خدا محکم کنیم. ترک معصیت نمی‌گذارد که نفس انسان در منجلاب و گودال احساسات حیوانی فرو برود. آنجا جهنم است! وقتی انسان معصیت نکرد آن‌ وقت قابلیت ارتقاء دارد، و به هر مقداری که اعمال حسنه و مستحبات انجام بدهد خود را بالا می‌کشد و بالا می‌رود |❷ ◎. انسان گاهی در این دنیا مبتلا به گناه می شود، و گاهی اوقات حسنات از او صادر می گردد؛ گناه در وقت غفلت است و طاعت در وقت تذکر. نفس انسان که قابلیت کمال و إرتقاء به مدارج و معارج عالیۀ انسانیت را دارد، در وقت عروج و کمال، هر نقیصه و گناهی که از او سابقا سرزده خود به خود آمرزیده و محو خواهد شد. چون بنا بالفرض گناه و معصیت در سطح کوتاه از افق نفس قرار داشت، و فعلا که نفس از آن افق حرکت کرده و از آن منزل بیرون آمده در منزل بالاتری رفته و در سطحی عالی در پرواز است، آن منزل قبل با تمام آثار و خصوصیات آن بجای خود مانده و با این نفس حرکت نکرده است؛ لذا گناه و معصیت در این منزل وجود خارجی ندارد. حالتی بود از برای نفس سابقا روی داده بود و فعلا که نفس تغییر منزل داده است پاکیزه از گناه وارد شده است. بنابراین تحقیقا کاری که شخص را جنبش دهد و موجب ارتقاء درجه گردد، خود به خود موجب آمرزش گناهان سابق او که حالات دنیۀ نفس او در وهلۀ سابقه بوده اند خواهد بود ◎. روی این معنی توحید مکفر ذنوب است، و در عالم توحید اصلا گناه معنی ندارد؛ چون بالفرض گناهان سابقه روی کوری چشم باطن و مشاهدۀ عالم کثرت و غفلت از خدا و توجه استقلالی او به ما سوی الله تعالی بوده است. و اصولا معنی گناه غیر از این چیزی نیست، لیکن چون با مجاهده و ریاضات شرعیه و اطاعت و تسلیم در برابر فرامین خدا حالت او تغییر کرد غفلت او تبدیل به ذکر و چشم حقیقت بین او شفا یافته، و نظر او به تمام موجودات نظر تبعی شده و نظر استقلالی به ذات واجب الوجود افکنده است در اینجا هر چه است خیر محض است و طهارت محض؛ فلذا عبور از مرحلۀ شرک به توحید عالیترین توبه و نافع ترین قسم از اقسام آمرزش گناه است.»|❸ |↫ |↫ مطالعه قسمت قبلی ⇱ |↫ مطالعه قسمت بعدی ⇲ |↫ فهرست مطالب ❏ ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ 🖇. مصادر: ❶. لمعات الحسین علیه السلام، ص ۲۵؛ بحار الأنوار، ج۷۸ ص۱۲۵، ح۷ ❷. مبانی اخلاق، ج۲، ص۲۲۰ (تلخیص) ❸. انوارالملکوت، ج۱، ص۱۵۹ @sire_salehan |
┅⊱⊰𖣐 آفــــآق حــُســِیـــنــی 𖣐⊱⊰┅ ۞. ابوالاحرار حسین بن علی علیه السلام می فرمایند: «من نماز و تلاوت قرآن و كثرت دعا و استغفار را دوست میدارم.» |↫ منبع: نورملکوت قرآن، ج۱، ص ۴۰۹؛ الإرشاد، ج۲، ص۸۹؛ بحار الأنوار، ج۴۴، ص۳۹۱ |↫ شرح حدیث در کانال سیره صالحان @sire_salehan |
┄┅⊱⊰𖣐 آفــــآق حــُســِیـــنـــۍ 𖣐⊱⊰┅┄ ⌘. عنوان | استقامت بر عبادات ۞. حضرت ابوالاحرار حسین بن علی علیه السلام میفرمایند: « أنِّى أُحِبُّ الصَّلَوةَ لَهُ وَ تِلَاوَةَ کتَابِهِ، وَ کثْرَةَ الدُّعَآءِ وَ الِاسْتِغْفَارِ» |❶ ۞. ترجمه علامه طهرانی قدس الله سره: «...من نماز و تلاوت قرآن و كثرت دعا و استغفار را دوست میدارم!» ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ ۞. شرح و تفسیر: « ...نماز متجلّی شدن به انوار جمال خدا و متحلّی شدن به اسماء و صفات کریمۀ اوست. نماز است که انسان را از سطح بهیمیّت بالا برده، در عالم انسان قرار می‌دهد؛ گرچه منافعی دیگر در بر دارد لکن همۀ آنها ضمنی و تبعی است و آن منافع در مقابل اتّصال بنده به خداوند مانند قطره‌ای در مقابل دریاست. چون این معنی معلوم گشت، به پیرو آن معلوم می‌شود که نماز ستون دین است و بدون نماز دینداری بر شخص مفهوم صحیحی ندارد. ◎. نماز بهترین عملی است برای بنده؛ و معلوم است که این عمل اگر مقصود رعایت آداب ظاهری باشد که ارزشی ندارد، آن عمل در ردیف سایر اعمال است، بلکه منظور همان حفظ حقیقت و اتّصال عبد به حضرت معبود است و بس! بنابراین میزان سنجش ایمان و کفر همین نماز است. و تاریخ درخشان ائمّۀ شیعۀ اثنا عشریّه علیهم السلام هر ورقش گواه صادقی است که در عالم وجود افرادی مانند آنها نیامده‌اند که چنین در امر اقامۀ نماز ایستادگی و پافشاری نموده باشند. ◎. نماز ظهر را حضرت سیّد الشّهداء علیه السلام به طریق نماز خوف بجای آوردند، و داستانْ آنکه: أبو ثُمامَۀ صیداوی نزدیک زوال به خدمت حضرت علیه السلام آمد و عرض کرد: یا بن رسول الله، جانم فدای تو باد! نزدیک است که کشته شدن شما نزدیک شود، و سوگند به خدا که کشته نشوی تا من در خدمت تو کشته شوم و خود را در خاک و خون غلطان ببینم؛ لکن دوست دارم نماز ظهر را با تو بجای آورم سپس به ملاقات خدا بروم. حضرت علیه السلام سر بسوی آسمان برداشت و فرمود: آری ظهر شده است؛ یاد نماز نمودی خدا تو را از نمازگزاران محسوب دارد!! حُصَین بن تَمیم چون این بشنید فریاد برداشت: نماز شما مقبول نیست! حَبیب بن مَظاهِر فرمود: ای غدّار نماز پسر رسول خدا قبول نیست و نماز تو مقبول است!؟ ◎. آن گاه حضرت علیه السلام ایستاد برای نماز ظهر. زُهَیر بن القَین و سعید بن عبدالله پیش روی آن حضرت ایستادند و خود را هدف تیر و سنان کردند. حضرت علیه السلام با یک نیمه از اصحاب نماز خوف بجای آورد و نیمی دیگر در مقام دفع دشمن بودند. از هر طرف تیر می‌آمد سعید بن عبدالله خود را هدف می‌نمود. و هر وقت حضرت به راست یا چپ متمایل می‌شدند او نیز خود را به همان طرف خم می‌کرد، تا زخم تمام بدنش را گرفت و افتاد به روی زمین و گفت: خدایا لعنت کن بر این قوم لعنت قوم عاد و ثمود را! و امّا امام علیه السلام نماز عصر را در قتلگاه، در آن حالات خوش که تنها سرگرم مناجات با قاضی الحاجات بود بجای آورد؛ در آن وقتی که جلوۀ ذات احدی چنان تابش نموده بود که هر که برای قتلش می‌آمد بدنش می‌لرزید و بر می‌گشت!» |❷ |↫ |↫ مطالعه قسمت قبلی ⇱ |↫ مطالعه قسمت بعدی ⇲ |↫ فهرست مطالب ❏ ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ 🖇. مصادر: ❶. نورملکوت قرآن، ج۱، ص ۴۰۹؛ الإرشاد، ج۲، ص۸۹؛ بحار الأنوار، ج۴۴، ص۳۹۱ ❷. انوارالملکوت، ج۱، ص ۱۴۴ و ۱۹۱ (تلخیص) @sire_salehan |
┅⊱⊰𖣐 آفــــآق حــُســِیـــنــی 𖣐⊱⊰┅ ۞. ابوالاحرار حسین بن علی علیه السلام می فرمایند: «قسم به نفس خودم، إمام نمى تواند باشد مگر كسى كه حكم به كتاب نماید، و قیام به قسط كند، و ملتزم به دین حقّ باشد، در سویداى قلب و نیت و فكرش غیر از پروردگار هیچ نباشد؛ نفسش از ذات خداى تعالى جدا نباشد، دور نباشد، و فكر و اندیشه اش به این طرف و آن طرف، و لو به نحو جزئى نباید حركت كند.» |↫ منبع: ولایت فقیه در حکومت اسلام، ج۴، ص ۷۸؛ إرشاد مفيد، ص۱۸۶؛ بحار الأنوار، ج۴۴ ص ۳۳۴؛ |↫ شرح حدیث در کانال سیره صالحان @sire_salehan |
┄┅⊱⊰𖣐 آفــــآق حــُســِیـــنـــۍ 𖣐⊱⊰┅┄ ⌘. عنوان | رهبر جامعه ۞. حضرت ابوالاحرار حسین بن علی علیه السلام میفرمایند: «...فَلَعَمْرِى، مَا الإمَامُ إلَّا الْحَاکمُ بِالْکتَابِ، الْقَآئِمُ بِالْقِسْطِ، الدَّآئِنُ بِدِینِ الْحَقِّ، الْحَابسُ نَفْسَهُ عَلَى ذَاتِ اللَهِ، وَ السَّلَام...» |❶ ۞. ترجمه علامه طهرانی قدس الله سره: «قسم به نفس خودم، إمام نمى تواند باشد مگر كسى كه حكم به كتاب نماید، و قیام به قسط كند، و ملتزم به دین حقّ باشد، در سویداى قلب و نیت و فكرش غیر از پروردگار هیچ نباشد؛ نفسش از ذات خداى تعالى جدا نباشد، دور نباشد، و فكر و اندیشه اش به این طرف و آن طرف، و لو به نحو جزئى نباید حركت كند.» ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ ۞. شرح و تفسیر: « ...حضرت علیه السلام قسم میخورد: فَلَعَمْرِى مَا الإمَامُ! إمام یعنى پیشوا. در اینجا جمله إطلاق دارد. و گرچه در آن زمان لفظ إمام بر خود رسول خدا صلی الله علیه و آله و أمیر المؤمنین و حضرت إمام حسن و حضرت إمام حسین علیهم السلام انحصار داشته است، و تا این زمان هم حضرت بقیة الله عجّل الله تعالى فرجه الشّریف فرد منحصر در این أمر است، و هیچكس نمى‌تواند نام إمام بر خود بنهد؛ أمّا إطلاق إمام از این جهت است كه هر كس زمام امور را در هر زمان بدست گیرد باید داراى این صفات: قائم به قسط و ملتزم به دین حقّ و حاكم به كتاب، الحَابِسُ نَفْسَهُ عَلى ذَاتِ اللَهِ باشد؛ یعنى در مغز و فكرش غیر از پروردگار و راه خدا و اندیشه خدا و سعادت و فوز مردم چیز دیگرى نباید بوده باشد. ◎.نمى‌تواند كسى پیشوائى كند مگر آن‌كه داراى این خصوصیات (حابسِ نفس بر ذات خداوند تبارك و تعالى) باشد. یعنى غیر از پروردگار هیچ كلامى در او أثر نكند؛ هیچ خاطره خودیت و منیت و شخصیت كه چرا چنین شد، چرا چنان نشد؟ چرا فلان كس به من بى احترامى كرد؟ چرا فلان كس چنین كرد، چنان كرد؟ این حرف‌ها بالكلّیه باید دور ریخته شود. ◎. والى ولایت و حكومت كه أعلم و أبصر و أفقه أفراد امّت است باید با عالم غیب رابطه داشته باشد؛ غافل نباید بشود، ریسمانش از بالا نباید بریده گردد، و مراجعات و هیاهوى عالم كثرت و غوغاى أفكار و أهواء و أنظار، وى را به هیچ سو نكشاند. شب‌ها با قدم راستین در محراب عبادت از حقائق آن عالم دریابد و در خود ذخیره كند؛ و روزها در عالم كثرت از آن ذخیره بهره‌مند گردد. ◎. أمیرالمؤمنین علیه السلام مى‌فرماید: «سزاوار است كسی‌كه ولایت أمر جماعتى را در دست مى‌گیرد، أوّلًا خود را بسازد سپس مردم را. أوّل ابتداء كند به آراستن و استقامت و پاكیزگى و طهارت و إیجاد عدالت در كانون ضمیر خود، قبل از اینكه شروع كند در آراستن رعیت و تقویم عامّه مردم و بر پاداشتن امور آنها؛ و إلّا به منزله كسى است كه مى‌خواهد مردم را در زیر چادر و سایبان قرار بدهد قبل از اینكه چوبه آن چادر را بر پا بدارد.»!❷ تشبیه عجیبى مى‌فرمایند! ◎.حضرت علیه السلام میفرماید: كسی‌كه ولایت أمر مردم را در دست دارد، در حكم دیرك چادر است و آن إمارتى را كه بر مردم دارد حكم چادر آن را دارد. إصلاح و آسایش مردم محال است متحقّق بشود مگر اینكه خود إنسان آراسته شود. محال است كسى بتواند در میان مردم عدالت إجتماعى برقرار كند قبل از اینكه خودش واقعاً طالب عدالت و روحش عادل باشد. محال است إنسان مردم را نماز خوان كند قبل از اینكه خودش نماز خوان باشد. محال است مردم را به جهاد وادار كرد قبل از این‌كه خودش مجاهد فى سبیل الله باشد. محال است إنسان مردم را به قرآن و تعلیمات قرآن آشنا كند قبل از اینكه خودش قرآن را بفهمد و بدان عمل كند!»|❸ |↫ |↫ مطالعه قسمت قبلی ⇱ |↫ مطالعه قسمت بعدی ⇲ |↫ فهرست مطالب ❏ ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ 🖇. مصادر: ❶. ولایت فقیه در حکومت اسلام، ج۴، ص ۷۸؛ إرشاد مفيد، ص۱۸۶؛ بحار الأنوار، ج۴۴ ص ۳۳۴؛ تاريخ الطبری،ج۵،ص۳۵۳ ❷. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۲۰، ص ۴۰۰، حکمت ۱۱۵ : ینْبَغِى لِمَنْ وَلِىَ أمْرَ قَوْمٍ أَنْ یبْدَأَ بِتَقْوِیمِ نَفْسِهِ قَبْلَ أَنْ یشْرَعَ فِى تَقْوِیمِ رَعِیتِهِ؛ وَ إلَّا کانَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ رَامَ اسْتِقَامَةَ ظِلِّ الْعُودِ قَبْلَ أنْ یسْتَقِیمَ ذَلِک الْعُودُ. ❸. ولایت فقیه در حکومت اسلام، ج۴، ص ۷۸ و ۹۰ (تلخیص) @sire_salehan |
┅⊱⊰𖣐 آفــــآق حــُســِیـــنــی 𖣐⊱⊰┅ ۞. ابوالاحرار حسین بن علی علیه السلام می فرمایند: «من خروج نكردم از براى تفریح و تفرّج؛ و نه از براى استكبار و بلندمنشى، و نه از براى فساد و خرابى، و نه از براى ظلم و ستم و بیدادگرى! بلكه‌ خروج من براى اصلاح امت جدم محمد مى‌باشد....» |↫ منبع: برگرفته از لمعات الحسین علیه السلام، ص ۱۷؛ ملحقات إحقاق الحقّ، ج ١١، ص۶۰۲؛ مقتل خوارزمی،ج ١، ص ١٨٨؛ بحارالانوار، ج۴۴، ص ۳۲۷ |↫ شرح حدیث در کانال سیره صالحان @sire_salehan |
┄┅⊱⊰𖣐 آفــــآق حــُســِیـــنـــۍ 𖣐⊱⊰┅┄ ⌘. عنوان | اصلاح امت ۞. حضرت ابوالاحرار حسین بن علی علیه السلام میفرمایند: «...إنِّى لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَ لَا بَطِرًا وَ لَا مُفْسِدًا وَ لَا ظَالِمًا وَ إنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الإصْلَاحِ فِى أُمَّة جَدِّى مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَهُ عَلَیهِ وَ ءَالِهِ...» |❶ ۞. ترجمه علامه طهرانی قدس الله سره: «... من خروج نكردم از براى تفریح و تفرّج؛ و نه از براى استكبار و بلندمنشى، و نه از براى فساد و خرابى، و نه از براى ظلم و ستم و بیدادگرى! بلكه‌ خروج من براى اصلاح امت جدم محمد صلی الله علیه و آله مى‌باشد....» ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ ۞. شرح و تفسیر: « شیخین، دین را با منهاج خود مخلوط نموده و آب لطیف را از سرچشمه گل آلود و آن را در مسیر جریان خود به مردم آشامانیدند، و هواى غبار آلوده با هواى نفس خود را براى استشمام مردم آلوده ساختند.... رویه و منهاج شیخین آن‌قدر در مردم مؤثر بود كه حضرت أمیرالمؤمنین علیه السلام در مدت إمارت خود همه آن را بر نداشتند و مردم به همین نهج در زمان حضرت إمام حسن علیه السلام باقى بودند، و روز به روز در أثر شدت و قدرت بنى امیه كه در رأس آنها مُعَاویة بن أبى سُفْیان در شام كوس أنانیت مى‌زد و صد در صد خود را مجهز براى از بین بردن نام و نشان رسول خدا صلی الله علیه و آله كرده بود، این بدعت‌هاى دیرین استوارتر و بدعت‌ها و أحداث تازه‌اى نیز بر آن افزوده مى‌شد، تا به جائى كه معاویه صریحاً به مُغِیرة بن شُعْبَه گفت: تا من نام محمد را از بالاى مأذنه‌ها پائین نیاورم و در زمین دفن نكنم از پاى نخواهم نشست.|❷ ◎. معاویه بر اساس سُنَّت عمر، نبوّت رسول الله صلی الله علیه و آله را به حكومت و امارت تبدیل كرد و تمام مقدسات را به‌ دیدۀ تمسخّر نگریست و بعد از آن طبق رویة پادشاهان، یزید را به إمارت نشانده و براى او از مردم بیعت گرفت. و إسلامى را كه با جهاد رسول الله صلی الله علیه و آله و افرادى همانند حمزه و جعفر و على بن أبى‌طالب علیه السلام بر پا ایستاده بود منهدم و مضمحل كرد و به كلى آئین محمدى و سُنَّت أحمدى را برانداخت. و طبق گفتار خودش روزه و نماز و حجّ و زكات را براى مردم دانست، و سیاست امپراطورى و كسرائى را بر عرب و عموم مسلمین جارى ساخت و حتى كار به جائى رسید كه نه تنها مردم شرف و فضل على را نمى‌شناختند و سوابق او را در إسلام نمى‌دانستند بلكه او را یك مرد متجاوز و متعدى تلقى كرده و به دیده مُنكرَ بر او مى‌نگریستند. حقیقت نبوّت كه در ولایت متجلى بود دستخوش نسیان شد و از إسلام جز اسمى و از قرآن جز رسمى و درسى باقى نماند. یعنى در واقع أمر، زمینه اینطور پیش مى‌رفت كه إسلام به صورت یك پدیده و حادثه تاریخى آمده و به مرور زمان محو شده و أثر خود را از دست داده است. ◎. در اینجا إسلام و آئین محمدى نیاز مُبْرَم به دو تكان داشت: تكان عملى و تكان علمى. تكان عملى توسط حضرت سید الشهداء حسین بن على علیه السلام صورت گرفت، و چون صاعقه دستگاه سلطنت جابره را تكان داد، و همچون بُرْكان و كوه آتشفشان غوغا كرد، و فریاد و صُراخ آن حضرت به طورى شدید بود كه هر مرده را زنده و هر خواب را بیدار كر، و عملا نشان داد كه آئین و رسم محمدى تبدیل به حكومت طاغوتى شده و دنیاى بین چین و بین آن طرف مصر و آفریقا به نام إسلام در آتش بیداد ستمگران ضد إسلام و معاند با إسلام كه سنت‌هاى جاهلى را بجاى سنت‌هاى محمدى نشانده‌اند، مى‌سوزد و طائر بلند پرواز صدق و أمانت و ایثار و ولایت و محبت در دست صیاد خون آشام گرفتار است. و براى این تكان و این إعلام هیچ راهى عالى‌تر و نقشه‌اى والاتر و فكرى صائب‌تر و خط مَشْیى راستین‌تر و مستقیم‌تر از منهاج سید الشّهداء علیه السلام معقول نیست. او با انتخاب این قیام آتشین، و این عشق شعله ور جهان سوز ضربه را زد به آنجا كه باید بزند! و تكان علمى توسّط حضرت صادق علیه السلام صورت گرفت!» |❸ |↫ |↫ مطالعه قسمت قبلی ⇱ |↫ مطالعه قسمت بعدی ⇲ |↫ فهرست مطالب ❏ ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ 🖇. مصادر: ❶. برگرفته از لمعات الحسین علیه السلام، ص ۱۷؛ ملحقات إحقاق الحقّ، ج ١١، ص۶۰۲؛ مقتل خوارزمی،ج ١، ص ١٨٨؛ بحارالانوار، ج۴۴، ص ۳۲۷ ❷. جهت اطلاع بیشتر رجوع شود به مروج الذهب، ج۴، ص ۴۰ ❸. برگرفته از امام شناسی، ج ۸، ص ۲۵۱ تا ۲۶۸ (تلخیص) @sire_salehan |
┅⊱⊰𖣐 آفــــآق حــُســِیـــنــی 𖣐⊱⊰┅ ۞. ابوالاحرار حسین بن علی علیه السلام می فرمایند: «اى مردم! رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر كسى ببیند سلطان ستمگرى را كه حرام خدا را حلال شمرد، و عهد خدا را بشكند، و خلاف سنت رسول خدا رفتار كند، و در میان بندگان خدا به گناه و ستم عمل كند؛ و آن شخص بیننده سكوت اختیار كند، و نه از راه‌كردار و نه از راه گفتار، او را سرزنش نكند و در مقام انكار و عیب گوئى بر نیاید؛ بر خداوند واجب است كه او را به همان جائى ببرد كه آن سلطان جائر را مى‌برد» |↫ منبع: برگرفته از لمعات الحسین علیه السلام، ص۵۵؛ بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۸۲ |↫ شرح حدیث در کانال سیره صالحان @sire_salehan |
┄┅⊱⊰𖣐 آفــــآق حــُســِیـــنـــۍ 𖣐⊱⊰┅┄ ⌘. عنوان | قیام به حق ۞. حضرت ابوالاحرار حسین بن علی علیه السلام میفرمایند: «أَیها الناسُ! إن رَسُولَ الله قَالَ: مَن رَأَى سُلطَانًا جَآئِرًا مُستَحِلًّا لِحُرُمِ اللَهِ، نَاکثا لِعَهدِ الله، مُخَالِفًا لِسُنة رَسُولِ اللَهِ ؛ یعمَلُ فِى عِبَادِ اللَهِ بِالإثمِ وَ العُدوَانِ؛ فَلَم یعَیر [یغَیر] عَلَیهِ بِفِعلٍ وَ لَاقَول، کانَ حَقا عَلَى الله أَن یدخِلَهُ مَدخَلَهُ. أَلَا وَ إنَّ هَولآءِ قَد لَزِمُوا طَاعَة الشیطَانِ، وَ تَرَکوا طَاعَة الرَّحمَنِ، وَ أَظهَرُوا الفَسَادَ، وَ عَطَّلُوا الحدُودَ؛ وَ استَأْثَرُوا بِالفَىْ‌ءِ؛ وَ أَحَلوا حَرَامَ اللَهِ، وَ حَرمُوا حَلَالَهُ؛ وَ أَنَا أَحَقُّ مِن غَیرٍ [مَن غَیرَ ـ مَن عَیرَ]» |❶ ۞. ترجمه علامه طهرانی قدس الله سره: « اى مردم! رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هر كسى ببیند سلطان ستمگرى را كه حرام خدا را حلال شمرد، و عهد خدا را بشكند، و خلاف سنت رسول خدا رفتار كند، و در میان بندگان خدا به گناه و ستم عمل كند؛ و آن شخص بیننده سكوت اختیار كند، و نه از راه‌كردار و نه از راه گفتار، او را سرزنش نكند و در مقام انكار و عیب گوئى بر نیاید؛ بر خداوند واجب است كه او را به همان جائى ببرد كه آن سلطان جائر را مى‌برد ◎. آگاه باشید كه این طائفه ستمگر و حكام جائر بنى امیه، پیوسته از شیطان پیروى نموده و طاعت او را بر خود لازم دانستند، و اطاعت خداوند رحمن را ترك گفتند، و زشتى و فساد را ظاهر نمودند، و حدود خدا را تعطیل كردند، و غنائم و فىْء را كه متعلق به همه مسلمین است اختصاص به خود دادند، و حرام خدا را حلال شمردند؛ و حلال خدا را حرام شمردند. و من از غیر خودم سزاوارترم (به جلوگیرى از این امور و نهى كردن از آنها و زمام امور مسلمانان را به دست گرفتن، تا به احكام قرآن و سنت رسول الله عمل شود)» ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ ۞. شرح و تفسیر: «بعضی میگویند هر قیامى قبل از قیام حضرت قائم علیه السلام صورت بگیرد، آن قیام باطل است، أیا ما كان؛ و هیچ‌كس دست به كار خیر و عدالت نباید بزند چون خلاف نظریه آن حضرت است. [ و این افراد به روایاتی تمسک می کنند از جمله آنکه ] حضرت صادق علیه السلام فرمودند: "خارج نمى‌شود از ما أهل البیت تا قیام قائم أحدى، براى اینكه ظلمى را از بین ببرد یا حقى را حیات ببخشد، مگر اینكه بلیات و مصائب و گرفتاری‌ها وى را خرد مى‌كند و از پا در آورده مى‌شكند؛ و قیام او موجب زیادى در گرفتارى‌ها و ناراحتى‌هاى ما و شیعیان ما خواهد شد!"|❷ ◎. اما منظور حضرت از این عبارت، قیام أفرادى از أهل البیت است که بخواهد قیامى كند كه نتیجه‌اش همانند قیام حضرت مهدى علیه السلام باشد، و دنیا را از شرك و ظلم برهاند و پرچم إسلام را بر سراسر كره زمین به اهتزاز در آورد، قطعا شكست خواهد خورد و قیامش به نتیجه نخواهد رسید؛ زیرا قیام حضرت مهدى علیه السلام پس از حصول شرائط و معداتى است كه موجب پیروزى و به نتیجه رسیدن آن قیام خواهد شد. پس هر كس قبل از او به این كار دست بزند شكست خواهد خورد؛ چون قیام، قیام نوعى نیست، قیام شخصى است ◎. و در روایت وارد است: مَا خَرَجَ وَ لَا یخْرُجُ‌، حضرت مى‌فرمایند: خارج نشده است و خارج نمى‌شود! اما مگر حضرت سیدالشهداء علیه السلام خروج نكرد؟ آیا مى‌توانیم بگوئیم خروج حضرت سیدالشهداء علیه السلام هم موجب زیادى مكروه و ناگوارى و كراهت حضرت صادق علیه السلام و شیعیانشان شده است؟! این را نمى‌توانیم بگوئیم؛ چون‌ مصب مَا خَرَجَ و لَا یخرُجُ آن قیام به حقى كه از نفس إمام معصوم یا در راه إمام زمان علیه السلام باشد نیست، بلكه آن خروجى است كه در مقابل او باشد. خروج حضرت سیدالشهداء علیه السلام به نص آن حضرت از ألزم لوازم و ضروریات بود. و اگر این قیام واقع نمى‌شد نامى از إسلام نمانده بود. این قیام، شرف و فضیلت بود؛ بهجت و مسرت بود؛ عنوان كراهت نبود ◎. این مسكینان نمى‌دانند كه ظهور حقیقى إمام زمان علیه السلام تنها ظهور شخصى و جسمى و عینى نیست. ظهور إمام زمان علیه السلام یعنى ظهور دین، یعنى ظهور صدق، یعنى ظهور عدالت، یعنى ظهور توحید. و به هر درجه‌اى كه دین در میان مردم ظهور پیدا كند آن حضرت ظهور پیدا كرده است؛ وبه هر درجه‌اى كه مردم راست بگویند و بر أساس عدالت رفتار كنند، حقیقت آن حضرت ظهور پیدا كرده است؛ وبه هر درجه‌اى كه مردم گرفتار معصیت و جنایت شوند حقیقت آن حضرت بیشتر غائب شده است»|❸ |↫ |↫ مطالعه قسمت قبلی ⇱ |↫ مطالعه قسمت بعدی ⇲ |↫ فهرست مطالب ❏ ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ 🖇. مصادر: ❶. برگرفته از لمعات الحسین علیه السلام، ص۵۵؛ بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۸۲ ❷. صحيفه سجاديه، ص٢٢ ❸. برگرفته از ولایت فقیه در حکومت اسلام، ج۴،ص۲۳و۵۵ (تلخیص) @sire_salehan |