eitaa logo
سیره صالحان
662 دنبال‌کننده
369 عکس
56 ویدیو
33 فایل
• أُحِبُّ الصّالحينَ و لَستُ مِنهم || لَعَلَّ اللهُ أن يرزُقني صلاحًا • . نشر فرمایشات و سیره علامه طهرانی و آیت الله طهرانی رضوان الله علیهما . 💻 اینستاگرام: instagram.com/siresalehan . 🎥 آپارات: aparat.com/sire_salehan
مشاهده در ایتا
دانلود
🍷. | ۰۰٣ 🕯. نڪاتے ڪوتاہ از فرمایشات عالم ربانے و حڪیم متالہ حضرت آیت اللہ سید محمدمحسن حسینے طهـرانے قدس سرہ : ۞. كلام معصوم علیه السلام معصوم است، همان‌گونه كه امام معصوم است. معصوم یعنی كسی كه هیچ‌ گونه شائبه كثرت و گَرد عوارض توغُّل در ماده و دنیا بر دامن قدس و طهارت او نمی نشیند؛ چنین شخصی معصوم است و چون معصوم است جاوید است. و عصمت مطلق اختصاص به او دارد. امّا بقیه مردم جاوید نیستند؛ چون تا كسی به مقام طهارت مطلقه نرسد، به هر مقدار هم كه كلامش دارای علوّ و رُقاء باشد، آمیخته به كثرت است. ۞. اطوار و ادواری كه بر ائمه علیهم السلام گذشته است مختلف است. گاهی ارتباط مردم با امام در كمال سهولت و یسر انجام میگرفته است. در زمان امیرالمومنین یك برهه از زمان حضرت ۲۵ سال در اختیار همه بود و مردم دسترسی به امام خود داشته‌اند، و زمانی را هم مثل زمان امام صادق مشاهده می‌كنیم كه حضرت به عنوان بصری می‌فرماید: آمدن تو به نزد ما موجب دردسر ما میشود. ۞. مسأله هدایت و ارشاد به هیچ‌ وجه ارتباطی با حضور و غیبت ندارد؛ زیرا هدایت عبارت است از: ارتباط نفس با مبدأ خود، و نحوه اتّجاه و جهت دادن نفس از جانب پروردگار و مقام ولایت كلّیه بر حسب كیفیت و خصوصیتی كه نفس واجد آن است. ولی آنچه مهم است و در اختیار انسان است، تسلیم در برابر حق است! ۞. هدایت عبارت است از: « عبور نفس از شوائب نفسانی » و تكامل عبارت است از: « عبور از ماده و رسیدن به تجرد» و از طرف دیگر در عالم تجرد مكان و زمان راه ندارد؛ زیرا مكان و زمان مربوط به عالم دنیا است. و لذا ولی خدا در غرب عالم است، اما گوئی در كنار شما نشسته و با شما صحبت می‌كند؛ برای او تفاوتی نمی‌كند. ۞. چرا در مجلس روضه یاد سیدالشّهداء علیه‌السّلام، حال بكاء می‌آورد؟ چون حضرت در دل و جان ما حضور دارد، و اگر نداشت بكاء پیدا نمی‌شد. چرا ذكر اولیاء برای انسان رقّت می‌آورد؟ چون همین كه ذكر آن بزرگان میشود، نفس انسان در مقام تجرّد و سرّ و ملكوت خود، با سرّ و ملكوت آن ولی اتصال پیدا می‌كند، و ملكوت آن ولی در این نفس‌تأثیر میگذارد. و إلّا اگر آن اتصال ملكوتی نباشد، حتّی اگر ولی خدا در كنار شما هم بنشیند به اندازه سر سوزنی در نفس شما تأثیر نمیگذارد. ۞. در زمان ما حضرت بقیةاللَه علیه‌السّلام، از خود ما به ما نزدیكتر است؛ چون حضرت احاطه علّی بر ملكوت و بر نفوس ما دارد. و این احاطه یعنی قرب و مجانست و مصاحبت، و اصلًا ولایت یعنی احاطه. ۞. مسأله ولایت این نیست كه شما خودتان را جدای از امام ببینید؛ بلكه ولایت یعنی اشراف بر هر آنچه كه در عالم هستی می‌گذرد. ولایت یعنی اینكه: در حال حاضر امام زمان علیه‌ السّلام به همان مقداری كه بر بدن و بر اراده و فكر خودشان احاطه دارند، به همان مقدار بر تمام عالم إشراف دارند. ۞. آنچه برای انسان مهمّ است، این است كه: فرصت را غنیمت بداند، و به اینكه خدا برای او چه تقدیر كرده نگاه نكند؛ بلكه به اینكه بین خود و خدای خود چه رابطه‌ای برقرار كرده توجّه كند و فرصت را غنیمت بداند كه، وإنَّ للَّه فى أيَّامِ دَهركُم نَفَحاتٌ ألَا فَتَعَرَّضوا لَها. ۞. امام عسكری علیه‌السّلام می‌فرمایند: هر شخصی از مؤمنین و شیعیان ما، اگر واقعاً دل خود را صاف كند و مقصود او از این دنیا، صیانت دین و تعظیم ولیش باشد، یعنی در راستای اهداف ولی خود حركت كند. خداوند نمی‌گذارد او به دست متلبس كافر و عالم فاسق افتد. بلكه خدا مؤمنی را در سر راهش قرار می‌دهد که او را در راه راست قرار می‌دهد و علاوه بر اینكه این مؤمن را به سوی او می‌فرستد او را به پذیرش سخن این مؤمن موفّق می‌نماید و به سخنانش گوش می‌دهد. ۞. كیفیت راهنمائی و هدایت افراد در دست ولی خدا است كه هر طور او تشخیص دهد باید انجام گیرد. گاه ولی می‌خواهد شخصی را به خود جذب كند لذا او را در كنار خود نگه میدارد. مرحوم قاضی رضوان اللَه علیه شاگردان بسیاری داشتند كه بعضی از آنها میخواستند به ایران بروند و ایشان صلاح نمی دیدند. اما همین مرحوم قاضی به آیة اللَه مسقطی می‌فرمایند كه: تو به‌ هرجا كه می‌خواهی برو! زیرا دو كیفیت خاص و دو طریق متفاوت دارند و خداوند متعال شرائط متفاوتی را در این عالم برای افراد قرار میدهد. عمده مسأله این است كه: در هر شرائطی ما خود را در اختیار مشیت پروردگار قرار دهیم، و این نكته مهم است. ۞. علامه طهرانی قدس سره میفرمود: آنچه كه در این راه مهم است مسأله اطاعت است؛ زیرا اطاعت در این راه كارساز است. بنابراین، مسأله فقط به دیدن نیست جان من! و چه بسا همین دیدنها ممكن است انسان را از ولی خدا قطع كند. 📚. منبع: شرح عنوان بصری، مجلس ٣ #⃣. 🔰. @sire_salehan |
❈ ما بايد بدانيم راه خدا، راهِ صداقت و صفاى باطن است، و صداقت و صفاى باطن است كه انسان را حركت می‌دهد؛ نه نماز شب و ذكر و شركت در اين مجالس! این معیار باید اصل قرار بگيرد و ستونِ اين خيمه واقع شود. اگر آن صداقت و حُريّت و عبوديّت بود... اين خيمه در وضعيت خودش برقرار می‌ماند و اگر آن ستون نبود اين خيمه پایین می‌‌‌‏آيد. حال ما هر چه تصور كنيم كه در زير خيمه هستيم فايده ‏و نتيجه ‏اى ندارد. ✍🏼. عالم ربانی آیةالله طهرانی قدس سره 📚. پرسش و پاسخ، مجلس ۲۷ 🔰. @sire_salehan |
❈ فضای نفاق، خواهی ‌‌‌نخواهی، قلب را کم‌ کم برمی‌ گرداند و همین‌ طور که این دل مرحله‌ به مرحله بر می‌گردد، تمام حالات روحی، افکار و تعقّل نیز تبدیل به شیطنت می‌شود! در فضای نفاق قرار گرفتن، قلب عالِم را هم بر می‌گردند و او را منافق می‌ کند؛ اگر چه علم را از او نمی‌گیرد! ✍🏼. عالم ربانی آیةالله طهرانی قدس سره 📚. رساله عمره مفرده، ص ۴۱ 🔰. @sire_salehan |
﷽ 📌. گناه نا امیدی از رحمت خدا، بالاتر از قتل نفس است 📚 عالم ربانے و حڪیم متالہ مرحوم آیةاللہ سید محمد محسن حسینے طهــرانے رضوان اللہ علیہ در " شرح دعای ابوحمزه ثمالی، سنه ۱۴۲۱، مجلس۱۱ " مے فرمایند: ✍🏻. یکی از اصحاب بر امام كاظم عليه ‏السّلام وارد شد و گفت يابن رسول اللَه امروز یکی از دوستان سابقم را دیدم که روزه می خورد!! گفتم: مگر روزه نيستى؟! گفت من ديگر روزه بگيرم فائده ‏اى ندارد! سال ‏ها قبل نيمه ‏هاى شب، هارون مرا خواست. به نزدش آمدم. برخلاف انتظارم با من ملاطفت و مهربانی كرد. يك خورده آرامش پيدا كردم. گفت: اگر خواسته ای داشته باشم اطاعت می‌کنی؟ گفتم: همه چیزم فدای خلیفه! گفت: تا چقدر مى‏ توانى در راه ما ايثار كنى؟ گفتم: از همه اموالم حتّى از زن و فرزندانم هم می‏توانم در راه خليفه دست بكشم. خليفه خنديد و مرا ترخيص كرد. آمدم منزل. ❖. همين كه قصد خواب کردم، دوباره در زدند و مرا خواستند. به نزد خلیفه رفتم. هارون گفت از مال و زن و فرزندنت گذشتى ديگر تا چه حدّ می‌‏توانی در راه ما ايثار كنى؟ گفتم: خليفه به سلامت باد از جانم هم مى‏ توانم بگذرم! باز خليفه مرا ترخيص كرد. به خانه رفتم و تا قصد خواب کردم باز در زدند. گفتم: این دفعه مرگ ما حتمی است. خلیفه گفت: از مال و جانت گذشتى آيا هنوز چيزى باقى مانده كه در راه ما بدهی؟ گفتم: اى خليفه، از دينم هم گذشتم! گفت: احسنت! همین را می‌خواستم! حالا هرچه اين شخص می‌گوید گوش كن. ❖. همراه او به يك زندان‏ بسيار مخوفى که صداى ناله و ضجّه از آن بلند بود رفتیم. يك مشت پيرمرد، جوان، مفلوك، همين ‏طور افتاده‏ بودند. گفت: اينها همه از بنى‏ هاشم هستند. بعد پیرمردی ۶۰ ساله را آورد گفت: گردن او را بزن! گفتم: اگر نزنم چه؟ گفت: هارون دستور داده اگر نزنى من گردن تو را بزنم! هرچه آن پيرمرد التماس كرد با تمام ناراحتى و سختی ــ دینمان را هم که داده بودیم ــ اوّلی را کشتم. دیگر شروع شد دومی و سومی، جوان و بچه. چند تای اوّلی سخت بود، بعد دیگر راحت می کشتم. میگفت : حال با این کاری که کردم دیگر جهنّمى شدم؛ چرا روزه بگيريم؟ ❖. امام كاظم عليه ‏السّلام فرمودند: " همین يأسِ از رحمت‏ خدا گناهش بیشتر است از كشتن آن شصت نفر. " چون درِ بين خود و خدا را بسته می‌بیند! خب حالا شصت نفر را كشتى! مسأله آسانى نيست، گناه بزرگی است. ولى بالأخره هنوز تعلّقِ تو با خدا كه از بين نرفته؛ اين گناهش بيشتر است. 🔰 @sire_salehan |
﷽ 📌. روایتی از امام صادق علیه السلام در باب امر به معروف و نهی از منکر 📚 عالم ربانے و حڪیم متالہ مرحوم آیةاللہ سید محمدمحسن حسینے طهــرانے رضوان اللہ علیہ در " اسرار ملکوت، ج۱، ص ۱۴۰ " آورده اند:: ✍🏻. مرحوم کلینی در کتاب کافی از علیّ بن ابراهیم از هارون بن مسلم از مسعدة بن صدقه از امام صادق علیه السّلام روایت می‌کند: «مسعدة بن صدقه می‌گوید: شنیدم از امام صادق علیه السّلام که در جواب کسی‌که سؤال کرد از آن حضرت: آیا امر به معروف و نهی از منکر واجب است بر جمیع افراد امّت؟ فرمودند: ”خیر، بر همه واجب نیست.“ سپس به آن حضرت گفته شد: به چه جهت؟ ۞. فرمود: ” به تحقیق که امر به معروف و نهی از منکر واجب است بر فردی که دارای قوّت و نفوذ کلمه است و افراد از او اطاعت می‌کنند و به حقیقت امر به معروف و نهی از منکر و حدود و ثغور آن عالم و واقف می‌باشد؛ نه بر فرد ضعیفی که راه به جایی نبرده است و از ادراک صحیح و فهم واقعی محتوای این دو اصل ناتوان می‌باشد، و چه بسا بخواهد حقّی را بیان و اظهار کند ولی با باطلی مزج و خلط می‌نماید. ۞. و دلیل بر این مطلب کتاب خدای عزّوجلّ است که می‌فرماید: ﴿از میان شما مؤمنان باید گروهی به‌پا خیزند و مردم را به امر خیر و کار نیک دعوت نمایند و از رفتار زشت و ناروا برحذر دارند.﴾ ❶ این آیه دلالت دارد که مقصود گروهی خاص می‌باشند نه جمیع افراد امّت؛ هم‌چنان‌که در جای دیگر خدا می‌فرماید: ﴿و از میان قوم موسی گروهی باشند که مردم را به حقّ دعوت می‌نمایند و اساس امور خود را بر عدل پایه‌گذاری می‌کنند.﴾ ❷ و نفرمود: بر جمیع امّت موسی واجب است، و نفرمود: بر هر قوم و گروهی واجب است؛ در حالی‌که در زمان حضرت موسی گروه‌ها و امّت‌های زیادی بودند، و امّت به یک فرد و بیشتر اطلاق می‌شود، چنانچه خدای متعال دربارۀ حضرت ابراهیم علیه السّلام می‌فرماید: ﴿به درستی‌که ابراهیم امّتی بود مطیع پروردگار﴾❸ ، یعنی منقاد پروردگار از هر حیث و هر جهت. ۞. بنابراین در این زمان که زمان سکوت و آرامش است چنانچه شخصی واجد شرایط سابق‌الذّکر نباشد، یعنی فاقد قدرت و افرادی که او را تأیید نمایند و از او اطاعت کنند باشد، بنابراین امر به معروف و نهی از منکر از او ساقط می‌گردد.“ ۞. مسعده می‌گوید: شنیدم از امام صادق علیه السّلام در جواب کسی‌ که از آن حضرت از معنی این حدیث که از رسول خدا صلّی اللَه علیه و آله و سلّم رسیده است سؤال نمود؛ رسول خدا فرمود: ”با فضیلت‌ترین مبارزه‌ها در راه خدا سخن عدلی است که در پیشگاه حاکم جائر و امام ظالم گفته شود.“ ۞. حضرت صادق علیه السّلام فرمود: ”معنای این حدیث این است که آن شخص، حاکم جائر و امام ظالم را به راه راست و طریق عدل دعوت نماید. البتّه پس از اینکه کاملاً به اطراف و جوانب مسأله واقف باشد و علم و اطّلاع کافی نسبت به حقیقت دعوت داشته باشد، و در عین حال آن حاکم و امام جائر نیز سخن او را بشنود و کلام و موعظۀ او را به‌دیدۀ قبول بنگرد. و در غیر این‌صورت امر به معروف و نهی از منکر بر آن شخص واجب نمی‌باشد.“»❹ ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ 🖇. مصادر: ❶. آل عمران، آیه ۱۰۴: ﴿وَلۡتَكُن مِّنكُمۡ أُمَّةٞ يَدۡعُونَ إِلَى ٱلۡخَيۡرِ وَيَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَيَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ وَأُوْلَـٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ﴾ ❷. اعراف، آیه ۱۵۲: ﴿وَمِن قَوۡمِ مُوسَىٰٓ أُمَّةٞ يَهۡدُونَ بِٱلۡحَقِّ وَبِهِۦ يَعۡدِلُونَ﴾، ❸. سوره نحل، آیه ۱۲۰ : ﴿إِنَّ إِبۡرَٰهِيمَ كَانَ أُمَّةٗ قَانِتٗا لِّلَّهِ﴾ ❹. الکافی، ج۵، ص ۵۹ @sire_salehan |
﷽ 📌. احتیاط شدید اولیاء الهی در حفظ خون و جان مسلمین! 📚 عالم ربانے و حڪیم متالہ مرحوم آیةاللہ سید محمدمحسن حسینے طهــرانے رضوان اللہ علیہ در " اسرارملکوت، ج۲، ص ۳۸۶ " میفرمایند: ✍🏻. روزی در محضر حضرت حدّاد ـ رضوان اللَه علیه ـ بودم، سخن از جریانات و وقایع مصیبت‌بار و فاجعۀ کشتار مسجد گوهرشاد در زمان رضاشاه ملعون به میان آمد، و فردی که به واسطۀ سخنرانی او و تحریک حکومت جبّار پهلوی این فاجعه به وقوع پیوست؛ ایشان در حالی‌که آثار تألّم و تأثّر شدید از وجنات و چهرۀ منوّرشان هویدا بود فرمودند: ۞. " این شخص به چه جرأتی آن منبر کذایی و آن سخنرانی را در آن موقعیّت بسیار خطرناک و تحریک‌آمیز انجام داد که باعث هلاکت و قتل عام بیش از چهار هزار نفر انسان بی‌گناه و مؤمن گردید، و جواب خدا را چگونه خواهد داد؟! و چگونه است که خود از معرکه جان سالم به‌در ببرد و بقیّۀ مردم را به دست گلوله‌ها و مسلسل‌ها بسپارد؟ آیا این روش روا و انسانی است؟ اگر سخن حق است و عمل صحیح، بسیار خوب خود شما هم همراه و همگام با مردم تا آخرین نفر و آخرین نفس در صحنه و معرکه حضور داشته باش، و همان نتیجه و مآلی را که برای سایر افراد پیش‌بینی می‌نمودی برای خود نیز اختیار نما؛ و اگر این عمل خلاف و به دور از موازین شرعی و عقلی است، چرا مردم باید تاوان او را بپردازند؟! سخن گفتن آسان است و مردم را راهی دیار عدم کردن چندان دشوار نیست؛ آنچه که دشوار و بسی خطیر است پذیرش مسئولیّت امّت و تقبّل آن در قبال حضرت حق است. آنچه که اهمّیت حیاتی و ملزمه دارد تحفّظ دماء و اعراض مردم است و حراست از جان و مال و ناموس ملّت است. " ۞. روزی مرحوم والد [ علامه طهرانی] رضوان اللَه علیه به یکی از اعاظم از بستگان و ارحام می‌فرمودند: " ما تا جایی می‌توانیم امور را امضا و صحّه بگذاریم و خود همراه و همگام با جریانات و مسائل اجتماعی قرار گیریم که خون از بینی فردی نیاید؛ و اگر کار به اینجا رسید، ما دیگر نمی‌توانیم مسئولیّت امور را به عهده بگیریم و این مسأله از قدرت و تحمّل ما خارج است. " ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ @sire_salehan |
﷽ 📌. حقیقت جویی و حرّیت نسل جوان امروز 📚 عالم ربانے و حڪیم متالہ مرحوم آیةاللہ سید محمدمحسن حسینے طهــرانے رضوان اللہ علیہ در کتاب " فقاهت در تشیع ، ص ۳۵ " میفرمایند: ✍🏻. پدیده‌های تکنولوژی جدید و فناوری شگرف امروز گرچه دارای معایب و نواقصی است، ولی این ارمغان مبارک و هدیۀ خجسته را برای نسل امروز مهیّا نموده است که پرده‌های ظلم و عصبیّت و کتمان و هویٰ و هوس که همچون سدّی محکم در دهانۀ جریان رودخانه و مسیل آب گوارا برای سیراب نمودن دل‌ها و نفوس مستعدّه قرار گرفته بودند، دیگر اثر خود را از دست داده‌اند و چشمۀ خروشان و زلال معرفت بر بستر نفوس و قلوب جویندگان و پویندگان حق و حقیقت، ساری و جاری می‌گردد. ۞. جوان امروز بیش از آنکه به سخنان ما گوش فرا دهد، به عملکرد و رفتار ما می‌اندیشد و آن را با موازین فطری و عقلانی خویش به محک و سنجش می‌گذارد. تألیف کتاب‌های فقهی و فلسفی و اخلاقی در برابر یک دروغ و یک تزویر و یک خلاف، پشیزی به‌حساب نمی‌آید؛ و برگزاری مجالس وعظ و خطابه در برابر رویکرد خلافِ اخلاق، سودی نخواهد بخشید. ۞. امروزه دیگر سخن از طهارات و نجاسات با نسل جوان ثمری ندارد، و رساله‌های عملیّه که متکفّل احکام و تکالیف ظاهری می‌باشند، در فضای فرهنگ و باورهای نسل جدید چندان مشکلی را حل نخواهند کرد. تکلیف به نماز و روزه و خمس و زکات بدون ارائۀ مبانی اخلاق و اعتقادات رصین و قابل هضم و قبول، مثمر ثمر نخواهد بود. ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ @sire_salehan |
﷽ 📌. ما حتی با مخالفان خود هم باید صادق باشیم! 📚 عالم ربانے و حڪیم متالہ مرحوم آیةاللہ سید محمدمحسن حسینے طهــرانے رضوان اللہ علیہ در کتاب " فقاهت در تشیع ، ص ۳۵ " میفرمایند: ✍🏻. مرحوم والد معظّم، علاّمه طهرانی ـ قدّس الله سرّه روزی به بنده فرمودند: در آن دوران که با مرحوم آیةالله خمینی (سال‌های قبل از سنۀ ٤٢) دربارۀ مسائل انقلاب و مبانی و کیفیّت رفتار و منش متصدّیان امر صحبت می‌کردیم، روزی به ایشان گفتم: اصل اوّل و محور اساسی در این انقلاب و حرکت، صداقت است. ما حتّی با شاه و رئیس جمهور امریکا نیز باید صداقت داشته باشیم و با آنها رو راست باشیم، و آنها نباید از ما دروغ و تزویر و نفاق و دو‌ رویی را احساس نمایند! ۞. و این مسئله به چند دلیل است: اوّل اینکه: این افراد با وسایل و امکاناتی که در اختیار دارند بالأخره دروغ ما را کشف خواهند کرد و پی به تزویر و نفاق ما خواهند برد، و دیگر اعتماد و اعتباری برای ما به جای نخواهند گذارد، و به سخنان حق و صحیح ما، وقعی نمی‌گذارند. ۞. ثانیاً: ما در این نهضت و انقلاب، داعیۀ تبلیغ و رسالت رسول خدا را داریم و خود را مبلّغ آن مکتب و آن مرام به جامعه و دنیا معرّفی نموده‌ایم، و مردم از آن منظر و دیدگاه به ما می‌نگرند. ما که مبلّغ فلان شخص و یا فلان حزب و یا فلان حکومت نیستیم؛ مبلّغ کسی هستیم که شراشر وجودش صدق مطلق و حقّ مطلق و صفای مطلق و انسانیّت مطلق و تجرّد و توحید محض بوده است، و مبلّغ معصومین هستیم که یک ناصواب در تمام مدّت حیات، کسی از آنان مشاهده ننمود و موافق و مخالفْ آنان را به طهارت و صفا و پاکی می‌ستودند و بر این نکته اعتراف می‌نمودند. و همۀ دنیا از روش و سنّت آن بزرگواران اطّلاع دارند، آن‌وقت چگونه ما می‌توانیم مردم را به سمت و سوی آن مکتب و مسیر آن معصومین علیهم السّلام دعوت و تشویق نماییم درحالی‌که خود بر خلاف مبانی و مدرسۀ آنان رفتار کنیم؟! ۞. ثالثاً (این مطلب بسیار مهم‌تر و با تأمّل‌تر از دو نکتۀ قبل است): ما باید ببینیم که هدف و نتیجۀ این نهضت و انقلاب چه می‌باشد؟ آیا هدف و غایت این حرکت، صرف سقوط سلطنت و حکومت ظلم و جور است و در پی آن حکومتی شبیه و همسان با آن، و آنچه در اینجا تغیّر و تحوّل می‌یابد، رفتن افرادی معدود و آمدن افرادی به‌جای آنها با همان روش و همان ظلم و همان انحراف و همان تضییع حقوق ملّت و همان سرقت و همان تقلّب و دروغ و همان کتمان حقایق، ولی با رنگ و لعابی متفاوت و در قالب و صورت دین و شریعت و فقه و ولایت؛ یا اینکه هدف و غایت از این نهضت، از بین بردن دروغ و جایگزینی صدق در همۀ احوال و همۀ ظروف، از بین بردن سرقت و چپاول و جلوگیری از غارت اموال و حقوق ملّت و جایگزینی عدل و داد و احقاق حقوق مردم و دستگیری از ضعیف و بیچارگانی که جز خدای متعال، فریادرسی ندارند و رابطه و پناهگاهی در این دنیا برای احقاق حقوق خویش نیافته‌اند، می‌باشد؟! ۞. بنابراین مگر امکان دارد مقدّمۀ خلاف و حرام، آدمی را به نتیجه و هدفی الهی و ربوبی برساند؟! مگر ممکن است با دروغ و تزویر و نفاق، به صفا و نورانیّت و حقیقت راه یافت؟! تئوری و قاعدۀ باطل: «جواز اقدام به هر عمل و رفتاری جهت حفظ نظام» جز همان توجیه وسیله به‌واسطۀ هدف است؟! علاوه بر این، مگر قضیّه با یک دروغ و یکی و دو تزویر حل می‌شود؟! نتیجه و پیامد دروغ و تزویر، دروغ دیگر و تزویر دیگر، و همین‌طور إلی ما شاءالله جریان امور و مسائل اجتماعی دربست و صد درصد در چهارچوب کذب و نفاق و تزویر و خدعه قرار خواهد گرفت، و برای حفظ نظام موجود دائماً متوسّل به دروغ و غیره خواهیم شد. روی این معادله و محاسبه، خودِ نظام و حکومتْ دیگر نظام و حکومت اسلام نخواهد بود؛ زیرا در تمام امور، متّکی به امر خلاف خواهد شد. و این نکته‌ای است که به‌طور کلّی ما از آن غافل شده‌ایم و بدون توجه به معنا و مفهوم این جمله، خود ملتزم به تحقّق یک نظام غیر اسلامی و غیر الهی گشته‌ایم!  ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ @sire_salehan |
┄┄┅⊱⊰𖣐 حــَـیـــﺎتـ جﺎۈیــد 𖣐⊱⊰┅┄┄ ░ . عنوان ۰۰ : اهمیت و جایگاه وصیت نامه امیرالمومنین علیه السلام ۞. عالم ربانی حضرت آیت الله سید محمد محسن حسینی طهرانی قدس الله سره در مقدمه کتاب شریف " حیات جاوید " میفرمایند: ◈ این وصیّت‌نامه که بجاست آن را آئین‌نامۀ فلاح و رستگاری دو سرا نامید، أمیرمؤمنان تمام جوانب و لوازم یک زندگی سعادتمند و موفّق، در دو جنبۀ دنیوی و اخروی و شخصی و اجتماعی برای رسیدن به نقطۀ کمال را مورد توجّه قرار داده‌اند؛ و دقیقاً با اشراف کامل و ولائی بر سرائر نفوس بشری و اسرار حیات طیّبۀ اجتماعی، و رموز سیر در مراتب فعلیّت‌های انسانی و تحصیل سعادت دنیا و آخرت به نحو اتمّ در زمینه و بستر امنیّت و اعتدال اجتماعی، دستورالعمل و برنامۀ آن را مدوّن و مبوّب، روشن و آشکار نموده‌اند. ◈ تو گوئی این شخصیّت ممتاز عالم وجود از ابتداء خلقت افلاک و زمین و زمان و پیدایش بنی‌آدم، همراه و هم‌صحبت با تک‌ تک آنان بوده و با رمز و راز هر یک به خوبی آشنایی داشته و در همۀ احوال و تبدّل حوادث با همه حضور عینی و شهودی داشته است، و اینک ثمره و نتیجۀ این تجربۀ نایاب را در اختیار آیندگان و تشنگان سبل سلام، و حتّی پویندگان مسیر امنیّت و صلاح دنیوی، خصوصاً در زمان حاضر، قرار می‌دهد؛ و نه تنها آنان که مسیر حیات طیّبۀ خود را بر محوریّت آموزه‌های اولیای الهی و حقایق وحیانی تنظیم نموده‌اند و هیچ مقصد و غایتی را جز لقاء حقّ و رفع حجب ماسِوی‌الله و تحقّق حقیقت عبودیّت محضه مورد توجّه و امعان نظر قرار نداده‌اند، باید از این منهج و دستور حضرتش به طور دقیق و صد در صد پیروی و تبعیّت نمایند، ◈ بلکه حتّی غیر ملتزمین به مبانی شرع از سایر مذاهب و ملل و منکرین اصل دین و تشریع و وجود صانع و پروردگار نیز اگر بخواهند با روشی عقلانی و منطقی و در امنیّت و آرامش کامل و تحصیل خواست‌ های مشروع و منطقی انسانی و حقوق شهروندی به نحو مطلوب، به دور از نگرانی‌های اجتماعی و ناهنجاری‌های فردی زندگی کنند، باید به این وصیّت‌نامه و نکات طلایی آن جامۀ عمل بپوشانند. ◈ علاّمه حاج سیّد محمّد حسین حسینی طهرانی قدّس الله سرّه  پس از مراجعت از نجف اشرف در روزهای جمعه، این وصیّت‌نامه را برای دوستان شرح و توضیح می‌فرمودند، و بسیار به مضامین و حقایق آن اهتمام و توصیه می‌کردند و همه را به مطالعه و تدبّر و تعمّق در عبارات و دستورات آن تشویق می‌فرمودند. و اهتمام در عمل به آن را تکلیف شرعی و اصل و اساس حرکت سالک به سوی پروردگار می‌دانستند، و خود در وصیّت‌نامۀ خویش متذکّر شده‌اند که: می‌خواستم وصیّت‌نامه مفصّلی بنویسم که حاوی مطالب مهمّ اخلاقی باشد، دیدم با وجود مطالب عالیه و حقایق سامیه‌ای که أمیرالمؤمنین علیه السّلام در حاضرَین به امام حسن مجتبی علیه السّلام در وصیّت‌نامه خود نوشته‌اند و در نهج البلاغه مسطور است، دیگر از بیان مکارم اخلاق و آداب، دم زدن مایۀ شرمندگی است. |❶ |↫ |↫ مطالعه قسمت بعدی ⇲ ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ 🖇. مصادر: ❶. مطلع انوار، ج۱، ص ۱۱۱ ؛ حیات جاوید، ص ۲۰ @sire_salehan |
┄┄┅⊱⊰𖣐 حــَـیـــﺎتـ جﺎۈیــد 𖣐⊱⊰┅┄┄ ░ .عنوان ۰۱ : نامه پدری که عمرش به سر آمده به فرزندی که آرزو ها را در ضمیر خویش می پروراند. ۞. متن وصیت امیرالمومنین علیه السلام مِنَ الوالِدِ الفانِ، المُقِرِّ لِلزَّمانِ، المُدبِرِ العُمُرِ، المُستَسلِمِ لِلدّهر، الذّامِّ لِلدُّنیا، السّاکِنِ مَساکِنَ المَوتَی، و الظّاعِنِ عَنها غَدًا، إلَی المَولودِ المُؤَمِّلِ ما لا یُدرِکُ، السّالِکِ سَبیلَ مَن قَد هَلَکَ، غَرَضِ الأَسقامِ، و رَهینَةِ الأیّامِ، و رَمِیَّةِ المَصائِبِ، و عَبدِ الدُّنْیا، و تاجِرِ الغُرورِ، و غَریمِ المَنایا، و أسیرِ المَوتِ، و حَلیفِ الهُمومِ، و قَرینِ الأَحزانِ، و نُصُبِ الآفاتِ، و صَریعِ الشَّهَواتِ، و خَلیفَةِ الأَمْوات. |❶ ۞. ترجمه حضرت آیةالله طهرانی قدس سره: این وصیّت از طرف پدری است که عمرش به سر آمده است، و به گذشت ایّام و سپری شدن روزگار اقرار و باور دارد، زندگانی خویش را پشت سر گذاشته، و خود را تسلیم سرنوشت و روزگار ساخته است، کسی که از دنیا روی‌ گردان شده و آن را نکوهش می‌نماید، و در جایگاه مردگان مسکن گزیده است، و فردا رحل اقامت به دیگر سرای کشد و به عالم آخرت کوچ نماید به فرزندی که آرزوهای دست نایافتنی را در ذهن و ضمیر خود می‌پروراند، و راه و مسیر هلاک‌ شدگان گذشته را در می‌نوردد، بیماری‌ ها و آلام گرداگرد او را فراگرفته، و روزگار او را در چنبرۀ سلطه و غلبه خویش به ستوه آورده است، مصیبت‌ ها و ناگواری‌ های زمانه او را مورد آماج تیرهای بلا گردانیده‌اند، و دنیا او را به تذلّل و تواضع و خشوع و عبودیّت خود فرا می‌ خواند، و به واسطه این عبودیّت در مقابل دنیا، بر غرور و تکبّر و خود محوری و انانیّتِ او دائماً افزوده می‌گردد، و از داد و ستد در دنیا متاعی جز تفاخر و تکاثر و برتری طلبی به‌دست نمی‌آورد. کسی که پیوسته گردباد حوادث او را از پای در آورده، و در چنگال مرگ اسیر و ناتوان بسر می‌برد. فرزندی که ملازم با درگیری‌ های فکری و اضطرابات نفسانی، و همنشین با غم‌ ها و غصّه‌ هاست، امراض پیوسته او را هدف قرار داده و شهوات بر زمینش می‌زند و در مسیر مردگان چند صباحی سپری خواهد نمود و به آنان ملحق می‌شود. |❷ |↫ |↫ مطالعه قسمت قبلی ⇱ |↫ مطالعه قسمت بعدی ⇲ |↫ فهرست مطالب ❏ ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ 🖇. مصادر: ❶. نهج البلاغه، نامه ۳۱ ❷. حیات جاوید، ص ۶۶ @sire_salehan |
┄┄┅⊱⊰𖣐 حــَـیـــﺎتـ جﺎۈیــد 𖣐⊱⊰┅┄┄ ░ .عنوان ۰٢ : کلام أمیرالمؤمنین علیه السّلام در علّت و انگیزه بیان این وصیّت‌نامه ۞. متن وصیت امیرالمومنین علیه السلام: أمّا بَعدُ، فَإنَّ فیما تَبَیَّنتُ مِن إدبارِ الدُّنیا عَنّی، و جُموحِ الدَّهرِ عَلَیَّ، و إقبالِ الآخِرَةِ إلَیَّ، ما یُرَغِّبُنی [ما یَزَعُنی] عَن ذِکرِ مَن سِوایَ، و الِاهتِمامِ بِما وَرائی، غَیرَ أَنّی حَیثُ تَفَرَّدَ بی ـ دونَ هُمومِ النّاسِ ـ هَمُّ نَفسی، فَصَدَقَنی رَأْیی، و صَرَفَنی عَن هَوای، و صَرَّحَ لی مَحضُ أمری، فَأَفضَی بی إِلَی جِدٍّ لا یَکونُ فیهِ لَعِبٌ، و صِدقٍ لا یَشوبُهُ کَذِبٌ، و وَجَدتُکَ بَعضی، بَل وَجَدتُکَ کُلّی، حَتَّی کَأَنَّ شَیئًا لَو أصَابَکَ أصَابَنی، و کَأنَّ المَوتَ لَو أتاکَ أتانی، فَعَنانی مِن أمرِکَ ما یَعنینی مِن أمرِ نَفسی، فَکَتَبتُ إلَیکَ [کِتابی] مُستَظهِرًا بِهِ إن أنا بَقیتُ لَکَ أَو فَنیتُ |❶ ۞. ترجمه حضرت آیةالله طهرانی قدس سره: امّا بعد، پس از آنکه آشکار شد که دنیا از من روی گردانده است، و روزگار با گذشت زمان بر سرنوشت من چیره و غالب گشته است، و آخرت را در پیش روی خویش می‌نگرم، دیگر فائده‌ای از یاد کردن دیگران نمی‌ یابم؛ زیرا پرداختن به امور خود مرا از توجّه به غیر و کنکاش در کار دیگران باز می‌ دارد و کفایت می‌ کند؛ و رغبتی در اهتمام به امور گذشته در خود نمی‌ بینم مگر در چنین موقعیّتی که هموم و اشتغال به امور مردم و پیگیری نیازهای آنان را به کناری نهادم و به نیازها و ابتلائات خویش پرداختم، و دریافتم که اهتمام به نیاز خود، فکر و رأی مرا با خویش همراه و موافق نموده است، و از هوا و آرزوهای بشری دور ساخته، و واقعیّت مرا و عاقبت روزگارم را بر من روشن و بر ملا نموده است، پس مرا به سمت اراده‌ ای آهنین و عزمی راسخ و اهتمامی بلیغ در امر خود سوق داده است که هیچ شائبۀ شوخی و مزاح و بازیگری در ارادۀ خویش نمی‌یابم، و به جدّ نسبت به مآل و آیندۀ خود نگرانم و حقایق پیش روی خود را بازی و هزل نمی‌نگرم، و وقایع در انتظار خویش را دروغ و خلاف نمی‌پندارم. ۞. در یک چنین وضعیّت و موقعیّتِ خود، تو (ا مام حسن علیه السّلام ) را پاره‌ ای از وجود خویش می‌یابم، نه، بلکه تمام وجود باقی و استمراری خود احساس می‌ کنم. تا این مقدار که اگر مسأله‌ ای برای تو رخ دهد گویا برای من پیش آمده است، و اگر مرگ تو را دریابد گویی مرا دریافته است، و هرچه تو را به سختی و تعب اندازد این چنین می‌ پندارم که مرا به اذیّت و ابتلاء انداخته است. بنابراین مشغول تدوین این وصیّت‌نامه شدم و امیدوارم که مورد پذیرش و اهتمام تو قرار گیرد. چه در حال حیات و چه در حال ممات. ( یعنی این وصیّت را فقط برای زمان پس از فوت خویش ننوشتم، بلکه برای عمل کردن و پرداختن به آن در هر حال و هر لحظه از عمر و حیات تو نوشتم.)» |❷ |↫ |↫ مطالعه قسمت قبلی ⇱ |↫ مطالعه قسمت بعدی ⇲ |↫ فهرست مطالب ❏ ┄┄┄┄┄┄┅⊱⊰𖣐⊱⊰┅┄┄┄┄┄┄ 🖇. مصادر: ❶. نهج البلاغه، نامه ۳۱ ❷. حیات جاوید، ص ۶۸ @sire_salehan |