🔺️آیات فتح و دعای نصر؛ توصیه رهبر انقلاب برای پیروزی جبهه مقاومت
🔹️حضرت آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی، خواندن سوره فتح، دعای چهاردهم صحیفه سجادیه و دعای توسل را برای موفقیت جبهه مقاومت توصیه کردند.
@Tabnak
7.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
توصیه ای شنیدنی از شهید مطهری به شاگردان خود و نقل خاطره ای از علامه طباطبایی در پایان یکی از جلسات درس اسفار؛ قم، مسجد ارک، سال ۱۳۵۵
🔸 مکتب صدرالمتالهین، مکتب توأم شدن عقل و قلب
🔹 کسی اگر بخواهد واقعاً حکمت متعالیه را بخواند باید زمینه قلبی و روحی و معنوی آن را هم فراهم بکند!
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
@Nafahat_eri
https://eitaa.com/sirefarzanegan
✳️ جفا به مرحوم آیتالله خویی!
✔️ آیت الله علوی بروجردی:
🔹 هنر این است که آدم در نجف بماند؛ رئیس حکومت هم صدّام است که با ایران دارد میجنگد و مردم شیعه و سنّی را مجبور به جنگ با ایران میکند. روی سر شهرهای ما موشک میریخت. صدام هم آدمی است که وقتی با یک نفر مخالف بود، فقط اینطور نبود که خودش را بکشد، علاوه بر خودش زن و بچهاش را هم میکشت؛ اگر برادر یا خواهری هم داشت، احتیاطا میکشت! اما در کنار این صدّام، یک کلمه از مرحوم آیت الله خویی علیه ایران یا به نفع صدّام صادر نشد؛ این خیلی مهم است.
🔸 این مجاهده است که آدم بیخ گوشِ یک آدمِ ظالمی مثل صدّام بنشیند، اما یک کلمه نگوید که رنگ طرفداری از صدّام یا رنگ مخالفت با ایرانی داشته باشد که الان اسیر جنگ شده و دارد میجنگد.
🔹 ما متأسفانه و شوربختانه این مجاهده را قدر ندانستیم. ما خیال میکردیم آیتالله خویی باید هر روز اعلامیه بدهد و صدام را طعن و لعن کند، اما مگر میتوانست؟! مگر میشد؟! صدام چند تا از فرزندان آقای خویی را کشت؟! چند تا از دامادهای ایشان را کشت؟! بعد از انتفاضه عراق، هلیکوپتر کنار منزل ایشان نشست و ایشان را برای بازجویی به بغداد بردند.
🔸 یک شخصی در این فشارها باشد و اینقدر بر حوزه و اصولی که معتقد بود، استقامت کند؟! چون حوزه نجف، حوزه مادر است؛ حوزه شیخ طوسی است و باید باقی بماند؛ این مرد بزرگ به این نحو حوزه را حفظ کرد؛ آن وقت ما اینجا نشسته بودیم و بدون توجه به جوّ آنجا و اینکه چه بر ایشان میگذرد برای خودمان آن حرفها میگفتیم! لذا ما نسبت به مرحوم آقای خویی جفای بسیاری کردیم.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
@Nardebane_feghahat
https://eitaa.com/sirefarzanegan
روایت خاص فرزند آیت الله جوادی آملی از ایشان / رونمایی از حاصل ۴۰ سال تفسیر در اسفند امسال
🔹
پایگاه اطلاع رسانی اسراء: مراسم رونمایی از مجله کتاب همشهری آیه؛ «#فقیه_عارف، حضرت آیت الله جوادی آملی»، با حضور دکتر مخبر مشاور و دستیار مقام معظم رهبری و همچنین حجت الاسلام و المسلمین استاد مرتضی جوادی آملی روز سه شنبه در تهران برگزار گردید. 👈 حجت الاسلام والمسلمین استاد مرتضی جوادی آملی رئیس بنیاد بینالمللی علوم وحیانی اسراء در مراسم آیین رونمایی کتاب - مجله آیه همشهری ویژه فقیه عارف؛ آیت الله جوادی آملی به بیان نکاتی از پدربزرگوارشان پرداخت و بیان داشت: این کتاب انتخاب مناسبی در رابطه با شخصیت حضرت آقا بود تا گوشه ای از شخصیت ایشان بیان شود. من هر شب و روز کنار حضرت آقا هستم ولی هنوز ایشان را نشناختم. هر چه به ایشان نزدیک می شویم این نورانیت را بیشتر حس می کنیم. ما در زندگی عالم و شخصیت فرهیخته بسیار دیده ایم اما وجود فردی عالم در این سطح کم نظیر و حتی بی نظیر هستند. نظر علامه طباطبایی درباره آینده تفسیر، فلسفه و فقه 🔹 استاد مرتضی جوادی آملی خاطره ای از مرحوم #علامه_طباطبایی ذکر کرد و بیان داشت: زمانی که از مرحوم علامه طباطبایی سئوال کردند که آینده تفسیر، فلسفه و فقه را چطور مشاهده میکنید و از میان شاگردان به چه کسی باور دارید؟علامه طباطبائی با همان شرایط بیماری اصرار داشتند که نام حضرت آقا را ببرند. علامه یک چراغ را روشن کردند که هنوز این چراغ نور افشانی می کند. 🔹 ایشان در فضای علمی ۳ حدیث را بسیار می خوانند و مدار زندگیشان براساس این #سه_حدیث است. 1️⃣ اولین حدیث همان حدیث نبوی است که پیامبر اکرم می فرماید: «طَلَبُ العِلمِ فَریضَةٌ عَلی کُلِّ مُسلِمٍ و مُسلِمَةٍ». 2️⃣ حضرت آقا، این بخش از حدیث را زیاد میخوانند که علم را در سطح اصلی و به ذات سه امر تشکیل می دهد که از آن به عنوانهای «آیهٌ مُحْکَمَهٌ»، «فَرِیضَهٌ عَادِلَهٌ» و «سُنَّهٌ قَائِمَه» یاد می شود... . 3️⃣ حدیث سومی که حضرت آقا بر اساس آن زندگی خود را بنا نهادند، این سخن ارزشمند رسول اکرم است که فرمودند «العُلماءُ وَرَثةُ الأنبِیاء». تقدیر آیت الله جوادی آملی از شخصیت همسرشان 🔹 خدا مادرم را غریق رحمت کند که در تمام لحظات با حضرت والد بزرگوار همراهی میکردند. حاج آقا بعد از رحلت مادر حرف هایی گفتند که در زمان حیات مادر این روایت ها را نشنیده بودیم... . زنان و بانوان با این همت بزرگ می توانند، شرایط رشد چنین شخصیت هایی که امروز برای جامعه جهانی مفید هستند را داشته باشند. در آن دوران زندگی اینگونه بسیار سخت بود، طرفین پذیرفتند که برای یک کار بزرگ انفاق و #ایثارکنند... . ۸۰ جلد تفسیر تسنیم ۴۰ سال طول کشید 🔹 شخصیت استاد یک شخصیت وسیع و پردامنه است، ۸۰ جلد #تفسیر_تسنیم آن هم در این عمر که تمامی تفاسیر قرآن اعم از اهل تشیع و تسنن را حضرت آقا دیده اند. این تفسیر تسنیم عصاره تمام تفاسیر است... . 🔹 از اول انقلاب #تفسیر_موضوعی پرچمش برافراشته شد و تا هم اکنون این تفسیر از تریبون های عمومی و رسمی منتشر میشود. یکی از بزرگترین اتفاقاتی است که برکات عمرحضرت آقا است، ۴۰سال #تفسیر_تسنیم طول کشید و در ۲ اسفند ۱۴۰۳ قرار است از این تفسیر همراه با ۸۰ جلد تحقیق مفصل رونمایی شود که در جهان اسلام سابقه ندارد که یک اثر ۴۰ سال طول بکشد و تحقیقش به عنوان ۸۰ جلد همزمان منتشر شود. چشم اسلام به مرجعیتی باز شده که سابقه ندارد 🔹 مرجعیتی را استاد به صحنه آورد که این مرجعیت تاکنون سابقه ندارد. چشم اسلام به مرجعیتی باز شده است که سابقه ندارد. #فقیه_عارف یعنی تمام سطح فقه و عرفان را از منظر قرآن و عترت دیدن که سطحی دیگر است. اکنون مراجع ما به دنبال مرجعیتی می گردند که میان فقه وعرفان آشتی داشته باشند. حضرت استاد درگاهی شد که این نوع از مرجعیت به صحنه بیاید، امروز جامعه ما به حق انتظارش بالا رفته است. از دانشگاه و حوزه باید انتظار داشته باشیم که چنین مرجعیتی را ایجادکنند. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کانال آیت الله العظمی جوادی آملی. https://eitaa.com/sirefarzanegan
مگر غیر از این نحوه بوده؟
چون جناب مرحوم استاد الهی قمشه ای حکمت منظومه را شروع به تدریس کرد، به این و آن اطلاع دادیم که هر کس بخواهد از این خرمن خوشه بردارد و از این مخزن توشه بگیرد، مقتضی موجود است و مانع مفقود.ر به مدت قلیلی جمع کثیری در حدود پنجاه تا شصت نفر شرکت کردند، یک هفته دو تا نشد که حسن زاده یکه و تنها شد.نماز مغرب و عشا را به مرحوم الهی اقتدا کردم، بعد از ادای فریضه رو به من کرد و گفت: آقا! منظومه را نیاوردی؟ عرض کردم: چرا ولی کسی نیامد، فرمود: همیشه همین طور بود، محصل کو؟ مگر حوزه درس ما در محضر استاد آقا بزرگ غیر از این نحوه بود؟ منظومه را بده . باز کرد و شروع به تدریس فرمود. تا پس از مدت مدیدی بعضی از یاران با وفا رفیق راه شدند و به همین روش بود، درسهایی که با استاد شعرانی و با دیگر اساتید داشتیم و اکنون که خودمان سمت تدریس را حایزیم، که «هر کسی پنج روزه نوبت اوست» نیز به همین منوال است، در ابتدای شروع " ید خلون فی دین الله افواجا " و پس از چند روزی" لولّیت منهم فرارا " . آری، مگر هر کس موفق است که از ابتدای طلوع فلق تا انتهای غروب شفق، بلکه تا ماورای غسق، دفتر دانش را ورق زند، ذلک فضل الله یؤتیه من یشاء. (نقل از کتاب جمع پراکنده)
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
@talabegitaejtehad
https://eitaa.com/sirefarzanegan
غرض این است که گردی از مجلس عزا به دامن ما بنشیند!
شب تاسوعا بود. حاج آقا علاقه بند یزدی آمده بودند تا در مجلس روضهخوانی که در حسینیه کربلاییها دایر بود، شرکت کنند.
باتفاق همراهان بعداز نماز مغرب و عشاء، فوری به سمت حسینیه رفتند؛ ولی وقتی رسیدند، هنوز مجلس شروع نشده بود. چون میخواستند به مجلس دیگری هم بروند، گفتند: برویم داخل حسینیه و برای ده دقیقهای هم شده، بنشینیم و بعد برویم.
غرض این است که گردی بر دامن ما بنشیند!
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
نقل از یکی از آشنایان
https://eitaa.com/sirefarzanegan
فرزندم محمدرضا خانه ندارد، خانهات را به او بده!
یکی از علمای بزرگ که از مدرسین زاهد میباشند، میگوید:
آقای گلپایگانی اجاره نشین بودند و حدود ۲۵ خانه عوض کرده بودند. بعضی از این خانهها قضیهای جالب دارد.
یکی از خانهها خانهای است که آقا در باغپنبه در اوایل زندگی شان اجاره کرده بودند.
وقتی آقا رفته بودند در کوچههای باغ پنبه برای پیداکردن خانه، پیرزنی که در کوچه اسم آقا را میپرسند، آقا جواب میدهند:
«سید محمد رضا»
باز میپرسند از کجا هستید؟ آقا میفرمایند: «گلپایگانی»، پیر زن میگوید: آقا منزل ما در اختیار شماست.
خیلی اصرار میکنند که آقا در منزل او ساکن شود. آقا میپرسند مادر چرا اینقدر اصرار میکنی که در منزل شما ساکن باشم؟
پیر زن میگوید: دیشب خوابی دیدهام، که به خاطر آن خواب از صبح تا حالا منتظر «سید محمد رضا» بودم.
دیشب مادرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) را خواب دیدم، مرا به اسم صدا زد و فرمودند:
«فرزندم محمدرضا خانه ندارد و دنبال خانه می باشد؛ خانه ات را به او بدهید.
به خاطر این خواب از صبح منتظر شما هستم.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
نوری از ملکوت، نشر دفتر نشر برگزیده.
https://eitaa.com/sirefarzanegan
جوابت را بشنو و متوجه کرامت باش!
آقای [آیت الله العظمی] حاج آقا عزّالدین زنجانی کتابی به نام شرح خطبه حضرت زهرا (س) نوشته و در آن این قضیه را نقل کردهاند:
والد فرمودند: مرحوم استاد علامه آیةالله شریعت نمازی اصفهانی در جمادی الثانیه اقامه تعزیه حضرت صدیقه کبری (صلوات الله علیها) را مینمودند و خود آن مرحوم منبر میرفتند و عین خطبه را عنوان سخن قرار میدادند و با احاطه عجیبی که به فنون اسلامی داشتند و حافظه خارقالعادهاشان، بیانات بسیار جالبی ایراد میفرمودند و میتوان گفت حقّ شرح این خطبه را ادا مینمودند.
روزی مشغول افادات بالغه خود بودند و عقل و هوش همه مستمعان، جذبِ سخنان وی گردیده، در این هنگام یکی از کممایگان و اندک بضاعتانِ اهل علم که در کنار من نشسته بود، سر به گوش من آورد و آهسته گفت: این خطبه از قدرت یک زن خارج است و آن را شب، امیرالمومنین (ع) تعلیم فرموده است.
میفرمودند: همین که این حرف را زد، مقارنِ تمام شدن آن، مرحوم شریعت اصفهانی در بالای منبر با صدای بلند گفتند: «قال الملعون: دَعوها؛ فإنّها معلَّمة»؛ یعنی آن ملعون گفت: او را ترک کنید؛ زیرا شبانه این حرفها را علی تعلیمش داده است!
مرحوم والد فرمودند: از آن سخن شخص ناراحت شدم و فوراً گفتم: جوابت را بشنو و متوجّه کرامت باش! (۱)
1️⃣ شرح خطبه حضرت زهرا سلام الله علیها؛ ص ۲۱.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
جرعهای از دریا، ج۴، ص۴۷۸، سید موسی شبیری زنجانی، نشر موسسه کتاب شناسی شیعه.
https://eitaa.com/sirefarzanegan
مقامات عارفان را با حال و گریه تدریس میکردند!
حضرت استاد علامه حسنزاده آملی پیوسته از روحیات عرفانی و جذبات ربانی مرحوم آقای الهی قمشهای سخن بر زبان میراندند و میفرمودند:
در ۱۳ یا ۱۴ سالی که خدمت این مرد بزرگ، زانوی خوشهچینی بر زمین میزدم، دو نوبت نمَطِ العارفینِ کتاب اشارات را تلمذ کردم و حضرت الهی همه را با حال جذبه و گریه تدریس میفرمودند. حضرتش در هر جلسهای وارد میشدند سخن را از همه میربودند و به سمت و سوی قرآن تفسیر و حدیث و عرفان میکشاندند و نمیگذاشتند آن جلسه به حرفهای معمولی بیهوده و یا غیبت کشیده شود!
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
کانال رحیق، خاطرات استاد زمانی قمشهای.
https://eitaa.com/sirefarzanegan
شما دست بیعت به من بدهید اگر نرسیدید، آن گاه گله کنید!
روزی در درس تمهید القواعد یکی از اصحابِ درس با زبانی پُرگِله به حضرت استاد علامه حسن زاده آملی عرض کرد:
حضرت استاد! چرا ما نمیرسیم و آدم نمیشویم و نشدیم؟ استاد در جواب او خطاب به همه اصحاب بحث فرمودند: شما دست بیعت به من بدهید و آنچه میگویم به عمل آورید، اگر نرسیدید آن وقت گله کنید! نگارنده سرم را به زیر انداختم و زیر چشمی دوستان را مینگریستم، دیدم آنها هم سر به زیر انداخته و زیرچشمی بقیه را مینگرند، حتی آن کس که سؤال مزبور را از استاد پرسیده بود، او هم سرش به زیر بود و دست بیعت نداد. چون فی الجمله میدانستیم ریاضتهای استاد بسی سخت و جانکاه است، ایشان بارها میفرمودند: با حلوا حلوا گفتن دهان انسان شیرین نمیشود، باید پا به پای استاد و زیر نظر او راه رفت و سیر و سلوک داشت تا به جایی برسد. البته استاد معظم اگر به قول خودشان «نفس مستعدّهای» مییافتند در تربیت او از هیچ کوششی دریغ نمیداشتند.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
کانال رحیق، استاد زمانی قمشهای.
https://eitaa.com/sirefarzanegan
با شنیدن غزل قرآنی خودشان درد را فراموش میکردند!
استاد علامه حسن زاده آملی درباره استادشان مرحوم مهدی الهی قمشهای نقل میفرمودند: حالات جذبه مرحوم الهی طوری بود که حضرت ایشان چون پیوسته به آسمان مینگریستند و جذب خالق آفرینش بودند، سرانجام ماشین به او میزند و اتفاقا در مشهد مقدس ماشین به او زده و او بیهوش میگردد. وقتی چشم میگشاید خود را در ماشین میبیند که به سمت بیمارستان میبرند، دستور میدهد اولاً او را به سمت مدرسه نواب ببرند و ثانیاً راننده را آزاد کنند. او در مدرسه نواب به دوستان اهل علم میگوید بالای سر من صد مرتبه بگویید «یا جابر العظم الکسیر» بعد او را به تهران منتقل میکنند. حضرت استاد جوادی(مدظله) میفرمود به عیادت استاد رفتیم استخوانهای دست و شانه او شکسته و بسته بود هنگامی که فشار درد او را بیطاقت میکرد صدا میزد برادر زاده او که کودکی خردسال بود میآمد، حضرت الهی دستور میداد «غزل قرآنیه» را بخوان آن کودک، مؤدب می ایستاد و غزل استاد را چنین میخواند:
چه خوش است یک شب بکشی هوا را / به خلوص خواهی ز خدا، خدا را
به حضور خوانی ورقی ز قرآن / فکنی در آتش کتب ریا را
شود آن که گاهی بدهند راهی / به حضور شاهی چو من گدا را
فـلکا شکستی دل عاشقان را / زچه روی بستی کمر جفا را
تا آخر اشعار، وقتی غزل به پایان میرسید گویا استاد در خلسه رفته و مسکنی به او تزریق کرده بودند و تا مدتی درد را فراموش میکرد.
سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:
کانال رحیق، استاد زمانی قمشهای.
https://eitaa.com/sirefarzanegan