#خاطرات
#عبادی
✅ روی رمل ها بنشینم !
بعد از عملیات والفجر سه از طرف دفتر فرماندهى براى برادر عامل که در آن زمان فرمانده تیپ بود یک سفر زیارتى حج در نظر گرفته شد. هنگام رفتن به شوخى به ایشان گفتم: تو که همیشه مىگویى جاى من در میدان جنگ است پس چه شد؟ گفت: اکنون به من گفتهاند که برو، خانه خدا را زیارت کن، من هم مىروم تا سعى صفا و مروه را بجا بیاورم. ،عرفات را درک کنم و در روز عرفه بر روى رملها بنشینم و دعاى عرفه امام حسین(ع )را بخوانم، تا بعد بتوانم آنها را بر روى رملهاى ایران پیاده کنم و شیطان آن دشمن تا دندان مسلح اسلام و انقلاب را از خود و سرزمینم دور کنم.
❤️شهید رمضان علی عاملگوشهنشین
✅منبع: اطلاعات دريافتي از كنگره سرداران و 32000 شهيد استانهاي خراسان
💠کانال سیره شهدا💠
🆔 @sirehyshohada
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
دعای سمات.mp3
4.16M
#دعاے_سمات
🎤سید قاسم موسوی قهّار
رو به غروب می رود جمعه انتظار من
رحم نمی کند خدا به صبر بی قرار من
ندبه به ندبه بی اثرسمت سمات می رود
کی به سمات می رسد ندبه ی انتظار من
😔😔
🆔 @sirehyshohada
هدایت شده از حدیث عشق
💢گروه جهادی افسران ولایت عضو می پذیرد👆👆
#عضوگیری
#اردوی_جهادی
🌐گروه جهادی افسران ولایت استان بوشهر
🆔 @afsaranevelayat
#خاطرات
#اجتماعی
✅ میز و صندلی ؛ بی میز و صندلی !
دیدم نشسته روی میز فرمانداری و پاهایش را قلاب کرده به هم.
همه ی صندلی ها را طوری روی میز چیده بود که پایه هایشان همه رو به سقف بود.
گفت : «همه ی شما رو این جا جمع کرده ام که این رو بگم. من نمی خوام فرماندار جایی باشم که حتی یک روستاش دست ضدانقلابه. تا وقتی هم که این جا آزاد نشه، پاک سازی نشه، وضع همینه؛ میز و صندلی، بی میز و صندلی. »
📚یادگاران، جلد 14
❤️کتاب شهید ناصر کاظمی، ص 14
💠کانال سیره شهدا💠
🆔 @sirehyshohada